معرفت افزایی توحیدی
اینکه دنیا را میدان آزمون بدانیم و حوادث آن را صرفاً به چشم اتفاق نبینیم بلکه همه را آزمونهای خدای قادر متعال و برگههای امتحان ببینیم اولین قدم برای پیروزی در آزمونهای الهی است. بهعبارتدیگر باید ابتدا واقعیتی به نام آزمون الهی را بپذیریم. در غیر این صورت هیچگاه متوجه برگزاری آزمون نمیشویم چه رسد به اینکه بتوانیم در آن نمره قبولی بگیریم. یعنی اساساً با جا ماندن از جلسه آزمون نمره صِفر که کمترین نمره است را کسب خواهیم کرد.امام حسین علیهالسلام در دعای ژرف و تأملبرانگیز و شگفتانگیز عرفه خود، با بسط نگاه توحیدی بنده نسبت به خالق خویش در تمامی زوایای زندگی، همهی خود را غرق در لطف بیحد باریتعالی توصیف میکند. بهعنوان نمونه، نعمت الهی به خود را اینچنین توصیف میکند: «ابْتَدَأْتَنِی بِنِعْمَتِکَ قَبْلَ أَنْ أَکُونَ شَیْئاً مَذْکُوراً؛ [1] وجودم را با نعمتت آغاز کردی پیش از آنکه موجودی قابلذکر باشم.» جالبتر اینکه، این عبارت برگرفته از آیهای از قرآن کریم است که میفرماید: «هَلْ أَتی عَلَى الْإِنْسانِ حینٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ یَکُنْ شَیْئاً مَذْکُوراً؛ [2] آیا انسان را آن هنگام از روزگار [به یاد] آید که چیزی درخورِ یادکرد نبود؟» یعنی حضرت حتی در توصیف نعمت و توحید الهی نیز از کلام خدا بهره میبرد و خود را مستقلاً مالک چیزی نمیداند. قطعاً چنین روحیهای آمادهای هر گونه آزمون الهی خواهد بود.
کسی که تا آخرین لحظه امیدوار است و مقاومت میکند هیچ حریفی یارای مقابله با او را ندارد و البته چنین امید و سرسختی تنها از آنِ کسی است که دلش به خدا گره خورده باشد و تکیه بر ذات بی همتای خالقش کرده باشد.
بصیرت و وظیفهشناسی
خدای متعال، هرکسی را در شرایطی مختص به خود قرار میدهد تا آزمون اختصاصی از او بگیرد. ازاینرو، مهمترین قدم برای بهترین عملکرد در هر آزمونی مطالعه دقیق سؤالات امتحان است. بهعبارتدیگر اینکه هر کسی بداند که وظیفه او با توجه به شرایطی اعم از توانمندیها، الزامات شرعی و عقلی و البته محدودیتهای روبروی او دقیقاً چه نوع عملکردی خواهد بود؟ به این نوع از شناخت که پس از توحید و البته یکی از آثار نگاه توحیدی است، بصیرت و وظیفهشناسی میگویند.امام حسین علیهالسلام با توجه شخصیت شناخته شده و برخورداری از جایگاه ممتاز در بین امت اسلامی؛ و بهخصوص نظر به ارزشگذاری ممتاز پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله نسبت به ایشان، همچنین برخورداری از علم و شجاعت و دیگر صفات ارزنده و راهبردی، پس از شهادت امام مجتبی علیهالسلام بهعنوان تأثیرگذارترین شخصیت زمان خود معرفی میشود.
از سویی فساد حکومت یزید و زیر پا انداختن علنی احکام و شعائر اسلامی توسط او، شرعاً و عقلاً مقابله با این فساد را قطعی میکرد. همه اینها موجب میشود که امام حسین علیهالسلام خود را موظف به قیام و تلاش برای اصلاح امور امت ببینند.
ایشان در بیان علل قیام خود میفرمایند: «إِنِّی لَمْ أَخْرُجْ بَطِراً وَ لَا أَشِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ أَطْلُبُ الصَّلَاحَ فِی أُمَّةِ جَدِّی مُحَمَّدٍ أُرِیدُ آمُرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْکَرِ أَسِیرُ بِسِیرَةِ جَدِّی وَ سِیرَةِ أَبِی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِب؛ [3] من از روی سرمستی، گردنکشی، تبهکاری و ستمگری قیام نکردهام؛ بلکه به پا خواستهام تا کار امت جد خویش به صلاح کنم و میخواهم که امربهمعروف و نهی از منکر کنم و روش جدم و پدرم علیبنابیطالب در پیش گیرم.»
