مبدأ حرکت نهضت (قسمت دوم)

این جمهوری اسلامی. ما به شهدا و امام و همه کسانی که در این راه زحمت کشیدند مثل برادرم علی آقا که سالها در این مرحله رنج کشید و اهانت شنید، مدیون هستیم.
چهارشنبه، 29 آبان 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مبدأ حرکت نهضت (قسمت دوم)

گفتگو با حجت الاسلام و المسلمین محمد جواد حجتی کرمانی

امام در مورد شهید سید مصطفی خمینی فرمودند ایشان امید آینده اسلام  هستند؛ این جمله نشان دهنده آن است که امام نسبت به مقام علمی حاج آقا مصطفی و هم مقام تقوایی ایشان اعتقاد خاصی داشتند. و لایق این بوده که امید و آینده اسلام باشد. چون امام آن طوری که ما می شناختیم با کسی تعارفی نداشت. حضرت امام مطمئنأ حاج آقا مصطفی را نه به خاطر اینکه پسرش بود، بلکه بخاطر اینکه او یک عالم وارسته و دانشمند وارسته فقیهی بود به او علاقمند بود. چیزهایی را که از احوال حاج آقا مصطفی شنیده ام بسیار تأمل برانگیز است. ایشان اهل عبادت، دعا، زیارت و اخلاص بوده و آثار علمی بسیاری دارد که همه آنها چاپ شده است. از نظر علمی کسی نمی تواند منکر او باشد. از نظر تقوا و تحجد و رابطه اش با خداوند که زبانزد است. آنچه که امام در مورد حاج آقا مصطفی گفته بر اساس آن شناختی بوده که نسبت به فرزندش داشته است. درباره عکس العمل امام در مورد شهادت حاج آقا مصطفی باید بگویم، ایشان در چهلم پسرشان بیانیه ایی دادند که اتفاقا بخشی از آن بیانیه را من در آن مراسم خواندم که از مردم تشکر کرده بودند. یکی از مطالبی که امام گفته بودند از کلمات مشهور امام است که فوت حاج آقا مصطفی از الطاف خفیه الهی بود. تقریبا آنچه که در مورد فوت حاج آقا مصطفی و تأثیرش در انقلاب اسلامی گفته در واقع نهفته در همین کلمه امام خمینی بود، و لطف خفیه معنایش این است. آنچه که بعد از فوت حاج آقا مصطفی اتفاق افتاد تا پیروزی انقلاب همه اش لطف الهی بود. هنوز هم بسیاری از مورخین نمی دانند که منشأ پیدایش انقلاب اسلامی فوت حاج آقا مصطفی بوده است، که باعث گسترش انقلاب و نهایتا پیروزی انقلاب و تأسیس جمهوری اسلامی بود. این جمله امام هم یک جمله جاودانه ای است که تاریخ و حوادث بعدی تا پیروزی انقلاب مؤید صدق این گفته امام است.
 
این جمهوری اسلامی که در دست ما است. ما به شهدا و امام و همه کسانی که در این راه زحمت کشیدند مثل برادرم علی آقا که سالها در این مرحله رنج کشید و اهانت شنید و دیگران مثل شهید باهنر که ما از بچگی با هم بودیم و خلوص و نجابتش زبانزد همه کسانی بود که ایشان را می شناختند، مدیون هستیم. این میراث را باید حفظ کنیم. این میراث وارد مرحله خطرناکی شده که من اسمش را بیماری صعب العلاج می گذارم. آن بیماری، بیماری اختلاف داخلی است. هیچ امتی یا ملتی با اختلاف به جایی نمی رسند این خطر وجود دارد که این اختلاف ما را به دره های مهلکی بیندازد. من از خدا می خواهم که ما را در این مرحله یاری کند و ما را بر گناهانمان نگیرد. ما گناه زیادی کردیم منظورم توهین، اهانت، هتک حرمت به شخصیتها نسبت به آدم های خوب نسبت به مراجع تقلید است که متاسفانه هنوز هم ادامه دارد.
 
اگر خداوند به امتی اراده ایی سوء بکند آن اراده سوء معلول گناه انسانها است. اگر خداوند به خاطر اعمال مردمی اراده سوء بکند، بازگشت ندارد. خدا کند ما مصداق این آیه نباشیم. باید توبه بکنیم و انشاء الله خداوند عذاب اختلاف و دشمنی و کشتار و هتک حرمت را که ما مرتکب شدیم از ما دور کند. ان شاء الله خداوند ما را بیامرزد. البته گناهان خیلی عظیمی است ما باید واقعا توبه کنیم ولی خداوند رحمان و رحیم است و باز به یاد روایت آن مردی افتادم که به خانه کعبه متوسل شده بود گریه می کرد و می گفت خدایا من میدانم گناهی کردم که تو نمی آمرزی ولی خدایا مرا بیامرز. معصوم (علیه السلام) فرمودند که گناه بزرگی کرده اما ناامیدی اش از آن گناهش بیشتر است. گناه نامیدی از رحمت خدا به مراتب گناه بزرگی است.
 
و اما ضرورت پرداختن به شخصیت آن شهید پس از ۳۲ سال این است که همه ما نسبت به کسانی که به اسلام خدمت کردند موظف هستیم که یادشان را گرامی بداریم. اما هر کسی سر جای خودش. یعنی هر کسی در انقلاب سهمی داشته به همان نسبت باید از او تقدیر شود.
 
همانطور که عرض کردم شهادت سید مصطفی خمینی سهم بزرگی در پیروزی انقلاب داشته و اگر بخواهیم از زمان حیات ایشان و نقش و تأثیر ایشان در انقلاب بیشتر اطلاعات کسب کنید باید از آقایان دعایی و محتشمی پور و آقایانی که با امام در نجف بودند بپرسید. ولی آنچه که من می توانم بگویم این است که این نگرشی که امام نسبت به حاج آقا مصطفی داشته این بود که در واقع در این مدت دلگرمی زیادی برای امام بوده مونسی خوب و مشاوری امین و نور چشم امام بوده.
 
وقتی که حضرت امام به نجف رفتند مراجع بزرگی در نجف حضور داشتند از جمله آیت الله حکیم، آیت الله خویی، آیت الله خراسانی، شیخ انصاری و .. بطور سنتی مراجع نجف همواره خودشان را بالاتر از دیگران می دانستند. حضرت امام پس از ورود به نجف اشرف شاگردان زیادیپیدا کرد. درسش گل کرد. پسرش هم تدریس داشت در سنین کم به مرجعیت رسید، برای عالم اسلام امیدی بود، از آگاهان علمی و تقوی نجف بود، دوستان بسیاری داشت، لذا این باعث چشم روشنی امام بود که پسرش می تواند در حوزه بروز و ظهور کند و بدرخشد. بطوریکه می تواند راه و هدف پدرش را دنبال کند. و پسرش می تواند جای او را در مقام فقاهت و مرجعیت و تدریس پرنماید. لذا همواره امید امام بود. امید اسلام بود. شهادتش هم موجب پیروزی انقلاب شد. لذا شایسته یاد آوری و گرامی داشت است چون نور چشم امام بود.
 
منبع: امید اسلام، معاونت پژوهشی موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ و نشر عروج، چاپ اول، تهران، 1390


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط