جوانان از دیدگاه مقام معظم رهبری (5)

حکومتی که می خواهد به دست مردم کارهای بزرگ را انجام بدهد، می خواهد نظام را بر دوش مردم وبا قدرت بی پایان مردم به سر منزل برساند، مردم را همه چیز نظام می داند، مگر مردم چنین نظامی به خصوص جوان هایش و بالاخص جوان های
سه‌شنبه، 8 دی 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جوانان از دیدگاه مقام معظم رهبری (5)
جوانان از دیدگاه مقام معظم رهبری (قسمت پنجم)
 




 

جوان ها و بالاخص جوان های دانشجو باید فهم سیاسی داشته باشند

حکومتی که می خواهد به دست مردم کارهای بزرگ را انجام بدهد، می خواهد نظام را بر دوش مردم وبا قدرت بی پایان مردم به سر منزل برساند، مردم را همه چیز نظام می داند، مگر مردم چنین نظامی به خصوص جوان هایش و بالاخص جوان های دانشجویش می¬توانند غیرسیاسی باشند؟! عالم¬ترین عالم¬ها و دانشمندترین دانشمندها را هم اگر مغز سیاسی و فهم سیاسی نداشته باشد، دشمن می¬تواند با یک آبنبات ترشی آن طرف ببرد، مجذوب خودش بکند و برای خودش قرار بدهد. جوان های ما این نکات ریز را باید درک کنند.(1)
امروز، جوان ما باید بداند در هر لحظه به سمت کدام هدف حرکت می کند
دنیای اروپا، دنیای مسلط امروز که عمدتا همان دنیای غرب و من تبعش هستند مهم ترین خلاء را دارند و آن، خلاء یک فکر، یک اندیشه ی راهنما و به اصطلاح متداول، یک ایدوئولوژی است که متکی به یک هدف فکر صحیح و یک تلقی درست از عالم وجود باشد. مهم ترین خلاء آن ها نداشتن این است؛ لذا مرتب سعی م یکنند ایدوئولوژی های دروغی، درست و تزریق کنند. یک علت عمده ای که از این انقلاب می ترسند، همین است که این انقلابف یک تفکر صحیح درست تعریف شده ی متکی بر یک جهان بینی صحیح و یک تلقی مستدل و متین از آفرینش عالم دارد.
بر اساس این مجموعه، هر کسی می داند کجای دنیا و کجای راه قرار دارد و دارد به سمت کدام هدف حرکت می کند. زندگی، هدفدار و مبارزه نیز هدفدار میشود. در مبنا و تفکر اسلامی، هدف حیات انسان، رسیدن به درجات کمال انسان است؛ کمال معنوی که حتما آراستگی مادی را با خودش دارد؛ یعنی به تعبیر رایج، آخرتی که از دنیا عبور می کند. ایجاد یک جامعه ی عادلانه، یک جامعه ی صالح، یک کشور پیشرو و معنوی، درعین حال دارای قدرت های والای مادی، با جهت گیری معنوی، با اخلاق انسانی و با احساس حقیقی انسانیت.
ببینید چه هدف والا و زیبایی است! غربی ها این را ندارند. همه ی این تمدنی که آن ها روی هم سوار کرده اند و این مسابقه ای که وجود دارد، براساس فرد پرستی و سودپرستی شخصی استوار است؛ لذا در این مسابقه، در یک جا پیشرفت هایی به دست می آورند، اما در چند جای دیگر، دچار اختلال میشوند. این اختلال های اخلاقی، این خلاء های فکری، این اختلالات عصبی جوان ها، این آشفتگی وبی هدفی جوان ها ناشی از آن سودپرستی و خودپرستی و شخص پرستی است.
در نظام اسلامی، این جوری نیست. تفکر فلسفی اسلام و فهم درست از مبانی اسلامی، کاری می کند که انسان در هر لحظه ای از لحظات، احساس می کند در کجای راه و به سمت کدام هدف حرکت می کند؛ قدرت تحلیل برای حوادث پیدا می کند و وظیفه ی خودش را در هر شرایطی تشخیص می دهد. امروز باید جوان ما این جور باشد.(2)
از اختلاف سلیقه جوانان در مسائل سیاسی و اجتماعی نباید ترسید به شرط آنکه
از اختلاف سلیقه خیلی نباید ترسید. اختلاف سلیقه چیز بدی نیست، و اشکالی هم ندارد که حال که مثلا دو سلیقه ی سیاسی وجود دارد، یک جوان به این سلیقه معتقد باشد، دیگری به آن سلیقه. آن چیزی که مضر است، اقدام بی فکر و بی مطالعه و تصمیم گیری های سریع و جوشی شدن و بی مطالعه کار کردن است. من جوانان عزیز را از این حالت بر حذر می دارم. جوانی، لزوما به معنای سرعت تصمیم گیری نیست.
البته جوانی، به معنای بی باکی در اقدام هست؛ به معنای این هست که انسان خیلی دچار پیچ و خم های کاری که می خواهد انجام گردد، نشود؛ اما به معنای جوشی شدن، اقدام بی رویه کردن و اقدام نسنجیده کردن نیست. جوان می تواند نسنجیده کاری کند، می تواند هم سنجیده کاری کند؛ یعنی کاملا با فکر و با تأمل کار کند. اگر این خصوصیت، یعنی خصوصیت تأمل و اندیشمندی و مطالعه و حق جویی وجود داشته باشد-که همه ی این ها خصوصیاتی است که کاملا در جوان می تواند باشد؛ بعضی اش هم مثل حق جویی، اصلا جزو خصوصیات جوانان است- اختلاف سلیقه هیچ مانعی ندارد و موجب گمراهی نخواهد شد؛ حداقل ضررهای عمده پیدا نخواهد شد.
حالت نفی غیر- این که انسان در مسائل اجتماعی، موضعی را اتخاذ کند و بگوید صددرصد این است و جز این نیست-درست نیست؛ این حالت خوبی نیست. البته در بعضی از اصول عقاید، باید همین گونه بود؛ یعنی بایستی با فکر دنبالش رفت و در یک نقطه ی ثابت و مستحکم ایستاد و قاطع گفت: این است و جز این نیست. در این جا، «این است و جز این نیست»، بد نیست؛ خوب است؛ اما در مسائل اجتماعی، در مسائل سیاسی، در برخوردهای گوناگون اجتماعی، «این است و جز این نیست»، درست نیست. به نظر من، انسان بایستی نظرات طرف مقابل را تحمل کند، و در مورد ترتیب اثر بر فکر و نظر خودش، سنجیده کاری را معیار وملاک کار خویش قرار بدهد. اگر این باشد، به نظر من هیچ مشکلی وجود نخواهد داشت. (3)
بنده دلم می خواهد جوان های ما روی ریزترین پدیده های سیاسی دینا فکر کنند و تحلیل بدهند
بین حرف ما و حرف آمریکایی ها، از زمین تا آسمان فاصله است؛ ما می گوییم شکل این ها را نمی خواهیم ببینیم، رابطه ی با این ها را تا آخر نمی خواهیم داشته باشیم، آن ها می گویند اگر می خواهید با ما رابطه داشته باشید، باید این کار را بکنید و آن را بکنید. اصلا چه نسبتی بین این دو حرف هست؟!
گویا دارند با کشوری صحبت می کنند که آن کشور، ده واسطه انداخته است که می خواهیم با شما رابطه داشته باشیم! شرط که می گذارند! چه شرطی آقا؟ ما برای رابطه با کشوری که آن همه فجایع، پشت سر او و در تاریخ او وجود دارد، شرط داریم؛ شرط ما توبه ی آن کشور است، شرط ما قطع آن همه فاجعه آفرینی برای دنیا است. حالا شما می آیید برای ما شرط می گذارید؟! رابطه را مشروط می کنند، اما مذاکره را غیر مشروط! درست توجه بکنید. بنده دلم می خواهد این جوان های ما، شما دانشجوها –چه دختر و چه پسر- و حتی دانش آموزهای مدارس، روی این ریزترین پدیده های سیاسی فکر کنید و تحلیل بدهید.(4)
تکلیف جوانان در دوران کنونی سنگین تر از همیشه است
توجه کنیم که این تکلیف در دوران کنونی، سنگین تر از همیشه است. چرا؟ چون قشر جوان به طور ویژه در جامعه نقش آفرین شده است؛ چون جمعیت جوان افزایش پیدا کرده است؛ چون کفه جوان در معادلات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی کشور، یک کفه سنگین است. بنابراین در این جا مسئله این نیست که جوان در رابطه با شخص خود تکلیفی دارد یا ندارد؛ نه، مسئله این است که جمعیت عظیم جوانان و حضور آن ها در صحنه و به خصوص آگاهی یی که امروز جوانان متعهد کشور ما از آن برخوردارند که در کمترین جایی در دنیا، این آگاهی، حساسیت و برانگیختگی وجود دارد تکالیف آن ها را سنگین و مهم می کند. (5)
نسل جوان در چنین میدانی تکلیف و مسئولیت دارد
ما امروز در دوران حساسی هستیم؛ آیا جوان می تواند بی تفاوت بماند؟
حمله دشمن به ما یک امر طبیعی است. هیچ لازم نیست که ما دستگاه های ویژه ای داشته باشیم تا ازاعماق کارهای برای ما خبر بیاورند که البته خبرهای ویژه هم داریم؛ این طور نیست که نداشته باشیم اما اگر آن خبرها را هم نداشتیم، خیلی واضح و منطقی و طبیعی است که دشمن علیه ماتوطئه کند. عده ای می آیند و بحث تو هم توطئه را مطرح می کنند. در دانشگاه و محیط روشنفکری کشور، انسانی خجالت نکشد و بگوید توطئه تو هم است؛ دشمن علیه ما توطئه نمی کند؛ آمریکا علیه ما توطئه نمی کند! –گفت: مادر من چه اشتباه می کند؛ به خیالش که گربه هم لولوست!- آمریکایی های به این نازنینی!... . (6)
همه ی همت جوان باید این باشد که از نظام حراست کند
جوان، با هوشیاری و حوصله و همت جوانی اش باید در محیط کار و تحصیل و مسئولیت های آینده، همه همتش این باشد که از نظام حراست کند. تکمیل و برطرف کردن عیوب نظام یک حرف است؛ مقابله و نفی و همراهی با براندازان نظام حرف دیگری است. انسان ازته دل غمگین می شود که بشنود در یک محفل دانشگاهی، یک وقت یک عنصر به اصطلاح دانشگاهی بگوید، مرد کسی است که در کشور بماند و با این نظام مبارزه کند تا ریشه آن را خشک نماید! کسی که تلاش می کند ریشه این نظام اسلامی و الهی و مردمی را خشک کند، مرد است؟!
نظامی که این همه تلاش انسانی و مردمی در راهش به کار رفته؛ نظامی که این همه جوان برای آن فداکاری کرده اند؛ نظامی که خون های این همه شهید در راهش بر زمین ریخته شده است؛ نظامی که دلسوزان این کشور، این همه سختی و ناهمواری و ناگواری را در راه استحکام آن تحمل کرده اند؛ نظامی که یک ملت بزرگ با همه وجود خود، آن را سرپا نگهداشته است؛ نظامی که در دنیا مایه عزت اسلام و شرف و سربلندی ایران شده است؟! تلاش برای خشکاندن ریشه این نظام، مردانگی است؟! این بزرگ ترین نامردی است. البته این پندارهای کاملاکوته نظرانه، جز از دل های معلول و معیوب صادر نمی شود. ریشه این نظام خیلی مستحکم است؛ جزو عمیق ترین ریشه هاست و دشمنی های بزرگ هم به فضل الهی نتوانسته آن را تکان دهد.(7)

لزوم توجه نسل جوان به مسائل تاریخی کشور و چگونگی شکل گیری انقلاب

نسل امروز به خصوص نسل جوان ما باید از تاریخ کشورش اطلاع داشته باشد؛ به خصوص از زمان مشروطیت به این طرف را بداند. شما در هر رشته ای که تخصیل می کنید، چون جزو نخبگان جامعه هستید بعد از این هم ان شاءالله جزو نخبگان برتر خواهید بود باید بدانید که کشور شما در چه موقعیتی قرار داشته و دارد. شما باید به خصوص تاریخ رژیم گذشته را بدانید. نسل امروز ما درست نمی داند که انقلاب اسلامی چگونه این کشور را از چنگال آن رژیم خلاص کرده است؛ این را ما که با همه ی پوست و گوشت و همه ی هستی خود آن رژیم را حس کردیم، خوب می دانیم؛ این ها باید منعکس و گفته بشود.
آگاهی های شما از مسائل جهان باید بالا برود.من گمانم این است هر کسی، هر جوانی و هر دانشجویی که بداند این انقلاب و این نظام، کشور را از دست چه گرگ های خون آشامی گرفته و چه زحماتی را در این بیست و دو سال طی کرده تا به این جا رسیده و چه دشمنی هایی با آن شده و الان هم در کمین آن هستند، کاملا می فهمد که در این نظام چه باید بکند؛ وظیفه ی خودش را حس می کند و تشخیص می دهد. جوان ایرانی، هم روشن بین و باهوش است، هم سیاسی است؛ لذا جای ابهام باقی نمی ماند. بنابراین، علاجی که من پیشنهاد می کنم، کتابخوانی، افزایش مطالعه و کشاندن اجتماعات دانشجویی به بحث های صحیح و حقیقی نه بحث های انحرافی است. البته بحث خودسازی و درون سازی و نورانی کردن دل و امثال این ها هم بحث های مفصلی است که در جای خود باید مورد تأکید قرار گیرد.(8)

پی نوشت :

1- بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار دانشجویان و دانش آموزان به مناسبت روز ملی مبارزه با استکبار، 12/8/1372.
2- بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار دانشجویان و دانش آموزان بسیجی (طرح ولایت)، 13/6/1378.
3- بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با جوانان به مناسبت هفته ی جوان، 7/2/1377.
4- بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار دانشجویان و دانش آموزان به مناسبت روز ملی مبارزه با استکبار، 12/8/1372.
5- بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار جوانان استان اصفهان، 12/8/1380.
6- بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار جوانان استان اصفهان، 12/8/1380.
7- بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار جوانان استان اصفهان، 12/8/1380.
8- بیانات رهبر معظم انقلاب در جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه صنعتی امیرکبیر، 9/12/1379.





مقالات مرتبط
نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.