برای اینکه بهتر بتوانیم به کودک منفی گرا کمک کنیم ، بهتر است اطلاعاتی در مورد شیوه های مختلف تربیتی توسط والدین داشته باشیم :
انواع والدین :
والدین آسانگیر : متمرکز و حساس به نیاز فرزند ، با گذشت ، اهمیت بیش از حد به خواسته ی کودک
نتیجه : فرزندی با اعتماد به نفس بالا ولی با قوه ی تشخیص ضعیف و عدم پشتکار .
والدین مستبد : انتظار بسیار زیاد و تفاهم کم و کنترلگری زیاد . قوانین خانواده نه بر اساس منطق و نیاز ؛ بلکه بر اساس " چون من میگویم " تنظیم میشود .
نتیجه : فرزندانی حرف شنو ، شاگردان خوب ولی اعتماد به نفس پایین ، و همیشه در معرض خطر افسردگی و مهارتهای اجتماعی ضعیف
والدین بی علاقه : نه انتظار زیاد و نه تفاهم زیاد .
نتیجه : این فرزندان همیشه نیاز به مراقبت دارند و عملکردشان در همه ی زمینه ها ؛ عاطفی ؛ تحصیلی ؛ اجتماعی ضعیف است .
والدین مقتدر : والدینی با انتظار بالا و کنترل پایین . پاسخگو و قوانین خانه بر اساس منطق و نیاز تنظیم می شود . مقررات به منظور یادگیری است نه تنبیه
نتیجه : فرزندانی با شخصیت متعادل ؛ موفق و زمینه ی اضطراب و افسردگی پایین.
اساس تمرینهای ما برای درمان افکار منفی ، با رویکرد والدین مقتدر است.
یک گام مهم در رفع تفکر منفی این است که کودک شما بفهمد که تفکر منفی جریان دارد . مثل جریان برق .کودک می تواند با کلیدی در ذهنش جریان فکر منفی را خاموش کند و از کار بیاندازد .
کودک صدای " مغز منفی " خود را تشخیص می دهد و می فهمد که پیروی و دنبال کردن مغز منفی او را به جایی تاریک می برد که دوستش ندارد .
در عوض او می تواند "مغز باهوش" خود را صدا بزند تا داستان را به شکل دیگری تعبیر کند و او را به مسیر نوید بخشی هدایت کند .
تمرین اول :
اولین کار , گرد آوری افکار کودک است . از او بخواهید در پایان هر روز ، هنگامی که کنارش می نشینید تا به خواب رود ، بعضی از فکرهایی که امروز در ذهنش آمده را به شما بگوید :
" امروز در بهترین حالت و بدترین حالت چه فکری داشتی ؟ "
یعنی چند فکر مثبت و چند فکر منفی اش را برای شما بگوید :
" امروز وقتی موهایم را شانه می کردم ، احساس کردم که آنها چقدر زود بلند شدند " (مثبت)
" امروز وقتی به منزل جیم زنگ زدم ، او زود صحبتش را تمام کرد . فکر کنم دوست ندارد با من هم صحبت شود" (منفی)
با این تمرین فرزندتان این مهارت را پیدا می کند که به افکار خود توجه کند . توجه به افکار ؛ گام مهمی در کنترل فکر است.
نجات فرزند از افکار منفی
"اپیکتت" فیلسوف یونانی می گوید :
" ما از رویدادها ناراحت نمیشویم ، بلکه ناراحتی ما در نتیجه ی برداشتی است که از آنها داریم " .
بستنی دو کودک در بستنی فروشی سر می خورد و از قیف به زمین می افتد . هر دو کودک ناراحت می شوند .
کودک اول فریاد می کشد : " بستنی را درست سر جایش نگذاشته بودند . برای همین افتاد . من یک بستنی دیگر می خواهم " . این نگاه کودک خوشبین است . شرحی واقعی از ماجرا همراه با راه حل .
کودک دوم : "چرا همیشه باید این اتفاق ها برای من بیفتد . این مغازه همیشه بستنی ها را بد می گذارد . این بدترین روز زندگی من بود"
پدر و مادر خوشبین : " این اتفاقها گاهی می افتد . ممکن است برای هرکسی حتی بزرگترها هم پیش بیاید .
پدر و مادر بدبین : " هیچ وقت حواست را جمع نمی کنی ! حتی عرضه ی خوردن یک بستنی را هم نداری !
کودک خود را کنار بخچال ببرید و اثر مغناطیسی درب یخچال را به او نشان دهید .
با خریدن آهنربا و جذب سوزن مفهوم مغناطیس را به کودک بفهمانید.
در مرحله ی بعد به او بگویید :
ذهن ما نیز دارای مغناطیس است . ما می توانیم با آهنربای ذهنمان اتفاقهای بد و یا خوب را جذب کنیم . اگر اتفاقهای بد را جذب ذهنمان کنیم ، خودمان ناراحت می شویم و کاری هم برای رفع آن اتفاق از دستمان بر نمیآید .
ولی اگر با مغناطیس ذهنمان چیزهای خوب را جذب کنیم ، خوشحال می شویم و این قدرت را پیدا می کنیم که برای مشکلاتمان راه حلی پیدا کنیم .
در پایان روز از او بخواهید با روشن کردن مغناطیس مثبت و منفی ذهنش (یکبار با دید مثبت و یکبار با دید منفی) ، اتفاقات روز را برایتان تعریف کند .
با این تمرین ، کودکتان بدون اینکه متوجه شود ، در حال تقویت ماهیچه های انعطاف پذیری ذهن خود است .
گفته شد که یکی از مهمترین مشکلات ذهنی کودکان منفی گرا ، فراگیر کردن مشکلات است .
تصور کنید سیبی در سبدی پر از سیب گندیده . باید آن سیب را از بین سیبهای دیگر خارج کرد تا سیبهای دیگر را خراب نکند . یک فکر منفی اگر در ذهن کودک اصلاح نشود ، می تواند همین اثر را بر افکار دیگر او داشته باشد .
تمرین : درختی برای کودک خود نقاشی کنید . همراه با ریشه و تنه و شاخه و برگ .
هنگام بروز مشکلی برای او ، مثلا : " خراب کردن گل در بازی فوتبال امروز در مدرسه " آن مشکل و جایگاه و اثرش را بر روی درخت نشان دهید :
عزیزم ، درسته اینکه گل رو خراب کردی و باعث شکست خوردن تیم کلاست شدی و پیش همکلاسیات تحقیر شدی . این خیلی بده . ولی بیا ببینیم این مشکل ، کجای درخت زندگی تو قرار میگیره ؟
آیا فوتبال مدرسه در زندگی تو در جایگاه ریشه است ؟ یا تنه ؟ یا شاخه ؟ یا برگ ؟
از نظر من این تیمها و بازی های موقت مدرسه ای در حکم برگی در درخت زندگی تو هستند . فکر کن برگی از درخت تو کنده شده . ولی درخت زندگی تو با ریشه و تنه و شاخه و برگهای دیگرش همچنان پا برجاست .
آیا درسته که ما به خاطر خراب شدن برگی ، کل درخت رو قطع کنیم و به زمین بیاندازیم ؟
تمرین درخت زندگی یکی از مهمترین تمرینهای منفی گرایی است . در بخشهای بعدی باز هم در مورد این تمرین خواهیم گفت .
گفتیم که تمرین درخت زندگی از تمرینات مهم رفع تفکر منفیست .
ما در این تمرین "مشکل" را که مانند ابری بزرگ تمام زندگی کودکمان را فرا گرفته ، کوچک و محدود می کنیم و آن را درست در جایگاه واقعی اش که مثلا برگی یا تک شاخه ای است می نشانیم .
مثال دوم : "پسر کناری ام را در مدرسه دوست ندارم"
آنچه در ذهن کودک می گذرد :
"کلا مدرسه جای مزخرفیست که مجبوری ساعتها در کنار کسی که دوستش نداری بنشینی "
" همیشه و همه جا من بد شانسم و کاریش هم نمیشود کرد !! از بین این همه بچه دقیقا "او" باید پیش من بنشیند!
" چرا نیک که دانش آموز مهربان و خوبیست به معلم اصرار نکرد که قبول کند من پیشش بنشینم ؟ حتما او از من خوشش نمی آید . از بس من بی خودم!"
راه کار درخت :
عزیزم تو سالمی ؛ این ریشه ی درخت زندگی توست
عزیزم تو پدر و مادر و خانواده ات و امنیت داری ؛ اینها تنه ی درخت زندگی تو هستند .
عزیزم تو امکانات زندگی ، لباس ؛ اسباب بازی ، مدرسه و .....داری ؛ اینها هر کدام شاخه های درخت زندگی تو هستند .
حالا در یکی از شاخه ها که نام آن مدرسه است ، مشکلی ایجاد شده . با معلمت مشکل نداری ، با بچه های دیگر مشکل نداری ؛ در درست مشکل نداری ، فقط و فقط از کناریت راضی نیستی . آیا این مشکل در شاخه ی مدرسه ؛ بزرگتر از یک برگ است ؟
شاید حتی بشود با ایجاد دوستی با کناریت و یا صحبت با معلمت برای تغییر جا ، همین برگ زرد شده را هم کند تا دوباره برگ سبزی جای آن درآید(راه حل)
انواع والدین :
والدین آسانگیر : متمرکز و حساس به نیاز فرزند ، با گذشت ، اهمیت بیش از حد به خواسته ی کودک
نتیجه : فرزندی با اعتماد به نفس بالا ولی با قوه ی تشخیص ضعیف و عدم پشتکار .
والدین مستبد : انتظار بسیار زیاد و تفاهم کم و کنترلگری زیاد . قوانین خانواده نه بر اساس منطق و نیاز ؛ بلکه بر اساس " چون من میگویم " تنظیم میشود .
نتیجه : فرزندانی حرف شنو ، شاگردان خوب ولی اعتماد به نفس پایین ، و همیشه در معرض خطر افسردگی و مهارتهای اجتماعی ضعیف
والدین بی علاقه : نه انتظار زیاد و نه تفاهم زیاد .
نتیجه : این فرزندان همیشه نیاز به مراقبت دارند و عملکردشان در همه ی زمینه ها ؛ عاطفی ؛ تحصیلی ؛ اجتماعی ضعیف است .
والدین مقتدر : والدینی با انتظار بالا و کنترل پایین . پاسخگو و قوانین خانه بر اساس منطق و نیاز تنظیم می شود . مقررات به منظور یادگیری است نه تنبیه
نتیجه : فرزندانی با شخصیت متعادل ؛ موفق و زمینه ی اضطراب و افسردگی پایین.
اساس تمرینهای ما برای درمان افکار منفی ، با رویکرد والدین مقتدر است.
یک گام مهم در رفع تفکر منفی این است که کودک شما بفهمد که تفکر منفی جریان دارد . مثل جریان برق .کودک می تواند با کلیدی در ذهنش جریان فکر منفی را خاموش کند و از کار بیاندازد .
کودک صدای " مغز منفی " خود را تشخیص می دهد و می فهمد که پیروی و دنبال کردن مغز منفی او را به جایی تاریک می برد که دوستش ندارد .
در عوض او می تواند "مغز باهوش" خود را صدا بزند تا داستان را به شکل دیگری تعبیر کند و او را به مسیر نوید بخشی هدایت کند .
تمرین اول :
اولین کار , گرد آوری افکار کودک است . از او بخواهید در پایان هر روز ، هنگامی که کنارش می نشینید تا به خواب رود ، بعضی از فکرهایی که امروز در ذهنش آمده را به شما بگوید :
" امروز در بهترین حالت و بدترین حالت چه فکری داشتی ؟ "
یعنی چند فکر مثبت و چند فکر منفی اش را برای شما بگوید :
" امروز وقتی موهایم را شانه می کردم ، احساس کردم که آنها چقدر زود بلند شدند " (مثبت)
" امروز وقتی به منزل جیم زنگ زدم ، او زود صحبتش را تمام کرد . فکر کنم دوست ندارد با من هم صحبت شود" (منفی)
با این تمرین فرزندتان این مهارت را پیدا می کند که به افکار خود توجه کند . توجه به افکار ؛ گام مهمی در کنترل فکر است.
نجات فرزند از افکار منفی
"اپیکتت" فیلسوف یونانی می گوید :
" ما از رویدادها ناراحت نمیشویم ، بلکه ناراحتی ما در نتیجه ی برداشتی است که از آنها داریم " .
بستنی دو کودک در بستنی فروشی سر می خورد و از قیف به زمین می افتد . هر دو کودک ناراحت می شوند .
کودک اول فریاد می کشد : " بستنی را درست سر جایش نگذاشته بودند . برای همین افتاد . من یک بستنی دیگر می خواهم " . این نگاه کودک خوشبین است . شرحی واقعی از ماجرا همراه با راه حل .
کودک دوم : "چرا همیشه باید این اتفاق ها برای من بیفتد . این مغازه همیشه بستنی ها را بد می گذارد . این بدترین روز زندگی من بود"
پدر و مادر خوشبین : " این اتفاقها گاهی می افتد . ممکن است برای هرکسی حتی بزرگترها هم پیش بیاید .
پدر و مادر بدبین : " هیچ وقت حواست را جمع نمی کنی ! حتی عرضه ی خوردن یک بستنی را هم نداری !
کودک خود را کنار بخچال ببرید و اثر مغناطیسی درب یخچال را به او نشان دهید .
با خریدن آهنربا و جذب سوزن مفهوم مغناطیس را به کودک بفهمانید.
در مرحله ی بعد به او بگویید :
ذهن ما نیز دارای مغناطیس است . ما می توانیم با آهنربای ذهنمان اتفاقهای بد و یا خوب را جذب کنیم . اگر اتفاقهای بد را جذب ذهنمان کنیم ، خودمان ناراحت می شویم و کاری هم برای رفع آن اتفاق از دستمان بر نمیآید .
ولی اگر با مغناطیس ذهنمان چیزهای خوب را جذب کنیم ، خوشحال می شویم و این قدرت را پیدا می کنیم که برای مشکلاتمان راه حلی پیدا کنیم .
در پایان روز از او بخواهید با روشن کردن مغناطیس مثبت و منفی ذهنش (یکبار با دید مثبت و یکبار با دید منفی) ، اتفاقات روز را برایتان تعریف کند .
با این تمرین ، کودکتان بدون اینکه متوجه شود ، در حال تقویت ماهیچه های انعطاف پذیری ذهن خود است .
گفته شد که یکی از مهمترین مشکلات ذهنی کودکان منفی گرا ، فراگیر کردن مشکلات است .
تصور کنید سیبی در سبدی پر از سیب گندیده . باید آن سیب را از بین سیبهای دیگر خارج کرد تا سیبهای دیگر را خراب نکند . یک فکر منفی اگر در ذهن کودک اصلاح نشود ، می تواند همین اثر را بر افکار دیگر او داشته باشد .
تمرین : درختی برای کودک خود نقاشی کنید . همراه با ریشه و تنه و شاخه و برگ .
هنگام بروز مشکلی برای او ، مثلا : " خراب کردن گل در بازی فوتبال امروز در مدرسه " آن مشکل و جایگاه و اثرش را بر روی درخت نشان دهید :
عزیزم ، درسته اینکه گل رو خراب کردی و باعث شکست خوردن تیم کلاست شدی و پیش همکلاسیات تحقیر شدی . این خیلی بده . ولی بیا ببینیم این مشکل ، کجای درخت زندگی تو قرار میگیره ؟
آیا فوتبال مدرسه در زندگی تو در جایگاه ریشه است ؟ یا تنه ؟ یا شاخه ؟ یا برگ ؟
از نظر من این تیمها و بازی های موقت مدرسه ای در حکم برگی در درخت زندگی تو هستند . فکر کن برگی از درخت تو کنده شده . ولی درخت زندگی تو با ریشه و تنه و شاخه و برگهای دیگرش همچنان پا برجاست .
آیا درسته که ما به خاطر خراب شدن برگی ، کل درخت رو قطع کنیم و به زمین بیاندازیم ؟
تمرین درخت زندگی یکی از مهمترین تمرینهای منفی گرایی است . در بخشهای بعدی باز هم در مورد این تمرین خواهیم گفت .
گفتیم که تمرین درخت زندگی از تمرینات مهم رفع تفکر منفیست .
ما در این تمرین "مشکل" را که مانند ابری بزرگ تمام زندگی کودکمان را فرا گرفته ، کوچک و محدود می کنیم و آن را درست در جایگاه واقعی اش که مثلا برگی یا تک شاخه ای است می نشانیم .
مثال دوم : "پسر کناری ام را در مدرسه دوست ندارم"
آنچه در ذهن کودک می گذرد :
"کلا مدرسه جای مزخرفیست که مجبوری ساعتها در کنار کسی که دوستش نداری بنشینی "
" همیشه و همه جا من بد شانسم و کاریش هم نمیشود کرد !! از بین این همه بچه دقیقا "او" باید پیش من بنشیند!
" چرا نیک که دانش آموز مهربان و خوبیست به معلم اصرار نکرد که قبول کند من پیشش بنشینم ؟ حتما او از من خوشش نمی آید . از بس من بی خودم!"
راه کار درخت :
عزیزم تو سالمی ؛ این ریشه ی درخت زندگی توست
عزیزم تو پدر و مادر و خانواده ات و امنیت داری ؛ اینها تنه ی درخت زندگی تو هستند .
عزیزم تو امکانات زندگی ، لباس ؛ اسباب بازی ، مدرسه و .....داری ؛ اینها هر کدام شاخه های درخت زندگی تو هستند .
حالا در یکی از شاخه ها که نام آن مدرسه است ، مشکلی ایجاد شده . با معلمت مشکل نداری ، با بچه های دیگر مشکل نداری ؛ در درست مشکل نداری ، فقط و فقط از کناریت راضی نیستی . آیا این مشکل در شاخه ی مدرسه ؛ بزرگتر از یک برگ است ؟
شاید حتی بشود با ایجاد دوستی با کناریت و یا صحبت با معلمت برای تغییر جا ، همین برگ زرد شده را هم کند تا دوباره برگ سبزی جای آن درآید(راه حل)
نویسنده: کبری خدابخش
پی نوشت:
1- والدین و فرزندان زیر شش سال: راهکارهایی مفید مبتنی بر "آموزش سامان یافته"برای تاثیرگذاربودن...، دان دینک مایر، گاری مک کی، جیمز دینکمایر، مترجم مجید رئیس دانا، ناشر: رشد، بهمن1387
2- والدین آگاه، فرزندان دلخواه، سیدمحمدرضا پیغمبری،ویراستار حسینعلی پورمدنی، ناشر: مرسل،شهریور، 1387
3- نقش پدر و مادر در آسیب شناسی روانی کودک و نوجوان، بهناممکوندی، علی سلیمانی، فاطمه لیامی، مجله اندیشه و رفتار، شماره ۱، سال چهارم، تابستان ۱۳۷۷
4- مقاله برگرفته از کتب بالا می باشد.