امروز، نهتنها هیچ انسان آزادیخواهی امام حسین علیهالسلام را برای قیام باعظمت خویش سرزنش نمیکند بلکه وظیفهشناسی قهرمانانه امام حسین علیهالسلام و یاران باوفایشان بر تارک بشریت میدرخشد و بهعنوان الگوی سرفرازی در آزمونهای الهی تا ابد مشق همگان خواهد بود.
سعی و تلاش مجاهدانه
برای روسفیدی در امتحان الهی، پس از شناخت وظیفه باید قدم برداشت؛ محکم و استوار؛ و همه موانع را از میان برداشت چرا که: «وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى؛ [4] و اینکه برای انسان جز حاصل تلاش او نیست.» البته لزوماً هر تلاشی بهترین نتیجه را به همراه نخواهد داشت بلکه تلاش باید مجاهدانه باشد یعنی با نهایت همت و دغدغه و نیرو. بهعبارتدیگر نباید ذرهای در انجام هر کاری کم گذاشت چرا که؛ کار نیکو کردن از پُر کردن است!استمداد از خدا
یکی از آثار زندگی توحید محور، هنگام بحران و سختیهای بزرگ، آشکار میشود و آن این است که مؤمن، نیاز هر لحظه خود را با خدایش راز میکند و از او مدد میجوید. کم نیستند مددهای غیبی در زندگی بشر اما با اینکه امام حسین علیهالسلام بهعنوان یک امام معصوم دارای قدرت و اختیارات ماورایی بودند با تحقق عینی «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعین[5]» تنها از خدا طلب کمک میکند تا روشن شود اگر خداوند خیری را بخواهد هیچکس توان دفع آن را ندارد. [6]ذکر لبهای مقدس حضرت در سختترین لحظات عاشورا نیز از همین مطلب حکایت دارد. راوی نقل میکند: «حسین که به آنان حمله میکرد و مسلماً سی هزار نفر بودند همانند ملخهای پراکنده در آن بیابان پخش میشدند سپس حسین علیهالسلام به جایگاه مخصوص خود بازمیگشت و میفرمود: لا حول و لا قوّة الاّ باللّٰه.» [7] اصلاً مگر بدون مدد الهی، امام حسین علیهالسلام میتوانست به این درجه از قرب و افتخار نائل شود؟!
امید و مقاومت تاآخریننفس
هر چه آزمون، سختتر باشد درواقع امید انسان مورد آزمایش قرار گرفته است و این مطلب، یکی از مهمترین شاخصههای عاقبت به خیری است. کسی که تا آخرین لحظه امیدوار است و مقاومت میکند هیچ حریفی یارای مقابله با او را ندارد و البته چنین امید و سرسختی تنها از آنِ کسی است که دلش به خدا گره خورده باشد و تکیه بر ذات بی همتای خالقش کرده باشد. امام حسین علیه السلام بهترین نمونه مقاومت و امید تا آخرین نفس است. با تعداد اندک یاران خود در مقابل انبوه جمعیت دشمن ایستاد تا اینکه تنها ماند[8] ولی باز هم مقاومت کرد.پینوشت
[1] إقبال الأعمال (ط - القدیمة)، ج1، ص: 340.
[2] سوره انسان، آیه 1.
[3] مناقب آل أبی طالب علیهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج4، ص: 89.
[4] سوره نجم، آیه 39.
[5] سوره حمد، آیه 5.
[6] وَ إِنْ یَمْسَسْکَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا کاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُوَ وَ إِنْ یُرِدْکَ بِخَیْرٍ فَلا رَادَّ لِفَضْلِهِ یُصیبُ بِهِ مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیم؛ و اگر خدا به تو زیانى برساند، آن را برطرفکنندهاى جز او نیست، و اگر براى تو خیرى بخواهد، بخشش او را ردّکنندهاى نیست. آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد مىرساند، و او آمرزنده مهربان است.[سوره یونس، آیه 107].
[7] وَ لَقَدْ کَانَ یَحْمِلُ فِیهِمْ وَ لَقَدْ تَکَمَّلُوا ثَلاَثِینَ أَلْفاً فَیُهْزَمُونَ بَیْنَ یَدَیْهِ کَأَنَّهُمُ الْجَرَادُ الْمُنْتَشِرُ ثُمَّ یَرْجِعُ إِلَى مَرْکَزِهِ وَ هُوَ یَقُولُ لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ.[اللهوف على قتلى الطفوف / ترجمه فهرى، النص، ص: 119]
[8] السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ثَارَ اللَّهِ وَ ابْنَ ثَارِهِ وَ الْوِتْرَ الْمَوْتُور؛ سلام بر تو ای خون خدا و فرزند خون خدا و ای تنهای مظلوم.[کامل الزیارات، النص، ص: 176]