درآمد
یکی از کارکردها و ضرورت های خانواده، تحقق آرامش و سکون می باشد و این که افراد با حضور در خانواده و در کنار دیگر اعضا، به آرامش برسند و محیط خانواده را سرشار از صمیمیت و آرامش بیابند. در عین این ضرورت، یکی از چالش های اساسی که ممکن است هر خانواده ای با آن درگیر باشد، تنش های روانی و عصبی در محیط خانواده می باشد و علت آن می تواند هر امری باشد( اختلاف خانوادگی، مشکلات و مسائل بیرون از خانواده و..) که وجود هر نوع چالش عصبی می تواند آرامش حاکم بر خانواده را به چالش بکشاند که ضرورت التفات به این موضوع بسیار مهم می باشد، چرا که وقوع چالش و بحران در هر خانواده ممکن می باشد و آن چه که اهمیت پیدا می کند، نحوه ی مدیریت و سامان دادن به این چالش ها می باشد که در ادامه برخی رویکردها و روش هایی که آرامش روانی را در خانواده مدیریت و سامان می دهد را بیان می کنیم. پژوهشگران و جامعه شناسان، خانواده را در ابعاد و حوزه های مختلف واکاوی و بررسی می نمایند، از اقتصادی و اجتماعی گرفته تا بحث های توسعه ای و جمعیتی[1] که این پژوهش، ابعاد روانی خانواده را با تاکید بر دو مسئله مورد واکاوی قرار می دهد.تنش زدایی[2] و مدیریت تنش
همانطور که ذکر شد، تنش و آسیب از جمله طبیعت های زندگی اجتماعی و خانواده می باشد و وقوع آن در هر خانواده ای بسیار طبیعی می باشد ولی آن چه که اهمیت دارد، مدیریت این تنش ها می باشد، چرا که نقش والدین و همچنین دیگر اعضای خانواده در این مرحله است که اهمیت پیدا می کند و باید در تلاش باشند که با لحاظ خصوصیت های فردی و شخصیتی هر یک از اعضای خانواده، چنان چه رفتار یا برخوردی می تواند فردی را برنجاند، باید از این رفتار تنش زا پرهیز کند.علاوه بر این والدین نیز گاهی اوقات بدون لحاظ موقعیت و شرایط نصحیت و تذکر به فرزندان، با رفتارهای نابجا، وضعیت موجود را به هم ریخته تر می نمایند و نه تنها نصیحت کارگر نمی باشد و آرامش به خانواده بازنمی گردد، بلکه چالش های موجود بیشتر نیز می شود.
بنابراین والدین و دیگر اعضای خانواده باید نسبت به رفتارهای خود، و همچنین واکنش های احتمالی دیگر اعضای خانواده توجه داشته باشند که اولا رفتار ایشان زمینه ی ایجاد تنش در خانواده نباشد و ثانیا واکنش های احتمالی دیگر اعضای خانواده نسبت به رفتار ایشان تنش زا نباشد. نکته ی مهمی که در این بین وجود دارد این است که همه ی اعضای خانواده در مدیریت صمیمیت و آرامش در خانواده موثر می باشند و هر یک به نوبه خود می تواند نقش قابل ملاحظه ای در این راستا داشته باشد.
بسیاری از جامعه شناسان با توجه به اینکه نهاد خانواده در جوامع صنعتی معاصر بسیاری از کارکردهای پیشین خود را از دست داده، ارضای نیازهای عاطفی را مهمترین کارکردی می دانند که می تواند بقای خانواده را در این جوامع تامین کند.
حمایت معنوی و عاطفی
یکی از کارکردهای مهمی که هر خانواده باید به آن اهتمام داشته باشد، حمایت از اعضای خانواده می باشد؛ این که اعضای خانواده باید به این امر وقوف داشته باشند که خانواده با تمام امکانات مادی و معنوی از ایشان حمایت خواهد کرد و پشتیبان ایشان خواهد بود. مراد از حمایت، صرفا حمایت مادی نیست و حتی می توان این نکته را بیان کرد که حمایت مادی شاید در اولویت های چندم باشد، بلکه ابعاد دیگر حمایت وجود دارد که ضرورت آن بیشتر احساس می شود.حمایت مالی و اقتصادی به معنای تامین نیاز های اولیه و همچنین تامین نیاز های تکمیلی می باشد که به جهت آسایش و آرامش بیشتر اعضا توسط شوهر، همسر و یا والدین تامین می شود، هرچند نمود و ظهور بیشتری دارد ولی دیگر ابعاد حمایت از اهمیت بیشتری برخودار می باشد. از دیگر ابعاد حمایت می توان به حمایت معنوی اشاره کرد؛ از آن جهت که اهتمام به مسائل و مناسک دینی از ضرورت های فرهنگی و مذهبی می باشد، لزوم حمایت معنوی اعضای خانواده از یکدیگر اهمیت قابل ملاحظه ای دارد، اولیای دین نیز عنایت ویژه به این کارکرد داشته اند و در برخی روایات به این نکته اشاره شده است که از ویژگی های همسر مناسب آن است که همسرش را در بندگی و اطاعت خداوند و انجام وظایف دینی یاری برساند[3] بنابراین حمایت معنوی و مذهبی، یکی از ارکان خانواده می باشد که هم زن و شوهر باید به این وظیفه اهتمام داشته باشند و هم فرزندان نسبت به والدین التفات داشته باشند و همچنین والدین نیز، فرزندان را در یادگیری و انجام امرو شرعی حمایت و هدایت نمایند.
برخی از حمایت های معنوی در این زمینه می تواند به این صورت باشد که اعضای خانواده به نماز اهمیت داده و یکدیگر را به آن دعوت کنند، برای تلاوت قرآن برنامه ریزی داشته باشند، مسائل و احکام شرعی را به صورت کاملا صمیمانه به یکدیگر یادآوری نمایند و..[4] از دیگر ابعاد حمایت می توان به حمایت معنوی اشاره کرد که در این مورد به باور بسیاری از جامعه شناسان با توجه به اینکه نهاد خانواده در جوامع صنعتی معاصر بسیاری از کارکردهای پیشین خود را از دست داده، ارضای نیازهای عاطفی را مهمترین کارکردی می دانند که می تواند بقای خانواده را در این جوامع تامین کند؛ روشن است که حمایت عاطفی در محیط های دیگری مانند محیط های شغلی یا آموزشی نیز کم و بیش ممکن است[5] ولی باید مد نظر داشت که منبع اصلی رفع این نیازها باید محیط خانواده باشد و چنان چه غیر از این باشد، مقدمه روابط خارج از چارچوب خواهد بود؛ لذا عدم اهتمام لازم به این مسئله می تواند مقدمه ی بسیاری از ناهنجاری ها باشد و به همین جهت است که بیان می شود اگر خانواده وظیفه خود را در زمینه نهادینه کردن رفتارها و هنجارهای پذیرفته جامعه به خوبی انجام دهد، جامعه با ناهنجاری های کمتری مواجه می شود[6]
پی نوشت ها:
[1] محمدتقی شیخی، جامعهشناسی زنان و خانواده (تهران: شرکت سهامی انتشار، ۱۳۸۰)، صص140-229.
[2] علیاصغر احمدی، روانشناسی روابط درون خانواده، ویراست 2. ( تهران: : مهدی رضاییآشتیانی، ۱۳۸۷)، ص34.
[3] حسین بستان، جامعهشناسی خانواده با نگاهی به منابع اسلامی، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه (قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، ۱۳۹۰)، ص116.
[4] سازمان ملی جوانان و سازمان ملی جوانان، خانواده موفق (تهران: سازمان ملی جوانان، معاونت مطالعات و تحقیقات، ۱۳۸۷)، ص70-72.
[5] بستان، جامعهشناسی خانواده با نگاهی به منابع اسلامی، ص116.
[6] زهره موسیزاده، خانوادهپژوهی از منظر جامعهشناسی، روانشناسی و تعلیم و تربیت با رویکرد معارف اسلامی، دانشگاه امام صادق(ع) (تهران: دانشگاه امام صادق( ع)، ۱۳۹۳)، ص48.