گنجینه‌های روی زمین

مراقبت از سالمندان و احترام به آن ها یک وظیفه مهم و با ارزش است.
شنبه، 9 آذر 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
گنجینه‌های روی زمین
صدای پدربزرگ ضعیف است، به قولی از ته چاه می‌آید، به لطف سمعک است که صدای ما را می‌شنود وگرنه باید کُلی داد و بیداد می‌کردیم تا صدای مان را بشنود. قند و چربی و فشار خون دارد و غذاهای ما به خاطر او همیشه کم نمک و کم چربی  و صدالبته بی مزه است!

وقتی پدربزرگ می‌خواهد از زمان قدیم خاطره ای تعریف کند، دو ساعت طول می‌کشد؛ بعضی وقت‌ها هم یادش می‌رود و می‌رود سراغ یک خاطره ی دیگر... زیر بار قرص خوردن نمی رود، هربار باید کلی باهاش کلنجار برویم تا قرص‌هایش را بخورد. مامان می‌گوید پدربزرگ مثل یک شاخه ی گل ضعیف و شکننده است. اگر یک روز حواس مان بهش نباشد...

 هربار که خستگی مراقبت از پدربزرگ سراغ مان می‌آید، بابا با یک آیه از قرآن یا یک روایت، مسئولیت مهم و با ارزش مان را به یادمان می‌آورد؛ مثلاً این روایت از امام صادق علیه السلام که می‌گوید: «از ما نیست کسی که به سالمندان احترام نگذارد.»

 یا این حکایت که بابا بارها برایم تعریف کرده؛ اما هنوز هم دوست دارم بهش گوش کنم:

«جوان، مغرور و محکم راه می‌رفت. پیرمردی را دید که براثر طول عمر، کمرش خم شده بود و بدون عصا نمی توانست راه برود. جوان به خمیدگی کمر او اشاره کرد، پوزخند زد و گفت: «ای پیرمرد! کمانت چند؟»

پیرمرد نگاه عاقلانه ای به او انداخت و گفت: «اگر صبر کنی، دست روزگار آن را رایگان به تو خواهد بخشید.»

حکایت با همین جمله تمام می‌شود؛ اما من دلم می‌خواهد آن را ادامه بدهم و این طور تمام کنم: «جوان به خودش آمد، انگار یک آینه ی جادویی جلویش آمد و خودش را در 50 سال آینده دید، با کمانی بر پشت و عصایی در دست... مطمئنم آن جوان تا آخر عمر حواسش به سالمندها و ریش سفیدها بود و از آن روز به بعد رفتارش با آن‌ها احترام آمیز شد؛ چون همین یک جمله او را وادار کرد تا فکر کند و درس بزرگی برایش بود.»

من فکر می‌کنم سالمندها و درخت‌ها خیلی شبیه هم هستند. هرچه سن درخت بالاتر می‌رود، تنه‌هایی قطورتر و ریشه‌هایی محکم تر پیدا می‌کند. درست است که پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها با بالا رفتن سن، توان جسمی‌شان کم می‌شود، هنوز هم می‌توان به گنجینه ی پُربار آموخته‌های شان مثل یک تنه ی درخت تکیه کرد و از آن نیرو گرفت. سالمندها گنجینه‌هایی دارند که فقط با گذر زمان می‌توان به آن دست پیدا کرد و با هیچ پول و قدرتی نمی‌شود این تجربه‌ها را به دست آورد، کافی است بچه‌ها، نوه‌ها و نتیجه‌هایی باشیم که همنشینی با پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها را به کارهای تکراری و کم اهمیت ترجیح می‌دهند و مشتاق شنیدن حرف‌های شان هستند.

نویسنده: هاجر زمانی

منبع: مجله باران


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.