در واقع، تعریفی که در ماه نوامبر سال 2018 توسط گروه پارلمانی همه جانبه درباره مسلمانان انگلیس منتشر شد، بیان می کند که "اسلام هراسی ریشه در نژاد پرستی دارد و شاخه ای از نژادپرستی محسوب می شود که عبارات مسلمان بودن یا درک مسلمان بودن را هدف قرار می دهد. به بیان دیگر، از آنجا که بخش عمده ای از اسلام هراسی مبتنی بر این تصور است که مسلمانان همواره شیوه زندگی، ارزش ها و فرهنگ اروپایی را تهدید می کنند، باید با این افراد در هر کجا و به هر نحوی مقابله کرد و تا آن جا عرصه را بر آن ها تنگ کرد که یا از اعتقادات خود دست بر دارند و یا از بین بروند!
یک پژوهش اروپایی که در کشورهای هدف از جمله؛ فرانسه، بلژیک، آلمان، انگلیس، جمهوری چک، مجارستان، یونان و پرتغال در سال 2018 انجام شد، نشان می دهد که پروژه اسلام هراسی یک رویکرد چهار مرحله ای است: اول تعریف و دوم مستند کردن و به تصویر کشیدن اسلام هراسی، سوم ساختن روایت های آن و در نهایت بازسازی روایت های مثبت و واقع بینانه جدید در اطراف مسلمانان. این چهار مرحله، ارکان اصلی اسلام هراسی در سر تا سر جهان محسوب می شوند که سعی در اثبات خطرناک جلوه دادن دین اسلام و مسلمانان دارد.در طی قرون متمادی، مسلمانان در هنر، معمار، ادبیات و دیگر علوم و فنون پیشرفت های بسیاری را از آن خود کردند و همین روند بیش از هر زمان دیگری اروپایی ها را بر آن داشت تا بر چهره مسلمانان، نقاب جنگ طلبی و خونخواری بزنند تا شاید روند رو به صعود قدرت آن ها را مختل سازند.سردمداران غربی با ربط دادن هر گونه خشونت در جهان به مسلمانان و تروریست معرفی کردن آن ها تمام قوای خود را به کار گرفته اند تا پدیده اسلام هراسی را در اذهان عمومی حک کرده و با این روش قصد دارند تا از اشاعه اسلام در جهان و نیز افزایش قدرت مسلمانان جلوگیری کنند چرا که ایلام و مسلمانان سدی بزرگ در برابر ظلم و ستم فراگیر آن ها بوده و روشنگری و شفافیت فکری را به جهانیان هدیه داده است.
اصطلاح اسلام هراسی از اوایل سال 2000 پدید و تدریجا رواج یافت، اما آن چه که در این میان حائز اهمیت است، قدرت انتشار و استفاده این اصلاح در سطح جهانی است. اکثر قریب به اتفاق تحلیلگران سیاسی و مذهبی اذعان دارند که پدید آورندگان اسلام هراسی با برنامه ای چندین ساله و استفاده از نظرات متفکران و متخصصان ضد اسلامی این پروژه را راه اندازی کرده و از این بابت است که تا کنون در روند پیشروی آن با اختلال خاصی مواجه نشده و موفقیت های بسیاری را هم کسب کرده اند.
به بیان دیگر، اسلام هراسی به معنای یک فرهنگ بی اساس و بر اساس ترس در برابر مسلمانان و اسلام است. اسلام هراسی ممکن است از نظر جامعه شناختی به عنوان وحشت جامعه غربی از قدرت اسلام و مسلمانان تعریف شود. باید توجه داشت که ریشه های این اصطلاح به ماجرای یازدهم سپتامبر 2001 باز می گردد که البته هنوز حواشی و تردیدهای بسیاری درباره آن وجود دارد.
ریشه تقابل تمدن غرب با اسلام و مسلمانان
تقابل غرب و اسلام به زمان ظهور اسلام برمی گردد. با گذشت زمان، روابط دو تمدنی که در جریان صلح و جنگ با یکدیگر درگیر شدند، در دوره ها و مناطقی خاص شدت گرفت. روابط در این مناطق پایه و اساس چشم اندازهایی است که دو تمدن نسبت به یکدیگر دارند. امروزه اسلام هراسی و ضداسلامیسم، در غرب به سرعت در حال رشد است و همراه با سوءاستفاده برخی گروه های سیاسی، مذهبی، رادیکال غربی و حتی گروه های مسلمان افراطی شده که صحه ای بر این پدیده نوظهور گذاشته است.این ترس که با اهدافی از پیش تعیین شده در میان غربی ها اشاعه داده شده است، ابتدا در مناطق صغیر آسیا شکل گرفت که ارتش های مسیحی و مسلمان مسیحی اروپا در طول جنگ های صلیبی با آن روبرو شدند. با رکود اقتصادی و فروپاشی مسلمانان اندلس و استعمار مسلمانان با حمایت صنعتی، سرمایه داری نوع جدیدی از «سفید پوشی مغرض» به وجود آمد، یعنی آمریکایی ها و اروپایی ها خود را نسبت به آسیایی ها و شرقی ها برتر دیده و پدیده دیگری با عنوان نژادپرستی xenophobia را نیز به موازات اسلام هراسی پیش بردند، تا جایی که طی جنگ های صلیبی بیش از 70 هزار مسلمان توسط مسیحی ها قتل عام شدند.
در طی قرون متمادی، مسلمانان در هنر، معمار، ادبیات و دیگر علوم و فنون پیشرفت های بسیاری را از آن خود کردند و همین روند بیش از هر زمان دیگری اروپایی ها را بر آن داشت تا بر چهره مسلمانان، نقاب جنگ طلبی و خونخواری بزنند تا شاید روند رو به صعود قدرت آن ها را مختل سازند. اروپایی ها در این راستا، با وضع مالیات های سنگین و نامتعارف بر شهروندان مسلمان، یا آنها را ناچار به مهاجرت و ترک اروپا کنند و یا از این طریق، مسلمانان را وادار کنند که مسیحی شوند.
پس از فروپاشی ایالت گرانادا (واقع در جنوب شرقی میامی و شمال ونزوئلا در دریای کارائیب)، ظلم بر شهروندان مسلمان افزایش یافت. آنها به شمال آفریقا تبعید و مجبور شدند مسیحی شوند و آزادی هایشان آنها محدود شد. غربی ها با استفاده از این شیوه ها سعی در تغییر و از بین بردن همه آثار تمدن اسلامی داشتند که کمک بسیاری به روشنگری اروپا کرد. پس از این ماجرا، پادشاه اسپانیا (فیلیپ سوم)، با حکمی که در 22 سپتامبر سال 1609 صادر کرد، بیش از 300 هزار مسلمان اندلس را تبعید کرد و به این ترتیب، عمده آثار تمدن مسلمانان در اسپانیا از بین رفت.
از آنچه که به اجمال از پیشینه اسلام هراسی گفته شد، چنین بر می آید که توده های برانگیخته شده توسط مقامات مذهبی غرب بر علیه اسلام و مسلمانان، برای نجات خود، بیشتر به سمت جنگ و جنایات ظالمانه می روند و تمام تلاش خود را به کار می گیرند تا این وضع را به گردن مسلمانان بیندازند و آنها را افرادی خونریز و تروریست جلوه دهند. این در حالی است که سردمداران غربی، از جمله باراک اوباما و کلینتون بارها در سخنرانی های خود اعتراف کرده اند که گروه های تروریستی همچون داعش، خروجی اتاق فکرهای غرب در راستای سرکوب اسلام گرایان است.
باید توجه داشت که این نگرش مغرضانه، مانع از دستیابی عموم مردم جهان به اطلاعات واقعی درباره اسلام و مسلمانان می شود و این یکی از اهداف اصلی سلطه طلبان غربی است.
پی‌نوشت:
1. درباره اسلام‌ستیزی اعضای حزب حاکم انگلیس تحقیق می‌شود، مشرق نیوز2. مبانی و ریشه های تاریخی اسلام هراسی غرب، پرتال جامع علوم انسانی
3.تحلیل پدیده اسلام هراسی، پایگاه اطلاع رسانی
4. نتایج تکان‌دهنده از شیوع اسلام‌هراسی در میان سیاستمداران انگلیس، آخرین خبر
5. قش اسلام هراسی در افزایش گرایش به اسلام در اروپا و آمریکا، پرتال جامع علوم انسانی
