نام مبارکی که موجب قیام میگردد
شیعیان به هنگام شنیدن نام حضرت ولی عصر(عج الله تعالی فرجه الشریف) دست ها را بر روی سر گذارده یا قیام می نمایند.به هنگام یادآوری وجود مبارک حضرت مهدی(عج الله تعالی فرجه الشریف) و ذکر و یاد او و دعا برای آن حضرت، این عمل به تأسی از عمل معصومین(علیه السلام) و برای ابراز احترام و بزرگداشت آن حضرت انجام میگیرد. همچنان که در روایت نقل شده است که در حضور امام رضا(علیه السلام) اسم مبارک امام زمان(علیه السلام) برده شد، آن حضرت برای احترام برخاستند و دست بر سر نهادند. ضمن آن که این عمل نوعی استغاثه به آن حضرت است.
اگر چه در این زمینه مستنداََ روایتی از حضرات معصومین(علیه السلام) وارد نشده است؛ اما از آنجا که علاوه بر قول و تقریر معصوم، فعل او نیز حجیت دارد لذا می توان به روایتی اشاره کرد که علامۀ مامقانی رضوان الله تعالی علیه در تنقیح المقال در ترجمۀ دعبل خزاعی از مشکواة الأنوار، شیخ محمد بن عبد الجبار نقل میکند و آن روایت این است:
«لما قرأ دعبل قصیدته المعروفة التی أولها (مدارس آیات) علی الرضا(علیه السلام) و ذکره(عج الله تعالی فرجه الشریف)، وضع الرضا(علیه السلام) یده علی رأسه وتواضع قائما ودعا له بالفرج»1
«زمانی که دعبل قصیدۀ معروفش را که اولش (مدارس آیات) بود بر امام رضا(علیه السلام) خواند و در آن نامی از حضرت مهدی(عج الله تعالی فرجه الشریف) برده شد، امام رضا(علیه السلام) دست بر سر نهاد و متواضعانه ایستاد و برای تعجیل در فرج آن حضرت دعا کرد.»
مرحوم محدث نوری رحمت الله علیه درباره قیام و دست گذاردن بر سر مینویسد:
هذا القیام والتعظیم خصوصا عند ذکر ذلک اللقب المخصوص سیرة تمام أبناء الشیعة فی کل البلاد من العرب والعجم والترک والهند والدیلم وغیرها ، بل وعند أبناء أهل السنة والجماعة أیضا.2
این نوع قیام تعظیم در هنگام ذکر لقب مخصوص حضرت حجت(عج الله تعالی فرجه الشریف)، از قدیم الأیام در میان تمام شیعیان؛ اعم از عرب و عجم و ترک و دیلم، در تمام شهرها و کشورها؛ بلکه حتی در نزد اهل سنت نیز مرسوم بوده است.
مرحوم حاج شیخ عباس قمی نیز مینویسد: روایت شده که دعبل خزاعی وقتی که قصیده ( تائیّه ) خود را برای حضرت امام رضا(علیه السلام) سرود چون به این شعر رسید:
خروج امام لا محاله خارج
یقوم علی اسم اللَّه بالبرکات
امام رضا(علیه السلام) چون نام قائم را شنید، برخاست و سر خود را به سوی زمین خم کرد، پس از آن کف دست راست خود را بر سر گذاشت و فرمود: «اللهم عجل فرجه و مخرجه و انصرنا به نصراً عزیزاً»3یقوم علی اسم اللَّه بالبرکات
تکریم کریمان و تجلیل از صاحبان جلالت، همیشه و در همه جا پسندیده است؛ چنان که برای پیامبر (صلی اله علیه و آله) و فرزندان معصومش (علیه السلام) بالاترین تکریمها و تجلیلها بایسته به نظر میرسد، لکن برخاستن و در حالت قیام «دست بر سر نهادن» تواضع و احترامی است که هنگام شنیدن نام هیچ کسی جز «قائم آل محمّد (صلی اله علیه و آله) » به صورت سیره و سنت در نیامده است.
امام رضا (علیه السلام) را در خراسان میدیدند که در موقع ذکر نام «قائم» بر میخیزد و دست بر سر مینهد و میفرماید: «خدایا فرجش را تعجیل فرما و قیامش را آسان گردان».
شاید از دلایل دیگری که می توان برای این عمل عنوان کرد این باشد که، ایستادن هنگام شنیدن صفت قائم برای امام زمان، به معنای آماده بودن برای قیام امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف) است و دست بر سرگذاشتن یعنی تسلیم امر و فرمان امام زمان بودن است.
درباره فلسفه برخاستن و دست در سر گذاشتن، روایتی ذکر شده است که علت آن را هم بیان می کند، (البته خود این روایت دلیل و منبع برای اصل این کار هم می تواند باشد): از امام صادق(علیه السلام) سؤال شد که چرا به هنگام شنیدن نام "قائم" لازم است برخیزیم؟
فرمود: برای آن حضرت غیبت طولانی است و این لقب یادآور دولت حقه آن حضرت و ابراز تأسف بر غربت او است. لذا آن حضرت از شدّت محبت و مرحمتی که به دوستانش دارد، به هر کسی که حضرتش را با این لقب یاد کند، نگاه محبت آمیز میکند. از تجلیل و تعظیم آن حضرت است که هر بنده خاضعی در مقابل صاحب (عصر) خود، هنگامی که مولای بزرگوارش به سوی او بنگرد از جای برخیزد، پس باید برخیزد و تعجیل در امر فرج مولایش را از خداوند منان مسئلت بنماید.4
در عرب و نیز در میان عقلای عالم رسم است که هرگاه گره ناگشودنی در کار بیفتد ، به نشانه ناچاری و اضطرار، دست خود را بر سر می گذارد. معنای این کار در هنگام قرائت دعای فرج این است که دوری و غیبت امام برای ما بسیار دشوار و طاقت فرسا است.
همچنین باید گفت که دست بر سرگذاشتن هنگام بردن نام امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف) و یا سلام بر آن حضرت نوعی احترام و تعظیم برای ایشان و نیز اعلام تسلیم بودن برای آن حضرت و آماده بودن برای خدمت به ایشان و پا در رکاب بودن ایشان است. آنچه به عنوان مستند برای بلند شدن هنگام ذکر نام حضرت نقل شده، روایتی است از امام رضا(علیه السلام)که: نام "قائم" نزد آن حضرت برده شد حضرت ایستادند و دست خود را بر بالای سر نهادند و فرمودند: "اللهم عجل فرجه و سهل مخرجه".5
از این روایت می توان استحباب ایستادن هنگام برده شدن کلمه "قائم" را استفاده کرد. حتی از این روایت می توان استفاده کرد که قیام حضرت رضا(علیه السلام) به جهت خصوص لفظ قائم نبوده، بلکه به احترام نام آن حضرت بوده که در این صورت هر نامی برده شود، ایستادن و دست روی سر نهادن خوب است.
از امام صادق (علیه السلام) پرسیدند: سبب برخاستن به خاطر ذکر لفظ «قائم» -از القاب امام حجّت (عج الله تعالی فرجه الشریف) - چیست؟
فرمود: زیرا او را غیبتی طولانی است و او را شدت مهربانی خود نسبت به دوستانش، هر کس را که به این لقب از او یاد میکند به دیده عنایت مینگرد، زیرا این لقب یادآور حکومت او و برانگیزاننده حسرت غربت اوست، به خاطر بزرگداشت اوست که باید بنده خاضع و فروتن، هنگامی که مولای گرامی او با دیدگان شریفش به او نگاه میکند، برخیزد و احترام کند و تعجیل فرج او را از خدای تعالی بخواهد.
بیتردید این برخاستن که به فرمایش امام صادق (علیه السلام) ،یادآور قیام و حکومت حضرت مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف) است، تنها به انگیزه احترام صورت نمیگیرد، بلکه دلالتی بر آمادگی شیعه منتظر، برای قیام و همراهی با مولای خویش نیز دارد.
چرا تنها بزرگواری که «از جا برخاستن» در هنگام شنیدن یا خواندن نام شریفش لزوم، یا حداقل استحباب فراوان دارد، امام غائب قائم موعود (عج الله تعالی فرجه الشریف) است؟
پیام این «قیام»؛ هم احترام به «قائم» است، هم همسویی با آرمانهای بزرگ قیام جهانی او. پیام این قیام؛ هم واکنش در مقابل نگاه مهرآمیز «مولای غایب» است، هم بیعتی برای همراهی با او در روز ظهور.
پیام این قیام؛ هم اکرام قیام قائم است و هم اعلام آمادگی برای قیام و شاید چون چنین است ذاکر این نام، شایستگی نگاه لطف و نظر عنایت مولایش را پیدا میکند، «یَنظُرُ اِلی کُلِّ مَنْ یَذْکُرُهُ بِهذَا اللَّقَبِ الْمُشْعِرِ بِدولَتِهِ».
حضرت به هرکسی که او را با این نام ، یاد می کند که خود نشاندهنده اعتقاد به پاخیزی او و دولتش دارد ، نظر کرده واو را مورد توجه خویش قرار می دهد !
خداوندا ، بار الها ما را در میان منتظران ویاران ویاوران حضرتش قرار ده و همواره دیده پر محبتش را.
پینوشت
1.تنقیح المقال ، ج ۱ ، ص ۴۱۸.
2.النجم الثاقب ، ص ۶۱۵.
3.منتهی الآمال ، ج ۲ ، ص ۴۸۸ و ۴۸۹.
4. منتخب الأثر ، آیة الله صافی گلپایگانی ، ص ۶۴۰.
5.مستدرک سفینه ۸/۶۲۹.
منبع: سایت عصر شیعه