قرآن در نکوهش سخن چینی می فرماید:
وَیلٌ لِکلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ[1]
وای بر هر بدگوی عیب جوی.
همچنین می فرماید:
هَمَّازٍ مَشَّاءٍ بِنَمِیمٍ[2]
(و از هر فرومایه ای فرمان مبر) که عیب جوست و برای خبرچینی گام بر می دارد.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: آیا شما را از بدترین افرادتان آگاه نکنم؟ عرض کردند: چرا ای رسول خدا! حضرت فرمودند:
بدترین افراد آنهایی هستند که سخن چینی می کنند و میان دوستان جدایی می افکنند و در جستجوی عیب برای افراد صالح و پاکدامن هستند.[3]
آثار سخن چینی
آثار شوم و عواقب وخیم سخن چینی- چه برای فرد و چه اجتماع- روشن است. فرد سخن چین نزد همه خوار و خفیف است و کسی حاضر به دوستی و معاشرت با او نیست، در نتیجه روح و روانش همیشه خسته و وجدانش در عذاب است، به علاوه در اولین مرحله پس از مرگ، با عذاب الهی مواجه می گردد. امام علی علیه السلام فرمودند:سخن چینی، غیبت و دروغ، موجب عذاب قبر است.[4]
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
سخن چین، وارد بهشت نمی شود.[5]
آفات اجتماعی سخن چینی نیز بسیار زیاد و گاهی جبران ناپذیر است.
سخن چینی سبب دو دستگی و جنگ و جدال در جامعه می گردد و محبت ها به کینه تبدیل شده و همکاری های اجتماعی از بین می رود.
انگیزه های سخن چینی
1- کینه و دشمنی
سخن چین به خاطر کینه ای که از همکار یا دوست خود در دل دارد، تلاش می کند تا با سعایت و بدگویی او را بدنام کند و از نظرها بیندازد.
2- هرزه گویی و مجلس آرایی
یکی از انگیزه های سخن چینی، تفریح و سرگرمی ناسالم است. بسیاری از افراد، چون سخنی برای گفتن در مجالس و شب نشینی ها ندارند، مسایل زندگی دیگران را نُقل مجلس می کنند تا بدین وسیله هم وقتی بگذرانند و هم خود را مطرح کنند.
3- اضافه خواهی و حسادت
انگیزه دیگری که ممکن است سبب سخن چینی شود، طمع مالی و بدست آوردن موقعیت های اجتماعی و سیاسی یا حسادت نسبت به سایرین است. کارمند یا کارگری که نسبت به موقعیت همکار خود حسادت می ورزد، تلاش می کند با سخن چینی موقعیت او را متزلزل کند و یا بدین وسیله خود را به شخص مورد نظر نزدیک و از این راه موقعیتی کسب کند. اینجاست که مسئولین باید هوشیارانه عمل کنند و تحت تأثیر واقع نشوند.امام علی علیه السلام می فرمایند:
هرگز سخن چین را تصدیق مکن، گرچه خود را در لباس خیرخواهی جلوه دهد.[6]
پی نوشت ها:
[1] . همزه/ 1
[2] . قلم/ 11
[3] . بحارالانوار، ج 72، ص 266
[4] . بحارالانوار، ج 72، ص 276
[5] . بحارالانوار، ج 72، ص 268
[6] . نهج البلاغه، نامه 53
منبع: حوزه نت