موارد بیشتر برای شما
حضرت زینب کوچک بود که نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و با همان زبان کودکانه گفت: « دیشب در خواب دیدم باد سختی وزید که بر اثر آن دنیا در تاریکی فرورفت و من از شدّت آن باد به این سو و آن سو میافتادم تا اینکه به درخت بزرگی پناه بردم؛ ولی باد آن را ریشه کن کرد و من بر زمین افتادم. دوباره به شاخه ی دیگری از آن درخت پناه بردم که آن هم دوام نیاورد. برای سومین مرتبه به شاخه ی دیگری روی آوردم، آن شاخه نیز از شدّت باد درهم شکست. در آن هنگام به دو شاخه ی به هم پیوسته ی دیگر پناه بردم که ناگاه آن دو شاخه نیز شکست و من از خواب بیدار شدم.» پیامبرصلی الله علیه و آله با شنیدن این خواب بسیار گریست و فرمود: «درختی که اولین بار به آن پناه بردی جدّ تو است که به زودی از دنیا میرود و دو شاخه ی بعد مادر و پدر تو هستند که آنها هم از دنیا میروند و آن دو شاخه ی به هم پیوسته، دو برادرت حسن و حسین علیهما السلام هستند که در مصیبت آنان دنیا تاریک میگردد.
نویسنده: فاطمه بختیاری تصویرساز: جعفر بهروان راد
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.