دخالت محمدرضا شاه در امور لبنان (قسمت دوم)

مرحله اول جنگ با اعلام "سند قانونی" که پیامی مورد توافق همه طرف‌های لبنانی بود و توسط سلیمان فرنجیه به شکل پیامی برای لبنانی‌ها در بیروت در تاریخ ۱۹۷۵ / 12 / ۱۴ خوانده شد، به پایان رسید.
شنبه، 19 بهمن 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دخالت محمدرضا شاه در امور لبنان (قسمت دوم)
تظاهرات مردمی در تاریخ ۱۹۷۵ / 2 / ۲۶  در صیدا به درخواست ماهیگیران و به رهبری معروف سعد نماینده پارلمان و رئیس حزب ناصری (طرفدار جمال عبدالناصر) بر ضد شرکت "پروتئین "( شرکت پروتئین شرکتی انحصاری بود که کمیل شمعون رئیس حزب راستگرای مسیحی آزادگان ریاست هیأت مدیره آن را بر عهده داشت.)(1) بر پا شده بود شرکتی که در صدد انحصاری کردن صید ماهی و در نتیجه به خطر افتادن منبع در آمد ماهیگیران بود. اما راهپیمایی آنان با دخالت ارتش لبنان به خشونت گرایید.
 
ارتش  لبنان بر روی تظاهر کنندگان آتش گشود و معروف سعد به شدت مجروح شد. در پی آن اوضاع صیدا به هم ریخت و احزاب و نیروهای ملی و اصلاح گرای لبنان خواستار تشکیل نشستی در منزل کمال جنبلاط رئیس حزب سوسیالیست پیشرو شدند که در آن اعتصاب عمومی و افزایش درگیری با ارتش خواسته شد. معروف سعد در پی جراحاتش در ۱۹۷۵ / ۳ / 6 فوت نمود. پس از آن، اوضاع در تاریخ ۱۹۷۵ / 4 / ۲ در پی حمله رژیم صهیونیستی به یک پایگاه فلسطینی در کفر شوبا و بمباران تمام روستاهای مرزی به حد انفجار رسید. (2)
 
 حادثه عین الرمانه : حادثه عین الرمانه در واقع آغاز جنگ داخلی لبنان را در پی داشت. در ۱۳ آوریل ۱۹۷۵، پیر جمیل، رئیس حزب کتائب، در حال بازدید از مراحل ساخت کلیسایی در عین الرمانه بود که سرنشینان خودرویی ناشناس هنگام عبور از محل با محافظان رئیس حزب کتائب درگیر شدند. این درگیری به قتل چهار نفر از جمله یکی از محافظان پیر جمیل انجامید.
 
بعد از ظهر همان روز افرادی از نیروهای راستگرای مسیحی (حزب کتائب) اقدام به تیراندازی به سمت اتوبوسی نمودند که از جاده عین الرمانه به سمت جنوب بیروت میرفت و شماری از ساکنان اردوگاه تل الزعتر را به سمت عین الرمانه پس از پایان مراسم یادبود عملیات "الخالصه" در تل الزعتر، جابه جا می کرد.
 
در این حادثه ۲۶ فلسطینی شهید و ۲۹ فلسطینی دیگر مجروح شدند. احزاب جنبش ملی در پی این واقعه نشستی به ریاست کمال جنبلاط تشکیل دادند و این کشتار را در بخشی از طرح صهیونیسم قلمداد کردند که در راستای نابودی لبنان و ضربه زدن به مقاومت فلسطین است و حزب کتائب را به دست داشتن در آن متهم نمودند. (3) در شامگاه همان روز درگیری ها در همه جا آغاز شد. (4) این حادثه نقطه آغازین جنگ داخلی پانزده ساله (۱۹۹۰ ۱۹۷۵) شد. (5)
 
کشتار مسلمانان در منطقه اطراف بندر بیروت: در دوم دسامبر ۱۹۷۵ تنش شدت یافت آن گاه که افرادی نا مشخص در ارتفاعات کاله در جاده بیروت به بقاع اقدام به آتش زدن کامیونی نمودند که حامل تعدادی جلد قرآن کریم بود. در پی این واقعه کلیساهای مسیحی از سوی افراد نامشخص مورد تعرض قرار گرفت.
 
گروه‌های فلسطینی مستقر در عالیه در دسامبر ۱۹۷۵ روستای کاله را هدف آتش توپخانه قرار دادند که باعث خرابی فراوانی شد و شماری از ساکنانش قربانی شدند. حزب "کتائب " و گروه "ببرهای آزاد ملی گرا" و شبه نظامیان دیگر مسیحی در پاسخ به آن، دست به کشتار وحشیانه مسلمانان در منطقه اطراف بندر بیروت زدند.
 
روز ششم دسامبر ۱۹۷۵ روز شنبه سیاه نام گرفت چرا که بیش از ۲۰۰ نفر از اشخاصی که در خیابان‌ها و ماشین‌ها و اتوبوس ها بودند ربوده شده و با گلوله به قتل رسیدند. آنها همگی مسلمان بودند. (6)
 
حمله به پایگاه‌های حزب کتائب در غرب بیروت: دو روز بعد ناصری‌های مستقل و رزمندگان جبهه خلق برای آزادی در فلسطین (فرماندهی کل به رهبری احمد جبریل به پایگاه های حزب کتائب در منطقه الفنادق در غرب بیروت حمله ور شدند و آنها را به تخلیه دو هتل فینیسیا و السان جرج) مجبور کردند. رزمندگان جنبش ملی ساختمان (هولید ای آن) را که مرکز فرماندهی حزب کتائب بود محاصره کردند. و هم چنین نیروهایشان در منطقه میدان شهدا در تنگنا و محاصره قرار دادند.
 
سقوط دو منطقه المسلخ و گرنتینا: شنبه سیاه آغاز «قتل به خاطر هویت» قلمداد شد که مانند طاعون رواج یافت و بعد به بیروت شرقی و بیروت غربی معروف گردید. برخی مقرهای گروه‌های مسلمان هنوز در مناطق شرقی تحت سیطره شبه نظامیان مسیحی بود وجود داشت که بزرگترین آنها منطقه النبعه است و در شمال غربی آن دو محله شیعه نشین فقیر به نام المسلخ و کرنتینا است که در ۱۹۷۶ / ۱ / ۲۲ به دست نیروهای راستگرای حزب کتائب افتاد. و اردوگاه های فلسطینی در تل الزعتر و جسر الباشا نیز به تصرف آنها در آمد. نیروهای راستگرای مسیحی در پایان سال ۱۹۷۵ حمله پاکسازی مناطق مسیحی نشین از وجود مسلمانان را آغاز کردند و در ۱۹۷۵ / 12 / ۱۵ وارد محله غوارنه در انطلیاس شدند و در هفدهم دسامبر اهالی سبنیه که نزدیک به کاخ ریاست جمهوری در بعبدا است نیز به همین سرنوشت دچار شد و ساکنانش مجبور به فرار به بیروت غربی شدند.
 
سقوط دامور و سعدیات: شهرهای دامور و سعدیات که بیشتر ساکنان مسیحی وابسته به حزب آزادگان کمیل شمعون بودند در تاریخ ۱۹۷۶ / ۱ / ۲۴ به دست نیروهای مشترک افتاد و اهالی آن آواره و خانه هایشان ویران شد. و به این ترتیب جاده عرقوب در جنوب در مرزهای فلسطین در دست مقاومت فلسطین و نیروهای جنبش ملی قرار گرفت.
 
 پایان مرحله اول جنگ: مرحله اول جنگ با اعلام "سند قانونی" که پیامی مورد توافق همه طرفهای لبنانی بود و توسط سلیمان فرنجیه به شکل پیامی برای لبنانی‌ها در بیروت در تاریخ ۱۹۷۵ / 12 / ۱۴ خوانده شد، به پایان رسید. مهمترین بندهای آن عبارت است از:
 
1. لبنان کشوری عربی، دارای حاکمیت، آزاد و مستقل است.
 
2. لغو طایفه گرایی از مسئولیت‌ها و پست‌های رسمی
 
٣. تقویت وضعیت غیر متمرکز اداری.
 
۴. تقویت استقلال قضایی. .. ایجاد دادگاهی قانونی (بر مبنای قانون اساسی).
 
۶. اعطای اختیارات به نخست وزیری که در پارلمان انتخاب می شود.
 
لازم به ذکر است که این اختیارات در متن هر توافقنامه ای استمرار یافت و جوهره سند توافق ملی طایف قلمداد شد. (7)
 
پی‌نوشت‌ها:
1. یونس عماد، ج ۱، ص ۷۲
2. عبدالله الحاج حسن،۲۰۰۸، ص ۱۷۴
3. دکتر وهیب ابوفاضل، ۲۰۰۲، ص ۲۷۰
4. سمیر خلف، ص۲۹۲
5. مرکز الاستشارات و البحوث، لبنان، ۱۳۸۸، ص۳۳
6. عبدالله الحاج حسن، ۲۰۰۸، ص۱۷۶
7. همان، ص. ۱۸۱

منبع: تاریخچه‌ی سیاسی لبنان، مجید صفاتاج، صص 84-80، ناشر: آفاق رمشن بیداری، تهران، چاپ اول، 1396


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.