منشا "بزرگ و سبک شمردنِ" اعمال

انسان وقتی چیزی را کوچک بشمارد از عوامل، فواید و مضرات آن غافل می شود. اما چیزی که در نظر او بزرگ باشد به آن اهمیت ویژه ای می دهد، زیرا بین بزرگ شمردن و اهمیت دادن ارتباطی وجود دارد و میان سبک شمردن و بی اعتنایی نیز رابطه ای است.
جمعه، 13 دی 1398
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حسن جوادی
موارد بیشتر برای شما
منشا "بزرگ و سبک شمردنِ" اعمال

معیار بزرگ و کوچک شمردن اعمال

انسان گاهی اعمال نیک و اعمال بد را براساس بزرگ دانستن و سبک شمردن انجام می دهد. یعنی وقتی کار خوب انجام می دهد منشا آن این است که آن کار را بزرگ می داند و برای آن کار جایگاه ویژه ای قائل است و هنگامی که مرتکب معصیت می شود منشا آن کوچک و سبک شمردن آن معصیت است، اما اگر بزرگ بودن بدی و زشتی آن معصیت را می دانست، مرتکب آن نمی شد. چہ بسا آدمی معیارهای متناسب با امور مادی برای بزرگی گناه تصور کند اما در آموزه های دینی اساساً معیار دیگری در این زمینه ذکر شده است. حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) در یکی از حکمت های نهج البلاغه می فرمایند: "أَشَدُّ الذُّنُوبِ، مَا اسْتَخَفَّ بِهَا صَاحِبُهُ"، "سخت ترین گناهان، گناهى است که گناهکار آن را سبک شمارد".[1] و در حکمت دیگری از نهج البلاغه با تعبیری مشابه این حکمت می فرمایند: "أَشَدُّ الذُّنُوبِ، مَا اسْتَهَانَ بِهِ صَاحِبُه"، "سخت ترین گناه، آن که گناهکار آن را کوچک بشمارد".[2]

چه بسا انسان خوبی ها و بدی های خود را عددی و شمارشی محاسبه کند و در نتیجه خوبی های خود را زیاد و گناهان خود را کم بداند، اما حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) معیار صحیح آن را اینگونه بیان می فرمایند: "لا تَستَکثِرُوا کَثیرَ الخَیرِ، وَ لا تَستَقِلّوا قَلیلَ الذُّنوبِ، فَاِنَّ قَلیلَ الذُّنُوبِ یَجتَمِعُ حَتّی یَکُونَ کَثیراً"، "کار نیک بسیار را زیاد مشمارید، و گناهان کم را هم اندک به حساب نیاورید؛ چرا که گناهان اندک جمع می شوند، تا آن که گناه بزرگ و بسیار می گردند".[3]
 

لزوم اهمیت دادن به نماز

اساساً انسان وقتی چیزی را کوچک بشمارد از عوامل، فواید و مضرات آن غافل می شود. اما چیزی که در نظر او بزرگ باشد به آن اهمیت ویژه ای می دهد، زیرا بین بزرگ شمردن و اهمیت دادن ارتباطی وجود دارد و میان سبک شمردن و بی اعتنایی نیز رابطه ای است. از این رو بسیاری از جلب منافع و دفع ضررها و همچنین بسیاری از اشتباهات و خطاهای انسان ناشی از این جابجایی نادرست و عدم شناخت جایگاه صحیح آن رخ می دهد و در نتیجه گرفتار پیامدهای زیان بار آن می گردد، چون کوچک را بزرگ می پندارد و بزرگ را کوچک می انگارد، در حالی که ممکن است آنچه را که بزرگ دانسته است هیچ ارزشی نداشته باشد و آن صرفاً یک تصور پوچ و بی اساس باشد مانند بعضی از پست و مقام ها، و آنچه را کوچک شمرده است ممکن است در واقع آنقدر بزرگ و کلیدی باشد که سعادت و خوش بختی او در دنیا و آخرت بستگی به آن داشته باشد مانند برپایی نماز که قرآن کریم در آیات متعددی دستور به برپایی آن داده است: "وَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ"[4] و نیز به مواظبت بر انجام همه نمازها و (به ویژه) نماز وسطی (نماز ظهر) دستور داده است در آیه: "حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَالصَّلَاةِ الْوُسْطَىٰ وَقُومُوا لِلَّـهِ قَانِتِینَ"[5] و حضرت امام علی (علیه السلام) نماز را ستون دین معرفی کرده اند که می فرمایند: "اللهَ اللهَ فِی الصَّلاَةِ، فَإِنَّهَا عَمُودُ دِینِکُمْ"، "خدا را خدا را، که نماز را برپا دارید، چرا که آن ستون دین شماست".[6]
 

پرهیز از سبک شمردن نماز

قرآن کریم با تعابیر "أَضَاعُوا الصَّلَاةَ" (نماز را تباه کردند)[7]، "عَن صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ" (در نماز خود سهل‌انگاری می‌کنند)[8]، "وَإِذَا قَامُوا إِلَى الصَّلَاةِ قَامُوا کُسَالَىٰ" (و هنگامی که به نماز برمی‌خیزند، با کسالت برمی‌خیزند)[9] افرادی را که نسبت به نماز چنین برخوردی دارند نکوهش کرده است.

از دیدگاه روایات نیز کسانی که نماز را سبک می شمارند توبیخ شده اند. آنها هم از شفاعت اهل بیت (علیهم السلام) محروم خواهند بود که حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) می فرمایند: "إِنَّ شَفَاعَتَنَا لَنْ تَنَالَ مُسْتَخِفّاً بِالصَّلَاةِ"[10]، و هم از وارد شدن بر رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلّم) کنار حوض (کوثر) که رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلّم) فرمودند: "لا یَنالُ شَفاعَتی مَنِ استَخَفَّ بِصلاتِهِ، ولا یَرِدُ عَلَیَّ الحَوضَ لا واللّه".[11] و هم در چهار مراحل گرفتار پانزده عذاب خواهند بود: "مَنْ تَهاوَنَ بِصَلاتِهِ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ إِبْتَلاهُ اللّهُ بِخَمْسَ عَشَرَةَ خَصْلَةً سِتٌّ مِنْهَا فِی دَارِ الدُّنْیا وَ ثَلَاثٌ عِنْدَ مَوْتِهِ وَ ثَلَاثٌ فِی قَبْرِهِ وَ ثَلَاثٌ فِی الْقِیامَةِ إِذَا خَرَجَ مِنْ قَبْرِهِ"، "هر کس از مردان و زنان نمازش را سبک بشمارد خداوند او را به پانزده بلا مبتلا می سازد: شش تا از آنها در دار دنیا، و سه تا هنگام مرگ، و سه تا در قبرش و سه تا در قیامت هنگامی که از قبرش خارج شود".[12]

چیزی را که انسان بزرگ می شمارد، به آن اهمیت ویژه ای می دهد، مقدمات و لوازم آن را فراهم می کند و آن را با دقت بیشتر انجام می دهد، کسی که جایگاه نماز را بزرگ بشمارد، برای آن اهمیت خاصی قائل است و نمازش را اول وقت و با خشوع بجا می آورد، اما کسی که نماز را کوچک می شمارد، آن را با تاخیر و بدون حضور قلب و بدون توجه بجا می آورد. یکی از راه های اهمیت دادن به نماز رعایت آداب نماز است. طبق گفته شهید مطهری (ره): "یک دلیل اهمیت نماز این است که در همه شرایع سابقه بوده. یک دلیل دیگر این است که «لایسقط بحال» و با شکلهای مختلف از نشسته و خوابیده و ایماء ادا میشود. یک دلیل دیگر اینکه احترام او واجب و استخفاف به او حرام است".[13]

کسی که به نماز اهمیت می دهد جایگاه محوری آن را در میان سایر اعمال می شناسد، چنانکه حضرت امیرالمومین علی (علیه السلام) می فرمایند: "صَلِّ الصَّلاَةَ لِوَقْتِهَا الْمُؤَقَّتِ لَهَا، وَلاَ تُعَجِّلْ وَقْتَهَا لِفَرَاغ، وَلاَ تُؤَخِّرْهَا عَنْ وَقْتِهَا لاِشْتِغَال. وَاعْلَمْ أَنَّ کُلَّ شَیْء مِنْ عَمَلِکَ تَبَعٌ لِصَلاَتِکَ"، "نماز را در وقت خودش بجاى آر، نه آنکه به خاطر بیکارى از وقت آن تعجیل کنى و نه آنکه به خاطر اشتغال آن را از وقتش به تأخیر اندازى. و بدان تمام اعمالت تابع نماز توست".[14]
 

لزوم پرهیز از دروغ هرچند کوچک

آدمی باید از گناه کوچک نیز پرهیز کند تا مرتکب گناه بزرگ نشود. حضرت امام سجاد (علیه السلام) می فرمایند: "إتَّقُوا الکَذِبَ الصّغیرَ مِنهَ و الکَبیرَ فِی کُلِّ جِدٍّ وَ هَزلٍ، فَإنَّ الرَّجُلَ إذا کَذِبَ فِی الصَّغیرِ إجتَرَئَ عَلَی الکبیرِ"، "از دروغ کوچک و بزرگ بپرهیزید، چه جدّی باشد و چه شوخی؛ چرا که آدمی اگر دروغ کوچک بگوید، بر بزرگ هم جرأت پیدا می کند".
 
بنابراین انسان برای چیزی که اهمیت قائل است به آن توجه ویژہ می کند و به چیزی که توجه نمی کند نشانگر آن است که آن چیز در نظر او اهمیت ندارد. پس انسان باید دقت کند که به چه چیزهایی توجه می کند و اهمیت می دهد و به چه چیزهایی توجه نمی کند و اهمیت نمی دهد.


پی نوشت ها:

[1] نهج البلاغه، حکمت ۴۷۷.
[2] همان، حکمت ۳۴۸.
[3] الکافی، ج۲، ص۴۵۷.
[4] بقره، آیه ۱۱۰.
[5] بقره، آیه ۲۳۸.
[6] نهج البلاغه، نامه ۴۷.
[7] مریم، آیه ۵۶.
[8] ماعون، آیه ۵.
[9] نساء، آیه ۱۴۲.
[10] بحارالانوار، مجلسی، ج۸۲، ص۲۳۶.
[11] الکافی، کلینی، ج۶، ص۴۰۰.
[12] بحارالانوار، مجلسی، ج۸۰، ص۲۱.
[13] یادداشتهای استاد مطهری، ج۷، ص۲۷۳.
[14] نهج البلاغه، نامه ۲۷.


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.