الگوهای تحلیل فلسفه‌های تعلیم و تربیت (قسمت دوم)

با تعیین انواع سه گانه فلسفه‌های هنجارین تعلیم و تربیت نوع فلسفی‌تر، عملی‌تر و ترکیبی، این امر را ممکن ساخته است که بتوان میزان انتظار از آنها را در عرصه تعلیم و تربیت مشخص کرد.
چهارشنبه، 28 اسفند 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
الگوهای تحلیل فلسفه‌های تعلیم و تربیت (قسمت دوم)
ایده‌های فرانکنا در باب تحلیل فلسفه های تعلیم و تربیت، از مزایای خاصی برخوردار است. مزیت نخست، همین است که ایده های وی به صورت یک الگو مطرح شده و بنابراین، نظم و نسق مشخصی برای تنظیم یا تحلیل فلسفه های تعلیم و تربیت به دست می دهد. بر این اساس، می توان طی گام ها و مراحل معینی، ساختار یک فلسفه تعلیم و تربیت را به صورت سامانمند مشخص کرد.
 
مزیت دوم این است که با تعیین انواع سه گانه فلسفه های هنجارین تعلیم و تربیت (نوع فلسفی‌تر، عملی‌تر و ترکیبی)، این امر را ممکن ساخته است که بتوان میزان انتظار از آنها را در عرصه تعلیم و تربیت مشخص کرد. مزیت سوم این است که بررسی تحلیلی وی در مورد ساختار فلسفه های هنجارین تعلیم  و تربیت، به صورت قیاس عملی تنظیم شده است. این شکل از تحلیل، معضل منطقی «رابطه هست و باید» را که همواره در برابر فلسفه های هنجارین تعلیم و ترت قرار داشته، از پیش پای آن ها بر می دارد. در این معضل منطقی که سابقه آن به اندیشه‌های دیوید هیوم می رسد، مسئله این است که نمی توان با استنتاج منطقی، از گزاره های حاوی «است» گزاره های حاوی «باید» به دست آورد. دلیل این امر آن است که نتیجه استنتاج، همواره تابع مقامات آن است و اگر مقدمات، متشکل از گزاره‌های حاوی «است» باشد، در این صورت نمی توان انتظار داشت که در نتیجه، گزارهای حاوی «باید» حاصل شود.
 
بر این اساس، اگر فلسفه تعلیم و تربیت، حاصل کوششی استنتاجی برای مشخص کردن توصیه‌ها و تجویزهایی برای تعلیم و تربیت، براساس گزاره های توصیفی و تبیینی معرفت شناختی و هستی شناختی باشد، با معضل منطقی مذکور رو به رو خواهد بود. اما تنظیم مسئله به صورت قیاس عملی، به نحوی که فرانکنا مشخص ساخته، از مواجهه با این معضل برکنار خواهد بود. در قیاس عملی، مقدمات، علاوه بر گزاره یا گزاره های حاوی «است»، شامل گزاره های حاوی «باید» نیز هستند. به این ترتیب، مانعی برای استنتاج گزاره های حاوی «باید» از مجموعه گزاره های مذکور نخواهد بود.
 

بازسازی الگوی فرانکنا

 به نظر می رسد الگوی فرانکنا را می توان با ایجاد دو تغییر در آن، به صورت کاما مورد استفاده قرار داد. در زیر، به این دو تغییر اشاره خواهد شد.
 
1. فرانکنا به این مسئله اشاره نکرده است که اگر هدف ها یا ارزش‌های بنیادی که سنگ بنای زنجیره استنتاجی در مدل وی هستند، خود مورد سؤال قرار بگیر و توجیه آنها مورد نظر باشد، چه پاسخی می توان برای آن فراهم کرد.
 
برای پاسخ به این سؤال، به نظر می رسد می توان یک مرحله دیگر و مقدماتی تان قیاس عملی را در نظر گرفت. برای توجیه هدف یا ارزش بنیادی، می توان آن را چون نتیجه یک قیاس در نظر گرفت که مقدمات آن مشتمل برگزارهای حاوی «باید» و گزارهای حاوی «است» باشد. در این جا، گزارۀ حاوی «باید»، ناظر به نیاز و خواست اولیه و اصلی آدمی یا بایدهای حیاتی وی است؛ به این مضمون که من باید زندگی خوبی داشته باشم. به نظر می رسد این بنیادی ترین «باید ای است که انسان زنده به آن توجه دارد و در پاسخ به همان است که تلاش‌های وی آغاز می‌شود. به عبارت دیگر، برای توجیه این باید، مستمسک دیگری در ورای آن نیست و می توان گفت که این ارزش برای انسان، بدیهی یا ذاتی است. به ویژه این نکته قابل توجه است که در قیاس های عملی، ممکن است این مسئله مطرح گردد که نتیجه قیاس، امری شرطی» است نه «امری مطلق». به عبارت دیگر، اگر نتیجه، امری شرطی باشد، الزامی برای انجام آن وجود ندارد بلکه تنها در صورتی که فرد، تصمیم به عمل بگیرد، آن را انجام خواهد داد. اما با وارد شدن بایدهای حیاتی در بحث، نتیجه، به صورت امر مطلق آشکار خواهد شد زیرا بایدهای حیاتی، چون اموری الزامی اند که فرد، به طور طبیعی ضرورت آن را پذیرفته است. 
 
اما گزارۀ حاوی است، بیانگر واقعیت هایی در جهان است، مانند این که «زندگی خوب، در گرو برخوردار بودن از دانش است» یا «زندگی خوب، در گرو پایبندی به حقیقت است و خدا حقیقت است ». با ترکیب این دو گونه مقدمه، نتیجه ای به دست می آید که به صورت هدف یا ارزش بنیادی (خانة الف در الگوی فرانکنا) در فلسفه های هنجارین تعلیم و تربیت آشکار می گردد.
 
ممکن است کسی بگوید که گزاره «باید» دار نخست، خود ناظر به یک واقعیت حاوی است به این مضمون می باشد: «چنین است که هر انسانی به خود می گوید: من باید زندگی خوبی داشته باشم »، و ترکیب این گزاره با گزاره دوم حاوی است ، بار دیگر مانع از دستیابی به هدف های هنجارین خواهد بود. اما باید توجه داشت که تبدیل نمودن یک گزاره حاوی «باید» به گزارهای حاوی است به صورت مذکور، در حکم جایگزین کردن گزاره ای کاملا متفاوت به جای آن است. طبیعی است که اگر به جای گزاره ای، گزاره متفاوتی گذاشته شود، نتیجه به صورت پیشین برقرار نخواهد ماند. تنها در صورتی که طبق اصل جایگزینی ، گزارهای جایگزین گزاره معادل خود شود، در آن صورت می توان انتظار داشت که نتیجه به حال اول باقی بماند. بنابر این، جایگزین کردن گزاره توصیفی مذکور به جای گزارۂ تجویزی، در حکم فراهم آوردن قیاسی دیگر است و به معنای آن نیست که قیاس پیشین (مرکب از گزاره های تجویزی و توصیفی) نتیجه بخش گزاره تجویزی و هنجارین نیست.
 
۲. تغییر دیگری که می توان در الگوی فرانکنا ایجاد کرد، جایگاهی برای اصول تعلیم و تربیت است. در الگوی وی، جایگاهی برای اصول تعلیم و تربیت، مشخص نشده است. البته، در کنار اهداف و ارزش ها، از اصول بنیادی نیز ذکری به میان آورده، اما در این جایگاه از الگوی وی، اصول به معنای همان ارزش ها و هنجارهای بنیادی دیدگاه‌هاست.
 
علاوه بر این اصول بنیادی اصول دیگری در فلسفه های تعلیم و تربیت مطرح می گردد که راهنمای فعالیت های رایج در فرایند تعلیم و تربیت قرار می گیرد. این اصول، دستورالعمل های کلی اند، شکل تجویزی دارند و به ظهور روش های تعلیم و تربیت منجر می شوند. استنتاج این اصول، از مقدماتی متشکل از اهداف (شامل اصول بنیادی) و گزاره های واقع نگر (یا مبانی‌ای که شکل توصیفی دارند) صورت می پذیرد. بر این اساس، می توان گفت که جایگاه آن ها در الگوی فرانکنا ؛ به عبارت دیگر، این قسمت از الگو، ناظر به اهداف میانی تعلیم و تربیت است. با توجه به آنچه گفته شد، لازم است جایگاهی نیز برای اصول تعلیم و تربیت، لازم است که گزارهای مصداقی بر آن افزوده شود تا کمک اصل با قاعده کلی و گزاره مصداقی، استنتاج ممکن شود. طریقه دوم برای است روش ها همان است که فرانکنا مطرح کرده، یعنی ترکیب اهداف میانی و گزاره های واقع نگر روشی.
 
در پایان، می توان به تغییر جزئی دیگری در الگوی فرانکنا اشاره کرد: اگر میان روش و فن، این تفاوت را قائل شویم که فن، موردی تر و جزئی تر است، در این صورت، می توان حلقه دیگری به پایان استنتاج های فرانکنا افزود. در این حلقه، با ترکیب روش تجویزی و گزاره واقع نگر فنی، می توان به فنون تربیتی راه یافت.
 
منبع: درآمدی بر فلسفه تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی ایران، جلد أول، خسرو باقری، صص58-49، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، چاپ دوم، 1389


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.