دلیل قرآنی شق القمر
در اوّلین آیه سوره قمر خداوند می فرماید: «اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انشَقَّ الْقَمَرُ»: قیامت نزدیک شد و ماه از هم شکافت.در این آیه شریفه سخن از معجزه بزرگ شق القمر است. سوره قبل (سوره نجم) با جملههایى پیرامون نزدیکى قیامت پایان یافته: «أَزِفَتِ الْآزِفَةُ» و این سوره با همین معنى آغاز مىشود، و این تأکیدى است بر این موضوع که قیامت نزدیک است.
گرچه در مقیاس عمر دنیا ممکن است هزاران سال طول بکشد، اما با توجه به مجموع عمر این جهان از یک سو، و با توجه به این که تمام عمر دنیا در برابر قیامت، لحظه زودگذرى بیش نیست از سوی دیگر، منظور از این تعبیر روشن مىشود.
ذکر این دو حادثه با هم، همان گونه که جمعى از مفسران گفتهاند، به خاطر آن است که، اصولًا ظهور پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) که آخرین پیامبران الهى است، خود از نشانههاى نزدیکى قیامت است، لذا در حدیثى از خود پیامبر صلى الله علیه و آله مىخوانیم که فرمود:
«بُعِثْتُ أَنَا وَ السَّاعَةُ کَهاتَیْنِ»: «مبعوث شدن من و قیامت همچون این دو است» (۱) [اشاره به دو انگشت مبارکش که در کنار هم قرار گرفته]
از سوى دیگر شکافتن ماه خود دلیلى است بر امکان به هم ریختن نظام کواکب و نمونه کوچکى است از حوادث عظیمى که در آستانه رستاخیز در این جهان رخ مىدهد، چرا که تمامى کواکب و ستارگان و زمین در هم مىریزند و عالمى نو به جاى آنها ایجاد مىشود. (۲)
هر چند توجیهاتی برای شق القمر توسط مفسرین ذکر شده، اما طبق روایات مشهور که بعضى در مورد آن ادعاى تواتر نیز کردهاند، مشرکان نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله آمدند و گفتند: اگر راست مىگویى و تو پیامبر خدا هستى، ماه را براى ما دو پاره کن! فرمود: اگر این کار را کنم ایمان مىآورید؟ عرض کردند آرى ـ و آن شب، شب چهاردهم ماه بود ـ پیامبر صلى الله علیه و آله از پیشگاه پروردگار تقاضا کرد آنچه را خواستهاند به او بدهد. ناگهان ماه دو پاره شد، و رسول اللّه صلى الله علیه و آله آنها را یک یک صدا مى زد و مى فرمود: ببینید! (۳)
آیا وقوع انشقاق و شکاف در اجرام آسمانى، اصولًا امکان دارد؟ یا این که علم آن را به کلى نفى مىکند؟
در اینکه چگونه ممکن است این کره عظیم آسمانى شکافته شود و وجود چنین حادثه اى چه تأثیراتى بر کره زمین و منظومه شمسى مىگذارد و چگونگى جذب دو نیمه ماه بعد از شکافتن، همچنین اینکه چگونه ممکن است چنین حادثهاى رخ داده باشد و تواریخ جهان ذکرى از آن به میان نیاورند؛ سؤالاتى مطرح است.پاسخ این سؤالات با توجه به مطالعات و اکتشافات دانشمندان فلکى چندان پیچیده نیست، زیرا اکتشافات مىگوید: چنین چیزى نه تنها محال نیست، بلکه بارها نمونههاى آن مشاهده شده، هر چند در هر کدام عوامل خاصى مؤثر بوده است.
به تعبیر دیگر: مکرر در دستگاه منظومه شمسى و سایر کرات آسمانى انشقاقها و انفجارهایى روى داده است.
نمونههایی از انفجارها و انشقاق ها در کرات آسمانی
پیدایش منظومه شمسى
این نظریه از سوى همه دانشمندان پذیرفته شده است که تمام کرات منظومه شمسی در آغاز جزء خورشید بود که بعداً از آن جدا شده، و هر یک در مدار خود به گردش درآمده است. منتها درباره عامل این جدایى گفتگو است:«لاپلاس» فیزیکدان و اخترشناس مشهور فرانسوی معتقد بود عامل این جدایى، «نیروى گریز از مرکز» منطقه استوایى خورشید بوده است. به این معنى که در آن هنگام که خورشید به صورت توده گاز سوزانى بود (و هم اکنون نیز چنین است) و به دور خود گردش مىکرد، سرعت این گردش در منطقه استوایى سبب شد که قطعاتى از آن جدا گردد و در فضا پراکنده شود. آن گاه به دور مرکز اصلى یعنى خورشید به گردش درآید.
تحقیقات بعضى دیگر از دانشمندان بعد از لاپلاس منتهى به فرضیه دیگرى شده که عامل این جدایى را وقوع جزر و مدهاى شدیدى در سطح خورشید بر اثر عبور یک ستاره عظیم از نزدیکى آن مىشمرد.
طرفداران این فرضیه که حرکت وضعى خورشید را در آن روزگار، براى توجیه جدایى قطعاتى از آن کافى نمىدانند؛ دست به سوى این فرضیه دراز کرده و مىگویند: این جزر و مد، امواج عظیمى در سطح خورشید به وجود آورده، دقیقاً همانند سقوط قطعه سنگ عظیمى در یک اقیانوس. بر اثر این جزر و مد، قطعاتى از خورشید یکى پس از دیگرى به خارج پرتاب شد، و به دور کره خورشید به گردش درآمد.
در هر حال عامل جدایى هرچه باشد مانع از این نیست که همه معتقدند پیدایش منظومه شمسى از طریق انشقاق و جداییها صورت گرفته است.
آستروئیدها (سیارکها)
«آستروئیدها» قطعات سنگهاى عظیم آسمانى هستند که به دور منظومه شمسى در گردشند و گاهى از آنها به کرات کوچک و «شبه سیارات» تعبیر مىکنند. بزرگى یکى از آنها چنان است که قطر آن به ۲۵ کیلومتر مىرسد، ولى غالباً سیارکها از این کوچکترند.دانشمندان عقیده دارند آستروئیدها بقایاى سیاره عظیمى هستند که در مدارى میان مدار «مریخ» و مدار «مشترى» در حرکت بوده، سپس بر اثر عوامل نامعلومى منفجر و شکافته شده است.
تاکنون بیش از ۵ هزار آستروئید کشف و مشاهده شده، و عده زیادى از آنها که بزرگتر هستند نامگذارى شده و حجم و مقدار و مدت حرکت آنها به دور خورشید محاسبه گردیده است. بعضى از فضاشناسان براى آستروئیدها اهمیت خاصى قائلند، و معتقدند احیاناً مى توان از آنها به عنوان پایگاهى براى مسافرت به نقاط دوردست فضا استفاده کرد!
شهابها
«شهابها» سنگهاى بسیار کوچک آسمانى هستند که گاه از اندازه فندق تجاوز نمىکنند، و به هر حال با سرعت شدیدى در مدار خاصى به دور خورشید در گردشند، و گاه که مسیر آنها با مدار کره زمین تقاطع پیدا مىکند، به سوى زمین جذب مىشوند.این سنگهاى کوچک بر اثر شدت برخورد با هوایى که زمین را احاطه کرده، به خاطر سرعت سرسام آورى که دارند، داغ و برافروخته و مشتعل مىشوند، و ما به صورت یک خط نورانى زیبا در لابهلاى جو زمین آنها را مشاهده مىکنیم، و از آن به تیر شهاب تعبیر مىکنیم؛ و گاه تصور مىکنیم که ستاره دوردستى است که سقوط مىکند، در حالى که شهاب کوچکى است که در فاصله بسیار نزدیکى آتش گرفته و سپس خاکستر مىشود. مدار گردش شهابها با مدار زمین در دو نقطه تماس دارد. به همین دلیل در مرداد ماه و آبان ماه که دو نقطه تقاطع دو مدار است شهابها بیشتر دیده مىشوند. دانشمندان مى گویند: اینها بقایاى ستاره دنباله دارى است که بر اثر حوادث نامعلومى منفجر و از هم شکافته شده است.
این هم نمونه دیگرى از انشقاق در کرات آسمانى است.
به هر حال مسأله انفجار و انشقاق در کرات آسمانى امرى بىسابقه نبوده و هرگز از نظر علم محال نیست، تا گفته شود اعجاز به محال تعلّق نمىگیرد. (که در پی آن معجزه شق القمر انکار شود)
اینها همه در مورد انشقاق است ولى بازگشت آن به حال معمولى، بر اثر نیروى جاذبه اى که میان دو قطعه وجود دارد کاملاً امکان پذیر است.
گرچه در هئیت قدیم که بر محور عقیده «بطلمیوس» و افلاک نه گانه پوست پیازىاش، دور مىزد * چنان این افلاک بلورین به هم پیوسته بودند که خرق و التیام آنها از نظر جمعى محال بود؛ و لذا پیروان این عقیده هم معراج جسمانى و هم شق القمر را منکر بودند. چرا که موجب شکافته شدن و سپس التیام در افلاک بود، ولى امروز که فرضیه هیئت بطلمیوسى به دست افسانهها و اسطوره هاى خیالى سپرده شده و اثرى از آن افلاک نه گانه باقى نمانده زمینه اى براى این سخنان باقى نیست.
شاید این نکته نیاز به یادآورى ندارد که شق القمر، تحت یک عامل طبیعى معمولى صورت نگرفت، بلکه جنبه اعجاز داشت، ولى چون اعجاز به محالات تعلق نمىگیرد منظور در اینجا بیان امکان این مطلب بود. (دقت کنید) (۴)
آیا ناسا چیزی را پنهان کرده است؟
چند سال پیش ویدئویی با عنوان اثبات معجزه شق القمر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به دست دانشمندان ناسا توسط کاربران در فضای مجازی دست به دست میشد. ویدئویی که طی آن با استناد به تصاویر دریافتی از مرکز ناسا در خصوص کمربندی که دور تادور ماه را فرا گرفته؛ تلاش شده تا دلیلی علمی برای این معجزه منتسب به پیامبر آورده شود.برخی با مشاهده این ویدئو ایمانشان به آیات الهی هرچه بیشتر شد و برخی نیز آشکارا و پنهان به انکار آن پرداخته و این موضوع را مورد نقد قرار دادند. باید گفت: دقیقاً همان توجیهی که درباره نقض آیه قرآن آورده شده و این معجزه انکار شده، در مورد ناسا هم ذکر شده است.
در پی برنامهای تلویزیونی در آمریکا با محوریت فقر اجتماعی، سه تن از فضانوردان ناسا به عنوان مهمان برنامه، مورد هجمه سوالی مجری قرار گرفتند: مجری با اشاره به آمار فقر در جامعه، از فضانوردان پرسید با وجود این حجم از فقر حاکم بر فضای جامعه، آیا شما با صرف هزینههای میلیاردی به فضا سفر کردید که تنها پرچم کشور را بر سطح ماه برافرازید و بازگردید؟
این فضانوردان در پاسخ به این سوال گفتند آنها برای انجام یک سری تحقیقات و آزمایشها بر روی عمق ماه به فضا رفتهاند که حین مطالعه و تحقیق متوجه شیار و شکاف عجیبی بر سطح ماه شدند که دور تا دور آن را همچون کمربندی فرا گرفته بود، گویی این کره قبلا یک بار از هم جدا شده و مجدداً به هم متصل شده باشد.
درک این واقعه برای مسلمانانی که با مطالعه قرآن به خداوند ایمان آوردهاند، کار سختی نیست، چه بسا ادعای ناسا را هم معجزه دیگری از جانب خداوند برای منکران نبوت عصر حاضر میدانند.
عدهای با ادعای اینکه ناسا هیچ کجا سخنی از ارتباط میان این شکاف با معجزه پیامبر نیاورده، این سند را هم رد کردند.
ناسا از معجزه پیامبر (ص) چیزی نگفته، اما از اعجاب این پدیده و عدم تطابق آن با یافتههای علمی بسیار گفته است. سه فضانوردی که به ماه سفر کرده بودند این واقعه را پدیدهای عجیب و خارقالعاده عنوان و اعتراف کردند تاکنون چیزی مشابه آن را ندیده بودند.
معجزات قرآن پیش از این نیز توسط دانشمندان در زمینههای مختلف اثبات شده است و شاید به جرأت میتوان گفت: دانشمندان بیش از سایر افراد به عظمت و قدرت خداوندی ایمان دارند چرا که با تحقیق و دلیل، به درستی آنها پی بردهاند.
انکار حقایق در مورد بعضی اشخاص دقیقاً مصداق این ضربالمثل است: «کسی را که خواب است میتوان بیدار کرد، اما آنکه خود را به خواب زده نه!»
همانطور که در زمان پیامبر اکرم (ص) کفار حتی با وجود چنین معجزهای باز هم ایمان نیاوردند و به کفر و عناد علیه پیامبر و دین اسلام ادامه دادند، در عصر حاضر هم عدهای هستند که شقالقمر که هیچ، حتی اگر تمام قرآن هم آیه به آیه برایشان ثابت شود، باز هم تغییر مسیر نداده و به بیراهه خود ادامه میدهند. (۵)
نکته پایانی
هر چند ما برای اثبات معجزه پیامبر گرامی اسلام و سایر پیامبران الهی نیازی به تأیید یا عدم تأیید ناسا و مراکزی مانند آن که می توانند هزاران خطا داشته باشند، نداریم؛ ـ حتی هم اکنون نیز دانشمندانی هستند که به تحقیقات و ادعاهای ناسا در مورد فضا بدبین هستند ـ اما در صورت مستند بودن این نوع ادعاها و تأیید آن، نباید انتظار داشت که انسانها در زمان جاهلیت مدرن، با دیدن چنین عجایبی فوج فوج مسلمان شده و یا تمام دانشمندان سر تعظیم به درگاه الهی به جا آورند. این عنایت خداوند است که برخی از دانشندان با کشف حقایق عالم مسلمان میشوند. در غیر این صورت در تمام تاریخ، تعصبهای کورکورانه مانع از هدایت الهی است.پی نوشت:
۱. تفسیر فخر رازی، ج 29، ص 29
۲. تفسیر نمونه، ج 23، ص 18
۳. ر ک «مجمع البیان» و کتب تفسیر دیگر ذیل آیه مورد بحث
۴. ر ک تفسیر نمونه، ج 23، ص 26- 23
۵. https://www.yjc.ir/00QlBg
منبع: سایت ستاره