ارتباط سالم با کودکان

هر کودکی برای داشتن احساس امنیت، باید مورد محبت قرار گیرد. ابراز محبت، موجب دلگرمی و علاقه مندی کودک به شما و زندگی خواهد شد.
دوشنبه، 18 شهريور 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ارتباط سالم با کودکان
چگونه می توان با کودکان ارتباطی سالم و صحیح برقرار کرد؟ . آیا می توان در برقراری ارتباط با کودکان از مهارت بیشتری برخوردار شد؟ یکی از مهمترین و پیچیده ترین ارتباطها، ارتباط با کودکان است که نیاز به مهارت، ظرافت، صبر و بردباری بیشتری دارد.
 
اولین نیاز روانی کودک ، مهر و محبت و دوست داشتن اوست. شما ممکن است کودک خود را دوست داشته باشید؛ ولی مهم چگونگی اظهار این محبت است. هر کودکی برای داشتن احساس امنیت، باید مورد محبت قرار گیرد. ابراز محبت، موجب دلگرمی و علاقه مندی کودک به شما و زندگی خواهد شد. ارتباط میان شما و او ، بستگی کامل به نحوه ابراز محبت شما دارد. توجه به خواسته های او برخورد مؤدبانه و احترام با رفتارهای کلامی و غیرکلامی، همه اظهار محبت است.
 
احساس امنیت در کودک سبب می گردد زمینه پیوند شما با او توسعه یابد و در این رابطه رفتار صحیح را نیز بیاموزد. راه مناسب آغاز دوستی با کودکان، کاهش انتقادها و توقعات و به حداقل رسانیدن صحبتهای منفی در مورد کارهای آنهاست. با نق زدن و خرده گیریهای پیاپی از رفتار و کارهای کودکان نمی توان آنان را اصلاح کرد. والدین و مربیان باید صبر و حوصله داشته باشند، برای این کار وقت بگذارند و برنامه ریزی داشته باشند. پیش از شروع روشهای جدید تربیتی به آثار سوء روشهای قبلی توجه داشته باشند، زیرا آنها تا مدتی بازتاب نامناسب خود را دارند و مدتی طول می کشد تا کودک با روشهای تربیتی جدید آشنا و بازتاب آثار قبلی بر طرف شود.
 
برای ایجاد ارتباط سالم با کودکان و به کارگیری روشها و شیوه های مؤثر در برخورد با آنان، مهمترین مسأله تدارک زمان و فرصتهای برنامه ریزی شده است . شما به عنوان والدین و مربی و معلم ضروری است که وقت کافی صرف کنید،؟ تا بتوانید رابطه ای مثبت میان خود و کودکان به وجود آورید. در زندگی ماشینی امروز معمولا این بعد مهم تربیتی، یعنی وقت گذاری برای ایجاد روابط صحیح و سالم در محیط خانه و یا مدرسه به مخاطره افتاده است. گذاشتن وقت برنامه ریزی شده برای ایجاد ارتباط مثبت با کودکان، از صرف چندین ساعت مجادله ، بحث و مشاجره جلوگیری می کند. در مرحله اول برای برقراری ارتباط با کودکان، ما نیازمند شناخت آنان هستیم.وقتی کودک با انبوهی از شکایتها و گله ها از طرف مدرسه و یا همسالان، به خانه باز می گردد و با حالت عصبانی و احساسات شدید و هیجانی در مقابل پدر و مادر و یا سایر اعضای خانواده قرار می گیرد، برخورد در چنین موقعیتی کار ساده ای نیست در ارتباط با کودکان، اغلب توجهی به مراحل رشد ذهنی، سطح درک و میزان فهم آنان نمی شود؛ یعنی، می انگاریم که کودک هم درست مانند ما می فهمد و آنچه را احساس و درک می کنیم او هم همان طور احساس و درک می کند؛ در حالی که این طور نیست. توجه دقیق به مراحل رشد، سطح تواناییهای عقلی، میزان اطلاعات و خزینه کلمات و معانی آنها ، از وظایف اولیه شناخت و کار اولیا و مربیان در ارتباط با کودکان است.
 
ما عموما توجه به سطح تواناییهای عقلی و ظرفیت ذهنی کودکان نداریم . این که آیا کودک در مرحله حسی حرکتی و درک و فهم اعمال ملموس است ، یا برای آموختن و درک مفاهیم انتزاعی و مجرد آمادگی دارد؟ خیلی دقت نمی کنیم و نمی دانیم که کودکان به نحوی متفاوت از بزرگسالان می اندیشند . بنابراین در درجه اول، باید بفهمیم که کودک از جهت رشد ذهنی و عقلی
 
این که باید دانست کودکی که ما با وی می خواهیم ارتباط برقرار کنیم از جهت عاطفی و اخلاقی در چه سطحی قرار دارد. آیا در مرحله ای است که کارهای ارزشی و اخلاقی را براساس پیامدها و نتیجه های ملموس آنی و ظاهری آن ارزیابی می کند، یا این که می تواند نیت و هدف و ارزشی را که در پس هر عمل و کاری نهفته است ببیند و درک کند؟ آیا به مرحله ای رسیده است که ارزش هر کاری را قطع نظر از جو اقتدار والدین و مربیان و به دور از تأیید و یا تصدیق دیگران، خود آزادانه و آگاهانه ، درک و احساس نماید یا نه؟ البته درک و رشد اخلاقی جدای از مراحل رشد عقلی و ذهنی کودک نیست.
 
باید توجه داشته باشیم، کودک که با وی در ارتباط هستیم در چه مرحله ای از رشد اخلاقی و عاطفی به سر می برد، تا متناسب با همان مرحله با وی سخن بگوییم، نه این که او را با سخنانی که حتی معنای تحت اللفظی آن را نمی داند، زیر رگبار پند و اندرزهای اخلاقی قرار دهیم و تصور ما این باشد که او همه مسائل را فهمیده و از فردا همه را مو به مو اجرا خواهد کرد .
 
هنگامی که می خواهیم با کودک ارتباط برقرار کنیم، باید بدانیم او در چه حالی است و در چه موقعیتی از جهت روحی و روانی قرار دارد؟ آیا در وضعیت هیجانی است، در حال خشم و غضب است، در غم و اندوه به سر می برد و یا در حالت سرور و شادی و سرشار از خوشحالی است؟ شناخت موقعیت فعلی کود کمک بزرگی در نحوه برقراری ارتباط با وی می کند. اگر توجهی به این حالتها نداشته باشیم و یا به آن دقت نکنیم در برخورد اولیه و ارتباط با کودکان، دچار مشکل  و دشواری خواهیم شد. مثلا، وقتی کودک در اوج هیجانات و احساسات شدید خود به سر می برد و با سرعت از کنار ما می گذرد، گوش به حرف کسی نمی دهد و به هیچ وجه حرفهای ما را نمی پذیرد؛ در این حالت ما به سادگی نمی توانیم با وی ارتباط برقرار کنیم.
 
وقتی کودک با انبوهی از شکایتها و گله ها از طرف مدرسه و یا همسالان، به خانه باز می گردد و با حالت عصبانی و احساسات شدید و هیجانی در مقابل پدر و مادر و یا سایر اعضای خانواده قرار می گیرد، برخورد در چنین موقعیتی کار ساده ای نیست ، مهارت می خواهد. اگر به این حالتها توجهی نشود و موقعیت روحی و عاطفی کودک نادیده گرفته شود، بهترین پیامها و رساترین گفته ها با مقاومت و بیزاری کودک روبه رو می گردد. کافی است در بین پیامهایی که برای ایجاد ارتباط رد و بدل می شود یک پیام اشتباهی داده شود، در این صورت تمام نظام فکری و روانی کودک به هم می ریزد و موجب عکس العملهای شدید و نامتعادل او می گردد و در نتیجه، موقعیت ارتباط را متزلزل می سازد.
 
باید در این حالت، وضع کودک را کاملا درک کنیم، خود را به جای او بگذاریم و فضای خود را در حد او تنزل دهیم تا بتوانیم احساسات او را درک کنیم. در این موقعیت، زمان امر و نهی؛ زمان ارزیابی، قضاوت، انتقاد، راهنمایی و هدایت نمی باشد و زمان درخواست و اظهار انتظارات و توقعات از وی نیست، بخصوص اگر خیلی عصبانی شده باشد. در این حالت، او نه چشمش می بیند و نه گوشش می شنود. هرگونه ارتباط کلامی از طرف پدر یا مادر ، با عکس العمل تندی از طرف کودک رد خواهد شد. گاهی اوقات، سکوت گویاتر از کلام است . بنابراین سومین قدم در جهت ارتباط با کودک ، درک موقعیت عاطفی و روانی فعلی کودک است.
 
منبع: والدین و مربیان مسؤول، رضا فرهادیان، چاپ پنجم، مؤسسه بوستان کتاب، قم 1392


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.