آثار و نتایج خودارضایی در دوران نوجوانی و بلوغ

آثار خودارضایی در دوران نوجوانی

نوجوانانی که مبتلا به این انحراف بوده اند، متناسب به جنس و سن، مدت ابتلا و برخی موارد دیگر، آثار نامطلوبی را بر جسم و روح خود احساس کرده اند.افرادی که مبتلا به استمنا می باشند، موارد زیر را به عنوان تأثیر استمنا
شنبه، 18 مهر 1388
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حجت اله مومنی
موارد بیشتر برای شما
آثار خودارضایی در دوران نوجوانی
آثار و نتایج خودارضایی در دوران نوجوانی و بلوغ
 
 
 نویسنده: محمدرضا شرفی
 
نوجوانانی که مبتلا به انحراف خودارضایی بوده اند، متناسب به جنس و سن، مدت ابتلا و برخی موارد دیگر، آثار نامطلوبی را بر جسم و روح خود احساس کرده اند.
در اینجا بهتر است به تحقیقی که حاصل بررسی 400 نامه‌ی رسیده از نوجوانان کشور به برنامه‌ی « آینده سازان » رادیو است و توسط آقای عباس رحیمی نژاد و همکاری آقای رضا دهبانی انجام گرفته و مدیریت تحقیقات و آموزش امور تربیتی وزارت آموزش و پرورش در دی ماه 1367 آن را منتشر نموده است، اشاره ای گذرا داشته باشیم و مواردی را از این تحقیق نقل کنیم:
«افرادی که مبتلا به استمنا ( خودارضایی ) می باشند، موارد زیر را به عنوان تأثیر استمنا در سلامتی خود ذکر کرده اند. شایان ذکر است که این افراد ناراحتیهای زیر را ناشی از ابتلا به استمنا می دانند:

1- ضعیف شدن چشم
2- لاغر شدن صورت
3- ضعف اعصاب
4- لاغر شدن بدن
5- سرگیجه
6- زود به زود زکام شدن
7- کم خونی
8- سست شدن زانو
9- سیاه شدن دور چشم
10- ضعیف شدن حافظه
11- زرد شدن صورت
12- ضعیف شدن حس شنوایی
13- جوش زدن صورت
14- شنیدن صدای زنگ در گوش
15- گوشه گیری
16- ظاهر نشدن در اجتماع
17- ضعف ایمان
18- بیمار شدن از نظر جسمی و روحی
19- ناراحتی‌های بسیار دیگر

موارد عمده در اختلال سلامتی این افراد به نقل از آنها به ترتیب عبارتند از:
ضعیف شدن چشم، لاغرشدن صورت، ضعف اعصاب (افزایش تحریک پذیری)، ضعیف شدن بدن، ضعف حافظه و گوشه گیری.»

آثار دیگر خودارضایی

«موریس دبس» نیز در زمینه‌ی آثار ابتلا به استمنا (خودارضایی) می نویسد:(1)
علایم عادی جلق زدن ( استمنا ) را همه می شناسند و آن عبارت است از: پریدگی رنگ و بخصوص حلقه‌ی سیاه رنگی که به دور چشم پیدا می شود؛ فرد همواره خسته و خواب آلوده به نظر می رسد، توجه او به سختی به چیزی جلب می شود.غالب اوقات یک شرم و حیای اغراق آمیز و کاذب در وی پیدا می شود، گوشه گیری اختیار می کند و خواب وی آشفته و ناراحت است.
این کار، جوان را بسیار خسته می کند و در طبایع حساس تولید و وسواس و تردید عجیبی می نماید، به طوری که همواره خجل و شرمسار است و خود را مجرم می پندارد.در هنگام مطالعه در امراض ذهنی و فکری، غالباً با این عادت زشت برخورد می نماییم.تمامی جوانانی که در تحصیل عقب می مانند و مخصوصاً اشخاص ابله و گیج حتماً به آن مبتلا بوده اند که در این موارد، این عمل یک عادت زشت واقعی را پیدا می کند.

چند نکته‌ی مهم در ارتباط با استمنا ، در پسران

در تحقیق مذکور چند نکته‌ی مهم به چشم می خورد:(2)
1- شروع استمنا به طور کلی بیشتر در سنین 12 تا 14 صورت می گیرد؛ به عبارت دیگر، این مشکل از هنگام ورود دانش آموز به مقطع راهنمایی آغاز می شود.
2- مدت اعتیاد به این عمل از 3 تا 8 سال ذکر شده است.
3- افرادی که توانسته اند این عمل را ترک کنند، در سالهای آخر دبیرستان مشغول تحصیل بوده اند؛ به بیان دیگر این مشکل از دوره‌ی راهنمایی آغاز می شود و تقریباً درپایان دوره‌ی دبیرستان رو به کاهش می گذارد.
4- نحوه‌ی ابتلا بیشتر تماس با دوستان منحرف از جمله همکلاسهای منحرف و نگاه کردن به نامحرم و...ذکر شده است.
5- حدوداً هشت نفر از 25 نفر افراد مزبور، ذکر کرده اند که دچار افت تحصیلی شده اند.این افت تحصیلی از عدم تمرکز در درس خواندن شروع و به مردود شدن ختم می شود.
6- اکثر افراد مبتلا به استمنا (16نفر از 25نفر)اظهار نموده اند که آنقدر اراده ندارند تا بتوانند دست از این کار بردارند.
7- کسانی که توانسته اند استمنا را ترک کنند، نگران هستند که آیا می توانند پس از ترک این عمل، ازدواج کنند و صاحب فرزند شوند.اگر پاسخ این سؤال مثبت است، آیا پس از گذشت چه مدت از ترک این عمل، افراد مذکور می توانند ازدواج کنند؟ همچنین این افراد پرسیده اند که آیا عوارض ناشی از استمنا پس از ترک آن از بین خواهد رفت یا خیر؟
برخی نیز پرسیده اند که آیا پس از ترک این عمل، گناه آنان بخشوده خواهد شد؟
8- ابتلا به استمنا به سلامت روانی فرد ضربه‌ی شدیدی می زند به طوری که افت تحصیلی هشت نفر از 24 نفر، یک نمونه‌ی بارز آن است. ضعف اراده در ترک استمنا که فرد، خود را اسیر و ناتوان در برابر ترک آن می بیند، ضربه‌ی مهم دیگری است.این ضعف اراده‌ی او برای ترک عملی که می خواهد آن را انجام ندهد و نمی تواند ترک کند، باعث می شود که شخص خود را مریض روحی بداند، دایم ناراحت باشد و گوشه گیری کند، خود را نسبت به جامعه عقب مانده احساس کند و عصبی یا تحریک پذیرباشد و اعتماد به نفس خود را از دست بدهد.این نمونه های ذکر شده، مواردی است که به عنوان ضربات روحی و روانی بر فرد وارد می شود و آسایش و آرامش فکری را از او سلب می کند؛به نحوی که فرد مبتلا به استمنا قادر نیست مثل دیگر افراد همسن و سال خود به زندگی عادی بپردازد.

زمینه‌های خاص انحراف و خودارضایی دختران

در تحقیق فوق، بررسی‌هایی در زمینه‌ی علل به انحراف کشیده شدن دختران انجام شده که حاصل آن، به شرح زیر است:
به طور کلی بی توجهی والدین درمراقبت از فرزندان به عنوان علت انحراف جنسی باید تلقی شود.موارد زیر نمونه هایی است از بی توجهی والدین نسبت به مسایل جنسی دختران:
1- اطلاع دختران از روابط ویژه والدین
2- مورد تجاوز قرارگرفتن دختران از سوی فامیل و افراد غریبه
3- عدم نظارت والدین در دوستی دخترانشان با دوستان ناباب
4- جهل دختران نسبت به عوارض دستمالی کردن عضو جنسی خود (در بسیاری از موارد دختران این کار را به عنوان عادت انجام می دهند و آن را یک سرگرمی تلقی می کنند.اما وقتی مبتلا به خودارضایی شدند، کم کم می فهمند که چه کرده اند.)
5- کنار هم قرار دادن بستر خواب دختر و پسر نابالغ
6- تنها گذاشتن دختر و پسر بالغ در خانه
7- تنها گذاشتن دختر در خانه (که از سوی همسایه یا افرد دیگر به آنها تجاوز شده است.)

 

بیشتر بخوانید: خودارضایی دختران، علائم و آثار

 

نتیجه

باید اذعان نمود که دختران از نظر جنسی نسبت به پسران، ضربه پذیرتر می باشند.تمایلات خودکشی نیز در دختران، بخصوص دخترانی که مورد تجاوز قرار گرفته اند، بسیار زیاد است.در حالی که در پسران وضع به این گونه نیست.دختران چون به لحاظ جسمی ضعیف تر از پسران هستند، با سهولت و رغبت بیشتری از طرف افراد هوسران مورد تجاوز قرار می گیرند.چون سن بلوغ در دختران کمتر از سن بلوغ پسران است و آنها زودتر از پسران بالغ می شوند.
دختران در این سن معمولاً از آگاهیها و تعلیمات جنسی برخوردار نیستند، لذا به سهولت در دام انحراف جنسی می غلتند.
پیشنهاد می شود مراقبتهای والدین از اواخر مقطع تحصیلی ابتدایی (پنجم دبستان) بیشتر شود.
نکته ای را که باید به مطلب فوق افزود،تفاوتهای جسمی و جنسی دختران و پسران است، به گونه ای که میزان و نحوه‌ی تأثیرپذیری آنها از انحرافات کاملاً با یکدیگر متفاوت است.وضعیت یک پسر نوجوان قبل و بعد از انحراف جنسی (به ویژه ارتباط با جنس مخالف) تا این اندازه دگرگون نمی گردد. دختر در رابطه با انحراف و تجاوز جنسی، چیزی را از دست می دهد که به دست آوردنش محال است.حال آن که پسر نوجوان تقریباً تغییر چشمگیری در خود احساس نمی کند.از این رو احتمال آبروریزی و رسوایی دختران بیش از پسران است و چون تقریباً راه نجاتی، نمی یابند، در ورطه‌ی ناامیدی دست و پا می زنند و غالباً خودکشی را نقطه پایان خوبی برای همه چیز می دانند.بیشتردخترانی که به آلودگی اخلاقی کشانیده می شوند،
به دلیل آن که راه ازدواج و تشکیل خانواده را بر روی خود مسدود می بینند، از آینده کاملاً ناامید و سرخورده می شوند.زیرا سلامت لازم را برای ازدواج آبرومندانه در خود نمی یابند.در این صورت دو راه در مقابل خود می بینند:
یکی غوطه ورشدن در ورطه‌ی هولناک فساد و انحرفات اخلاقی، به مراتب بیش از گذشته و اعتقاد به این مطلب که بالاتر از سیاهی رنگی نیست!
دیگری توسل به انتحار برای پاک کردن همه‌ی زشتیها و پلیدیها.چون وقتی دیگر در قید حیات نبودی، نمی توان تو را محکوم نمود و دلیلی برای دفاع از خود وجود ندارد.زیرا دیگر موجودیتی در کار نیست و متأسفانه کمتر، دختران مبتلا به انحرافات، (به ویژه جنسی)، به راه سوم می اندیشند. زیرا جامعه چندان پذیرای آنان نیست .دیگراین که خود را کاملاً شکست خورده و ناکام می یابند.
در صورتی که راه سوم،توبه‌ی عمیق و بازگشت به خدا و شروع زندگی پاک وسازنده ای است که درپناه فضل و نعم الهی انجام می گیرد و بهترین راه است.

روش‌های پیشگیری از انحرافات جنسی (به ویژه خودارضایی)

با شرح عواملی که گذشت، اینک سؤالی که مطرح می شود این است که چگونه می توان از ابتلای نوجوانان به انحرافات جنسی و به ویژه خودارضایی پیشگیری نمود؟
پاسخ به این سؤال را به ترتیب زیر می آوریم:
1-آموزش کافی به والدین
چنان که ملاحظه شده، والدین بالاترین نقش را در پرورش حیات جنسی فرزندان خود دارند.ضروری است که با والدین در سه زمینه گفتگو و آموزشهای منظم و سودمندی به آنان ارائه شود:
الف ـ ایجاد روابط گرم و محکم:ابتدا به والدین باید بیاموزیم که با فرزندان و به ویژه نوجوانان خود، روابط صمیمانه و ثمربخشی از حیث عاطفی برقرار کنند و همدلی با نوجوانان را به هر قیمتی فراهم آورند و رشته‌ی الفت را محکم کنند.در اثر این برخورد سازنده، پل عاطفی بین آنان برقرار می شود و اعتماد و اطمینان بر این روابط حاکم می گردد.
ب ـ حفاظت امور زناشویی:والدین باید به خوبی نسبت به روابط جنسی خود با یکدیگر و چگونگی برقراری آن، توجیه شوند و بخصوص در زمینه‌ی حفاظت مسایل خاصی که فقط بین آنان برقرار می شود، دقت و رعایت کامل بنمایند. همانطور که قبلاً ملاحظه شد،برخی از نوجوانان علت ابتلای خود را به استمنا و یا انحرافات دیگر، بی بندوباری جنسی والدین در برقراری روابط زناشویی ذکر کرده بودند.از این رو ضروری است والدین با آگاهی کامل نسبت به این گونه مسایل و روابط، از امورزناشویی خود حفاظت بیشتری به عمل آورند.
ج ـ گفتگوهای ضروری و ثمربخش:بیشتر نوجوانان، دوران بلوغ خود را در تاریک و ابهام سپری می کنند.به دلیل بی اطلاعی از آنچه که بر سرشان می آید، سفر به این سرزمین (بلوغ)را در ظلمات شروع نموده و در تنهایی به پایان می برند.پدر و مادر وظایف مشابهی نسبت به فرزندان همجنس خود دارند. در این زمینه والدین می توانند در فضایی دوستانه و آکنده از اعتماد متقابل، پیرامون برخی از علایم بلوغ، اهمیت دوستان در سلامت و یا انحراف اخلاقی، پیامدهای معاشرتهای آلوده و مسایلی از این دست، با فرزندان نوجوان خویش به گفت و شنود بپردازند.
2- آموزش جامع به مربیان و ستادهای تربیتی
غالباً خانواده ها آنچنان در مسایل روزمره غرق شده اند که مجالی برای پرداختن به مسایل روحی و اخلاقی فرزندانشان نمی یابند و یا در صورت داشتن فرصت،هشیارانه با این امور برخورد نمی کنند.یکی از روان شناسان معتقد است که بیشتر انسانها درحالتی شبیه نیمه خواب و نیمه بیدار به سر می برند.لذا این مهم، متوجه مربیان و دست اندرکاران تعلیم و تربیت مدارس است، به ویژه ستادهای تربیتی که عمدتاً با مسایل اخلاقی و تربیتی دانش آموزان توجه دارند.
در فرصتهای مناسبی که برای مربیان و ستادها فراهم می شود، باید به طرح مسایل ضروری این دوره پرداخت و دانش آموزان نوجوان را با اهمّ وظایف خود، آشنا نمود.لکن این که چه مسایلی را با نوجوانان باید در میان نهاد، نیاز به آموزش جامع و دقیق در زمینه های روان شناسی بلوغ و نوجوانی، روان شناسی تربیتی و به ویژه مشاوره‌ی کاربردی (فنون و تکنیکها)، دارد.
«در یک مورد خودکشی که در یکی از مدارس متوسطه تهران اتفاق افتاد، دختر نوجوانی خود را از بین برد.پس از تحلیل مسایل خانوادگی و تربیتی او اگر چه خانواده اش، مشکلات زیادی را در رابطه با تربیت وی به وجود آورده بودند، لکن زمانی که دانش آموز پس از این که عکس نامناسبی را از او به دست می آورند، از معاون مدرسه خواهش می کند که به مادرش اطلاع ندهند و به او فرصت دهند تا گذشته را جبران کند و قول می دهد که این مسئله دیگر تکرار نخواهد شد.اما معاون مدرسه نمی پذیرد. دانش آموز مجدداً درخواست می کند که او را به هرشکلی که می خواهند تنبیه کنند ولی مادرش را مطلع نسازند.باز هم معاون مدرسه این فرصت را به نوجوان نمی دهد.در بررسیهای به عمل آمده معلوم شد که مادر این دختر بسیار سختگیر و مقتدر بوده است.لذا دختر نوجوان پس از ناامیدی از مدرسه و طرح این مسئله با دوستش که من دیگر نمی توانم به منزل بروم، از طبقه‌ی دهم ساختمان خود را به خیابان پرتاب می کند و پرونده‌ی عمر کوتاه او، این چنین مظلومانه بسته می شود.»
البته در هیچ شرایطی خودکشی نوجوان را نمی توان عملی موجه تلقی کرد، لکن چرا باید معاون یک مدرسه که آگاهی نسبی از مسایل تربیتی و روان شناسی دارد، این گونه با مسئله برخورد کند و کار را آنچنان تنگ بگیرد که وی ناگزیربه خودکشی شود؟
3-آموزش کافی به نوجوانان
آنچه در زمینه‌ی آموزش خانواده ها و اولیای مدارس ارائه شد، در نهایت منجر به آگاهی نوجوان از کم و کیف مسائل دوران بلوغ می شود، لکن نوجوانان مستقیماً می توانند موضوع و محور کارهای تربیتی تلقی شوند.صدا و سیما و دیگر رسانه ها، نهادها و سازمانها، بخشی از فعالیتهای تبلیغی و ارشادی خود را به نوجوانان اختصاص دهند و آنان را با دنیای شگفت و پررمز و راز خودشان آشنا سازند.
در یکی از مناطق شمالی تهران، پرسشنامه ای در اختیار دانش آموزان هفت دبیرستان و مدرسه راهنمایی قرار گرفت و بیش از 200 نفر به آن پاسخ دادند.این پرسشنامه شامل 11 سؤال مختلف بود.یکی از سؤالها با این عنوان طرح شده بود:
نوجوان عزیز: اگر فردی برای شما سخنرانی نماید، چه موضوعی را لازم می دانید که مطرح شود؟
پاسخهای نوجوانان به ترتیب فراوانی آنها و اهمیت موضوع، به این صورت بود:
ـ مسایل اخلاقی
ـ مسایل مذهبی
ـ مسایل اجتماعی
ـ مسایل علمی و درسی
ـ مسایل مربوط به دوست یابی
ـ مسایل ورزشی، سیاسی و اقتصادی
ـ مسایل مربوط به دوران بلوغ
ـ آشنایی با مسایل جنسی
ـ مسایل خاص جوانان
ـ مسایل مربوط به آینده‌ی یک نوجوان
ـ مسایل روز
ـ مسایل سنین نوجوانی
ـ مسایل مربوط به اعصاب، ذهن و روان نوجوان
ـ چگونگی هدایت غریزه‌ی جنسی
ـ مسایل شادی آفرین
ـ حُرمت و منزلت اجتماعی نوجوان
ـ چگونگی تسلط برگفتار خود و نفی بیهوده گویی
ـ ازدواج
ـ بیدارنمودن مردم
ـ آگاهی ار ضرورتهای دنیای امروز
ـ آزادی فکری و ذهنی بیشتر
ـ انتقاد درباره‌ی کنترل نیروهای انتظامی و محدود نمودن آن
ـ چگونگی راه و رسم زیستن
ـ ویژگیهای رابطه‌ی موفق با والدین
ـ تفریحات
ـ استفاده از مکتب اسلام و تأثیر آن در سایر کشورها
ـ احکام شرعی
ـ ارشاد دانش آموزان
ـ آداب معاشرت
4-حفاظت اخلاقی و تربیتی به ویژه از دختران نوجوان
انحرافات اخلاقی از ماهیت پیچیده و خاصی برخوردارند و شناخت مکانیسم انحرفات و چگونگی عملکرد آن، کاری است که در حد و توان نوجوانان ساده اندیش و کم تجربه نیست.به ویژه آن که تحلیل انحرفات و آسیبهای اجتماعی، کاری عقلانی و فکری است و نوجوانان، دنیا و مسایل پیرامون خود را از پشت عینک عاطفی می نگرند.گرچه پسران و دختران نوجوان همگی در معرض این آسیبها قرار دارند، لکن دختران نوجوان به دو دلیل آسیب پذیرتر هستند:
ـ یکی به لحاظ وضع خاص بدنی و جنسی آنان که اگر حادثه ای بر آنها وارد شود، کاملاً مشخص می شود و آینده و زندگی آنها را کاملاً دگرگون می کند و تقریباً راه برگشت را غیر ممکن می سازد.
ـ دیگری به دلیل حیات عاطفی دختران نوجوان که معمولاً احساساتی تر و انفعالی تر به مسایل می نگرند و از قدرت تحلیل مسایل و جمع بندی آنها، تقریباً در حد ضرورت برخوردار نیستند.
از این رو متأسفانه با مسایلی مواجه می شویم که پاره ای از این دختران نوجوان اظهار نموده اند؛ مثلاً :
ـ در کودکی، مورد تجاوز قرار گرفته اند.
ـ در منزل تنها بوده و مورد سوءاستفاده دیگران قرار گرفته اند.
ـ در سنین بلوغ با پسری در منزل تنها بوده اند و اغفال شده اند.
ـ به منزل دوستان رفت و آمد داشته در آنجا به انحرافاتی دچار شده اند.
چنانکه بر مسایل فوق، ضعف بدنی دختران را هم بیفزاییم ملاحظه می شود که به خاطر این عامل، تسلیم پذیری و مغلوب شدن آنان بیشتر از پسران بوده است و نیز این نکته را اضافه کنیم که بیشتر دخترانی که مورد تجاوز و رابطه‌ی نامشروع دیگران قرار گرفته اند، مورد تهدید و ارعاب واقع شده اند که مثلاً اگر مسئله را با کسی در میان نهند احتمالاً کشته خواهند شد و یا تهدیدهایی از این قبیل که در نهایت، امکان روابط نامشروع بعدی را فراهم نموده و دختران نوجوان به گرفتاریهای بیشتری آلوده شده اند.
خانواده ها، باید مسئولیت حفاظت دختران و پسران خویش را همچون امری مهم و حساس باید تلقی کنند.از تنها گذاشتن آنان در منزل خودداری کنند، به افراد نوجوان و جوان و فامیل و بستگان دور و نزدیک و کسانی که با آنها رفت و آمد خانوادگی دارند، بیش از حد خوش بین نباشند و اعتماد زیادی نکنند و احتیاطهای اخلاقی و روحی لازم را ملحوظ دارند تا ثمره‌ی زندگی آنها برای یک عمر دچار آسیبهای اخلاقی و روحی نشود.به ویژه در خصوص رفت و آمد نوجوانان خود به منازل دوستان همسال و همسایه، مراقبتهای ویژه ای به عمل آورند.
5- تکریم شخصیت
همان گونه که تضعیف شخصیت نوجوانان، آنها را در مواردی به عقب نشینی وادار کرده ومنزوی می سازد، در مقابل، تکریم شخصیت، ایشان را به میدان گسترده‌ی روابط اجتماعی و حضور مؤثر و فعالانه در صحنه های جامعه سوق می دهد.
نوجوان، اگر احترام ببیند و مورد تکریم واقع شود، اعتماد می کند ونیروها و انرژیهایش را در مسیر سالم و سازنده ای به کار می اندازد.اما اگر از صحنه های فعال جامعه عقب رانده شود، نیرویش را در خود مصرف می کند.
با نوجوان مشورت کردن، به او مسئولیت دادن و در حضور اعضای خانواده و بستگان و دوستان به شخصیتش احترام گذاشتن و برایش اهمیت قایل شدن و آزادی نسبی و معقول برای او فراهم نمودن،از شیوه هایی است که نوجوان خود را در جمع، دارای پایگاه و موقعیت اجتماعی احساس می کند و دیگر برای این که به درون خود بخزد و با خود مشغول شود و درناامیدی شخصاً به ارضای خویش بپردازد، نیازی احساس نمی کند.
6-کار مداوم، زندگی سالم
یکی از حکما براین عقیده بود که:
انسانهای خوشبخت، آنهایی نیستند که پیوسته به خوشبختی و یا بدبختی فکر می کنند، بلکه خوشبختها آنهایی هستند که پیوسته سرگرم کار و فعالیتند و فرصت فکر کردن به خوشبختی و یا بدبختی را پیدا نمی کنند.
نوجوانان از نیرویی پایان ناپذیر برخوردارند و آمادگی عجیبی برای فعالیت و کار از خود نشان می دهند.
اگر نوجوانان را به کار مداوم و زندگی سالم عادت دهیم و جوهر زندگی را در کار به آنان بنمایانیم، موفق شده ایم که از ابتلای خودارضایی آنان، جلوگیری کنیم.
کارهای بدنی، از رنج روحی ما می کاهد و موجب تعادل جسم و روان می شود.اگر نیک بنگریم، انسانهایی را که پیوسته به کار فکری مشغولند و تلاش بدنی ندارند، افسرده یا رنجور و فاقد شور زندگی می یابیم، لازم است در محیط خانواده و محیطهای آموزشی و تربیتی، کار ایجاد کنیم تا نوجوانان اوقات خود را با کار و آموزش توأم بگذرانند؛ در این صورت، قدر زندگی و نعمتهای آن را بیشتر و بهتر می دانند و نیز برای قبول مسئولیتهای آینده مهیاتر می شوند.
7-تنظیم خواب
نوجوانان را باید عادت دهیم که شبها زمانی به رختخواب بروند که کاملاً خسته و آماده‌ی خواب هستند.لازمه‌ی این کار، شرکت دادن آنان در فعالیتهای خانوادگی و قبول مسئولیت از جانب آنهاست.اگر بتوان ترتیبی اتخاذ نمود که نوجوانان اوایل شب به رختخواب بروند و صبح زود از جای برخیزند، به نحوی از پیدایش زمینه های انحرافی پیشگیری به عمل آمده است.
طبیعی است اگر نوجوان با خستگی به رختخواب نرود، به ناچار مدت زمانی را در بستر بیدارخواهد ماند تا به تدریج به خواب رود و چون افکار و اندیشه های شهوانی و تحریک آمیز معمولاً در این مواقع به سراغ نوجوان می آیند، نوعی تنظیم ساعات خواب برای نوجوان، ضرورت خاصی پیدا می کند.
از سوی دیگر می توان نوجوانان را ترغیب نمود که هر بامداد، به محض بیدار شدن، از بستر برخیزد و این لحظات را در بستر نمانند.به همان نسبت که خواب اول شب و سحرخیزی برای تندرستی و نشاط نوجوان نقش دارد، دیر خوابیدن یا پس از بیداری در رختخواب ماندن و بخصوص خوابیدن پس از طلوع آفتاب، مضرّ، کسالت آور و ملال انگیز است.
به این منظوربهتر است نوجوانان بعد از ظهرها حتی المقدور نخوابند، تا در اثر تلاش و فعالیتهای روزانه، شب را زودتر و بهتر به استراحت بپردازد. دمای اتاق خواب نوجوانان در زمستان، نباید خیلی گرم باشد.برای سلامتی و صحت بدن، اگر شبها مقداری از پنجره ای باز باشد، ضمن استفاده از هوای آزاد و مناسب، تهویه نیزانجام خواهد شد و زود برخاستن از خواب را سهولت خواهد بخشید.
یکی از صاحبنظران معتقد است:(3)
در هر موسم خواب، نیمه‌ی نخستین شب بیش از نیمه‌ی دومین به تن نیرو بخشد و تندرستی را نگهدارد.همین که از خواب بیدار شدید بی درنگ از بستر برخیزید به یاد آورید که بامدادان، بیدار ماندن در بستر خواب، بسیار زیان خیزاست، پیکر را سست و ناتوان سازد و وسوسه های شوم در دل برانگیزد.
برخی از نوجوانان، به دلیل بی خوابی، زمانی دراز را در بستر بیدار می مانند و با مشغول شدن به افکار و تصورات خود، زمان را سپری می کنند تا لحظه‌ی خواب آنان فرا برسد.
ضرورت دارد که این نوجوانان، برای رفع بی خوابی خود تلاش کنند و نیز در اولین فرصت به پزشک مراجعه نماید و با مشورت او،تدابیر درمانی را به کار بندند.برخی از بیخوابیها، به دلیل غم و اندوه نوجوان پیش می آید و یا اضطرابهای خاص دوران بلوغ، بیش از حد او را متأثر می کند.
دراین مواقع، مقداری قدم زدن قبل از خواب، تنفس عمیق و دوش گرفتن، می تواند به تنظیم خواب نوجوان کمک کند.
8-از دو جنبه باید به بستر خواب نوجوان، توجه نمود.
ابتدا جدا نمودن بستر خواب دختر و پسر از شش سالگی به بعد (که شرح آن با احادیث مربوط رفت.)و این امر با سلامت اخلاقی آنان ارتباط نزدیکی دارد.در مورد دو نوجوان پسر یا دو نوجوان دختر نیز باید تلاش نمود که در یک بستر نخوابند.
جنبه دیگر کیفیت بستر خواب است که باید با دقت بررسی شود.بستر خواب نوجوان نباید خیلی نرم و گرم باشد.«سیلوانوس استال»در این زمینه می نویسد:(4)
جوانان نباید زیر یا زبرِ پرهای نرم بخسبند، هر چند در دهکده ها به سبب شدت سردی هوای خوابگاه، لحاف و تشک آکنده به پرهای نرم و گرم به کار می برند، اما جوانانی که می خواهند بدنی نیرومند و ورزیده داشته باشند، از خفتن در چنین بسترهایی بپرهیزند، چون بسیار زیان خیز است.(5)
«کانت»نیزدراین مورد معتقد است:(6)
رختخواب درشت از رختخواب نرم سالمتر است و به طور کلی تعلیم و تربیت سختگیر به نیرومندی بدن، زیاد کمک می کند.مراد از تعلیم و تربیت سختگیر، تعلیم و تربیتی است که از ایجاد روحیه‌ی راحت طلبی جلوگیری کند. نمونه های قابل ملاحظه ای در تأیید این نظر می توان یافت، الّا این که مورد توجه واقع نمی شوند یا به عبارت صحیح تر، مردم بدانها توجهی ندارند و وقعی نمی نهند.
اگر بتوان نوجوانان را عادت داد که پس از اقامه نماز صبح، با قرآن و دعا، مأنوس شوند، این امر در تجدید حیات معنوی و روحیه‌ی اخلاقی آنان بسیار مؤثر خواهد بود.به ویژه دعاهای کوتاه که مخصوص هر روز است، می تواند در شروع یک روز خوب و متعالی و با نشاط مؤثر واقع شود.
9- آسیب زدایی از محیط
در بررسی علل و عوامل انحرفات جنسی،دیدیم که یکی از انگیزه های مثبت و مؤثر در این زمینه، آسیب زدایی محیط نوجوان است.
محیط از طریق وارد نمودن عناصر محرک در گرایشهای انحرافی، منجر به خودارضایی نوجوان و یا مشکلات دیگر انحرافی می شود.
از این رو باید همزمان با سلامت اخلاقی محیط خانواده، در ابعاد اجتماعی نیز دقت عمل وجود داشته باشد.
مسایلی از قبیل بدحجابی،بی حجابی، روابط ناسالم و آزادانه‌ی دختر و پسر در برخی از محیطهای عمومی (از قبیل پارکها، سینماها و سایر اماکن مشابه)، سریالهای تلویزیونی و فیلمهای خارجی و همچنین عرضه و فروش عکسهای هنرپیشه ها و خوانندگان خارجی به گونه های مختلف در تحریک زایی نوجوان مؤثر است.
بجا خواهد بود اگر همزمان با سالم سازی محیطهای خانوادگی و آموزشی، مسئولین مربوط در بهسازی اخلاقی محیط اجتماعی نیز اقدام نمایند تا نسلی که مدیریت آینده‌ی کشور را در اختیار می گیرد، بتواند با روحی قوی و سالم و اراده ای اخلاقی، به ایفای مسئولیت خویش بپردازد.
مطالعه‌ی کتاب‌هایی از قبیل «غروب آفتاب در آندلس»بیانگر این واقعیت است که استعمار برای غلبه برانقلابها و حرکتهای اسلامی و عقیدتی همواره از نفوذ عناصر مبتذل و فاسد فرهنگی،بهره جسته و سعی در به ابتذال کشیدن نسل نوجوان و جوان، از این طریق دارد.هم اکنون شبکه های نامرئی فساد در تلاشند تا به طرق مختلف ریشه‌ی حمیّت و غیرت را در نسل جوان جامعه‌ی ما بخشکانند.
ویدئو کلوپها به طریقه‌ی گسترده و تجدید،با آخرین دستاوردهای صنایع عظیم فیلمسازی دنیای غرب که معجونی از سکس، خشونت و هیجان است، خانواده های مرفه و بی بندوبار را تغذیه می کنند.نوجوانان و جوانان این نوع خانواده ها نیز بارهای منفی فرهنگی و ضداخلاقی خود را در مدارس به همسالان انتقال می دهند و در آخرین کلام، فرستنده های تلویزیونی کشورهای همسایه و جمهوریهای آسیای میانه، ترکیه، عراق تا کشورهای عرب حوزه‌ی خلیج فارس به طور فزاینده ای نوجوانان و جوانان مظلوم این دیار را پوشش می دهند که مقابله‌ی با آنها مشکل، اما مهم و کاری در حیطه‌ی مراکز تصمیم گیری کشور است.امید است مسئولین با توجه به حساسیت و اهمیت روز افزون این مسئله، اقدامی بایسته و خداپسندانه انجام دهند.
10- تغذیه‌ی صحیح
کیفیت تغذیه در دوران بلوغ، در شکل گیری مسایل انحرافی می تواند مؤثر باشد.تغذیه به دو جهت حائز اهمیت است:یکی از حیث محتوا و مواد غذایی مورد نیاز نوجوانان و دیگری از جهت زمان استفاده‌ی آن.یکی از نویسندگان نگاشته است:
در دوران نوجوانی، همه چیز جز موضوع گرسنگی، خواب و خیال است. این عقیده لااقل از نظر این که اهمیت اشتهای سیر نشدنی نوجوانان را معلوم می دارد، صحیح به نظر می رسد.با محاسبه معلوم شده است که جیره‌ی غذایی یک پسر نوجوان 14 تا 17 ساله باید هشت دهم غذای یک مرد کامل باشد و برای دخترانی که در همین سنین باشند، این میزان در حد هفت دهم است. چون غذای عادی یک زن نیز معمولاً هشت دهم غذای یک مرد است.معلوم می شود که غذای یک پسرنوجوان در سنین بلوغ با غذای یک زن معادل و مساوی است.(7)
به طور طبیعی غذای مناسب نوجوان، غذایی است که توان لازم و مورد نیاز بدن او را تأمین کند.بخصوص که نوجوانان در حال رشد سریع و چشمگیری هستند.لذا مواد غذای محرک و حارّه اگر مکرر استفاده شود، برای این سنین به هیچ وجه مطلوب نیست.چون شهوات و تمایلات خاص نوجوان را تحریک می کند.
جنبه‌ی دوم تغذیه نوجوانان، انتخاب زمان مناسب برای آن است.معمولاً دیده می شود که یکی از علل بدخوابی و یا بی خوابی نوجوانان، تغذیه‌ی نامناسب در شبهاست.
یکی از صاحبنظران می نویسد:(8)
برخی از خوراکیها اگر در شب استفاده شود، معده را ناساز و ناآسوده، دارد. در بیداری، فرسودگی و در خواب، آشفتگی پدید آرد؛ مثلاً بعضی معده ها ماهی را هضم نمی کند، برخی دیگر با شیر سازگار نیست، نانهای شیرین بیشتر هنگام، به دشواری هضم می شود، گروهی از مردم اگر میوه را در شب دیرهنگام بخورند، هضم نمی کنند.
این نویسنده همچنین یکی از علل احتلامهای پیاپی نوجوانان را در تغذیه‌ی نامناسب می داند:
احتلام بیشتر هنگام، نزد کسانی دیده می شود که با معده‌ی سنگین می خوابند. بهترین روش جلوگیری از این امر و خواب سنگین بامداد آن است که شب، معده را از خوراکیهای گوناگون دیرهضم پرنکنند و به همان اندازه که به کیفیت غذا اهمیت می دهید به کمیت آن نیز دقت کنند.(9)
در اینجا چند نکته را جهت خانواده ها و اولیا در مورد تغذیه‌ی صحیح نوجوانان یادآوری می نماییم:

1- حتی المقدور سعی شود غذای شب، سبک و زودهضم باشد و در اول شب صرف شود.
2- از غذای آبکی و مواد گرم، در صورت امکان استفاده نشود.
3- غذاهایی که مواد محرک و حارّه در آنها به کار رفته است، در شبها استفاده نشود.
4- از غذاهایی که شور و نمکی بوده و در طول شب انسان را تشنه می کند، استفاده نشود.
5- از نوشیدن قهوه و چای زیاد که خواب نوجوان را مختل و آشفته می نماید نیز خودداری شود.

11- اوقات فراغت
مسئله‌ی اوقات فراغت گرچه به لحاظ طرح مکررآن در جامعه، چندان تازگی ندارد، لکن علی رغم این که بارها و بارها مطرح شده است، ولی همچنان مسئله آفرین است.
متأسفانه باید گفت که درمقایسه با نظامهای تعلیم و تربیت کشورهای دیگر، دستگاه تعلیم و تربیت ما یکی از طولانی ترین تعطیلات را اعم از تابستان و تعطیلات نوروز، داراست.
این تعطیلات در ازای کمترین امکانات برای پرکردن اوقات فراغت نوجوانان و جوانان، به شدت مسئله آفرین است.نوجوانان، سرشار از نیرو و انرژی هستند و دوست دارند که دنیا را دگرگون کنند.آنها روحی بسیار حساس و مسئول دارند، ولی اوقات فراغت طولانی و بی برنامه، آنان را عاصی و سرگردان می کند.
«دنیس گیبور»یکی از کارشناسان مسئله اوقات فراغت، این چنین می گوید:(10)
جای شگفتی است که انسانها قدرت تطابق و سازگاری عجیبی در برخورد با مشکلات و سختیها از خود نشان می دهند، لکن همین افراد از کنار آمدن با اوقات فراغتی که برنامه ای برای آن ندارند، عاجز می باشند.
نوجوانان در عین حال که احساس سرگردانی و بلاتکلیفی می کنند، به تدریج سرخورده و مأیوس می شوند و به دنیای درون خویش پناه می برند و در کنج خلوت و انزوا،راهی برای مشغولیت خود می جویند.شاید تعداد نوجوانانی که به علت فقدان سرگرمیهای سالم و اوقات فراغت برنامه ریزی شده به انحرافات اخلاقی و از جمله خودارضایی مبتلا شده اند، کم نباشد.
یکی از راههای پیشگیری از انحرافات جنسی نوجوانان، به کار گرفتن دستها، اندیشه ها و تواناییهای آنان است.نوجوانان را می توان به فنرهای فشرده ای که آماده‌ی پرتاب هستند، تشبیه کرد.اگر خانواده ها و اولیا بتوانند با برنامه ریزیهای مناسبی این انرژی متراکم را در قالبهای جامعه پسند، مطلوب و خلاق بریزند، بخشی از انحرافات و مشکلات اخلاقی، کاهش خواهد یافت.
در اوقات فراغت تابستان و نیز فرصتهای بیکاری نوجوانان در طول سال تحصیلی، ازطریق توسعه‌ی کانونهای فرهنگی تربیتی دانش آموزان، محیطهای ورزشی، فعالیتهای اردویی (به ویژه اردوهای کار)، فعالیتهای فرهنگی و هنری، مسابقات هشتگانه‌ی مدارس، فعالیتهای ادبی و نویسندگی می توان به آنان جهت داد و خلأهای بزرگ و دشوار زندگی آنان را پر نمود.
این امر به «مثبت گرایی»نوجوانان، کمک و مساعدت می نماید و نیرویی مؤثر برای تلاش و سازندگی اجتماعی، در آنان به وجود می آورد.درغیر این صورت شاهد گروههای ناراضی، سرخورده و منزوی خواهیم بود که ممکن است به گرایشهای مبتذل اخلاقی دست یازند.
اولین شرط برخورداری از اوقات فراغت این است که، والدین اوقات فراغت خود را حتی المقدور و به گونه ای با فرصتهای بیکاری فرزندانشان تطبیق دهند تا ایمان و اعتقاد کامل آنان را جلب نمایند.متأسفانه از والدینی که اوقات فراغت خویش را خارج از چهارچوب خانواده و برخلاف ارزشهای اخلاقی می گذرانند، نمی توان انتظار داشت که در این زمینه همکاران خوب و مؤثری باشند.
بخشی از اوقات فراغت سالم و مفید را در منزل می توان تنظیم نمود.از جمله مادران با تدبیر، در اوقات طولانی تابستان می توانند با تعلیم هنرهای ظریف از قبیل خیاطی، گلدوزی، کوبلن و سایر کارهای دستی، سرگرمیهای مثبت وسالمی برای دختران نوجوان خویش فراهم آورند.در مورد پسران نوجوان نیز می توان با تفویض مسئولیتهای مختلف در امور خانواده، ضمن تنظیم اوقات فراغت آنها، برایشان مقرّری در نظر گرفت، به گونه ای که نوجوان، علاوه بر احساس ارزش نمودن وفعالانه برخورد کردن با اوقات فراغت خویش، از درآمدی هم برخوردار باشد و بتواند با مشورت والدین در خرج کردن آن نیز،آزادی عمل و اختیار داشته باشد.
استاد دکتر مهدی کی نیا در ارتباط با اوقات فراغت و انحرافات اجتماعی، معتقد است که:
اقتصاد دانان جوامع صنعتی پیش بینی می کنند که در زمینه‌ی رشد میزان بازده کار درامر تولید و خدمات اجتماعی، دگرگونیهای جهش گونه پدید خواهد آمد و با کاهش متمادی میزان ساعات کار، اوقات فراعت افراد نیز همواره فزونتر خواهد شد.درکشورهای صنعتی رفاه نسبی مردم به سرعت فزونی می گیرد ولی به همان نسبت، معنویات جامعه رو به انحطاط می رود.(11)
ایشان در جای دیگر می نویسد:
از سوی دیگر سنتهای معمول درخانواده ها و گاهی عدم توجه به مدارس به هنگام پرورش کودکان و نوجوانان، درآنان روح فردگرایی را پرورش می دهند که خود اندیشه و تمایلات عالی و آرمانهای بزرگ اجتماعی را درجوان تضعیف می سازد و علاقمندی آنان را به علم و هنر محدود می کند و زندگی ایشان را خالی از محتوا می سازد.(12)

پی نوشت ها:

1- بلوغ (چه می دانم)؛ موریس دبس، ترجمه حسن صفاری، ص 63.
2- تحقیق مربوط به آینده سازان، ص 23.
3- آنچه که یک جوان باید بداند؟؛ سیلوانوس استال، ترجمه دکتر کاسمی، ص 38.
4- همان منبع، ص 37.
5- همان منبع، ص 38.
6- تعلیم و تربیت؛ کانت، ترجمه دکتر شکوهی، انتشارات دانشگاه تهران، ص 30.
7- بلوغ ؛ موریس دبس، ص 37.
8- آنچه که یک جوان باید بداند؟، ص 38.
9- همان منبع، ص 59.
10- نشریه ی پویه، مقاله ی اوقات فراغت از دنیس گیبور.
11- مبانی جرم شناسی؛ دکتر مهدی کی نیا، جلد2، ص 1090.
12- همان منبع، ص 1091.

منبع: دنیای نوجوانی

 


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط