اولین هدف دشمن: جنگیدن تا برگرداندن مسلمانان به کفر
چنانکه قرآن در این مورد این گونه می فرماید: «وَلَایَزَالُونَ یُقَاتِلُونَکُمْ حَتَّى یَرُدُّوکُمْ عَنْ دِینِکُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا...»[1] «و مشرکان، پیوسته با شما میجنگند، تا اگر بتوانند شما را از آیینتان برگردانند...»
تبیین آیه
از این آیه بر می آید، دشمن تا تغییر دین مومنین پیش می رود؛ و مومن باید مراقب باشد، منافق و دشمن، دینش را ندزدد.
دومین هدف دشمن: آرزوی برگرداندن مسلمانان به کفر
در آیه دیگر به مومنین انتهای هدف شوم منافقان و دشمنان را گوشزد می کند و می فرماید: «وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ کَمَا کَفَرُوا فَتَکُونُونَ سَوَاءً فَلَا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ أَوْلِیَاءَ حَتَّى یُهَاجِرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ حَیْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَلَا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ وَلِیًّا وَلَا نَصِیرًا»[2]«آنان آرزو میکنند که شما هم مانند ایشان کافر شوید، و مساوی یکدیگر باشید. بنابر این، از آنها دوستانی انتخاب نکنید، مگر اینکه (توبه کنند، و) در راه خدا هجرت نمایند. هرگاه از این کار سر باز زنند، (و به اقدام بر ضدّ شما ادامه دهند،) هر جا آنها را یافتید، اسیر کنید! و (در صورت احساس خطر) به قتل برسانید! و از میان آنها، دوست و یار و یاوری اختیار نکنید!.»
هشدار صریح قرآن به مومنان
در این آیه مبارکه نیز قرآن هشدار می دهد که دشمن تا تغییر یافتن دین شما و هم دین شدن شما با آنان، پیش می رود؛ در حقیقت دشمن می خواهد شما راه مستقیم و صراط مستقیم را به کناری بنهید و راه او را در پیش بگیرید.
وظیفه مومن در قبال این فتنه دشمن
حال وظیفه ی مومن در این شرایط، در بخش پایانی آیه بیان شده که مبادار آنان را دوست، و یاور خود انتخاب کنید؛ یعنی زمانی که مومن دشمنش را دوست و یاور خود، بپندارد، یقیناً آغاز لغزش وی از همان زمان است؛ کافی است که مومن با دشمنش، دوست شود، و او را یاور و رفیق خویش برگزیند؛ که این همان لغزش گاه بزرگی است که قرآن هشدار داده است.پس با این ترتیب، وظیفه ی مومن آن است که اولاً دشمنش را دوست و رفیق و یاور خویش تلقی نکند؛ مگر آنکه آنان توبه کنند، و در راه خدا هجرت کنند که در این صورت دیگر دشمن نخواهند بود و همچون دیگر مسلمانان محسوب می شوند.
پس با دو آیه از آیات الهی، اثبات نمودیم که دشمن برای زمین زدن مومنان و جامعه اسلامی تا کجا پیش می رود؟!.
نکته اساسی در اینجا این است که مومن در این شرایط چه وظیفه ای بر عهده دارد؟
وظایف مومن در قبال فتنه ها
برخی از وظایف مومن در قبال فتنه دشمنان و منافقان، عبارتند از:
۱. فتنه گر نبودن
یکی از مهم ترین وظایف مومن در قبال فتنه، آن است که در فتنه ها هیچ گاه خودش فتنه گر نباشد؛ چنانکه امیر المومنین در نهج البلاغه می فرماید: «فَلاَ تَکُونُوا أَنْصَابَ الْفِتَنِ، وَ أَعْلاَمَ الْبِدَعِ...»[3] «پس سعی کنید که شما پرچم فتنه ها و نشانه های بدعت نباشید.»در این فراز حضرت، دو نکته مهم وجود دارد:
نکته اول:
نکته اول آن است که: حضرت در عبارت از واژه ی «پرچم فتنه» را استفاده نموده اند؛ شاید این بدین معناست که فتنه گران با یک سازماندهی جنگی در میدان حاضر می شوند که ممکن است که پرچمداری در این میان داشته باشند؛ چون بدون پرچمداری و مدیریت فتنه، هیچ گاه منافق به هدف نمی رسد؛ چنانکه فتنه ی آذر ماه 98، دیدیم که فتنه گران با مدیریت میدانی، فتنه را هدایت و مدیریت می کردند؛ و عده ای نیز با اینان همراهی کردند.
نکته دوم:
دومین نکته آن است که حضرت از واژه ی «نشانه ی بدعت» استفاده کرده و می فرمایند: نباید از نشانه های بدعت باشید؛ سنت و بدعت دو نقطه مقابل یکدیگرند؛ سنت آن است که انسان بر اساس موازین دین و قوانین اسلام، حرکت کند؛ و خلاف آن حرکت کردن به معنای بدعت است؛ هر آنچه که داخل در دین نباشد، و آن را وارد دین کنیم، و داخل دین بدانیم، بدعت نامیده می شود.
لذا حضرت می فرمایند اولاً: نباید خود مومن از نشانه ها و علامت های بدعت باشد، نباید بدعت گزار باشد، و بدعت را در بین جامعه بوجود آورد؛ و دوم آنکه: اگر بدعتی از سوی کسی وارد شد، نباید مومن خودش داعیه دار و پرچمدار آن بدعت باشد.
لذا مومن خودش نباید پرچم فتنه باشد. یعنی پرچمداری فتنه نباید به دست مومن باشد.
2. ایجاد وحدت و همبستگی
پس از آنکه مومن نباید، خودش جزء فتنه گران باشد، دومین وظیفه ی مومن آن است که او، باید با مومنین دیگر متحد و همدل شود؛ چنانکه حضرت در فراز دیگری از آن می فرمایند: «... وَ الْزَمُوا مَا عُقِدَ عَلَیْهِ حَبْلُ الْجَمَاعَةِ، وَ بُنِیَتْ عَلَیْهِ أَرْکَانُ الطَّاعَةِ...»[4]«و خود را به آنچه که همبستگی و وحدت امت اسلامی بدان استوار و پایه های طاعت بر آن پایدار است ملزم بدانید.»
تفاوت وظیفه اول و دوم
در این فراز حضرت وظیفه ایجابی برای مومن بیان می کنند؛ که مومن باید با ریسمان اکثریت جامعه اسلامی همراه شود؛ چون اگر کسی از جامعه اسلامی جدا گردد؛ طعمه شیطان می گردد؛ و طعمه شیطان، یقیناً اثر منفی و پیامدهای منفی خاص خودش را در زندگی مومن نشان می دهد. چنانکه امیر المومنین می فرماید: «إِیَّاکَ وَ الْفُرْقَةَ فَإِنَّ الشَّاذَّ مِنَ النَّاسِ لِلشَّیْطَانِ.»[5]
«بپرهیزید از جدایی؛ زیرا آن کسی که از مردم دوری گزیند، طعمه شیطان می شود.»
پس مومن هم از لحاظ جنبه سلبی نباید، پرچمدار فتنه باشد، و هم از لحاظ ایجابی وظیفه ی عملی اش، همراهی با جماعت مسلمین است.
۳. پرهیز از راهها و مکانهای شیطانی
سومین وظیفه ای که مومن در قبال فتنه به عهده دارد، آن است که رفتن بر راه هایی که از سوی شیطان معرفی شده، پرهیز کند؛ حضرت در این مورد می فرمایند: «وَاتَّقُوا مَدَارِجَ الشَّیْطَانِ وَ مَهَابِطَ الْعُدْوَانِ.»[6] «از گام نهادن در راه هاى شیطان و سراشیبى هاى ظلم و عدوان بپرهیزید!»یکی از راه ها و سراشیبی های شیطان، «ایجاد اختلاف در بین مردم» است؛ و قرآن نیز بدان تصریح دارد که «إِنَّمَا یُرِیدُ الشَّیْطَانُ أَنْ یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِی الْخَمْرِ وَالْمَیْسِرِ وَیَصُدَّکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلَاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ.»
«شیطان میخواهد به وسیله شراب و قمار، در میان شما عداوت و کینه ایجاد کند، و شما را از یاد خدا و از نماز بازدارد. آیا (با این همه زیان و فساد، و با این نهی اکید،) خودداری خواهید کرد؟!»
نتیجه ی ایجاد اختلاف در جامعه توسط شیطان
شیطان با ابزار مختلف، در صدد ایجاد عداوت و کینه بین مردم است؛ و پیداست که اختلاف باعث از هم گسیختگی جامعه می شود و اتحاد و وحدت ملی را از بین می برد؛ حضرت دقیقاً وظیفه مومنان را در قبال این گونه راه های شیطان بیان فرموده اند.پس با این ترتیب می توان با یادگیری این وظایف در مقابل فتنه ی فتنه گران و اغتشاشگران ایستاد.
پی نوشت: