بررسی حقیقت شهادت ثالثه

شهادت ثالثه یعنی شهادت دادن به امامت و ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام، یکی از موضوعات مورد اختلاف بین شیعه و سنی بوده که در این مطلب به آن پرداخته شده‌است.
پنجشنبه، 28 شهريور 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بررسی حقیقت شهادت ثالثه
یکی از اختلافات بین شیعه و اهل سنت کیفیت اذان و اقامه است. از آنجا که اعمال در دین اسلام بدون دلیل و برهان فاقد ارزش و اعتبار بوده و به نوعی بدعت‌گذاری و حرام است، هر یک از این مکاتب، دیگری را به بدعت در اذان متهم می‌کنند؛ از این رو موضوع شهادت ثالثه (شهادت به ولایت امام علی (ع)) باید به‌طور دقیق و مدلل بررسی و حقیقت آن بازگو شود. کیفیت تشریع اذان و زمان آن از مسائلی بوده که درباره آن دیدگاه‌های مختلفی مطرح شده‌ و اختلاف دیدگاه‌ها به دلیل روایاتی است که در حدیث‌های شیعی و سنی آمده‌است. در این مطلب به بررسی مفهوم و حقیقت سومین شهادت در اذان خواهیم پرداخت.

شهادت ثالثه

شهادت ثالثه، یعنی سومین گواهی دادن که بعد از شهادتین (شهادت دادن به توحید و نبوت)، شهادت دادن به امامت و ولایت علی بن ابی طالب (ع) است. شیعیان در اذان، پس از شهادت بر رسالت پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله، بر ولایت امیرمؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام نیز گواهی می‌دهند و این مسئله در تمام بلاد شیعی مشاهده می‌شود. اما درباره «اشهد أن علیا ولی الله» دو نظر وجود دارد:

۱. عده‌ای آن را جزء مستحب می‌دانند، مانند قنوت که جزئی از نماز و مستحب است.

۲. عده‌ای نیز آن را مستحب می‌دانند؛ اما بدون قصد. یعنی مستحبی بوده که جزء اجزای اذان نیست؛ مانند صلوات در هنگام بردن یا شنیدن نام گرامی پیامبر اسلام حضرت محمد (ص)؛ یعنی حتی در اذان هم اگر کسی نام ایشان را بر زبان بیاورد مستحب است بعد از آن صلوات بفرستد و کسی در این زمینه اشکال نگرفته است.


روایات شیعی بر شهادت ثالثه

روایت اول: روی القاسم بن معاویة قال: قلت لأبی عبد الله (علیه السلام): هؤلاء - أی السنة - یروون حدیثا فی أنه لما أسری برسول الله رأی علی العرش مکتوبا: لا إله إلا الله محمد رسول الله أبو بکر الصدیق!!! فقال (علیه السلام): سبحان الله ، غیّروا کل شئ حتی هذا؟  قلت :نعم، قال (علیه السلام): إن الله عز وجل لما خلق العرش کتب علیه: لا إله إلا الله محمد رسول الله علی أمیر المؤمنین، ولما خلق الله عز وجل الماء کتب فی مجراه: لا إله إلا الله محمد رسول الله علی أمیر المؤمنین، ولما خلق الله عز وجل الکرسی کتب علی قوائمه: لا إله إلا الله محمد رسول الله علی أمیر المؤمنین، وهکذا لما خلق الله عز وجل اللوح، ولما خلق الله عز وجل جبرئیل، ولما خلق الله عز وجل الأرضین - إلی قضایا أخری، فقال فی الأخیر: قال (علیه السلام): ولما خلق الله عز وجل القمر کتب علیه :لا إله إلا الله محمد رسول الله علی أمیر المؤمنین، وهو السواد الذی ترونه فی القمر، فإذا قال أحدکم: لا إله إلا الله محمد رسول الله، فلیقل: علی أمیر المؤمنین.
الاحتجاج:۱۵۸

چنین روایت شده که از امام امام صادق (ع) سوال شده: ایشان (سنیان) روایتی نقل می‌کنند که وقتی رسول خدا به آسمان برده شد، روی عرش این نوشته‌ را دید: لا اله الا الله محمد رسول الله، ابو بکر صدیق!!! پس حضرت فرمودند: سبحان الله؛ همه چیز را تغییر دادند؛ حتی این را؟ گفتم: آری؛ پس فرمودند: خداوند وقتی عرش را آفرید روی آن نوشت: لا اله الا الله محمد رسول الله علی امیر المومنین و وقتی آب را آفرید در محل حرکت آن نوشت: لا اله الا الله محمد رسو الله علی امیر المومنین و وقتی خداوند کرسی را آفرید بر پایه‌های آن نوشت: لا اله الا الله محمد رسول الله علی امیر المومنین؛ وقتی خداوند لوح را آفرید نیز چنین کرد؛ وقتی جبرئیل را آفرید و وقتی زمین‌ها را آفرید و ... . در انتها فرمودند: وقتی خداوند ماه را آفرید روی آن نوشت  لا اله الا الله محمد رسول الله علی امیر المومنین و این همان سیاهی است که در ماه می بینید؛ پس هر زمان که یکی از شما گفت: لا اله الا الله محمد رسول الله، باید بگوید: علی ولی الله.

