گفتگو با حجت الاسلام والمسلمین سید تقی درچهای
اشاره: سید تقی درچه ای در سال ۱۳۱۷ در اصفهان متولد شد. در جوانی در شهر اصفهان به طلبگی پرداخت. همزمان به تحصیل دروس جدید همت گماشت و پس از ورود به حوزه علمیه قم، موفق به اخذ دیپلم شد. با ورود به دانشگاه به تحصیلات حوزوی خود عمق بیشتری بخشید و موفق به دریافت لیسانس در رشته الهیات شد. وی مدت مدیدی سردبیر مجلات شاهد بود. حجت الاسلام و المسلمین درچه ای از شاگردان و یاران حضرت امام در نجف اشرف و از دوستان نزدیک آیت الله سید مصطفی خمینی بود. وی پس از عمری مجاهدت در راه انقلاب سرانجام در سال ۱۳۸۹ به رحمت ایزدی پیوست.خلاصهای از آشناییتان با شهید حاج آقا مصطفی بیان فرمایید.
ارتباط و آشناییام با آیت الله شهید سید مصطفی خمینی به سال 1342 برمی گردد. در زمان مبارزات افراد اهل مبارزه دارای وجوه مشترکی بودند. از جمله همدیگر را جذب می کردند. ارتباطات خاصی هم میان مبارزان وجود داشت چرا که آنها نیاز به همکاری داشتند. برای ما طلاب قم در آن زمان، حاج آقا مصطفی شخصیت بزرگی بود. پسر امام بود دارای ارزش و اعتباری بلند بود، و خودش هم دارای تفکری بلند و نظریات عالی بود. ایشان گاهی در جلسات ما شرکت می کرد. اگر نیاز به همکاری بود، همکاری می کرد. از ایشان کمک بسیار می گرفتیم بویژه اگر در کارها نیاز به وجود و یا رهنمود ایشان بود از ایشان استمداد می جستیم. ایشان منزلی داشت نزدیک مدرسه حجتیه که مدتی پاتوق مبارزین بود. در آن خانه سخنرانی هایی را که امام (رحمه الله علیه) انجام میداد، دفترچه چاپ و سپس منگنه می کردیم و بدست افرادی در قم و شهرستانها میدادیم. منزل ایشان پاتوق این حرکت بود.گاهی سخنرانی های امام اینگونه بود که نوارهای آن بعدا به دست ما می رسید؛ نوارها پیاده و بعد هم چاپ می شد. ما به جهت همین وجوه مشترک در مبارزات با ایشان رفیق شدیم. ایشان متوجه شد که ما مرد میدان هستیم و آمادگی مبارزه را نیز داریم. دوستان در منزل ایشان جمع می شدند. ما جزوات را در شهرهای مختلف تقسیم می کردیم. طلابی که وارد این جریان بودند، به تناسب آنها را انتخاب می کردیم و این جزوات را یا برایشان می بردیم و یا اینکه پیغام میدادیم می آمدند و می بردند. این منشاء رفاقت ما بود.
دوستی شما تا چه زمانی و چگونه ادامه پیدا کرد؟
سید مصطفی خمینی دارای شخصیت علمی و فکری قوی بود به همین سبب ارادت عمیق به ایشان پیدا کردم. تا اینکه مسایل تبعید امام اتفاق افتاد. ایشان هم به تبع آن تبعید شدند. ارتباط مان در زمان تبعید ایشان به ترکیه تقریبا قطع شد. تا اینکه حضرت امام به نجف آمدند. پس از آن، بعضی از طلاب تصمیم گرفتند به نجف بروند. با خودشان گفتند ما که می خواهیم در قم درس بخوانیم بهتر است به نجف برویم و در کنار امام باشیم. «زیک کرشمه چند کار»؛ هم زیارت حضرت علی (علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام)، هم تحصیل و هم در کنار امام بودن در آنجا فراهم است. همه چیز در آنجا جمع جمع بود. بعضی از طلاب با این نگاه راهی نجف شدند. البته می توان این را هم اشاره کرد که ما در قم هم برای مبارزه راحت نبودیم. لذا علاوه بر آن با عشق امام به آنجا رفتیم تا نزدیک امام ویار امام باشیم. این بود که با عدهای تصمیم گرفتیم به نجف برویم؛ از جمله به آقای شیخ اسدالله روح اللهی، آقای سید محمد احسانی و .. وقتی رفتیم، دیدیم رفقا جمعند. از جمله آقای محتشمی پور، آقای دعایی، آقای علیان (که دو برادر بودند)، آقای روحانی، آقای حسن کروبی و ... جمع ما جمع شد. رفاقت ما با حاج آقا مصطفی در نجف بیشتر شد. گعده های فراوانی داشتیم. مسایلی مطرح می شد که ایشان با دیدی وسیع و با نظر بالایی جواب می گفتند. یکی از رسوم در شهرهای عراق آن است که ایام زیارتی مخصوص امام حسین (علیه السلام) مستحب میدانند که پیاده به کربلا بروند. فضیلت زیادی برای آن قائل هستند. به ویژه در ایام نیمه شعبان، ایام عرفه و عید قربان. دو سه روز راه است. در نجف گروه ما که با هم رفیق بودیم و در واقع دوروبری های امام محسوب می شدیم قرار می گذاشتیم و در این مناسبتها از نجف پیاده راهی کربلا میشدیم. معمولا سه روز تو راه بودیم. در این پیاده روی ها یکی از افتخارات مان بود که حاج آقا مصطفی با گروه ما بود. ایشان بزرگ ما بودند. و احترام ایشان از هر جهت بر ما لازم بود. این پیاده روی های حرکت شبانه در نخلستانها و گفت و گپ های بین راه رفاقت مان را بیشتر و بیشتر کرد. این دوستی تا زمان شهادت ایشان ادامه پیدا کرد. که آن زمان بنده در ایران بودم. سالهایی بود که هرگز فراموش نمی کنم.از فضایل اخلاقی و علمی ایشان بفرمایید.
دودمان و خانواده خمینی همه از استعداد بالایی برخوردارند. خیلی استعداد قوی ای دارند. مضافا اینکه خیلی خوش حافظه هستند. مطالب به زودی ها از ذهنشان نمی رود. حاج آقا مصطفی هم همینگونه بود. بسیار خوش استعداد و بسیار با فهم بود. در مسائل علمی، فقهی، اصولی، فلسفی و حتی ادبیات بسیار قوی، مسلط و حاضر الذهن بود. حتی داستان هایی که در دوران زندگی اش خوانده و یا شنیده بود را در ایامی که ما پیاده به سمت کربلا می رفتیم، بصورت کامل برای ما نقل می کرد. از امتیازات ایشان این بود که بسیار خوش برخورد و خوش اخلاق، مهربان، افتاده و متواضع بود. تواضع و فروتنی ایشان بسیار عجیب و غریب بود.ادامه دارد..
منبع: امید اسلام، معاونت پژوهشی موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ و نشر عروج، چاپ اول، تهران، 1390