تعلیم و تربیت ایده‌الیستی

ایده‌آلیست‌ها به طور کلی قبول دارند که بسیاری از مواد آموزشی که مورد استفاده شاگردان قرار می گیرد، مناسب نیست.
سه‌شنبه، 10 دی 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تعلیم و تربیت ایده‌الیستی
یکی از اهداف مهم ایده‌آلیسم و تعلیم و تربیت ایده‌الیستی، عقیده یونانیان باستان، یعنی خود را بشناس است. همانگونه که اشاره شد، خودشکوفایی از اهداف مهم تعلیم و تربیت است؛ از این رو، ایده‌آلیست‌ها بر اهمیت خود فعال بودن در تعلیم و تربیت تأکید دارند. اصولا آنها باور دارند که تعلیم و تربیت حقیقی فقط توسط خود فرد محقق می شود. هر چند معلمان نمی توانند در ذهن کودکان راه یابند، اما قادرند مواد درسی و فعالیتهایی را تدارک کنند که بر یادگیری اثر می گذارد. پاسخ یادگیرنده به این مواد و فعالیتها است که تعلیم و تربیت را تشکیل می دهد. منابع این فعالیت، شخصی و خصوصی است، زیرا در ایده‌آلیسم تمام تعلیم و تربیت، خود آموزی است. معلم باید بداند هر زمان که یادگیری اتفاق می افتد، او نمی تواند حاضر باشد پس باید تلاش کند تا دانش پژوهان را به گونه ای برانگیزد که حتی زمانی که معلم حضور ندارد، یادگیری ادامه داشته باشد. روش پروژه ممکن است یکی از نمونه های عینی خود فعال بودن باشد. ایده‌آلیست فقط اصرار می کند که طبیعت هر یک از این فعالیتها باید در سطح بالای تفکر باشد.
 
برنامه آموزشی و درسی: در حالی که اصرار ایده‌آلیست‌ها بر برنامه ریزی آموزشی و درسی کم نیست، تأکید می کنند که مهم ترین عامل تعلیم و تربیت در هر سطحی، این است که شاگردان را فکر کردن بیاموزیم. ژان پیاژه دانشمند روانشناس و دیگران اثبات کرده اند که غیرمنطقی نیست اگر از شاگردان انتظار داشته باشیم نسبت به مواد درسی که در مراحل مختلف رشد بر آنها عرضه می شود، حتی داستانهایی که در مهد کودک برای آنها می خوانند، ملاحظه دقیق داشته باشند.
 
با این حال، ایده‌آلیست‌ها به طور کلی قبول دارند که بسیاری از مواد آموزشی که مورد استفاده شاگردان قرار می گیرد، مناسب نیست. هر چند ممکن است این مواد در آموزش مهارتهایی از قبیل خواندن کمک کند، اما ایده‌آلیست نمی داند که چرا نمی توان این مهارتها را به شیوهای آموزش داد که توانایی ادراکی را نیز افزایش دهد. ممکن است کسی بگوید کتابهای قرائت مک گوفی که هفتاد سال پیش به صورت وسیعی در مدارس مورد استفاده قرار می گرفت، علاوه بر خواندن، چیزهای دیگری نیز به کودکان می آموخت و بر اندیشه‌هایی پیرامون رابطه فرزندان با والدین، خداوند، اخلاق و وطن پرستی تأکید می کرد. مخالفان ممکن است بگویند که این مفاهیم غلط است، اما آیا کتابهای قرائت رایج و بی نتیجه که از سوی دیک و جین تصویر شده، نشان دهنده پیشرفت است؟ در حالی که غالب ایده‌آلیست‌ها ادعا می کنند که با استفاده از دروس قرائت برای آموزش مخالفند، اما نمی دانند که چرا دروس قرائت ضمن یاری کودک به فراگیری خواندن، نمی تواند فکر او را به اندیشه‌هایی مشتمل بر برادری، صداقت و بازی منصفانه تحریک کند؟ هر چند کتابها و دروسی که چنین اندیشه‌هایی را برای کودکان بیان کند اندک است، اما ایده‌آلیست‌ها بر این باورند که معلم باید دقت در اندیشه‌ها را در کلاس تشویق کند. برای مثال، حتی با وجود کتابهای دیک و جین معلم باید به شاگردان کمک کند تا در درسها هدفهایی از قبیل هدف از تشکیل خانواده، ماهیت فشار همتایان و مشکلات رشد را کشف کنند.
 
برای کودکان بزرگ‌تر می توان از دروسی که با آموزش آنها مناسب تر است، استفاده کرد. کتابهایی همچون جزیره گنج، ماجراهای تام سایر، پیترین مشتمل بر حقایقی است که به خوبی به رشته تحریر درآمده و خواننده را در معرض بحثهای علمی قرار می دهد. برای دانش آموزان دبیرستان، کتاب‌هایی بیش از اینها در دسترس است تا محرک اندیشه باشد: ایلیادا، هاملته، داستان بازگو شده ، و باد، شن و ستاره‌ها از این مقوله است. چون از این مواد قبلا به صورت گسترده ای استفاده شده، ممکن است کسی بپرسد روش خاصی را که ایده‌آلیست‌ها در این مورد به کار می گیرند، چیست؟ ایده‌آلیست‌ها معلمان را متهم می کنند که تخصص استفاده از چنین کتابهایی را به دلیل اندیشه‌هایی که در این کتابها آمده، ندارند. چنین کتابهایی ممکن است از نظر معلمان و شاگردان به مشکل دیگری تبدیل شود و فهرست دیگری بر کتابهایی که باید خوانده شود، بیفزاید. ایده‌آلیست‌ها معتقدند که اندیشه‌ها می تواند زندگی را تغییر دهد. مسیحیت و مارکسیسم روزگاری یک اندیشه محض بود، اما همین اندیشه‌ها جوامع متعددی را دگرگون کرده است. به نظر ایده‌آلیست‌ها آدمیان از طریق گسترش قدرت تفکر، قادرند موجوداتی شریف تر و عقلانی تر شوند. ایده‌آلیست‌ها استفاده از آثار کلاسیک را برای انسانی کردن تجارب یادگیری تشویق می کنند.
 
ایده‌آلیست‌ها معتقدند که از میان همه عواملی که در گذشته تکامل انسان را باعث شده، مهم ترین عضو، ذهن او بوده و ذهن است که باید پرورش یافته و توسعه پیدا کند. ذهن است که استعداد جمع آوری واقعیات، مفهوم گیری و ابداع را دارد. ایده‌آلیست‌ها اظهار می دارند که مدارس، این موضوع مهم را در مورد ذهن نادیده گرفته اند. حتی زمانی که آثار کلاسیک تدریس می شود، شاگردان غالبا مجبورند تاریخها و نامها را بدون توجه دقیق به جنبه های خلاق ذهن به خاطر بسپارند. خلاقیت زمانی تحقق می یابد که شاگردان در تفکر خلاق دیگران غرق و برای تفکر انعکاسی برانگیخته شوند. این امر، تنها در محیطی که استفاده از ذهن تشویق می شود، امکان پذیر است.
 
هر چند مربیان ایده‌آلیست بر مطالعه آثار کلاسیک تأکید می کنند، اما به این معنا نیست که همه آنچه بر آن تأکید دارند، همین است. در واقع برخی ایده‌آلیست‌ها مطالعاتی را توصیه می کنند که از جهت ماهیت کاملا جدید است. مثلا ویلیام. تی هاریس یک برنامه آموزشی شامل پنج ماده درسی ریاضیات و فیزیک، زیست شناسی، ادبیات و هنر، دستور زبان و تاریخ تنظیم کرده است. هرمن هرن هفت درس اصلی را که عبارتند از: فیزیک، زیست شناسی، روانشناسی، ریاضیات، دستور زبان، ادبیات و تاریخ پیشنهاد می کند.

هاوس و هرن عقیده دارند که این موضوعات به اندازهای مهم است که باید در تمام سطوح مورد توجه واقع شود و نیز به اندازه ای گسترده است که حتی دروس برگزیده را شامل می شود. شایان یادآوری است که علوم تا اندازه زیادی به هر دو شیوه ارائه می شود. این موضوع بدین واقعیت اشاره دارد که ایده‌آلیست‌هایی از قبیل هاریس و هرن به توسعه علوم جدید یا نیاز جامعه قرن بیستم بی توجه نبوده اند. هاریس و هرن هیچ تنازعی بین مطالعات علوم انسانی و علوم طبیعی نیافته اند. در واقع، آنها معتقدند که فهم کامل تر جهان مستلزم مطالعه علوم انسانیت و علوم طبیعی است.
 
منبع: مبانی فلسفی تعلیم وتربیت، هوارد آ. اوزمن و ساموئل ام. کراور،مترجمان: غلامرضا متقی فر، هادی حسین خانی، عبدالرضا ضرابی، محمدصادق موسوی نسب و هادی رزاقی،صص64-61، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة الله علیه، قم، چاپ دوم، 1387


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.