شوق به انجام فرایض دینی در کودکان چگونه ایجاد می شود؟
در انجام فرایض دینی، آنچه بسیار مهم است، نحوه آموزش ماست. مهم ترین نکته ای که لازم است کودکان بدانند این است که انجام فرایض دینی برای خودشان چه سودی دارد. این نکته از هر چیزی مهم تر است. کودکان باید به این آگاهی و باور برسند که اگر دستورات دینی را اجرا کنند و به آنها احترام بگذارند، به چه آرامش روحی و ذهنی می رسند. اگر نماز بخوانند چه حالتی دارند و اگر نخوانند چگونه اند. اگر راست بگویند احساس آرامش و راحتی بیشتری می کنند یا اگر دروغ بگویند؟ و به همین ترتیب در سایر امور، مانند قرآن خواندن، رفتن به اماکن متبرکه و به طور کلی حضور در یک حال و هوای معنوی تا چه حد در تأمین و تعمیق بهداشت روانی به آنها کمک می کند و این کارها فقط به سود خود فرد است و هیچ تأثیر و سودی برای پدر، مادر و به طور کلی اطرافیان ندارد.بنابراین بهتر است از کودکان بخواهیم انجام دادن یا ندادن فرایض دینی را با هم مقایسه کنند تا خودشان نتیجه بگیرند که پایبندی به این احکام به نفع آنهاست. برخی از والدین اصرار می کنند که فرزندانشان حتمأ نمازشان را سر وقت و با دقت و حوصله بخوانند و این در حالی است که فرزندان آنها هنوز به سن تکلیف نرسیده اند. کودک می پرسد که فرق بین زمان تکلیف و دوره ای که هنوز به سن تکلیف نرسیده ام چیست؟
باید قبل از اینکه بچه ها به سن تکلیف برسند، آنها را برای این امور آماده کنیم. یعنی فضای خانواده باید ملکوتی باشد، نه اینکه به کودک پنج ساله بگوییم که باید نماز بخوانی. همین که کودک می بیند پدر و مادرش نماز می خوانند و سایر فرایض دینی را هم رعایت می کنند، کار بسیار مهمی صورت گرفته است. مبادا به کودکمان بگوییم نماز بخوان، ولی خودمان دروغ بگوییم و کارهایی را که نباید انجام بدهیم مرتکب شویم و خوشحال و راضی باشیم که نمازمان را می خوانیم. این روش درست نیست. چون دین به معنی راه، روش و سلوک است. دستورات دینی می گوید که انسانها چگونه زندگی کنند، چگونه خودشان را به تعالی برسانند و چگونه رشد کنند.
در مورد نماز خواندن کودکان، اگر آنها در سنی هستند که می توانند مطالعه کنند، کتاب به آنها معرفی کنیم. به آنها بگوییم مطالعه کنند و آنها را همراهی کنیم. پسر یازده ساله ای که انجام فرایض هنوز به او واجب نشده، ممکن است که یک روز نمازش را بخواند و یک روز نخواند. در ابتدا اشکالی ندارد. همین که تشویق و ترغیب شود و این نکته را درک کند که اگر خدا به من گفته نماز بخوانم، برای این است که به او نزدیک شوم و تقرب پیدا کنم، به این نتیجه خواهد رسید که از این طریق از بهداشت روانی بالاتری برخوردار خواهد شد و آرامش پیدا می کند. بنابراین قطعة نماز می خواند. ولی زور و تهدید روشهایی نیست که نتیجه بخش باشد.
خانواده مذهبی است ولی کودک به مذهب گرایش ندارد. با او باید چگونه رفتار کرد؟
در این باره نکته مهم این است که روش های این خانواده برای مذهبی کردن فرزندش درست نیست. بعضی از خانواده های مذهبی نسبت به انجام زودرس فرایض دینی خیلی تأکید و اصرار به فرزندان خود دارند و خیلی هم سخت گیر هستند که متأسفانه نه تنها به مقصود خود نمیرسند بلکه نتیجه عکس می دهد.با دزدی کودکان چه باید کرد؟ آیا باید از آنها اعتراف گرفت یا خیر؟
نباید اعتراف بگیریم، زیرا کودک متوجه شده که شما فهمیده اید و شما هم می دانید که او دزدی کرده است. اعتراف گرفتن چیزی را ثابت نمی کند. باید به این فکر باشیم که چگونه رفتار کنیم تا این عمل تکرار نشود. باید با فرزندتان صحبت کنید و بگویید پسرم ما احساس می کنیم که این پول توی جیبی که به شما می دهیم کم است و باید مقدار آن را بیشتر بکنیم. خودش متوجه موضوع می شود. بعضی وقتها بچه ها دوست دارند یواشکی پول بردارند.حالا برای اینکه ما این رفتار را از حالت دزدی کردن بیرون بیاوریم، به فرزندمان می گوییم که مقداری پول من توی کشوی میز میگذارم و کسی هم نمی داند، فقط من می دانم و خودت. هر وقت که وسوسه شدی یواشکی بروی سر جیب کسی، سراغ این کشو برو و از آنجا پول بردار. من مرتب چک می کنم که هر وقت تمام شد مجددا پول بگذارم. البته در این ماجرا هم نباید پولهای خیلی کلان بگذاریم. باید در همان حدی که او نیازش را تأمین می کند در آنجا قرار دهیم.
بعضی وقتها بچه ها پول برمی دارند و برای خودشان خوراکی می خرند. در این رابطه حتما باید ما پول توی جیبی را بیشتر بکنیم؛ بعضی بچه ها با این پول خوراکی می خرند و به دوستانشان می دهند یا برای کسی که دوست دارند، کادو می خرند. بچه ها نیاز شدید به محبت دارند و با این کار می خواهند بگویند که ببینید من چقدر آدم خوبی هستم، به شما کادو می دهم یا خوراکی می دهم، حالا به من توجه بکنید. پس دزدی در مورد کودکان کم سن و سال یک بزه محسوب نمی شود. بزهکاری زمانی است که فرد درگیری با قانون پیدا می کند و متوجه این است که کارش اشکال دارد. ولی بعضی از بچه ها نمی دانند و ما باید به آنها آموزش دهیم.
منبع: پاسخ به والدین، دکتر سیما فردوسی، تهران: انتشارات صابرین، چاپ سیزدهم، 1394.