مسجد جلوه گاه هنر اسلامی

مسجد در میان همه ملل و نحل نماد عینی فرهنگ و هنر مسلمانان به شمار می آید. بررسی مساجد از این نگاه زبانی گویا و به تصویر کشاندن اراده و همت بلند هنرمندان مسلمان برای پایایی دین از بُعد روانی و احساسی و زیبایی هنری است. به همین سبب گردشگران، باستان شناسان و پژوهشگران را مجذوب و شیفته خود کرده است.
سه‌شنبه، 7 آبان 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مسجد جلوه گاه هنر اسلامی

 مساجد نماد هنر اسلامی   

چگونگی شکل گیری این سنت هنری دیرپا ، تنها از طریق غور و بررسی همه جانبه درباره تنها یک نوع از آثار هنری نظیر مساجد یا کوشکها قابل تعیین و تبیین نیست ؛ بلکه باید ضمن بررسی نمونه های هنری در زمینه جانبی نیز تامل کرد. نخست در زمینه فرهنگ عمومی حاکم بر زمان روایی آن پدیده ، یعنی لحظه ای که تمدنی جدید از همه جهات پای گرفته است.

دوم در زمینه فرضیه علمی رایج درباره هنرها و شیوه تکامل آنها که در حقیقت موضوعات مختلفی را شامل می شود از جمله: مسائل تاریخی ، بافتهای بومی و قومی ، جهان بینی ، فرایض و مناسک دینی ، وضعیت اقتصادی ، شایست ناشایست های جامعه اسلامی ، زیبایی شناسی نظری و صوری ، توانها و مهارت های حرفه ای که در پیدایش هنر اسلامی دخیل بوده اند.

باید توجه داشت که به طور کلی صفت اسلامی را به فرهنگ یا تمدن سرزمین هایی اطلاق می کنیم که بیشترین جمعیت با کمترین هیات حاکمه آنها مسلمان بودند.

به این ترتیب هنر اسلامی در نوع خود با هنر ایرانی ، یونانی ، چینی و نظایر اینها فرق دارد ؛ زیرا سرزمین خاصی را به عنوان کشور اسلامی و مردمی معیتی را به عنوان ملت اسلامی سراغ نداریم.

از این رو ، می توان گفت هنر اسلامی هنری است که میان شیوه های بیان هنری سنتهای بومی و محلی موجود و نیازهای تمدن جدید اسلامی ، نوع خاصی از تجانس و هماهنگی ایجاد کرده است.

در اینجا مهمترین نکته این است که تعیین شود در هنر اسلامی کدامیک از عناصر محلی و بومی است و کدامیک دستاوردهای فرهنگ و تمدن اسلامی است که به صورت پوششی عام و فراگیر روی همه این آثار متفرق و متنوع تاثیر گذاشته است و چگونه می توان بین این دو عنصر تشکیل دهنده یک سنت هنری توازن برقرار ساخت.

مثلا ضمن این که ویژگی های محلی و منطقه ای هنرهای اسلامی در مناطقی همچون ایران ،هند، آفریقای شمالی ، ترکیه ، آسیای مرکزی ، منطقه هلال اخضر(سوریه ، عراق و فلسطین) و اندلس از یکدیگر متمایزند ، نوعی وحدت و همسانی میان هنرهای این مناطق آشکارا به چشم می خورد که این وحدت در پرتو فرهنگ اسلامی به وجود آمده است.

این تغییر و تحول را که به عنوان پدیده هنر اسلامی در سنتهای هنری پیشین پدید آمده است ، می توان در 2 محور تعریف کرد: محورهای عمودی و افقی.

محور عمودی ، به این معنا که سنتهای هنری مربوط به برخی از دوران های فرهنگی پیشین یا مربوط به منطقه جغرافیایی خاصی از اسپانیا گرفته تا سغد در آسیای مرکزی و از سوریه تا شبه قاره هند ، در زمان معینی به هنر اسلامی تبدیل شدند و دارای مشخصات خاصی گشتند که از روی این مشخصات می توان آنها را شناسایی کرد.

محور افقی یعنی توضیح وحدت و همسانی مفروض در نهاد، تحول و تغییری که مثلا هنر قرطبه را در قرن نهم میلادی به هنر سمرقند نزدیک می کند ، در حالی که این 2 منطقه در سال 700 میلادی احتمالا کوچکترین ارتباط هنری نداشتند ؛ ولی در سال 800 میلادی در سایه اسلام به یکدیگر مربوط می شوند و بعدها در سال 1200 میلادی دوباره از یکدیگر جدا شده و دیگر بخشهایی از یک جهان واحد محسوب نمی شوند. در حالی که قرناطه در سال 1200 هنوز هم بخشی از جهانی محسوب می شود که سمرقند به آن متعلق بود ، ولی ارتباط آن با قرطبه دیگر قطع شده است. همچنان که هنر قسطنطنیه از سال 1500 میلادی با هنر دهلی یا مراکش قابل مقایسه می شود.

به این ترتیب روشن می شود که شناخت تغییراتی که تمدن اسلامی به وجود آورده تا به نوبه خود پیدایش هنر اسلامی را ممکن بسازد ، مستلزم شناسایی و توضیح 3 عامل مجزا است که عبارتند از: جهان بینی فرد مسلمان به عنوان به کار برنده و سازنده آثار ، معنی و مفهومی که وی به آثار هنری بخشیده و صور و اشکالی که در خلق آثار هنری از آنها بهره گرفته شده است.

در تعیین تاریخ پیدایش هنر اسلامی ، می توان از رویکردهای تاریخی بهره گرفت ؛ زیرا پیش از پیدایش دین اسلام ، هنر اسلامی نمی توانست وجود داشته باشد. از این رو همچنان که سال 622 میلادی (که زمان هجرت پیامبر اکرم ص به مدینه است) مبداء تاریخ و تقویم مسلمانان واقع شد ، می توان این زمان را مبدا همه ابداعات قابل تصور هنر اسلامی منظور کرد ؛ البته واقعیت این است که تقریبا همه آثار هنری شناخته شده و موجود اسلامی خارج از منطقه جغرافیایی عربستان به وجود آمده است.

بنابراین تاریخ تسلط اسلام بر هر منطقه معینی می تواند از لحاظ زمان قطعی مبدائ تاریخ مناسب تری محسوب شود که این خود نمودار و منحنی فوق العاده ناهمسان و متغیری را نشان می دهد ؛ زیرا از سال 634 میلادی یعنی زمانی که اولین آبادی های سوریه به وسیله اعراب مسلمان گشوده شد ، شروع می شود و در شروع قرن شانزدهم میلادی یعنی هنگامی که امپراتوران مسلمان مغول ، سلطان نشین های متعدد هندوستان را تحت لوای حکومت واحدی درآوردند به انجام می رسد ؛ ولی از آنجا که سرانجام به عنوان مهمترین مظهر تمدن اسلامی در جهان شناخته شده و در زمینه هنر اسلامی از یکتایی خاصی برخوردار است ، مساجد اسلامی هستند و به نظر می رسد که مدل اصلی این بناهای رواق و شبستان دار ، در حقیقت خانه حضرت پیامبر (صلی الله علیه واله) در مدینه بوده است ، می توان از سال 622 میلادی به عنوان زمان شروع دوره هنر اسلامی یاد کرد.

به این اعتبار که در شروع ، نیاز مسلم مسلمانان ، داشتن فضایی بزرگ برای تجمع بود و به این منظور خانه حضرت پیامبرص که با وجود تنه درختان و پوشاندن بالای آنها با پوشال این امکان را فراهم می آورد تا امت مسلمان زیر یک سقف جمع شوند ، الگو و مدل قرار گرفت برای ساختن مساجد اولیه اسلامی ، بناهایی با رواق و شبستان یعنی مدلی که ابتدا در مساجد شهرهای جدید عراق ابداع شد ، سپس در هر شهری که مسلمانان فتح کردند رواج یافت. در طول قرن اول هجری به اقتضای نیازهای مذهبی و اجتماعی تعدادی از صور و اشکال نیز به فرم اصلی افزوده شد.

واحدهای تشکیل دهنده مساجد اولیه مانند دمشق و قرطبه با واحدهای مربوط به کلیساها یا سایر بناهای پیش از اسلام شبیه اند و آنچه تغییر یافته ، عبارت از توالی و ترتیب این واحدها، برجها ، صحنها ، ستونها و فاصله میان ستون هاست. همچنین زمینه های معماری و تزئینی که در پیرایش مساجد به کار می رفت درهر بخش از بنا فرمها و عناصر فرهنگی پیش از اسلام به وضوح وجود داشت.

با این همه ویژگی خاص اسلامی مساجد به گونه ای چشمگیر است که نمی توان مسجدی را با یک بنای پیش از اسلام اشتباه کرد. مشخص ترین مدلهای اولیه مساجد اسلامی متعلق به کشورهای ایران ، سوریه و عراق است که تفاوت هایی نیز در آنها ملاحظه می شود. مثلا مساجد ایرانی پیش از مساجد سوری از طاق و گنبد استفاده می کردند ؛ ولی در همه این بناهای صدر اسلام ، تصاویری که برای توضیحات دقیق و توصیفات واضح ، بویژه در هنر مسیحیت و بناهای کلیساها مقبول و معمول بود ، مردود شناخته شد و فرهنگ اسلامی از پذیرفتن این قبیل تصاویر سرباز زد و تصویرگری را قابل تحسین ندانست ؛ البته در زمان های بعدی برخی از گروه های عرفانی پاره ای از نمادها و سمبل های قابل درک را به صورتی رمزگونه به کار گرفتند که ابهام درباره مفاهیم این اشکال همواره به صورت کیفیتی خاص برای این فرمهای اسلامی باقی ماند.

به طور خلاصه شیوه معماری مساجد که از اصلی ترین ابداعات مسلمین بود ، عبارت است از بنای شبستان دار که بخشی از فضای آن سرباز و بخشی دیگر سرپوشیده بود و دیوار و محصوری نیز نداشت ؛ ولی در بیشتر آنها یک سردر و نمایی شکیل که روبه روی محوطه ای روباز بود وجود داشت. از قرن هشتم میلادی در زمان امویان ، بویژه الولید مسجد از فضایی باز به یک ساختمان بدل شد و از قرن نهم ساختن درها و دروازه برای مساجد معمول شد و بنای مذهبی مسلمانان از بناهای مذهبی دیگر که معرف فرهنگ های پیشین بویژه مسیحیت بودند، بکلی متمایز و مشخص شد.

مساجد دمشق و قرطبه از شاهکارهای شناخته شده معماری در شروع دوره اسلامی هستند و خصوصیات ساختمانی آنها ویژگی های این نوع از معماری اسلامی را مشخص می کند. از این رو ، با انطباق این دو اثر هنری مهم می توان کیفیات آثار اصیل اسلامی را در مقطع صدر اسلام تعیین کرد. مسجد اعظم دمشق که میان سالهای 715 - 706 میلادی به وسیله خلیفه اموی (الولید) ساخته شد یک بنای مشخص دوران بنی امیه است.

تقریبا همه مساجد که در شهرهای اسلامی در طول سه قرن اولیه اسلامی برپا شده ، دارای شکلی ، مشابه این مساجد است.

مسجد دمشق دارای طرحی متناسب و متوازن و متقارن است ، ولی مسجد قرطبه در اسپانیا بی قرینه و غیرمتقارن است و در تزیین آن از موزائیک هایی با اشکال فراوان نباتی و هندسی استفاده شده است ؛ البته دو بار به وسعت این مسجد در سالهای 848 - 833 و 966 - 965افزوده شده است. دو سوم از الحاقات در قسمت غربی ساختمان فعلی و یک سوم نیز در سالهای 988 - 987 به قسمت شرقی آن افزوده شد. در همه این افزوده ها و الحاقات کوشیده شد تا ترتیب اصلی بنا به همان شکلی که در سال 784 ساخته شده بود حفظ شود و درنتیجه این مسجد یکتایی مشخص و ویژه خود را حفظ کرده است.

این نوع وسیع سازی مساجد در معماری اسلامی تقریبا معمول شد و می توان مظاهر آن را در مساجد مدینه ، نائین ، کوفه ، بصره ، بغداد، الازهر مصر و از همه مهمتر در مسجدالاقصی در اورشلیم بازیافت. قابلیت گسترش مساجد در معماری اسلامی بسیار حائز اهمیت است ؛ زیرا از یکسو مساجد اصلی شهرها از نظر فیزیکی هماهنگ با نیازهای فرهنگی که عبارت بود از فضایی واحد برای همه امت مسلمان وسعت می یافت و از سویی دیگر برای رفع نیازهای ساختمانی ، ستونها و پایه های قدیمی و کهنه که متعلق به بناهای پیش از اسلام در آن مناطق بودند ، از ویرانه ها یا عمارات مسیحی و رومی آورده شده در بنای مساجد به کار رفتند.

برای ساختن اولین مسجد کوفه از ستون های کلیساهای قدیمی مسیحی استفاده شد و با این که نقش ستون ها در اصل حمایت از سقف بود؛ ولی بر اثر زیادی استفاده از آنها، به صورت یکی از ارکان اصلی در معماری اسلامی درآمد.

درباره عمل اقتباس و علت وفور ستون ها در معماری اسلامی می توان گفت که این عوامل حمایت کننده سقف که قابل تکرار و قابل ازدیاد هم بوده و به طور گسترده تقریبا در همه مساجد اولیه دیده می شود به احتمال قوی متاثر از طرحهای میادین عمومی رومی بوده است. زیرا میدان های رومی نیز به منظور گردآوری و فراهم آمدن جمعیت های فراوان برپا می شدند ، بویژه ویرانه های زیاد میدان های رومی در آن سوی فرات می توانست به آسانی مدلی برای مسلمانان قرار گیرد.

به طور کلی آنچه به عنوان شیوه معماری صدر اسلامی ظاهر شد ، یک شیوه ابتکاری بود که می توانست محل وسیعی را به آسانی با سایبانی به کمک یک سقف روی ستون هایی که از پیش موجود بودند و دوباره مورد استفاده قرار می گرفتند، به وجود بیاورد. مساجد اولیه دیوار و حفاظی نداشتند و در همه جهات در آنها راه های خروجی متعددی تعبیه شده بود.

این شیوه ساختمانی سرمشق مسجدهای بیشتری شد که در نقاط دیگر جهان اسلامی بر پا شدند و سرانجام در قرن هشتم ساختمان های عظیم و باشکوهی از این دست به وجود آمدند.

ساختن شبستان های ستون دار در قرن چهاردهم میلادی مشخص ترین فرم معماری جهان اسلامی شد. اجزای موجود در شبستان که فضای وسیع سرپوشیده ای است و ستون ها حایل آنند و فقط مسلمانان حق ورود به آن را دارند، عبارتند از: ستون ، محوطه وسیع مسقف ، فاصله های معین میان ستونها، منبر و محراب.

یکی دیگر از ویژگی های مساجد داشتن مناره است تا مومنین را از بالای آن برای برپایی نماز فراخوانند. مناره برج بلندی است که یا به خود مسجد چسبیده است ، مانند مسجد دمشق ، قیروان و قرطبه یا در نزدیکی ساختمان اصلی مسجد بر افراشته شده است مانند مسجد سامره و بیشتر مساجد اولیه ایرانی.

در مساجد اولیه اسلامی غیر از مسجد دمشق ، تنها یک مناره وجود داشت ، ولی شکل این مناره ها متفاوت بود. در سوریه و ممالک مجاور آن مناره های اصلی گرد هستند ، زیرا شکل آنها به طور مستقیم از برجهای گردی که خاص کلیساهای مسیحی بود اقتباس شده است. خود این برجهای کلیسایی نیز از شیوه های ساختمانی رومی و هلینستی اقتباس شده بودند. در عراق بویژه در سامره ساختن مناره هایی به شکل مارپیچ نیز رایج شده بود.

برای یافتن مدل اصلی این مناره های پیچ در پیچ نباید در میان زیگوران های بین النهرین جستجو کرد ، زیرا منشائ اصلی آنها نوع مخصوصی از برجهای پیچانی بود که در ایران زمان ساسانیان ساخته می شد و البته هنوز منظور اصلی از ساختن این برجها در زمان ساسانیان به درستی معلوم نشده است. از قرن 11 میلادی به بعد در مساجد ساختن مناره ها به شکل استوانه ای رایج شد.

از این تفصیلات می توان چنین نتیجه گرفت که ساختن مناره در مساجد اولیه اسلامی به منظور خاصی صورت می گرفته است و چون شیوه ساختمانی آن متاثر از انواع معماری های پیشین بود ، از منطقه ای به منطقه دیگر فرق می کرد ، ولی به طور کلی تنوع شیوه مناره سازی سوریه که عبارت از مناره های گرد بود در طول قرون اولیه اسلامی آشکارتر است.

تاثیر هنر بیزانس را نیز می توان در این باره مشاهده کرد. توضیح این که چون در صدر اسلام ساختمان ویژه ای برای فراخواندن مسلمانان به انجام فرایض وجود نداشت ، به طور معمول از بام خانه این عمل انجام می گرفت.

برجهای جانبی معابد رومی واقع در دمشق ، پس از تبدیل آن معابد به مساجد ، استفاده از برجها را به این منظور رایج کرد.

البته بعدها ضمن ساختن مناره های بسیار آراسته و پر تجمل که در معماری شهرهایی نظیر اصفهان ، استانبول و قاهره رایج گردید این موضوع آشکار شد که اهمیت ویژه مناره به صورت سمبل و نمادی از حضور اسلام در منطقه است و مناره بیش از آن که وسیله ای برای بیان آیین مذهبی باشد یک بنیان کاملا تزئینی و هنری برای پرجلوه ساختن مساجد می باشد.

قسمتی که برای فراخوانی به نماز مورد استفاده قرار می گرفت در ایران گلدسته خوانده می شود.یکی دیگر از بخشهای مهم مساجد محراب است که عبارت است از فرورفتگی در دیوار که بیشتر تزئینات چشمگیر دارد.

محراب در دیواری از مسجد قرار دارد که به طرف کعبه است. در قرطبه محراب در واقع یک اتاق است که از داخل خود مسجد به صورت در بازی به نظر می رسد.

در قیروان و در سامره نیز محراب بزرگتر از بناهای دیگر است. شکل محراب در نقاط مختلف ، متفاوت است ، ولی ویژگی مشترک آن طاق نمایی بودن آن است.
 
نویسنده: مهدی باقری


منبع: مرکز مطالعات شیعه


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.