ويژگيهاي دوران نوجواني
نويسنده:محمد رضا شرفي
تعريف نوجواني از نظر دايره المعارف بريتانيکا
هر دوره اي از زندگي را مي توان بر مبناي پاره اي از مسايل رشدي، نظير: مسائل بيولوژيکي ـ رواني و اجتماعي دسته بندي کرد.ازجمله ي آنها که به طور مشخص، ولي نه الزاماً، درطي دهه ي دوم زندگي، اتفاق مي افتد ارتباطات با جنس مخالف، آگاهيهاي شغلي، رشد ارزشها و خودمحوريهاي مسئولانه و بازشدن گره هايي عاطفي با والدين است.(1)
ويژگيهاي نوجواني
1-نوجواني، يک دوره ي مهم به شمار مي رود.
در بحث و بررسي تأثيرات بدني نوجواني «تانر»(2)گفته است:
براي اکثريت اشخاص جوان، سالهاي 12تا16 پرحادثه ترين سالهاي زندگي آنها مي باشد، تا آنجا که رشد و تحول آنها با نگراني آميخته است.مسلماً در طول زندگي جنيني و اولين يا دومين سال پس از تولد، رشد باز هم سريعتر واقع مي شود يک محيط هم حسي (سمپاتيک)جدي تر به وجود مي آيد.اما نوجوان خودش جذاب و دلربا نيست يا آن گونه نيست که بيننده اي را که شاهد تحولات و يا عدم تحولات نوجوان مي باشد، متوحش کند.
توأم بودن اين تحولات فيزيکي مهم و سريع بخصوص در طول اولين مرحله ي نوجواني با تحولات پرشتاب ذهني از خصايص اين دوره مي باشد.
اين تحولات نياز به سازگاري رواني را افزايش مي دهد و براي ايجاد ديدگاهها، ارزشها و علايق نوين، ضروري به نظر مي رسد.
2-نوجواني، يک دوره ي انتقال (برزخي)است.
به هرحال، اين مهم است که درک کنيم آنچه قبلاً واقع شده است، نشانه هاي خود را باقي گذاشته است و برالگوهاي نويني از رفتارها و نگرشهاي فرد اثر مي گذارد.همچنان که «استريس»شرح داده است:
ساختمان بدني نوجوان، پايه هايي در کودکي دارد وبسياري از خصوصياتي که معمولاً به عنوان معرف ظهور نوجواني در نظر گرفته مي شدند، قبلاً در طول اواخر کودکي حضور داشته اند.تغييرات بدني که درسالهاي اوليه نوجواني اتفاق مي افتد، بر رفتار موزون شخص اثر مي گذارد و به ارزيابي مجدد ارزشها و سازگاري اجتماعي آنها منتهي مي شود.
در طي هر مرحله ي انتقالي، وضع و جايگاه فرد مبهم است و نوعي گم گشتگي درباره ي نقشهايي وجود دارد که فرد انتظار دارد آنها را ايفا کند.نوجوان در اين زمان نه کودک و نه بزرگسال است؛ اگر نوجوانان مانند کودکان رفتار کنند، به آنها گفته مي شود که به مانند سن خودشان عمل کنند.اگرآنها سعي کنند نظير بزرگسالان عمل کنند، اغلب متهم مي شوند که براي شلوارهاي کوتاه خود، خيلي بزرگ شده اند و براي اين تلاشي که انجام مي دهند تا مثل بزرگترها عمل کنند، مورد سرزنش واقع مي شوند.ازطرف ديگر، آزمودن شيوه هاي مختلف زندگي به آنها ياد مي دهد تا آنها تصميم بگيرند که چه الگوهاي رفتاري، ارزشي و نگرشي بهتر مي توانند نيازهاي آنان را تأمين نمايند.
3-نوجواني ،يک دوره ي تغيير است.
تقريباً پنج نوع تغييرات ملازم و عمومي وجود دارد که در طي دوره ي نوجواني واقع مي شود:
نخست آن که، حيات عاطفي (انفعالي)توسعه مي يابد، شدت آن به سرعت و ميزان تغييرات بدني ورواني بستگي دارد که در اين زمان واقع مي گردد. زيرا اين تغييرات،معمولاً در اوايل نوجواني سريع تر اتفاق مي افتد. توسعه ي حيات عاطفي معمولاً درآغاز نوجواني بيشتر از انتهاي نوجواني مطرح مي شود.
دوم اين که،سرعت تغييراتي که با رشد جنسي همراه است، نوجوانان را از خودشان و از استعدادها و علائقشان نامطمئن مي سازد.آنها قويّاً احساس بي ثباتي مي کنند،احساسي که اغلب با تعابيرمبهمي که آنها از سوي معلمان و والدين دريافت مي کنند، تشديد مي شود.
جنبه ي سوم، تغييراتي است که در بدن،علايق ونقشهايي که در گروههاي اجتماعي از آنان انتظار مي رود ايفا نمايند، به وجود مي آيد و مسايل جديدي را مي آفريند.براي نوجوانان کم سن و سال، اين تغييرات بسيارزياد است و کمتر از آنچه که قبلاً تصور مي کردند قابل حل به نظر مي رسد.قبل از اين که آنها مسايلشان را حل کرده و به رضايت برسند،با خودشان و مسايلشان درگير خواهند بود.
چهارم، همچنان که الگوهاي علايق و رفتارتغييرمي يابد، ارزشها نيز متغير خواهند بود.آنچه که درزمان کودکي برايشان مهم بود، اکنون که در آستانه ي بزرگسالي قرار دارند، کمتر اهميت پيدا مي کند؛ به عنوان مثال، براي بيشترين نوجوانان، مسئله دوستاني که از همسالان هم تيپ و جذاب باشند، مهمتر از تعداد زيادي دوست مي باشد که سنخيت روحي با او نداشته باشند. آنها اکنون به مسئله کيفيت، بيشتر از کميت، اهميت مي دهند.
پنجم اين که، بيشترين نوجوانان در مورد تغييرات، حالتي دمدمي دارند. زماني که آنها درخواست و تقاضاي استقلال دارند، اغلب از مسئوليتهايي که همراه با استقلال و ارزيابي توانايي آنهاست، هراس دارند.
4-نوجواني، يک سن مسئله آفرين است.
اول اين که، درسرتاسر دوره ي کودکي، مسايل آنها بالاخره توسط والدين و معلمان حل مي شود، درحالي که بسياري از نوجوانان به دليل بي تجربگي، به تنهايي از عهده ي حل مسايلشان برنمي آيند.
دوم اين که نوجوانان دوست دارند احساس کنند که افرادي مستقل و آزاد هستند.آنها درخواست ارائه راهي را دارند که خودشان بتوانند از عهده ي حل مسايل برآيند و کوششهايي را که از جانب والدين و معلمان براي کمک به آنها ارائه مي شود، نمي پذيرند.
به دليل ناتواني نوجوانان درغلبه برمسايلشان به تنهايي، به همان اندازه که آنها اعتقاد دارند از توانايي برخوردارند، بسياري از آنها حل مسايل و مشکلات را مافوق انتظارات خود مي يابند.
همچنان که «آنافرويد»(3)شرح داده است:
بسياري از شکستهايي که اغلب با نتايج غم انگيزي در اين رابطه همراه است، آنچنان که تصور مي شود به دليل بي استعدادي فرد نيست.بلکه صرفاً مبتني بر اين حقيقت است که اين گونه درخواستهايي که از او در لحظه هايي از زندگي اش وجود دارد، انرژيهاي او را به کار مي گيرد؛ انرژيهايي که در تلاش براي حل اکثر مسايلي که به وجود مي آيند، کافي به نظر نمي رسد.
5-نوجواني، زمان جستجوگري هويت است.
به هرحال موقعيت مبهم نوجوان درفرهنگ امروز (4)ما يک مسئله ي غامض را به وجود مي آورد و موجب مي شود که دراين زمينه بيشترين همکاري را با نوجوان داشته باشيم.مسئله «بحران هويت»با مشکل «هويت خود»همچنان که «اريکسون»(5)شرح داده است بدين قرار مي باشد:
هويتي را که نوجوان در صدد است تا به طور روشن با آن مواجه شود، اين است که «او کيست»؟ نقشي را که بايد درجامعه ايفا نمايد، چيست؟ آيا او يک کودک است يا بزرگسال؟ آيا او توانايي آن را دارد که روزي به عنوان يک همسر يا يک پدر باشد؟ آيا او علي رغم نژاد، مذهب يا زمينه هاي ملي که او را از نظر مردم کم ارزش جلوه مي دهد، احساس اعتماد به نفس دارد؟
«اريکسون»درسطور بعدي توضيح مي دهد که چگونه اين جستجوي هويت بر رفتارهاي نوجوان اثر مي گذارد:
در جستجوي آنها براي احساس جديد که از استمرار و يکنواختي دارند، نوجوانان بايد مبارزه اي را از نو آغاز کنند.اگرچه آنها ناچارباشند که کارهايي را تصنعي انجام دهند و در نظر مردم افرادي خوش نيت تلقي شوند و نقش حريف را در مبارزه اجرا کنند وآنها به هرحال آماده هستند تا آرمانها و معبودهاي ثابت را به مانند نگاهبان هويت نهايي براي خود بنا کنند.اکنون يکپارچگي شکل مي گيرد و در هيأتي از هويت خود که بيشتر از شخصيت سازي دوران کودکي است، تجلي مي يابد.
يکي از راههايي که نوجوانان تلاش مي کنند تا خود را به مانند افراد بزرگسال نشان دهند اين است که از موقعيتهايي نمادين (سمبليک)نظيرماشينها، لباسها و ساير وضعيتهاي قابل مشاهده بهره گيرند.آنها اميدوارند در اين راه، افرادي قابل توجه و جذاب به نظر برسند.اهميت موقعيتهاي نمادين در نوجواني،درمباحث بعدي، توضيح داده خواهد شد.
6-نوجواني،يک سن هراس مي باشد.
کليشه هاي عمومي همچنين برتصوري که نوجوانان از خود و نگرشهايشان دارند تأثير مي گذارد.همچنان که «آنتوني»،(8)درگفتگوهاي خود از قالبهاي فرهنگي نوجوانان شرح داده است:
قالبهاي فرهنگي بايد همچنين به عنوان آينه اي که عکس العملهاي مناسب اجتماع را درخود منعکس و به معرض نمايش نوجوان مي گذارد، عمل نمايد.چنين تصويري که به نوجوان ارائه مي شود، به تدريج او را به عنوان فردي قابل اعتماد درنظر مي آورد و برطبق آن رفتار خويش را شکل مي دهد.
پذيرش اين کليشه ها (قالبها)توسط نوجوانان و اعتقاد به اين که بزرگسالان، نگرش حقيرانه اي نسبت به آنها دارند، انتقال آنان را به مرحله ي بزرگسالي دشوار مي سازد.چنين امري در نوجوانان،به حساسيت زيادي نسبت به والدين آنها منجرمي شود و مانعي بين آنها و والدينشان ايجاد مي کند و از برگشتن نوجوانان به سوي آنها براي کمک خواستن درحل مسايلشان جلوگيري مي کند.
7-نوجواني، زمان آرمان گرايي است.
با توسعه ي تجارت اجتماعي و شخصي و با افزايش قدرت تفکرعقلاني، نوجوانان رشد يافته تر،به خود، خانواده، دوستان و زندگي به طورکلي واقع بينانه تر مي نگرند.درنتيجه آنها کمتر از نااميدي و توهم نامعقول رنج مي برند و نسبت به سالهايي که جوانتر بودند واقع گراتر مي باشند.اين يکي از موقعيتهايي است که آنها را در شاديهاي بيشتري که خاص نوجوانان رشد يافته تر است، مشارکت مي دهد.
همچنان که دوره ي نوجواني ادامه مي يابد، دختران و پسران به طور يکسان از آرمان گرايي متأثر مي شوند.آرمان گرايي که از زندگي سبکبار، بي خيال و مجرد ناشي مي شود.نوجوانان به تدريج خود را از آرمان گرايي رها نموده و به موقعيت بزرگسالان نايل مي شوند.احساس اين که دوره ي نوجواني از دوره ي بزرگسالي و مسايل مربوط به آن از قبيل نيازمنديها و مسئوليتهايش، شادتر و با نشاط تر است، تمايلي را به وجود مي آورد که نوجواني را به يک دوره ي فريبنده، شاد و سبکبار مبدل نمايد.
8-نوجواني، آستانه ي بزرگسالي است.
پینوشتها:
1-Encyclopedia Britanica Volume I, P.96
2-Tanner
3-Anna Freud
4-منظور فرهنگ ايالات متحده مي باشد.
5-Erikson
6-Majeres
7-Cultural Sterotype
8-Anthony
9-Developmental psychology: Hurlock, P.P 223.225
/خ