مردم سالاري ديني از ديدگاه رهبري

اين مردم سالاري به ريشه هاي دموکراسي غربي مطلقا ارتباط ندارد، اين يک چيز ديگر است. اولا مردم سالاري ديني دو چيز نيست. اين طور نيست که ما دموکراسي را از غرب بگيريم و به دين سنجاق بکنيم تا بتوانيم يک مجموعه کامل داشته باشيم؛ نه خود اين مردم سالاري هم متعلق به دين است. مردم سالاري هم دو سر دارد که من در يک جلسه ديگر هم به بعضي از مسئولان اين نکته را گفتم، يک سر مردم سالاري عبارت است از اينکه تشکل نظام به وسيله
شنبه، 30 آبان 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مردم سالاري ديني از ديدگاه رهبري
مردم سالاري ديني از ديدگاه رهبري
مردم سالاري ديني از ديدگاه رهبري






آن چه پيش رو داريد گزيده اي از رهنمودهاي مقام معظم رهبري در زمينه مردم سالاري ديني است که در تاريخ 79/9/12 ايراد فرموده اند. باشد تا اين رهنمودها چراغ فروزان راه هدايت و سعادت ما قرار گيرد.

مردم سالاري ديني

اين مردم سالاري به ريشه هاي دموکراسي غربي مطلقا ارتباط ندارد، اين يک چيز ديگر است. اولا مردم سالاري ديني دو چيز نيست. اين طور نيست که ما دموکراسي را از غرب بگيريم و به دين سنجاق بکنيم تا بتوانيم يک مجموعه کامل داشته باشيم؛ نه خود اين مردم سالاري هم متعلق به دين است.
مردم سالاري هم دو سر دارد که من در يک جلسه ديگر هم به بعضي از مسئولان اين نکته را گفتم، يک سر مردم سالاري عبارت است از اينکه تشکل نظام به وسيله اراده و رأي مردم صورت بگيرد، يعني مردم نظام را انتخاب کنند، دولت را انتخاب مي کنند، نمايندگان را انتخاب مي کنند، مسئولان اساسي را به واسطه يا بي واسطه انتخاب مي کنند. اين همان چيزي است که غرب ادعاي آن را مي کند و البته در غرب هم اين ادعا هم واقعيت ندارد. بعضي ها لجشان مي گيرد از اين که ما بارها تکرار مي کنيم که ادعاي دموکراسي در غرب، ادعاي درستي نيست، خيال مي کنند که يک حرف تعصب آميز است ، در حالي که نه، اين حرف، حرف ما نيست، تعصب آميز هم نيست، ناشي از ناآگاهي هم نيست؛ متکي به نظرات و حرفها و دقتها و مثال آوردنهاي خود برجستگان ادبيات غربي است؛ آنها خودشان اين را مي گويند ... خودشان هم در سطوح و مراحلي به اين معنا اعتراف مي کنند؛ در نوشته هايشان هم هست و ما هم از اين قبيل اعترافات را فراوان ديده ايم؛ امروز هم که شما در کشور ايالات متحده امريکا نمونه اش را داريد مي بينيد. اين مردم سالاري است! ما آن را نمي گوييم. آن بخش انتخاب مردم، يکي از دو بخش مردم سالاري ديني است که البته آن هست مردم بايستي انتخاب کنند، بخواهند، بشناسند و تصميم بگيرند تا تکليف شرعي درباره ي آنها منجز بشود. بدون شناختن و دانستن و خواستن، تکليفي نخواهند داشت.
سر ديگر قضيه مردم سالاري اين است که حالا بعد از آنکه من و شما را انتخاب کردند ما در قبال آنها وظايف جدي و حقيقي داريم. بعضي دوستان اين روايات را از نهج البلاغه و غير نهج البلاغه جمع کردندکه البته مجال نيست که من همه آنها را بخوانم ؛ دو سه تايش را مي خوانم «و اياک و المن علي رعيتک باحسانک او التزيد فميا کان من فعلک او ان تعدهم فتتبع موعودک بخلفک فان المن يبطل الاحسان و التزيد يذهب بنور الحق و الخلف يوجب المقت عندالله و عند الناس.
مي فرمايد نه سر مردم منت بگذاريد که ما اين کارها را براي شما کرديم يا مي خواهيم بکنيم، نه آنچه را که براي مردم انجام داديد، درباره ي آن مبالغه بکنيد؛ کار کوچکي انجام داديد آن را بزرگ کنيد؛ نه اينکه وعده بدهيد و عمل نکنيد. بعد فرمود: اگر منت بگذاريد احسانتان باطل خواهد شد. مبالغه نور حق را خواهد برد؛ يعني همان مقدار راستي هم که وجود دارد، آن را هم در چشم مردم بي فروغ خواهد کرد اگر خلف وعده بکنيد «يوجب المقت عندالله و عندالناس» در نظر خدا اين مقت و گناه است...
نکته دوم از همين قبيل وظايف، مربوط به مردم سالاري ديني است : «انصف الله و انصف الناس من نفسک و من خاصته اهلک و من لک فيه هوي من رعيتک» يعني درباره ي خودت، درباره دوستان و خويشاوندان و رفقاي خودت رعايت انصاف را در قبال مردم و خدا بکن، يعني اختصاص و امتياز به آنها نده؛ يعني همين چيزي که دوستان عزيز فرنگي مآب ما به آن رانت خواري مي گويند يعني امتياز ويژه . امکانات استفاده ي از يک شرکت و يک منبع مالي را در اختيار جمع خاصي قرار دادن، به مناسبت اينکه اينها دوست يا خويشاوند يا رفيق ما هستند، اين کار جزو کارهاي ضد مردم سالاري است...
سوم: اين هم يک نشانه ديگر مردم سالاري است «و ليکن احب الامور اليک اوسطها في الحق و اعمها في العدل و اجمعها لرضي الرعيته» دنبال کارهايي باش که از افراط و تفريط دور باشد و عدالت را در سطح وسيعتري شامل حال مردم بکند، يعني سطح تماسش با مردم و منافع مردم هر چه وسيع تر باشد و رضايت و خشنودي عامه و توده هاي مردم را بيشتر جمع کند. دنبال اين نباش که رضايت گروههاي خاص - يعني صاحبان ثروت و قدرت - را بدست آوري... بعد مي فرمايد که : «فان سخط العامه يجحف برضي الخاصه» اگر دل صاحبان ثروت و قدرت را به دست آوريد و مردم را ناراضي کرديد نارضايتي مردم اين گروه هاي خشنود شده ي خواص - يعني صاحبان ثروت و قدرت - را مثل سيلابي خواهد بود «و ان سخط الخاصه يغتفر مع رضي العامه» اما اگر رعايت ميل دل صاحبان ثروت و قدرت را نکرديد، از شما ناراضي مي شوند؛ بگذار ناراضي بشوند.
وقتي مردم از شما راضي اند و براي آنها کارکردي بگذار اينها ناراضي باشند. «يغتفر» ؛ اين نارضايي بخشوده است.
مردم سالاري فقط اين نيست که انسان تبليغات و جنجال بکند و بالاخره عده اي را به پاي صندوق بکشاند و رأي از مردم بگيرد بعد هم خداحافظ؛ هيچ کاري به مردم نداشته باشد! بعد از آنکه اين نيمه ي اول تحقق پيدا کرد نوبت نيمه دوم است ، نوبت پاسخگويي است ...
(ديدار مقام معظم رهبري با مسئولان و کارگزاران نظام، 1379/9/12)
منبع:فروغ ولايت




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.