تنظیم زمان برای برنامه MiCBT هشت تا دوازده هفتهای
• یک مصاحبه ۳۰ دقیقه ای پیش گروهی برای هر شرکت کننده (شامل سنجش و امضای رضایتنامه) اجرا میشود. ادبیات ذهنآگاهی نشان میدهد که سنجش پیش از مداخله قبل از پرداختن به درمان مبتنی بر ذهنآگاهی مهم است (بونادونا، ۲۰۰۳؛ گروسمن و همکاران، ۲۰۰۴). در واقع برای هر شکل از مداخله شناختی رفتاری توصیه میشود که با یک قرارداد درمانی شروع کنیم. در MiCBT یک قرارداد درمان چهار مرحله ای به کار گرفته شده و به صورت زیر به بحث گذاشته میشود:1. تدوین مشکل هدف. تدوین هدف به معنای بیان نتایج مطلوب درمانجو نیست، بلکه به عنوان گام اول درمان عبارت است از اقرار صریح به مشکلات خود. این با شاکله سنتی شرقی ذهنآگاهی دمساز است که طی آن کارآموزان هشیارانه اولین واقعیت راستین را تجربه میکنند: زندگی شامل رنج برحق است.
2. پیشنهاد الگوی چهار مرحله ای MiCBT و دوره مورد انتظار برای پرداختن به این مشکلات. برای بعضی درمانجویان، هشت جلسه برای پرداختن به بحران و آموزش فنون جلوگیری از عود MiCBT کافی نیست. مثلا در مانجویان دچار مشکلات شخصیتی، ترومای شدید یا عادتهای تجزیهای جاافتاده، اغلب نیازمند ده تا دوازده جلسه خواهند بود تا مهارتهای موثق و تعمیم پذیر را فرا بگیرند. بعضی درمانجویان حتی به جلسات بیشتری نیاز دارند.
3. تدوین شاخص های موفقیت. این شاخصها باید تغییراتی واقع بینانه، روزآمد، قابل مشاهده و قابل اندازه گیری باشند. اگر صورت بندی درمانجو از تغییر مورد انتظار به این صورت باشد: «می خواهم از درون خوشحال تر باشم»، این باید بیشتر روشن شود. مثلا درمانگر میتواند بپرسد: «چطور میتوانی بفهمی که از درون خوشحال تر هستی؟ وقتی خوشحال تر باشی، زندگی روزمره شما چطور میشود؟ چطور میتوانیم با توجه تغییرات رفتار شما متوجه آن شویم؟» درمانجو ممکن است پاسخ بدهد، «برای انجام دادن کارهای همیشگی انگیزه داشته باشم، بیرون بروم و با دیگران ارتباط برقرار کنم، بیشتر لبخند بزنم» و غیره. نوشتن فهرستی از این مسائل در قرارداد درمانی میتواند شکل نوعی مقیاس خودکارامدی شخصی را به خود بگیرد که به بهترین وجه برای شرایط و نیاز درمانجو طراحی شده است.
4. برای بازبینی قرارداد، یک تاریخ اختصاص دهید. این بازبینی بر این تمرکز دارد که فاصله تجارب جاری درمانجو با این شاخص های موفقیت چقدر است.
۵. افزودن این توافق به سنجش پیش از مداخله به درمانجو و درمانگر کمک میکند که انتظارات واقع بینانه ای را تدوین کنند. درمانجو تمایل دارد به مشکلات خاصی بپردازد که احتمالا درمانگر به آنها اولویت نمیدهد یا حتی اصلا به آنها نمیپردازد. این کار مجموعه ای از شاخص های فرد ویژه به دست میدهد که نتایج کسب شده با آنها مقایسه میشوند.
• دو ساعت جلسه گروهی در هفته (شامل سنجش هفتگی) به مدت هشت تا دوازده هفته، با توجه به مقتضیات؛
• ۳۰ دقیقه جلسه فردی در هفته؛
• سه جلسه دو ساعتی پیگیری طی یک سال بعد از اتمام برنامه، برای شرایط مزمن.
ساختار برگههای تسهیل کننده
پروتکل زیر هم در موقعیت فردی و هم در موقعیت گروهی قابل اجراست، به جز اینکه موقعیت فردی انعطاف پذیری بیشتری را برای ارائه هر تکلیف فراهم میکند. این پروتکل به ترتیب ارائه تنظیم شده است. به درمانگر توصیه میشود قبل از هر جلسه هفتگی، قسمتهایی از کتاب را که به جلسه آینده مرتبط است، بازبینی و مرور کند. هدف هر هفته و منطق و استدلالی که محتوا و روش مواد ارائه شده در این بخش را توجیه میکند. در این بخش از برگه، روش ارائه هفتگی آورده میشود. هفته اول حاوی اطلاعات بیشتر بوده و بیش از هفته های دیگر مستلزم درک دقیق و به خاطر سپردن محتواست. این تا حدودی به دلیل حجم عناوین و اطلاعاتی است که باید پوشش داده شوند، همچنین به دلیل ناآشنا بودن اکثر افراد با این رویکرد است و از این رو ممکن است بعضی از آنها کمی شک و تردید داشته باشند. جلسه اول به رفع تردیدهای احتمالی و برقراری تفاهم کمک میکند. به این منظور تسهیل گر باید مسلط، مطمئن و مهم تر از اینها متعادل باشد.این بخش یک روش ارائه جایگزین (یک هفته تأخیر) به دست میدهد که برای درمانجویان دچار درجات مختلف ناراحتی و پریشانی، ناتوانی یا تعهد به درمان مناسب است. این روش برای سبک ارائه گروهی در برابر فردی نیز مناسب است. ارائه فردی MiCBT انعطاف پذیری بیشتری به دست میدهد و راحت تر میتواند با نیازها و حالت های درمانجو سازگار شود. درمانجویان دچار بحران ممکن است به درمان طولانی تری نیاز داشته باشند. اگر در هفته اول تغییری اعمال شد، با مناسب ترین تغییرها کار خود را ادامه دهید. اگر درمانجو در پرداختن به تمرین روزانه مورد نیاز مشکل داشته باشد، یا قبل از شروع مرحله دوم، بتواند به اندازه کافی حسهای بدنی را احساس کند، ممکن است تأخیر بیشتری لازم باشد. این قضیه بیشتر در مورد درمانجویانی صادق است که از سازوکار جداسازی استفاده میکنند. این برنامه، مجموعهای خشک و تغییرناپذیر نیست، بلکه اگر به صورت انعطاف پذیر با توجه به شرایط و وضع و حال درمانجو ارائه شود، بیشترین کارامدی را دارد.
خلاصه الگوی چهار مرحلهای
چهار مرحله MiCBT بر پایه ارائه انعطاف پذیر در شرایط بحران است. درمانجویان شروع به درونی سازی توجه میکنند و تلاش ها در سطح فردی متمرکز است. در مرحله اول درمانجویان خودآگاهی، خودپذیری و تعادل فکری خود را افزایش میدهند. این کار به آنها امکان میدهد که در آغاز در پی یادگیری مواجهه با موقعیتهایی که اجتناب را فرا می خوانند، مهارتهای فردی را به حوزه های مختلف مرحله دوم برون سازی کنند. طی مرحله دوم درمانجویان مهارتهای مواجهه ای را یاد میگیرند که به فرایند مورد نیاز برای رویارویی با موقعیتهای دشوار کمک میکند. وقتی درمانجو به توانایی خود برای مواجهه و نه اجتناب و رفع مشکلات بیشتر اعتماد کرد، در مرحله سوم بیشتر به مهارتهای برونی سازی پرداخته میشود. مرحله سوم برای ایجاد مهارتهای بین فردی طراحی شده که درمانجویان به کمک آن بهتر میتوانند دیگران و پویایی های روابط بین فردی را درک کنند. این مهارتها طبیعتا به مرحله چهارم برنامه یعنی مرحله همدلی منتهی میشوند. در مرحله چهارم درمانجویان در می یابند که اولین ذی نفعان عواطفی هستند که خود ایجاد میکنند و از این رو می آموزند که مدت هیجانات منفی را کاهش و مدت و فراوانی هیجانات مثبت را افزایش دهند.منبع: شناخت رفتار درمانگری یکپارچه شده باذهن آگاهی، برنو ای کایون، مترجمان: دکتر محمد خدایاریفرد، کوروش محمدی حاصل و مریم دیدهدار، صص224-220، مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، تهران، چاپ اول، 1393