![تغییر بینش و طرز تفکر تغییر بینش و طرز تفکر](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images700/article/0874.jpg)
عقلیترین و احساسیترین جنبههای شگفتگی کامل شخصیت و رشد و پرورش آن، از مجموعه مناسبات و روابط گرم و صمیمانه مربیان و دانش آموزان در فضایی معنوی و سرشار از محبت و احترام - که آرامش و اطمینان خاطر را برای فرد، فرد دانش آموزان فراهم می کند. حاصل می شود، چرا که تحول شخصیت و درک و فهم و درون سازی مطالب و مفاهیم درسی و اخلاقی در گرو ارتباطی عاطفی در شرایط اختیاری و آزاد همراه با امنیت خاطر در اثر خواست قلبی دانش آموز صورت می پذیرد.
تعلیم و تربیت، دو جزء تفکیک ناپذیری را تشکیل می دهند که نتیجه نهایی آن را منحصرا باید در ارتباط جذاب و عاطفی و معقول معلم و شاگرد جست و جو کرد. ممکن نیست ما افراد با شخصیت، مؤمن و آزاد منش و مستقل تربیت کنیم ولی آنان را در طول حیات تحصیلی شان با اکراه و فشار و بی احترامی و امر و نهیهای تحکم آمیز انضباطی مجبور کنیم چیزی یاد بگیرند، بدون آن که خود را در شرایطی برخوردار از احترام و آزادی ببینند؛ چه اگر دانش آموزی از نظر آموزشی و فکری محکوم و توسری خور باشد چگونه می تواند از نظر اخلاقی و دینی آزاد اندیش و آزادمنش باشد؟ فضای سالم و متعادلی که دانش آموز در آن، احساس برابری، آزادی، امنیت و احترام متقابل نماید برای پروراندن و شکوفاندن استعدادهای نهفته وی، از ضروری ترین عوامل بنیادی تعلیم و تربیت اسلامی است.
ارزشهایی همچون: نظم و انضباط و قوانین اخلاقی وقتی که آزادانه توسط خود فرد در تعاملی گروهی و تحلیل درونی، درک و پذیرفته شود، نسبت به زمانی که این موافقت قلبی حاصل نشده باشد تفاوتی ژرف و عمیق دارد. اگر در فرآیند آموزش، ترکیب کار در گروه، با کشش و کوشش و کنجکاوی و احساس ارزشمندی پدید آمده باشد، به ترقی و انضباط پذیری آگاهانه دانش آموز منجر خواهد شد. این امر با زمینه سازی مدرسه و تدبیر معلم و هدایت مربی با علم به تفاوتهای فردی و توجه به سطح تواناییها و گرایشهای عاطفی و بها دادن به شخصیت افراد در قالب ایجاد گروههای آموزشی و تربیتی موجب توسعه بینش و ایجاد حس مسؤولیت در آنان می گردد . برخوردهای حساب نشده در فضای تحکم آمیز و نامناسب و فرصتهای کوتاه و فشرده به علت افزایش کمی حجم درسها و دانش آموزان و عدم آمادگی روحی و روانی معلم و برنامه های آموزشی که هدفش انباشتن معلومات و محفوظات باشد، فهم و درک را از دانش آموز گرفته و قدرت تعقل وی را معطل می گذارد .
ارزش گذاریهای سطحی نسبت به علایق و تلاشهای دانش آموزان موجب آسیب روانی و عاطفی دانش آموز می شود و او را از تکاپوی فعال و مستمر باز می دارد. تنبیه و مجازات قبل از تحقیق و بررسی موقعیت روانی و خانوادگی دانش آموز و عدم وقت گذاری معلم و مدرسه برای علت یابی و تحقیق و تحلیل واقعه، موجب توقف و دلسردی او می شود. چرا که تنبیهات و مجازات از نظر دانش آموز تنها گشاینده عقده مجریان و کاهنده ارزش کسانی است که آنها را به کار می گیرند و در نتیجه روابط خود را با دانش آموز روز به روز تیره تر می سازند.
برای ایجاد احساس تکلیف و برانگیختن احساس مسؤولیت باید از ناحیه ای توصیه ها و خواسته ها صادر گردد که دانش آموز نسبت به آن احساس امنیت و برابری و احترام قلبی داشته باشد. حس کند که در مقابل هیمنه و عظمت و بزرگی انسان کریم النفسی ایستاده است و ترس او توأم با احترام قلبی، در وی احساس تکلیف و احساس مسؤولیت به وجود می آورد. احساس احترامی که دانش آموز به معلم و مربی دارد سرچشمه اطاعت و تبعیت از وی می گردد و زمانی این تبعیت منطقی و پایدار و عمیق خواهد بود که این احساس دو جانبه باشد؛ یعنی دانش آموز احساس کند که با او همانند انسانی بزرگ سال و با شخصیت رفتار می شود و به او ارزش و بها می دهند و به اظهارنظر و افکار و احساسات او ارج می نهند.
بنابر این، یکی از راههای مهم ایجاد حس مسؤولیت و تکلیف، منبع عظیم و پرقدرت عزت و کرامت نفس است که در انسان ریشۂ فطری دارد و این ویژگی در شرایطی احیا و بارور می گردد که فرد امنیت خاطر داشته و در محیطی معنوی و صمیمی، احساس دلگرمی و ارزشمندی بنماید. در چنین موقعیتی، ارزشها و قوانین در قالبی معین به صورت تکلیف بر کسی تحمیل نمی شود، بلکه فضا طوری طراحی گردیده که دانش آموز با اختیار خود آزادانه و هماهنگ با دیگر اعضای گروه به پیروی از قوانین و ارزشها گردن می نهد.
باید به این نکته توجه داشت که دانش آموز همچنان که گاهی درس خود را خوب پس می دهد، بدون آن که مفهوم و معنای حقیقی آن برایش روشن و واضح باشد و به صورت طوطی وار ، یادگیری سطحی را جانشین فعالیت و درک عقلی می نماید، همان طور نیز، گاهی ممکن است خود را بی چون و چرا تابع جو محیط و اطرافیان قرار داده و از آنان تبعیت کند و ارزشهای اخلاقی و دینی را با آب و تاب از حفظ بیان کند، بدون این که به اهمیت واقعی قواعد و مقرراتی که از آنها اطاعت می کند رسیده باشد و یا این که در موقعیتهای عملی و شرایط جدید آن را به کار ببندد.
منبع: والدین و مربیان مسؤول، رضا فرهادیان، چاپ پنجم، مؤسسه بوستان کتاب، قم 1392