چالش‌های انقلاب اسلامی

دغدغه‌های شهید مطهری و چالش‌‌های مرگبار

شاه کلید اصلی حفظ انقلاب اسلامی، حفظ صورت و سیرت آن در جامعه و تمام ابعاد مدیریتی و حاکمیتی است، اگر جامعه ای تنها صورت و قالبی اسلامی به خود بگیرد و سیرت، باطن و روح اسلامی‌گری را از دست بدهد، فاتحه آن...
سه‌شنبه، 15 بهمن 1398
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی بیرانوند
موارد بیشتر برای شما
دغدغه‌های شهید مطهری و چالش‌‌های مرگبار
یکی از موضوعات بسیار مهمی که اکثر کارگزاران و دولت‌‌ها با آن دست به گریبان می‌شوند، چالش و آسیب‌های مدیریتی و گاهاً تحمیلی است که اگر به درستی برای آن چاره اندیشی نشود در کمترین زمان تبدیل به بحران خواهد شد. ریشه و منشأ بسیاری از چالش‌هایی که دولت مردان و حکومت‌ها با آن مواجه می شوند نشأت گرفته از شیوه مدیریت و اجرایی کردن راهبردی‌های حکومت دارای، نارسایی در ارکان تصمیم گیری، مشخص نکردن راهبرد کوتاه و بلند مدت، نادیده گرفتن فرصت‌ها و تهدیدها، تساهل و تسامح در نقش برانداز قدرت‌های تخریبی و معاند، ... می باشد.
 
 تجربه 40 ساله انقلاب اسلامی نیز به خوبی نشان داده است، با توجه به عوامل درونی و بیرونی فراوان وهمچنین برخی از چالش‌های پیش روی نظام، هزینه‌های سنگینی را برای جامعه اسلامی به دنبال داشته است، هدف راهبردی مخرب این چالش‌ها نوعاً درجهت ناکارآمد جلوه دادن نظام جمهوری اسلامی بوده است، استاد شهید مطهری این متفکر  دوراندیش انقلاب اسلامی  از همان ابتدای شکل گیری دولت اسلامی به خوبی روزنه‌هایی که می‌تواند منشأ پیدایش چالش و آسیب به ارکان نظام شود را شناسایی کرده و با تبیین و  توجه به آنها، مسئولان نظام را از عواقب آن برحذر می‌داشتند در این نوشتار سعی داریم به برخی از این چالش‌ها از منظر شهید مطهری بپردازیم.
 

دغدغه‌های شهید مطهری و چالش‌های مرگبار  نظام

1-گم کردن کلید عدالت و انصاف                                     
یکی از خطرناک‌ترین و مرگبارترین چالش‌ و آسیب‌های پیش روی هر نظامی اعم از نظام دینی و یا غیر دینی گم کردن عدالت و انصاف در شیوه حکومت‌داری و خدمت رسانی به جامعه انسانی است. تفاوت نمی‌کند که این جامعه مردمی شریت مدار باشند یا سکولار و سرمایه دار اگر کلید واژه عدل و راهبرد اساسی عدالت در آن جامعه به فراموشی سپرده  شود به طوری که هر کسی به دنبال سهم بیشتر از حکومت و شیوه بد مدیریت اجتماعی باشد آن جامعه روی خوش را به خود نخواهد دید، کما اینکه در  برخی منابع روایی نیز  به این نکته اشاره شده است: «قُلوبُ الرَّعِیَّةِ خَزائِنُ راعیها فَما اَوْدَعَها مِنْ عَدْلٍ اَوْ جَوْرٍ وَجَدَهُ؛[1] دل‌هاى مردم خزانه‏‌هاى حاکم است، پس آنچه از عدالت و یا ظلم در آنها بگذارد، همان را خواهد یافت». به اذعان روایت اسلامی همین عدالت بهترین عنصر برای استحکام و قوام حکومت داری نیز به شمار می آید.[2] از این رو اگر در آن خللی به وجود آید، به معنای ایجاد چالش جدی و در نهایت به گرفتار شدن در بحران‌های اجتماعی است.
هر گونه تردید و خدشه در تمامیت دین و خاتمیت اسلام و تفکیک میان دین و سیاست دینی، قهرا منجر بردن عمده ترین حوزه‌های انسانی و پهن ترین عرصه‌های اجتماعی از شمول اسلام و احکام شریعت و ترویج اندیشه های سکولار می‌تواند چالش جدی برای حاکمیت دینی به شمار آید.شهید مطهری در خصوص لزوم عدالت ورزی در مدیریت و اداره کشور این چنین بیان می دارد: «عدالت اگر در جامعه حضور نداشته باشد، و آثار عدالت در جامعه و شئون حیاتی، اقتصادی و معیشتی افراد و خانواده‌ها در همه اقشار دیده نشود و در سیاست و مدیریت و قانون گذاری و قضاوت و برنامه ریزی و ...عدالت ملاک نباشد به یقین چنین کشوری اسلامی نیست».[3] و یا اینکه ایشان در عبارت دیگری این چنین بیان می دارند: «...این انقلاب به شرطی در آینده محفوظ خواهد ماند و به شرطی تداوم پیدا خواهد کرد، که قطعاً  و حتماً مسیر عدالت خواهی را برای همیشه ادامه بدهد، یعنی دولت‌های آینده واقعاً و عملاً در مسیر عدالت اسلامی گام بردارند، ...برای پر کردن شکاف طبقاتی اقدام کنند...من تأکید می کنم اگر انقلاب ما در مسیر برقرار عدالت اجتماعی به پیش نرود، مطمئناً به نتیجه نخواهد رسید...»[3]
 
دغدغه‌های شهید مطهری و چالش‌‌های مرگبار
 
2-خطر گرفتن صورت و از بین بردن سیرت اسلامی
شاه کلید اصلی حفظ انقلاب اسلامی، حفظ صورت و سیرت آن در جامعه و تمام ابعاد مدیریتی و حاکمیتی است، اگر جامعه ای تنها صورت و قالبی اسلامی به خود بگیرد و سیرت، باطن و روح اسلامی‌گری را از دست بدهد، فاتحه آن جامعه خوانده شده است، در واقع ما باید به این نکته توجه داشته باشیم، امام خمینی(ره) و یاران و انصار باوفای او سال‌ها عمر خود را نثار شکل گیری این انقلاب اسلامی کردند که هم ظاهرش اسلامی باشد و هم روح و باطنی برخواسته از آرمان‌های انقلابی و اسلامی داشته باشد، خون هزاران شهید برای این انقلاب بر زمین ریخته نشد که تنها قالبش اسلامی باشد، چرا که روح و باطن به مراتب پر اهمیت‌تر از ظاهر اسلامی است.

شهید مطهری(ره) با استناد به یکی از سخنان گوهر بار امام علی(علیه السلام) به این نکته اشاره می کند،[5] اسلام را مردم اینچنین خواهند کرد، هم دارند و هم ندارند، دارند ولی چون آن را وارونه کرده اند، آنچه باید رو باشد، زیر است و آنچه باید زیر قرار گیرد، در رو قرار دارد نتیجه این اسلام، ...بی خاصیتی و بی اثری است، اسلامی که دیگر نمی تواند نیرو بدهد، نمی تواند بصیرت  بدهد، بلکه مثل یک درخت پژمرده و آفت زده‌ای می شود که سرپا هست امام پژمرده و افسرده...[6]
 
3- طلسم غربزدگی و عدم خودباوری
یکی از خطرناک‌ترین و پیچیده‌ترین ویروس‌های ویران‌گر در نظام و اندیشه انقلاب اسلامی غربزدگی و عدم خودباوری و عزتمداری است. استاد شهید مطهری بر این باور بود که مبارزه با ظواهر تمدن غربی، همانند تجمل پرستی، فرهنگ مصرف و تقلید کورکورانه از غرب، مستلزم آن است که ریشه‌های اعتقادی و تفکری که منجر به این نوع رفتار اجتماعی می شود قطع گردد، در واقع طبق نظر استاد شهید مطهری در خصوص بیماری خطرناک غربزدگی و طلسم مرگبار  وابستگی به بلوک غرب و شرق ابتدا باید ریشه‌های فکری و عقیدتی غربزدگی را قطع کرد و سپس پایه های تفکر و اعتقاد جوانان را تغییر داد تا آداب و رفتار غرب مأبانه و تفکر غرب باوری افراد تغییر یابد، استاد مطهری برای نیل به این هدف در چند جبهه وارد در عرصه مبارزه فرهنگی شد.
اول: نقد و بررسی پایه‌های فکر ی و پایگاه‌های حمله غرب زدگان بر اسلام، دوم: بررسی و ابطال استدلالی مکاتب فلسفی، فکری و اجتماعی غرب و نیز مبارزه بی‌امان در برابر تمام تفکرات التقاطی، سوم: تبیین و تشریح اصول اعتقادی مکتب اسلام در قالب منطقی استدلالی و با تعبیرات جدید.  در واقع یکی از انگیزه‌های اصلی مبارزه ایدئولوژیک استاد مطهری شکستن دیوار غربزدگی و ارائه اسلام اصیل به عنوان یک ایدئولوژی زنده و پویا بوده است.[7]
 
4-سکولار و لیبرال کردن نظام انقلاب اسلامی
در هم آمیختگی دین و سیاست یکی از مهمترین و اساسی‌ترین مبانی شکل گیری حکومت اسلامی در اندیشه امام خمینی(ره) و همچنین شهید مطهری است، کار آمدی دین در حوزه رفتار فردی و همچنین اجتماعی، و سامان دادن نیازها و روابط اجتماعی جامعه اسلامی جز با توجه به این مبانی حکومت داری انقلاب اسلامی میسر نخواهد شد. هر گونه تردید و خدشه در تمامیت دین و خاتمیت اسلام و تفکیک میان دین و سیاست دینی، قهرا منجر بردن عمده ترین حوزه‌های انسانی و پهن ترین عرصه‌های اجتماعی از شمول اسلام و احکام شریعت و ترویج اندیشه های سکولار می‌تواند چالش جدی برای حاکمیت دینی به شمار آید.[8]
 
پی‌نوشت‌ها:
[1]. تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 346 ، ح 7982.
 [2]. تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 340 ، ح 7775به نقل از  امام على (علیه‏ السلام): «مَن عَمِلَ بِالعَدلِ حَصَّنَ اللّه‏ مُلکَهُ؛هر کس به عدالت رفتار کند، خداوند حکومتش را حفظ خواهد کرد».
[3]. معاونت فرهنگی سازمان اوقاف و امور خیریه، جمهوری اسلامی و کارآمدی آن، ص49.
[4]. حمید نگارش، علی باقی نصر آبادی، استاد مطهری و دغدغه های اسلام اصیل،  ص38.  
[5]. تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص462«وَ لَبِسَ‏ الْإِسْلَامُ‏ لُبْسَ‏ الْفَرْوِ مَقْلُوباً».
[6]. حمید نگارش، علی باقی نصر آبادی، استاد مطهری و دغدغه های اسلام اصیل، ص54.
[7]. همان، ص204.
[8]. جمهوری اسلامی و کارآمدی آن، ص56.


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط