امتحان و آزمايش از ديدگاه قرآن

« فلن تجد لسنت الله تبديلاً و لن تجد لسنت الله تحويلاً »(1)پس هرگز در سنت خدا تبديلي نمي يابي و هرگز در سنت خدا تغيير نمي يابي . قانون هاي ثابتي در جهان وجود دارد که در تمام هستي برقرار است و هيچ گونه تغيير و تبديلي در آنها به وجود نمي آيد ، آن قانون ها را سنت هاي الهي گويند که يکي از اين سنت ها ، سنت امتحان الهي است .
پنجشنبه، 3 دی 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
امتحان و آزمايش از ديدگاه قرآن
امتحان و آزمايش از ديدگاه قرآن
امتحان و آزمايش از ديدگاه قرآن

نويسنده:زهرا اميري-کارشناس امور تربيتي




چکيده :

« فلن تجد لسنت الله تبديلاً و لن تجد لسنت الله تحويلاً »(1)پس هرگز در سنت خدا تبديلي نمي يابي و هرگز در سنت خدا تغيير نمي يابي .
قانون هاي ثابتي در جهان وجود دارد که در تمام هستي برقرار است و هيچ گونه تغيير و تبديلي در آنها به وجود نمي آيد ، آن قانون ها را سنت هاي الهي گويند که يکي از اين سنت ها ، سنت امتحان الهي است .
« آزمون ، آزمايش کردن ، کسي يا چيزي را تحت آزمايش قرار دادن و يا به کار برد رويه و پياده کردن کاري در مورد او ، درون وي را کشف کردن ، تجربه ، امتحان ، اختبار ، آزمون : گاه به منظور کشف حقيقت بر آزمايشگر بوده و گاه اين کار به هدف آزمون شده به حقيقت خويش صورت مي پذيرد ، آزمون هاي خداوند از بندگان از قسم دوم است .
شايان ذکر است که اکثر آيات قرآن در اين باره آمده است مراد از آنها معني حقيقي آزمون نيست ، بلکه مراد آزمون گونه اي عمل کردن است ، يعني کاري را چون آزمايش صورت دادن ، چنانچه مکر خدا نيز بدين وجه باشد .(2)
مبتلي ( آزماينده )
اين اسم وصف الهي ، اسم فاعل از ابتلا باب افتعال است که مصدر مجرد و ريشه آن ( بلي يبلو بلوا ) ، از باب نصر ينصر يعني آزمودن و آزمايش کردن و دريافتن و کشف نمودن است .
بلو يعني آزموده و جمع آن ابلا است و بلاء اسم است بر وزن سلام و بلوي و بليه . همانند آن است و جمع است .
يکي شناختن و شناخته شدن ، حالت شخصي و واقف گشتن بر آنچه که بر او مجهول بوده است .
و ديگر ظهور و آشکار شدن جودت و خوبي و يا بر عکس رذالت و پستي شخصي از براي خود او چه بسا گاهي اوقات منظور از بلاء و ابتلاء آشکار شدن هر دو موضوع است . و گاهي هم آشکار شدن يکي از آن دو موضوع است .
وقتي خداوند کسي را در مقام بلاء و ابتلاء قرار بدهد و مقصود از آن موضوع دوم است نه اول زيرا خداوند خود علام الغيوب است . و از حالات اشخاص با خبر است و وي را نشايد که از ابتلاء مجهولي بر او کشف گردد .(3)
ليبلوکم :
از ماده بلاء و ابتلاء به معني آزمايش است . منظور از آزمايش خداوند نوعي پرورش است به اين معني که انسانها را به ميدان عمل مي کشد تا ورزيده و آزموده و پاک و لايق قرب خدا شوند . بنابراين آزمايشهاي الهي ، براي کشف حال و پي بردن به وضع دروني و روحي و فکر نيست ، بلکه به معني پرورش و تربيت کردن است .(4)
مبتلي :
از بلوي به معني آزمايش و امتحان است و آنجا که به هنگام آزمايش حقيقت اشياء ظاهر و آشکار مي شود اين ماده در اين به معني ظهور و برزو آمده است .(5)

شرح واژه آزمايش :

اسم مصدر آزمودن ، به عربي : بلاء امتحان ، فتنه ، اختبار ، ابتلاء اين واژه به هر دو لغت در اصل به معني آشکار ساختن حقيقت چيزي و خالص نمودن گوهري از آميزه هاي پنهاني آن است .
اگر اين کار توسط شخص ناآگاه صورت گيرد هدف دستيابي به حقيقت آن شيء باشد و اگر آزمايش کننده خود به حقيقت آن چيز بود غرض آن باشد که ديگري بدان آگاه گردد .
مانند : زرگري که مي خواهد زر ناخالص را از کسي که مدعي خلوص آن است بخرد . آن را در بوته آزمايش مي نهد و فروشنده را به مغشوش بودن آن گاه مي سازد .
و اما اگر آزمايش کننده خود آگاه و آزمايش شده موجود فاعل مختار باشد. مانند: آزمايش که خداوند در مورد انسان اعمال مي دارد ، هدف اين کار آشکار شدن ماهيت آزمايش شده است . براي خود او باشد که از يک زنگ خطر به در آيد و با انگيزه هاي برخاسته از بعد منفي پنهاني وي که اکنون آشکار گشته مبارزه گشتن و ورزيده شدن اراده و در نتيجه به دست گرفتن زمام اختيار نفس ، مي بايست انجام مي داد و يا با آزمونهاي پي در پي خويشتن را فولاد آبديده مي ساخت و به جاي او خداوند با هشدار قبلي اين لطف را درباره ي او مبذول مي دارد . اين معني را مي توان از اين آيه مبارکه به وضوح استفاده نمود .
( اعراف 168/8 ) و. بلونهم بالحسنات و السيئات لعلهم يرجعون )(6)
فتن ( فتنه )
در لغت به معني امتحان ، آزمايش ، ابتلا است و اصل آن از ( فتنت الفضه و الذهب بالنار ) نقره و طلا را براي جدا کردن و خالص از ناخالص ، با آتش ذوب کردن ، گرفته شده است . لذا ( فتنه ) او را خالص گردانيد .
آن را در آتش گداخت و ذوب کرد .(7)

سنت ابتلاء و امتحان :

مراد از سنت در برخي از آيات به کار رفته اين است که خداوند واضح و مجري سنت هاي حاکم بر حيات انسان هاست .
سنت هاي الهي غير قابل تبديل و تحويل هستند . منظور از غير قابل تبديل بودن سنت هاي الهي اين است که اگر افراد جامعه اي بر اثر اعمال و رفتار خود در مسير يکي از سنت هاي الهي قرار بگيرند و
سرنوشت خاصي در مورد آنها قطعيت پيدا کند امکان ندارد که سرنوشت ديگري حاکم بر حيات آنها شود.
« سنه الله التي قد خلت من قبل و لن تجد لسنه الله تبديلا »(8)
سنت الهي قانون نظام رباني بر اين بوده که حق بر باطل غالب شود و ابدا در سنت خدا تغيير نخواهي يافت . سنت ابتلا يکي از سنت هاي الهي که در قرآن کريم بر روي آن تاکيد بسيار شده است . سنت امتحان و آزمايش است قرآن کريم ، از اين سنت گاه تعبير به ابتلا و گاه تعبير به فتنه و در موردي به عنوان امتحان از آن ياد کرده است .

سنت امتحان سنت عمومي است :(9)

آزمايش الهي يک سنت جاويد است .
احسب الناس ان يترکوا ان يقولوا امنا و هم لا يفتنون * و لقد فتنا الذين من قبلهم فليعلمن الله الذين صدقوا و ليعلمن الکاذبين . (10)
آيا مردم گمان کردند ، به حال خود رها مي شوند و آزمايش نخواهند شد .
ما کساني را که پيش از آنان بودند ، آزموديم . ( و اينها را نيز امتحان مي کنيم ) بايد علم خدا در مورد کساني که راست مي گويند و کساني که دروغ مي گويند تحقق يابد .
امتحان يک سنت هميشگي و جاوداني الهي است ، امتحان مخصوص شما جمعيت مسلمان نيست ، سنتي است که در تمام امت هاي پيشين جاري بوده است . قرآن مي فرمايد : ما کساني را که قبل از آنها بودند آزمايش کرديم . آنها را نيز در کوره هاي سخت امتحان افکنديم ، آنها نيزهمچون شما در فشار دشمنان بي رحم و جاهل و بي خبر و متعصب و لجوج قرار داشتند ، هيمشه ميدان امتحان باز بوده و گروهي در اين ميدان شرکت داشته اند . بايد هم چنين باشد ، چرا که در مقام ادعا ، هر کس مي تواند خود را برترين مومن ، بالاترين مجاهد و فداکارترين انسان معرفي کند ، بايد وزن و قيمت و ارزش اين ادعاها از طريق آزمون روشن شود .
بايد معلوم گردد تا چه اندازه نيات دروني و آمادگي روحي با اين گفته ها هماهنگ يا ناهماهنگ است ؟
آري بايد خداوند بداند چه کساني راست مي گويند ، و چه کساني دروغگو هستند .
بديهي است خدا همه اينها را مي داند ، حتي قبل از خلقت انسانها ، منظور از علم در اينجا همان تحقق عيني مسائل و وجود خارجي آنها است و به تعبير ديگر ظهور آثار و شواهد عملي است ، يعني بايد علم خدا درباره ي اين گروه عملاً در خارج پياده شود ، و تحقق عيني يابد ؛ و هر کسي آنچه را در درون دارد ، بيرون ريزد ، اين است ، معني علم هنگامي که در اينگونه موارد در مورد خداوند به کار مي رود .
دليل اين مساله نيز روشن است ، زيرا نيات دروني و صفات باطني تا در عمل انسان تحقق و عينيت پيدا نکند ، ثواب و جزا و کيفر مفهوم ندارد .
آزمايش براي تحقق بخشيدن به نيات و صفات دروني است ، و به عبارت ديگر اين عالم همچون يک دانشگاه يا يک مزرعه است ، برنامه اين است که در دانشگاه استعدادها ، شکوفا گردد .
لياقت ها پرورش يابد و آنچه در مرحله ي قوه است ، به فعليت برسد .(11)

فلسفه شدايد و بلايا :

فلسفه شدايد و بلايا يا فقط سنجش وزن و درجه و کميت نيست ، زياد کردن وزن و بالا بردن درجه و افزايش دادن به کميت است . خداوند امتحان نمي کند که وزن واقعي و حد و درجه معنوي و اندازه شخصيت کسي معلوم شود ، امتحان مي کند يعني در معرض بلايا و شدايد قرار مي دهد که بر وزن واقعي و درجه معنوي و حد شخصيت آن بنده افزوده شود . امتحان نمي کند که بهشتي واقعي و جهنمي واقعي معلوم شود امتحان مي کند و مشکلات و شدايد به وجود مي آورد که آنکه مي خواهد به بهشت برود در خلال همين شدايد خود را شايسته و لايق بهشت کند و آنکه لايق نيست سرجاي خود بماند علي (ع) در آن نامه اي که به والي بصره عثمان بن حنيف نوشته پس از آنکه او را نصيحت مي کند که گرد تنعم نرود و از وظيفه خودش غفلت نکند ، وضع زندگي ساده و دور از تجمل و تنعم خودش را ذکر ميکند که چگونه به ناي جوي قناعت کرده است و خود را از هر نوع ناز پروردگي دور داشته آن گاه شجاعان را دارد قاعدتا بايد اين طرز زندگي او را ضعيف و ناتوان کرده باشد خودش جواب مي دهد که اينها اشتباه ميکنند زندگي سخت نيرو را نمي کاهد تنعم و نازپرودرگي است که موجب کاهش نيرو مي گردد .
چوب درختهاي صحرايي و جنگلي که نوازش باغبان را نديده است محکم تر است ، اما درختهاي سرسبز و شاداب که مرتب تحت رعايت باغبان و نوازش او مي باشند نازک تر و کم طاقت تر از کار در مي آيد .
مردان سرد و گرم چشيده و فراز و نشيب ديده و زحمت کشيده با سختي و شدايد و مشکلات دست و پنجه نرم کرده نيز طاقت و قدرتشان از مردهاي نازپرورده بيشتر است.
فرق است بين نيرويي که از داخل و باطن مي جوشد با نيروي که از خارج کمک مي گيرد عمده اين است که استعدادهاي باطني بشر بروز کند . (12)

آزمايش هاي الهي :

انسان در ظرف خلقت و حياتش ، از نيروها و استعدادها و قواي مرموزي برخوردار است ، که وجود اين نيروها او را معلول محبت خدا به انسان و ثانياً براي رشد و تکامل انسان است .
اين نيروها در وجود انسان همانند دانه ها و حبه ها نباتي است که در ظرفي قرار داده جائي گذاشته اند اگر باغبان به سراغ اين حبه ها و دانه ها برود و آنها را در زمين مستعد بکارد . آن حبه ها و دانه ها با تمام قدرت شروع به فعالت کرده و با عوامل مخالف به مبارزه برخاسته و در اين راه از هيچ کوشش و مقاومت و مجاهدت کوتاهي نمي کنند تا به ثمر بنشيند و تمام منافع خود را آشکار کرده و رشد و کمال خداوند را نشان دهند .
اما اگر اين دانه ها در سرزمين مستعد قرار نگيرد و اين حبه ها کاشته نشود ، پس از مدتي مي پوسد و جز آنکه آنها را به عنوان دانه ها و حبه هاي فاسد کنار بريزند چاره اي نيست .
نيروها و استعدادهاي عالي انسان حتما و بدون شک در برخوردهاي انسان به حوادث و آرام و مصائب و شدت ها و مجاهدت ها و کوشش ها و زحمت ها و نعمت و نقمت ها شکوفا مي گردد و پس از اين شکوفايي به نتايج بسيار مثبت دنيايي و آخرتي مي رسد .
و چون راهي براي شکوفايي قواي روحي و عقلي و دفاعي و نفسي بشر جز با حوادث و رنج ها و به قول قرآن ابتلا نيست خداوند مهربان در قرآن مجيد ابتلا و امتحان را جهت انسان ضروري و حياتي اعلام فرموده و احدي را از اين فضاي پرقيمت و پرسود استثناء ننموده است به اين نکته بايد توجه کنيد که امتحان حضرت حق مانند امتحان مدارس در دنيا نيست که براي معلم شاگردان درس خوان از تنبل معلوم شوند خداي جهان بي امتحان به وضع ظاهر و باطن تمام هستي آگاه است . اين امتحان فقط به خاطر خود انسان و جهت رشد و کمال و شکوفايي استعدادهاي اوست .(13)

سخن آخر :

رمز پيروزي در امتحان

حال که همه انسانها در يک امتحان گسترده الهي شرکت دارند راه موفقت در اين آزمايش چيست ؟
در پاسخ بايد بگوييم :
نخستين و مهمترين گام براي پيروزي ، همان است که در جمله کوتاه و پر معني و بشرالصابرين است که قرآن با صراحت مي فرمايد : رمز پيروزي در اين راه صبر و پايداري است و به همين دليل بشارت و پيروزي را تنها به صابران و افراد با استقامت مي دهد .
ديگر اينکه توجه به گذرا بودن حوادث اين جهان و سختي ها و مشکلاتي و اين که اين جاده گذرگاهي بيش نيست عامل ديگري براي پيروزي محسوب مي شود که در جمله انا لله و انا اليه راجعون ما از آن خدا به سوي او باز مي گرديم ، آمده است .

پي نوشت :

1) فاطر / 43/35
2) معارف و معاريف ، مصطفي حسيني دشتي ، ج ص 87
3) اسماء و صفات الهي ، محمد باقر محقق ، ج 2 ، صص 126 و 127
4) شرح و تفسير قرآن ؛ جعفر شريعت مداري ، ص 244
5) همان
6) معارف و معاريف ، مصطفي حسيني دشتي ، ج 2 ، ص 85
7) دانشنامه قرآن ، بهاء الدين خرمشاهي ، ج 2 ، ص 1544
8) فتح 23/48
9) مباني انسان شناسي در قرآن ، عبدالله نصوي ، ص 427
10) عنکبوت 3/29 و 2
11) تفسير نمونه ، ناصر مکارم شيرازي و جمعي از نويسندگان ، ج 18 ، 203
12) بيست گفتار ، مرتضي مطهري ، صص 208 و 209
13) عرفان اسلامي ، حسيني انصاريان ، ج 6 ، 157

منبع:نشريه فصلنامه قرآني کوثر شماره28




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط