RIDDICK رهايي از آتن تاريک
نويسنده: نيما شاه صاحبي
Riddick از بازي هاي غافلگير کننده و شگفتي ساز سال 2004 بود. اين مسأله زماني اهميت پيدا مي کند که در نظر بگيريم چنين عنوان تأثيرگذاري در اصل يک فيلم/بازي بوده است. Riddick نه تنها ثابت کرد فيلم/بازي ها لزوماً آثار بدي نيستند؛ بلکه توانست با گيم پلي نوآورانه، اتمسفر درگير کننده، شيوه داستان گويي سينمايي وگرافيک خارق العاده اش، در دنياي بازي هاي ويديويي به اثري حتي ارزشمندتر از فيلم خود در عالم سينما بدل شود. با اين بازي سازي Slar Breeze قصد دارد خاطره خوش بازي اش را دوباره در ذهن طرفداران آن زنده کند؛ ضمن اين که عنوان حاضر به نوعي يک زمينه ساز براي عرضه دنباله اصلي بازي محسوب مي شود.
البته DA)Dark Athena) تنها يک بازي سازي صرف نيست. جدا از ارتقاي کيفيت گرافيکي، بازي اين بار از يک بخش چندنفره و يک بخش تک نفره کاملاً جديد در کنار نسخه اصلي بهره مي برد. خصوصيات اضافه شده قطعاً براي بازيبازهايي که نسخه اصلي را بازي نکرده اند يک مزيت محسوب مي شود و تجربه بازي را حتي از قبل نيز پربارتر مي کند. اما با اين حال کل بسته بدون وجود نسخه اصلي تا حد زيادي ارزش خود را از دست مي دهد چرا که بخش تک نفره جديد واقعاً نمي تواند به استانداردهاي بالاي نسخه اصلي برسد و بخش چندنفره نيز، صرف نظر از يک مد عالي که به خوبي از خصوصيت مخفي کاري بازي بهره مي برد؛ نسبتاً ضعيف است.
بازي اصلي به غير از ارتقاي کيفيت گرافيکي تا حد زيادي دست نخورده باقي مانده است. داستان بخش تک نفره اصلي در واقع يک prequel يا مقدمه براي وقايع فيلم ريديک محسوب مي شود و قهرمان (يا در اصل ضد قهرمان) مشهور بازي، ريديک را در Buteher Boy به نمايش مي کشد، زنداني مخوف که تا به حال حتي يک نفر هم موفق به فرار از آن جا نشده ؛ اما شما بايد از طريق زدوبند با ساير زنداني ها و بهره گيري از توانايي هاي خاص ريديک اين کار را انجام دهيد.
پيشروي در بازي اصلي به جاي حرکت ساده از يک نقطه به نقطه اي ديگر بيشتر به جستجوي هوشمندانه در محيط متکي بود. شما اغلب بايد دشمنان را با کاربرد تکنيک هاي مخفي کار و سلاح هاي سري از پا در مي آورديد و تا حد ممکن از مبارزه با آنها پرهيز مي کرديد.
در طول بازي بايد زندانيان ديگر را نيز ملاقات کرده و با کمک آنها به مناطق و آيتم هاي جديد دست مي يافتيد. خط داستاني با افزودن المان هاي جديد، دنياي فيلم ريديک را گسترش مي داد و گيم پلي بازي هم واقعاً درگير کننده بود. با اين حال شايد يک بازسازي صرف از آن عنوان حتي با ارتقاي کيفيت گرافيکي نيارزد. از همين رو Star Breeze به منظور اين که معامله اش با بازيبازها ارزشمند جلوه کند يک بخش تک نفره کاملاً جديد را نيز با عنوان Assault on Dark Athena براي نسخه حاضر طراحي کرده است. اين بخش که مانند يک بسته مکمل عمل مي کند؛ وقايع بازي اصلي را ادامه مي دهد. ريديک و جانز (Jahnz) در يک ناو فضاپيما متعلق به گروهي شورشي (به سرکردگي شخصي که هويتش را بايد در گذشته ريديک جستجو کرد) گرفتار مي شوند و حالا شما دوباره بايد او را از اين مخمصه خلاص کنيد.
DA مکمل خوبي براي نسخه اصلي است و عناصر جديدي را به داستان و گيم پلي آن اضافه مي کند که مي تواند براي طرفداران بازي خوشايند باشد؛ اما با اين حال کاستي هاي قابل توجهي نيز دارد. مخصوصاً هنگامي که با نسخه اصلي مقايسه شود. بخش تک نفره DA خيلي محدودتر و خطي تر از بازي اصلي به نظر مي رسد و اگر چه شما با ساير سرنشينان فضاپيما (يا در واقع زندانيان آن!) ارتباط برقرار مي کنيد؛ اما اين عنصر بازي تا حد زيادي نسبت به قبل کمرنگ تر شده و در درجه دوم اهميت قرار گرفته است. روي هم رفته بخش تک نفره DA در مقايسه با بازي قبلي تا حدي پسرفت داشته است. به علاوه ارتباط و انسجام عناصر داستاني در DA برخلاف Butcher Bay خيلي خوب حفظ نمي شود. ديالوگ ها عموماً ساده و پيش پا افتاده هستند و طبيعي است وقتي فقط الفاظ رکيک از دهان زندانيان بشنويد؛ انگيزه اي هم براي کمک گرفتن يا کمک کردن به آنها پيدا نکنيد!
بخش تک نفره Butcher Bay در فراهم آوردن بستر لازم براي وقايع فيلم ريديک عالي عمل کرد؛ اما DA نمي تواند عناصر داستاني درگير کننده اي به آن بازي اضافه کند.
به غير از دو بخش تک نفره اي که ذکر شد بازي براي اولين بار از يک بخش چندنفره آنلاين نيز بهره مي برد (عنصري که عنوان نخست از فقدانش به شدت رنج مي برد..) اين بخش از چندين مد مختلف تشکيل شده که بدون شک جذابترين شان مد Pich Black است. در اين مد يک بازيباز کنترل ريديک را به عهده مي گيرد و بقيه بازيبازها بايد دريک محيط کاملاً تاريک دنبال او بگردند و دخلش را بياورند. در حاليکه ريديک به کمک توانايي ويژه خود مي تواند در تاريکي مطلق هم ببيند. بقيه بايد براي پيدا کردن او به نور چراغ قوه هايشان تکيه کنند. اما در عوض بازيبازي که ريديک مي شود به هيچ سلاحي دسترسي ندارد و بايد از مخفي کاري براي از پا درآوردن دشمنانش استفاده کند.
زماني که يک نفر ريديک را بکشد خودش ريديک مي شود و بازي را از نو آغاز مي کند. با اين حال بخش چندنفره جذابيت چنداني ندارند و Team Death Match و Capture the Flag دقيقاً همانطورعمل مي کنند که در بازي هاي ديگر ديده ايد و مد جديد Butcher Bag Riot (يک مد 3 تيمي برگرفته از ounterstrike نيز به سرعت جذابيت خود را از دست مي دهد.
Butcher Bay از نظر گرافيک علي رغم گذشت 5 سال هم چنان خوب جلوه مي کند؛ هر چند نه با آن خوبي که از يکي بازي در سال 2009 انتظار مي رود. کيفيت فوق العاده نورپردازي ها و سايه پردازي هاي اين بازي هنوز هم مي تواند آبروي بسياري از عناوين به اصطلاح نسل بعدي را ببرد! اما با اين حال بافت ها، مدل هاي شخصيت ها و انيميشن هاي آنها قديمي شده اند. در عوض DA گرافيکي کاملاً مطابق با استانداردهاي روز را ارايه مي دهد و از يک موتور نورپردازي پيشرفته به همراه بافت هاي بسيار با کيفيت، شخصيت هاي پرجزئيات و انيميشن هاي روان بهره مي برد.
جلوه هاي صوتي بازي که در زمان خود جزو بهترين ها بودند؛ هم چنان عالي هستند. صداي گيراي وين ديزل نيز مثل قبل تأثيرگذار ظاهر مي شود و کمک زيادي به القاي شخصيت ريديک مي کند. با اين وجود ديالوگ ها همان طور که گفته شد کمي سبک از کار درآمده اند و صداپيشگان برخي از شخصيت هاي فرعي نيز تا حدي اغراق آميز کار کرده اند. اما فارغ از اين مشکلات، موزيک بازي در خلق يک فضاي اتمسفريک براي آن بسيار مؤثرعمل مي کند. آن دسته از بازيبازها که هنوز اين عنوان افسانه اي را بازي نکرده اند.، مي توانند با کيفيت بالاتري روي کنسول هاي HD تجربه اش کند. اما با در نظر گرفتن کاستي هاي بخش تک نفره و چندنفره جديد، پيشنهاد اين نسخه به کساني که قبلاً براي اصلي را تجربه کرده اند، سخت است هر چند شايد يک سال تجديد خاطره آن هم بعد از 5 سال، خالي از لطف نباشد.
منبع: نشريه بازي رايانه ،شماره 29
/س
البته DA)Dark Athena) تنها يک بازي سازي صرف نيست. جدا از ارتقاي کيفيت گرافيکي، بازي اين بار از يک بخش چندنفره و يک بخش تک نفره کاملاً جديد در کنار نسخه اصلي بهره مي برد. خصوصيات اضافه شده قطعاً براي بازيبازهايي که نسخه اصلي را بازي نکرده اند يک مزيت محسوب مي شود و تجربه بازي را حتي از قبل نيز پربارتر مي کند. اما با اين حال کل بسته بدون وجود نسخه اصلي تا حد زيادي ارزش خود را از دست مي دهد چرا که بخش تک نفره جديد واقعاً نمي تواند به استانداردهاي بالاي نسخه اصلي برسد و بخش چندنفره نيز، صرف نظر از يک مد عالي که به خوبي از خصوصيت مخفي کاري بازي بهره مي برد؛ نسبتاً ضعيف است.
بازي اصلي به غير از ارتقاي کيفيت گرافيکي تا حد زيادي دست نخورده باقي مانده است. داستان بخش تک نفره اصلي در واقع يک prequel يا مقدمه براي وقايع فيلم ريديک محسوب مي شود و قهرمان (يا در اصل ضد قهرمان) مشهور بازي، ريديک را در Buteher Boy به نمايش مي کشد، زنداني مخوف که تا به حال حتي يک نفر هم موفق به فرار از آن جا نشده ؛ اما شما بايد از طريق زدوبند با ساير زنداني ها و بهره گيري از توانايي هاي خاص ريديک اين کار را انجام دهيد.
پيشروي در بازي اصلي به جاي حرکت ساده از يک نقطه به نقطه اي ديگر بيشتر به جستجوي هوشمندانه در محيط متکي بود. شما اغلب بايد دشمنان را با کاربرد تکنيک هاي مخفي کار و سلاح هاي سري از پا در مي آورديد و تا حد ممکن از مبارزه با آنها پرهيز مي کرديد.
در طول بازي بايد زندانيان ديگر را نيز ملاقات کرده و با کمک آنها به مناطق و آيتم هاي جديد دست مي يافتيد. خط داستاني با افزودن المان هاي جديد، دنياي فيلم ريديک را گسترش مي داد و گيم پلي بازي هم واقعاً درگير کننده بود. با اين حال شايد يک بازسازي صرف از آن عنوان حتي با ارتقاي کيفيت گرافيکي نيارزد. از همين رو Star Breeze به منظور اين که معامله اش با بازيبازها ارزشمند جلوه کند يک بخش تک نفره کاملاً جديد را نيز با عنوان Assault on Dark Athena براي نسخه حاضر طراحي کرده است. اين بخش که مانند يک بسته مکمل عمل مي کند؛ وقايع بازي اصلي را ادامه مي دهد. ريديک و جانز (Jahnz) در يک ناو فضاپيما متعلق به گروهي شورشي (به سرکردگي شخصي که هويتش را بايد در گذشته ريديک جستجو کرد) گرفتار مي شوند و حالا شما دوباره بايد او را از اين مخمصه خلاص کنيد.
DA مکمل خوبي براي نسخه اصلي است و عناصر جديدي را به داستان و گيم پلي آن اضافه مي کند که مي تواند براي طرفداران بازي خوشايند باشد؛ اما با اين حال کاستي هاي قابل توجهي نيز دارد. مخصوصاً هنگامي که با نسخه اصلي مقايسه شود. بخش تک نفره DA خيلي محدودتر و خطي تر از بازي اصلي به نظر مي رسد و اگر چه شما با ساير سرنشينان فضاپيما (يا در واقع زندانيان آن!) ارتباط برقرار مي کنيد؛ اما اين عنصر بازي تا حد زيادي نسبت به قبل کمرنگ تر شده و در درجه دوم اهميت قرار گرفته است. روي هم رفته بخش تک نفره DA در مقايسه با بازي قبلي تا حدي پسرفت داشته است. به علاوه ارتباط و انسجام عناصر داستاني در DA برخلاف Butcher Bay خيلي خوب حفظ نمي شود. ديالوگ ها عموماً ساده و پيش پا افتاده هستند و طبيعي است وقتي فقط الفاظ رکيک از دهان زندانيان بشنويد؛ انگيزه اي هم براي کمک گرفتن يا کمک کردن به آنها پيدا نکنيد!
بخش تک نفره Butcher Bay در فراهم آوردن بستر لازم براي وقايع فيلم ريديک عالي عمل کرد؛ اما DA نمي تواند عناصر داستاني درگير کننده اي به آن بازي اضافه کند.
به غير از دو بخش تک نفره اي که ذکر شد بازي براي اولين بار از يک بخش چندنفره آنلاين نيز بهره مي برد (عنصري که عنوان نخست از فقدانش به شدت رنج مي برد..) اين بخش از چندين مد مختلف تشکيل شده که بدون شک جذابترين شان مد Pich Black است. در اين مد يک بازيباز کنترل ريديک را به عهده مي گيرد و بقيه بازيبازها بايد دريک محيط کاملاً تاريک دنبال او بگردند و دخلش را بياورند. در حاليکه ريديک به کمک توانايي ويژه خود مي تواند در تاريکي مطلق هم ببيند. بقيه بايد براي پيدا کردن او به نور چراغ قوه هايشان تکيه کنند. اما در عوض بازيبازي که ريديک مي شود به هيچ سلاحي دسترسي ندارد و بايد از مخفي کاري براي از پا درآوردن دشمنانش استفاده کند.
زماني که يک نفر ريديک را بکشد خودش ريديک مي شود و بازي را از نو آغاز مي کند. با اين حال بخش چندنفره جذابيت چنداني ندارند و Team Death Match و Capture the Flag دقيقاً همانطورعمل مي کنند که در بازي هاي ديگر ديده ايد و مد جديد Butcher Bag Riot (يک مد 3 تيمي برگرفته از ounterstrike نيز به سرعت جذابيت خود را از دست مي دهد.
Butcher Bay از نظر گرافيک علي رغم گذشت 5 سال هم چنان خوب جلوه مي کند؛ هر چند نه با آن خوبي که از يکي بازي در سال 2009 انتظار مي رود. کيفيت فوق العاده نورپردازي ها و سايه پردازي هاي اين بازي هنوز هم مي تواند آبروي بسياري از عناوين به اصطلاح نسل بعدي را ببرد! اما با اين حال بافت ها، مدل هاي شخصيت ها و انيميشن هاي آنها قديمي شده اند. در عوض DA گرافيکي کاملاً مطابق با استانداردهاي روز را ارايه مي دهد و از يک موتور نورپردازي پيشرفته به همراه بافت هاي بسيار با کيفيت، شخصيت هاي پرجزئيات و انيميشن هاي روان بهره مي برد.
جلوه هاي صوتي بازي که در زمان خود جزو بهترين ها بودند؛ هم چنان عالي هستند. صداي گيراي وين ديزل نيز مثل قبل تأثيرگذار ظاهر مي شود و کمک زيادي به القاي شخصيت ريديک مي کند. با اين وجود ديالوگ ها همان طور که گفته شد کمي سبک از کار درآمده اند و صداپيشگان برخي از شخصيت هاي فرعي نيز تا حدي اغراق آميز کار کرده اند. اما فارغ از اين مشکلات، موزيک بازي در خلق يک فضاي اتمسفريک براي آن بسيار مؤثرعمل مي کند. آن دسته از بازيبازها که هنوز اين عنوان افسانه اي را بازي نکرده اند.، مي توانند با کيفيت بالاتري روي کنسول هاي HD تجربه اش کند. اما با در نظر گرفتن کاستي هاي بخش تک نفره و چندنفره جديد، پيشنهاد اين نسخه به کساني که قبلاً براي اصلي را تجربه کرده اند، سخت است هر چند شايد يک سال تجديد خاطره آن هم بعد از 5 سال، خالي از لطف نباشد.
منبع: نشريه بازي رايانه ،شماره 29
/س