لازم به ذکر است که مضمون این روایت مربوط به زمان یا مکان خاصی نبوده و شامل اذان نیز می گردد.

روایات اهل سنت در تائید روایت اول
در روایات اهل سنت ، روایاتی را می‌بینیم که مضمون روایت اول به نقل از امام صادق (ع) را تائید می‌نماید:

روایت اول: عن ابی الحمراء عن رسول الله (ص) قال: لمّا اسری بی الی السماء إذا علی العرش مکتوب لا إله إلاّ الله، محمد رسول الله ایّدته بعلی.

الدر المنثور سیوطی ج 4 ص 153، الخصائص الکبری السیوطی ج 1 ص 7، الشفاء قاضی عیاض ص 138، المناقب ابن المغازلی ص 39، الریاض النضرة فی مناقب العشرة المبشّرة ج 2 ص 227، درر السمطین ص120.

ابی حمراء از رسول خدا (ص) روایت کرده که فرمودند: وقتی که من به آسمان برده شدم بر عرش نوشته شده بود که خدایی جز خدای یگانه نیس ؛ محمد فرستاده اوست؛ او را با علی پشتیبانی نمودم.

روایت دوم: عن ابن مسعود عن رسول الله (ص) قال: أتانی ملک فقال: یا محمّد واسأل من ارسلنا من قبلک من رسلنا علی ما بعثوا . قلت: علی ما بعثوا ؟ قال: علی ولایتک وولایة علی بن ابی طالب.

معرفة علوم الحدیث حاکم النیسابوری ص96 .

ابن مسعود از رسول خدا ( ص ) روایت کرده که فرمود: ای محمد از فرستادگان قبل از خودت بپرس که به چه شرطی فرستاده شده‌اند؟ پرسیدم به چه شرطی فرستاده شده‌اند؟ پاسخ داد: بر ولایت تو و ولایت علی بن ابی طالب (ع).

روایت سوم: عن حذیفة عن رسول الله (ص) قال: لو علم الناس متی سمّی علی أمیر المؤمنین ما انکروا فضله، سمّی أمیر المؤمنین وآدم بین الروح والجسد، قال الله تعالی: و إذ أخذ ربّک من بنی آدم من ظهورهم ذریّتهم و اشهدهم علی انفسهم الست بربّکم قالت الملائکة بلی فقال: أنا ربّکم محمد نبیّکم علی أمیرکم.
فردوس الاخبار دیلمی ج 3 ص 399 .

حذیفه از رسول خدا ( صلی الله علیه وآله و سلم ) روایت کرده که فرمودند: اگر مردم می‌دانستند چه زمانی علی را به امیری مومنان انتخاب کردند، برتری او را انکار نمی‌کردند؛ او زمانی امیر مومنان شد که آدم بین روح و جسد بود (هنوز روح در بدن او وارد نشده بود). خداوند می‌فرماید: «هنگامی که پروردگارت از فرزندان آدم از پشت‌های ایشان، نسل ایشان را بیرون آورد و ایشان را شاهد بر خویش گرفت که آیا من پروردگار شما نیستم؟» گفتند: چرا؛ پس فرمود :من پروردگار شمایم؛ محمد پیامبر شما و علی امیر شما.

روایت دوم: روایتی است که آن را سید نعمت الله جزایری از استاد خویش مرحوم مجلسی مرفوعا از رسول خدا نقل می‌کند که فرمودند: عن رسول الله (ص) قال: یا علی انی طلبت من الله ان یذکرک فی کل مورد یذکرنی فأجابنی واستجاب لی.

از رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم روایت شده که فرمودند: من از خدا خواسته‌ام که در هر جایی که من را ذکر می‌کند تو را نیز ذکر نماید؛ پس درخواست من را قبول کرده و مورد اجابت قرار داد.

طبق این روایت در هر جایی که نام رسول خدا ذکر می شود (که اذان نیز از جمله آن هاست) امیر مومنان نیز ذکر خواهد شد.


تناسب شهادت ثالثه با شهادتین

از جمله اموری که بسیار باید مورد توجه قرار گیرد، تناسب شدید امر ولایت با امر رسالت است. امامت و ولایت از نظر اهل بیت (ع)، امری بسیار مهم بوده که آن را باید همراه با رسالت جستجو کرد؛ نه آن‌گونه که اهل سنت به آن می‌نگرند. 

اهل سنت بالاترین مقام دینی را که در امام لازم می‌دانند عدالت و اجتهاد است. برخی از آنان مثل صاحب مواقف و شرح آن (ج 8، ص 349)، اجتهاد را حذف و برخی دیگر عدالت را حذف کرده و تصریح کرده‌اند که امامت با قهر و غلبه منعقد می‌شود، هر چند امام فاسق یا جاهل باشد. برخی دیگر گفته‌اند: امام را برای شراب‌خواری نباید حد زد؛ زیرا او نائب خداوند متعال است.

شارح عقاید نسفیه گوید: امام با فسق و ستم از مقام خود منعزل نمی‌شود؛ زیرا بعد از خلفا، از ائمه فسق و جور ظاهر شد و از آن‌ها اطاعت می‌کردند.

امام نودی گوید: اهل سنت اجماع کرده‌اند که سلطان و خلیفه با فسق از خلافت عزل نمی‌شود.

باقلانی، از علمای اهل سنت، می‌گوید: جمهور اصحاب حدیث معتقدند امام با فسق، ظلم، غصب اموال و زدن سیلی و تعرض به جان‌های محترم و تضییع حقوق و تعطیل حدود، از امامت خلع نمی‌شود و خروج هم بر او جایز نیست.

آری با این طرز تفکر، شهادت به ولایت هیچ تناسبی با شهادت به رسالت ندارد، اما شیعه امامت را اساس اسلام می‌داند، حتی بالاتر از نماز و حج، و معتقد است هیچ چیزی مانند ولایت اعلان نشده و هیچ عملی هر قدر سنگین و مهم باشد جز با ولایت پذیرفته نیست. از نظر شیعه، امام در همه فضائل، از جمله علم و عصمت و تقوا و مناصب و اطاعت، مانند پیامبر (ص) است.

امام صادق (ع) فرمود: الائمه بمنزله رسول الله الا انهم لیسوا بانبیاء.

امام به منزله رسول خداست، جز اینکه پیغمبر نیست.

امام رضا (ع) مقام والای امامت را توضیح داده و فرمود: «امامت به منزلة انبیاء است. امامت، خلافت خدا و رسول است. امام، اساس اسلام است، امام چون خورشید درخشان است که با نور خود عالم را فرا گرفته و هیچ چشم و دستی به او نمی‌رسد. امام از هر گناه و عیبی دور است. امام یگانه روزگار خویش است که هیچ‌کس مانند او نیست و بدل و نظیر ندارد. چه کسی می‌تواند به شناخت امام دست یابد یا امام را انتخاب کند. آیا امام با این عظمت، استبعادی دارد که نام او همتای پیامبر (ص) در اذان قرار گیرد؟


نکات مهم 

۱. تمامی شیعیان بر این نکته اتفاق نظر دارند که شهادت ثالثه جزء اذان نبوده و لذا هنگامی که فصول اذان را می‌شمارند، آن را هجده فصل بیشتر نمی‌دانند که عبارتند از: چهار تکبیر، دو بار شهادت بر وحدانیت خدا، دو بار شهادت بر رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله، دو بار «حیّ علی الصلاة»، دو بار «حی علی الفلاح»، دو بار «حیّ علی خیر العمل»، دو تکبیر و دو بار تهلیل.

۲. اگر فردی شهادت سوم را به عنوان جزئی از اذان بگوید، کار حرامی مرتکب شده و گناه کرده است.

۳. شهادت سوم در اذان، بدون قصد جزئیت جایز و یا مستحب است و این استحباب، دو مبنا دارد:

الف) علی علیه السلام به حکم قرآن و حدیث رسول گرامی صلی الله علیه و آله، ولی خداست. (مائده - ۵۵۵۶)

ب) امام صادق علیه السلام فرمود: هرگاه به رسالت پیامبرصلی الله علیه و آله شهادت دادید، بر ولایت علی علیه السلام نیز گواهی دهید.


سخن آخر 

شهادت ثالثه یا سومین گواهی دادن که در اذان بعد از شهادت دادن به توحید و نبوت می‌آید موضوع مورد بحث مکتب شیعه و اهل سنت است. در این مطلب به بررسی روایاتی که مبنی بر تائید ولایت حضرت علی علیه السلام بود پرداخته شد؛ این روایات تائید می‌کنند که نظریه شیعه در مورد آوردن شهادت ثالثه در اذان، موردی نداشته و بدعت محسوب نمی‌شود.


منبع: سایت ستاره


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط