تکنیک‌های خلاقیت برای کودکان

یک فکر خیلی ساده این است که وقتی آب از دست تان می ریزد چه اتفاقی می افتد شما و کودکتان می توانید یک نقاشی بکشید که در آن یک ظرف آب واژگون شده و آب آن روی کف اتاق ریخته و یک حوضچه کوچک ساخته است.
پنجشنبه، 30 آبان 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تکنیک‌های خلاقیت برای کودکان
سینکتیز (synectics) یکی از شیوه‌های خلاقیت است که به وسیله گوردون (Gordon) و همکارانش ابداع شد. این واژه ترکیبی از دو لغت لاتینی به معنی اتصال و همراهی عناصر به ظاهر بی ربط است. در این شیوه از شباهت امور مانند مقایسه یک چیز یا یک فکر دیگر به وسیلهی استفاده از یکی به جای دیگری بهره می گیرند و تفکر خلاق در خلال این جایگزینیها رخ می دهد و مطالب و امور نا آشنا را ارتباط داده و یا فکر تازه ای از افکار آشنا به وجود می آورند. چهار پایه‌ی سینکتیز عبارتند از:
 
 ۱- خلاقیت در زندگی روزمره دارای اهمیت است. خلاقیت منحصر به فرد آثار بزرگ هنری یا اختراعات نیست بلکه در کلیه مسائل زندگی می توان خلاقیت را مشاهده نمود.
 
۲- جریان خلاقیت راز گونه نیز قابل نیز قابل توصیف است. در گذشته به خلاقیت جنبه اسرار آمیز میدادند و آن را قابل آموزش نمیدانستند، در حالی که این دیدگاه دیگر مردود است و می توان خلاقیت را آموزش داد.
 
۳- اختراع خلاق در تمام رشته ها مشابه است و به وسیله ملاک عقلی مشخص می گردد.
 
۴- ابداع و تفکر خلاق در فرد و گروه مشابه یکدیگر است.
 
گوردون معتقد بود که در حل خلاق مسائل، عوامل غیر منطقی ذهن بشر حائز اهمیت بیشتری است تا جنبه های عقلانی و منطقی اش عناصر غیر معقول موجب ایجاد افکار تازه می شود. سینکتیز ما را به دنیایی تا اندازهای غیر منطقی می کشاند، تا مسائل را در شکلهای جدیدی ببینیم. از طریق سینکتیز می توان یک استعاره ساخت ساخت تا دانش آموزان بتوانند افکار خویش را رشد داده و به محتوای آنها از چشم اندازی نو نگاه کنند مثلا از دانش آموز بخواهیم به شباهت های کتاب درسی اش و رودخانه فکر کند. در سینکتیز از سه قیاس بیش از همه استفاده می شود:
 
1- قیاس شخص: در این قیاس فرد احساس می کند خود قسمتی از موضوع مورد قیاس است و آن احساس همدلی دارد. این همانند سازی ممکن است با شخص، حیوان یا اشیا باشد. به طور مثال یک شیمی دان ممکن است خود را به جای مولکولها در حال حرکت بگذارد یا مثلا به دانش آموز گفته می شود فرض کن که کتاب مورد علاقه ات هستی، خودت را وصف نما.
 
۲- قیاس مستقیم: در این قیاس دو موجود با مفهوم با یکدیگر مقایسه می شوند. لازم نیست در همه ابعاد با هم هماهنگ باشند، مهم این است که بتوان نظریه ی جدیدی از یک مسأله بیان نمود. مثلا به دانش آموز گفته می شود پرتقال شبیه چه موجود زنده ای است؟ یا این که کدام نرم تر است زمزمه یک چشمه یا پوست بچه گربه؟
 
۳- تعارض متراکم، تعارض فشرده توصیف از موضوع در دو کلمه ی ضد و نقیض است. مانند دشمن دوست، زشت زیبا. گوردون معتقد است با این شیوه، می توانیم نسبت به عمق موضوع تازه وارد شویم. کودک یا نوجوان راجع به یک چیز در چارچوب ذهنی را ترکیب می کند. هر چه فاصله ی چارچوبهای ذهنی زیادتر باشد، انعطاف پذیری ذهنی بیشتر است.
 

تقویت قوه تخیل کودک با نقاشی کردن

بسیار مفید خواهد بود که کودک شما بتواند الگوهایی از وقایع زندگی، اعم از الگوهای برنامه ریزی و سیاست گذاری و نیز الگوهای طراحی و راهبردی، استنتاج و ترسیم کند. شما می توانید با استفاده از پازل های ساده، از سن پایین این عادت فکر کردن را در کودک تقویت کنید.
 
از کودک خود بخواهید روی یک تکه کاغذ نقاشی بکشد و سپس از او بخواهید آن را به کمترین تعداد، یعنی دو قسمت ببرد و مجددا با استفاده از آن دو قسمت تصویر اصلی را بسازد، و بعد آن را به بیشترین تعداد ببرد و همین کار را انجام دهد. به تدریج که کودک تان بزرگتر می شود می توانید نقاشیهای مفصل تری بکشید و مانند یک پازل پیچیده آن را به قطعات بیشتری تقسیم کنید.
شما می توانید با خواستن از کودک تان که صورتهای شاد و صورتهای غمگین بکشد به او کمک کنید تا با احساس های خود ارتباط برقرار کند و احساس های دیگران را بشناسد. عکس های افراد مختلفی را که می شناسد به او نشان دهید و از او بخواهید احساس افراد داخل عکس را بیان کند. این کار به کودک شما کمک می کند تا نه تنها احساس های مختلف را بشناسد، بلکه با دیگران همدلی کند و ارتباط نزدیک تری با آنها برقرار سازد. بعدا می توانید او را با روزنامه ها مختلف آشنا کنید. بعضی از بچه ها حتی در بین هجده ماهگی به تماشای مجله های رنگی علاقه دارند و نام اشیایی را در آنها می گویند و به چیزهایی که نام آنها گفته می شود اشاره می کنند.
 
در سنین بالاتر می توان چهره ها را به آنها نشان داد و سوال هایی مانند فکر می کنی آن شخص چه احساسی دارد؟ یا چهره او چه احساسی را نشان می دهد؟ از آنها پرسید. آنگاه می توان درباره اینکه چطور می توان با آنها همدردی کرد و یا آنها را آرام کرد، صحبت کرد. وقتی کودک تان کمی بزرگتر شد می توانید آدمک هایی بکشید و از او بپرسید وضعیت های مختلف آنها از نظر احساسی چه مفهومی دارد. بعدا از کودک خود بخواهید آدمکهایی بکشد و احساس های مختلف آنها را نشان دهد. از نقاشی برای گسترش دید کودک خود از جهان نیز می توانید استفاده کنید.
 
یک فکر خیلی ساده این است که وقتی آب از دست تان می ریزد چه اتفاقی می افتد شما و کودکتان می توانید یک نقاشی بکشید که در آن یک ظرف آب واژگون شده و آب آن روی کف اتاق ریخته و یک حوضچه کوچک ساخته است. یا از لبه میز به صورت قطره ها و ترشحهای درشت روی کف اتاق میریزد. این نوع تمرینها حافظه کودک شما را تقویت می کند و ادراکهای او را از دنیای اطراف عمق می بخشد. هر وقت که مشغول گفتن یا نوشتن داستان هستید یا زمانی که کودک تان آنقدر بزرگ شده است که این کارها را خودش انجام دهد، همیشه از او بپرسید که آیا می توان قسمتی از داستان را به تصویر کشید.
 
ابتدا به او کمک کنید و بعدا از او بخواهید تصویری بکشد تا آنچه را در مخیله خود دارد تجسم کند و آن را با تصاویر نشان دهد، نه فقط با کلمات، حتی در حین گفتگو می توانید موضوع تصاویر ذهنی را مطرح کنید و او را وادار کنید تصویر ذهنی خود را با کلام و نه فقط با نقاشی بیان کند.
 
منبع: کودکان نابغه و باهوش، فاطمه تقدسی‌نیا، نوید حکمت، چاپ دوم، قم، 1396


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط