مرد مواضع(قسمت دوم)
مواضع توحيدى
در قسمت اول اين مقاله، با ويژگى مهم شهيد مطهرى، يعنى «زمان آگاهى» ايشان آشنا شديم. شهيد مطهرى، فرزند زمان خود بود و زمان آگاهى و برخورد با پديدههاى نو، وى را به سوى موضعگيرىهاى نو، سوق مىداد. او علاوه بر آن كه در برابر هر پديده، مسئله و جريان جديدى، موضع مخصوص خود را داشت، موضعگيرىهايش از اتقان، شفافيت، صراحت و شجاعتى كه خاص خود ايشان بود، برخوردار بودند.در قسمت دوم اين مقاله، با برخى مواضع خاص اين شهيد بزرگوار درباره مسائل مختلف، بيشتر آشنا مىشويم.
شهيد مطهرى در خصوص مقولههاى مطرح عصر خود، داراى مواضعى شفاف بود كه ذكر چند برداشت و موضعگيرى وى، نسل امروز را با انديشههاى ناب و چشمان فردانگر وى آشنا مىسازد.
مردم در طول خداوند
«واقعيت تكاملى انسان و واقعيت تكاملى جهان، واقعيتى «به سوى اويى» است؛ هر چه رو به آن سو ندارد، باطل و بر ضد مسير تكاملى خلقت است. از نظر اسلام، همچنان كه كار خود را بايد براى خدا كرد، كار خلق را نيز بايد براى خدا كرد. اين كه گفته مىشود كار براى خدا، يعنى كار براى خلق، راه خدا و خلق يكى است و براى خدا، يعنى براى خلق وگرنه كار براى خدا منهاى خلق آخوند بازى و صوفىگرى است، سخن نادرستى است. از نظر اسلام، راه، راه خداست و بس و مقصد، خداست؛ نه چيز ديگر؛ اما راه خدا، از ميان خلق مىگذرد. كار براى خود كردن، نفس پرستى است؛ كار براى خلق كردن، بتپرستى است؛ كار براى خلق كردن، شرك و دوگانهپرستى است؛ كار خود و كار خلق براى خدا كردن، توحيد و خداپرستى است. در روش توحيدى اسلامى، كارها بايد به نام خدا آغاز شود و آغاز كردن كار به نام خلق، بتپرستى است و به نام خدا و خلق، شرك و بتپرستى است و تنها به نام خدا، توحيد و يگانه پرستى است.1
اصلاحات قرآنى
راه سوم، راه التقاط
از منظر مطهرى، استنباط و مواضع نوگرايانه اسلام ناب، هرگز در تضاد با آيات و روايات ائمه عليهمالسلام نيست و اگر چنين تضادى در استنباط از قرآن و سنت ديده شود، خود بزرگترين دليل بر بدلى بودن و التقاطى بودن اين استنباط است.
شهيد مطهرى در اواخر عمر خود به صراحت به ظهور «شبهه اسلام ناب» در برابر «اسلام ناب» و ظهور اسلامى بدلى هشدار داد. وى در موضعى شفاف، اين «راه سوم» را راه التقاط ناميد و گفت:
«در سالهاى اخير، بدبختانه گروه سومى هم پيدا شدهاند كه به يك مكتب التقاطى معتقد شدهاند. اينها قسمتى از اصول كمونيسم را با بعضى از مبانى اگزيستانسياليسم تركيب كردهاند و بعد، حاصل را با مفاهيم ارزشها و اصطلاحات خاص فرهنگ اسلامى آميختهاند؛ آن وقت مىگويند مكتب اصيل و ناب اسلام، اين است و جز اين نيست. من در اين جا هشدار مىدهم؛ ما با گرايش به مكتبهاى بيگانه، استقلال مكتبى خودمان را از دست مىدهيم».4
بىشك، همان گونه كه استنباط نوگرايانه فقهى، كلامى و فلسفى و نيز مواضع سياسى - اجتماعى شهيد مطهرى، برگرفته از زلال شريعت است، استنباطها و مواضع اعتدالى اين شهيد و مشى دور از افراط و تفريط وى نيز نه يك آموزه و تلفيقى از سنت و تجدد، بلكه برخاسته از «بينش توحيدى» اوست؛ از اين رو، «توازن و اعتدال» در موضعگيرىهاى شهيد مطهرى، همانند مواضع ديگر وى، تفاوتى ماهوى با مقوله «تسامح و تساهل» دارد؛ مقولهاى كه امروز شعار برخى از جريانهاى فكرى - سياسى جامعه است. اين شهيد، در خصوص ظرافت پيمايش «اعتدال» و پرهيز از افراط و تفريط در استنباطها و موضعگيرىها مىنويسد:
«پرهيز از افراط و تفريط و گرايش به اعتدال، در هر كارى، خالى از دشوارى نيست. گويى هميشه راه اعتدال، يك خط باريك است كه اندك بىتوجهى، موجب خروج از آن است. اين كه در آثار دينى وارد شده كه «صراط»، از مو باريكتر است، اشاره به همين نكته است كه رعايت اعتدال در هر كارى، سخت و دشوار است».5
منافقين، موج سواران جامعه
«مشكلترين مبارزهها، مبارزه با نفاق است كه مبارزه با زيركىهايى است كه احمقها را وسيله قرار مىدهند. اين پيكار، از پيكار با كفر، به مراتب مشكلتر است؛ زيرا در جنگ با كفر، مبارزه با يك جريان مكشوف، ظاهر و بىپرده است؛ اما مبارزه با نفاق، در حقيقت، مبارزه با كفر مستور است. نفاق دو رو دارد؛ يك رو ظاهر كه اسلام است و مسلمانى و يك رو باطن كه كفر است و شيطنت و درك آن، براى تودهها و مردم عادى، بسيار دشوار و گاهى غيرممكن است و لذا مبارزه با نفاقها، غالباً به شكست برخورده است؛ زيرا تودهها، شعاع دركشان از سر حد ظاهر نمىگذرد و نهفته را روشن نمىسازد و آن قدر بُرد ندارد كه تا اعماق باطنها نفوذ كند... . بايد توجه داشت كه هر اندازه احمق زياد باشد، بازار نفاق داغتر است. مبارزه با احمق و حماقت، مبارزه با نفاق نيز هست؛ زيرا احمق، ابزار دست منافق است؛ قهراً مبارزه با احمق و حماقت، خلع سلاح كردن منافق و شمشير از دست منافق گرفتن است».6
گرگ صنعتى جهان غرب
او رابطه غرب جغرافيايى و فرهنگى را با جهان سوم، به رابطه گرگ با گوسفند تشبيه كرد كه در عمل هرگز از خوى درندگى و برترىجويى خود دست برنمىدارد. وى در اين باره مىنويسد:
«تجربه تاريخى و شواهدى كه از مبارزات و تحولات اجتماعى كسب شده، نشان مىدهد كه به هر حال در عالم انسانها، اصناف و شعبى وجود دارند؛ اصنافى كه از يكديگر متمايزند و راههاى مشخصى از يكديگر دارند و امكان ادغام و اضمحلالشان در يكديگر طبيعتاً وجود ندارد. تحولات اجتماعى، سياسى و فرهنگى جهان معاصر، روز به روز وحدت و تفاهم جهان غرب با دنياى سوم را دورتر و ناممكنتر مىسازد. هر قدر دم از همزيستى، صلح و وحدت جهانى زده شود، باز هم عمل يا واقعيت تحولات آن را دورتر و غيرعملىتر مىسازد. تا زمانى كه گرگ و گوسفندى در اين عالم هست، وحدت بين آنها غيرممكن است».7
تأييد تمام نوشتارهاى اين شهيد و دعوت نسل جوان به مطالعه آنها از سوى مردم سالار واقعى، اصلاحگر و منادى بازگشت به كوثر زلال قرآن و عترت، يعنى امام راحل(ره) و نيز تأكيد مقام معظم رهبرى بر ترويج انديشهها و به تصوير كشاندن زواياى گوناگون زندگى شهيد مطهرى، تأييدى بر مواضع توحيدى، دردشناسانه و درمانگرايانه شهيد مطهرى است.
ادامه دارد...
پىنوشت:
1. مقدمهاى بر جهانبينى اسلامى، جهان بينى توحيدى، مجموعه آثار، ص 135.
2. نهضتهاى اسلامى در صد ساله اخير، ص 7.
3. همان.
4. پيرامون انقلاب اسلامى، ص 162.
5. نهضتهاى اسلامى در صد ساله اخير، ص 90.
6. مجموعه آثار، ج 16، ص 340-338. (جاذبه و دافعه على عليهالسلام)
7. مجموعه آثار شهيد مطهرى، ج 14، ص 35.