روحانیون مبارز

در بین فرزندان علما ایشان مشخص بود، چون فاضل به تمام معنا بود. فرزندان علما تا این اندازه از نظر علمی رشد نکرده بودند.
چهارشنبه، 29 آبان 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
روحانیون مبارز
در نجف بعد از آنکه حضرت امام از ترکیه آمدند و مورد استقبال علمای حوزه قرار گرفته اند، دوستانی که داخل ایران بودند و نمی توانستند در ایران بمانند، آنجا جمع شدند و مجموعه‌ای به نام روحانیون مبارز خارج از کشور تشکیل دادند. که بنده (آیت الله سید محمد سجادی)هم عضو کوچک آن مجموعه بودم. آن زمان ضمن حضور در درس‌های امام و علامه مجتهد حاج آقا سید مصطفی خمینی، در کنار آن به فعالیت‌های سیاسی هم می پرداختیم. به این مناسبت دوستی نزدیکی با علامه شهید مصطفی خمینی پیدا کردیم و ایشان دفتر و امور مربوط به حضرت امام رادر نجف اشرف مدیریت می کرد. هم استاد و هم برادر ما بود. در سفرهای بسیاری با هم بودیم. سالها با ایشان مانوس بودیم و از محضر ایشان استفاده می کردیم.
 
حاج آقا مصطفی خمینی درس تفسیر قرآن کریم داشتند و یک درس هم اصول فقه. درس تفسیر ایشان که ما بعدة توفیق چاپ آن را پیدا کردیم و پنج جلد هم شد، تفسیر ویژه مخصوص است. شکل و نحوه بررسی آیات قرآن کریم به گونه ای است که هیچ تفسیری به این مفصلی و دقیقی نیست. یعنی در هر آیهای پانزده و گاه بیست بحث مفصل وجود دارد. لذا تفسیر سوره حمدش به تنهایی دو جلد از کتاب را تشکیل می دهد. تفاسیر دیگر گاهی ده صفحه تفسیر سوره حمد دارند. اما ایشان دو جلد درباره سوره حمد تفسیر گفتند. در رابطه با مفاهیم و آیات قرآن در سوره حمد نیز مفصل بحث کرد.
 
بعد از آنکه از نجف برگشتیم کتاب‌های خطی ایشان را با خود آوردیم و به کتابخانه مرحوم نجفی مرعشی در قم سپردیم، که از بین نرود. آن را مجلد کردیم که حفظ شود. کتابخانه آیت الله نجفی قسمتی بنام کتب خطی دارد. الآن هم کتب خطی حاج آقا مصطفی آنجاست و اکنون حفظ می شود. پس از انقلاب آنها را خدمت حضرت امام بردیم و گفتیم که خوب است که بر روی این کتابها و تألیفات ایشان کار شود. من کتاب تفسیر حاج آقا مصطفی را پیشنهاد دادم و ایشان هم فرمودند خیلی خوب است.
 
پیشنهاد دادم خدمت حضرت امام و ایشان هم اجازه فرمودند. آمدیم و مشغول تحقیق برروی تفسیر قرآن ایشان شدیم. حاج آقا مصطفی این مطالب را پاکنویس نکرده بودند. الحمدوالله در زمان حیات حضرت امام موفق شدیم که این کتب را تدوین و چاپ کنیم و حضرت امام وقتی که آن را دیدند خیلی خوشحال شدند. واقعا لبخند خیلی شیرینی زدند و خیلی تشکر کردند. بالاخره آثار شهید حاج آقا مصطفی احیاء شد.
 
بعد هم ادامه دادیم و کتاب اصول ایشان راهم چاپ کردیم. تا اینکه در بیستمین سالگرد شهادت ایشان موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (رضی الله عنه) وارد عمل شد و بعد از رحلت حضرت امام و برای مرحوم حاج آقا مصطفی کنگره ای برگزار کرد. در آن سال کل کتابها دوباره بازنگری و تحقیق شد و به بهترین وجه مجموعه آثار شهید حاج آقا مصطفی به چاپ رسید. در واقع کار ما با برگزاری کنگره تکمیل شد.
 
شهید حاج آقا مصطفی بعنوان مجتهد بسیار مبارز در نجف اشرف جا افتاد. در نجف کسی را بعنوان دارنده جایگاه علمی به زودی نمی پذیرند. ولی ایشان نزد همه علما و مفاخر علمی، پذیرفته شده بود و همه ایشان را بعنوان مجتهد مسلم قبول داشتند. تألیفات ایشان خود گویای موضوع است. ایشان کلا روابط عمومی اش خیلی خوب بود. با همه علما، با همه طلاب و با همه رابطه ای متواضعانه و دلسوزانه ای داشت.
 
گاهی پیش می آمد. چون ایشان در درس بقیه علما هم دوری زده بود و در درس علمای دیگر هم شرکت می کرد. با فضلای نجف چرا، تقابل علمی گاها پیش می آمد. خب کسی در مسایل علمی حریف ایشان نبود. در مباحث، حافظه بسیار قوی ای داشت و با دقت نظر پاسخ می داد. مطالعه اش هم زیاد بود. جزء مستشکلین درس امام هم بود. حضرت امام هم به ایشان خیلی عنایت داشت.
 
بعضی‌ها خیلی حساس بودند. در بین فرزندان علما ایشان مشخص بود، چون فاضل به تمام معنا بود. فرزندان علما تا این اندازه از نظر علمی رشد نکرده بودند. ایشان از نوادر کسانی است که هم آقازاده، هم فاضل، هم مجتهد، هم مفسر، هم عارف و هم اهل ذکر بود. همه فن حریف بود.
 
معمولا می گویند هر کسی را می خواهی بشناسی با او مسافرت کن. ایشان سالی دو سه مرتبه کاروانی داشتند که پیاده از نجف به سمت کربلا حرکت می کردند. مجموعه‌ای از علما و مرحوم شهید مدنی، فضلا و شاگردان ایشان با هم راه می افتادند و چهار پنج روزی این سفر طول می کشید. در برخورد و نشست و برخاست همه چیز ظاهر میشد. متواضع ومودب بود. مباحث علمی مطرح می کرد. یا اگر خسته بودند شعر و ادب و اشعار مرحوم امام را حفظ بودند و می خواندند. طلاب را به مباحث علمی مشغول می کرد که صحبت غیبت نشود. واقعا رفتاری زیبا و زیبنده داشت. حال خوبی داشت. آخر شب ها می رفت در نخلها نماز شب می خواند و گریه می کرد. به خصوص برای امام دعا می کرد. خیلی برای امام دعا می کرد. که خدا پیروزش کند. در کتابهای خودش هم این مطلب زیاد آمده است که خدایا پدر ما را به مقاصدش برسان و البته دعایش هم مستجاب شد.
 
حضور ایشان در حفظ امام از قم شروع شد. از آن موقع سنگر را حفظ کرد. لذا رژیم مجبور به تبعید ایشان شد. چرا که چراغ خانه امام را روشن نگه داشته بود. ایشان وارد ترکیه شدند. خب امام غذاهای آنها را نمی خوردند، لاغر شده بودند. ایشان حتی می گفت من لباسهای آشپزی می پوشیدم و روزها غذا می پختم که امام از آن حالت نحیف بیرون بیایند. می فرمود که می گفتم مواد غذایی می آوردند و یک لنگ می بستم و هر روز آشپزی می کردم. بعد هم امام تحریر الوسیله را با ایشان مباحثه کردند و تدوین کردند. هم از نظر جسمی و هم از نظر روحی در حفظ امام خیلی مؤثر بودند. لذا حق بزرگی بر گردن انقلاب دارند. امام کم کم سرحال شدند و در غربت ترکیه اگر ایشان نبود معلوم نبود چه بر سر امام می آمد. بعدا که وارد نجف شدند خیلی استوانه ای بزرگ برای حضرت امام، برای افکار و مبارزات امام بود. بالاخره در نجف مسائل سنگینی وجود داشت. که اگر حاج آقا مصطفی نبود معلوم نبود چه می شد. ایشان سینه شان را سپر می کرد و بلاها را دفع می کرد. تا بالاخره جان خودش را در راه امام داد.
 
منبع: امید اسلام، معاونت پژوهشی موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ و نشر عروج، چاپ اول، تهران، 1390


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.