واژهی اخلاط جمع خلط و به معنای مخلوط است و این یعنی مکتب طب اخلاطی تمام پدیده ها را از این جهت تعریف میکند که از به هم آمیختن چه چیزهایی به وجود آمده اند و مخلوطی از چه چیزهایی هستند.
از دیدگاه حکما، تمام اشیاء در عالم از چهار عنصر اصلی: آب، آتش، هوا و خاک تشکیل شدهاند که به آنها عناصر اربعه یا مواد اربعه نیز میگفتند و البته در علم روز نیز موجودات زنده را حاصل از ارکان و اساس مواد آلی میدانند که عبارتند از چهار عنصر: ئیدروژن که مولد آب است ، اکسیژن که از اجزاء هوا است، آزت که از خاک به وجود میآید و کربن که مولد آتش است. و این شباهت در یافته های دانشمندان جدید و قدیم شاهدی بر صحت عقیدهی پیشینیان است[1].
و از منظر این مکتب همهی این عناصر دارای تجزیه و تحلیل خاصیاند که تحت عبارتهایی همچون کیفیت، صورت، طبیعت و مزاج توضیح داده شدهاند[2]. این کیفیت ها عبارتند از حرارت و برودت، رطوبت و یبوست[3]. و همانطور که میبینید این کیفیت ها ضد یکدیگر هستند گرمی ضد سردی و تری ضد خشکی. توجه به این نکته ضروری است که تری و رطوبت در اینجا معنایی عام تر از خیسی دارد و آن این است که تر یعنی چیزی که به آسانی پراکنده و از هم جدا شده و به آسانی نیز به حالت اتصال درآید. مثلا بین ماست و سنگ کدام راحت تر از حالت و قوام خود فارغ شده و به حالت اول برمیگردد آنرا تر و دیگری را خشک میگویند[4].
حکمای طب اخلاطی معتقدند که خداوند این چهار شیء ضد و دشمن را با هم برآمیخت و خلقت کالبدی جسمی اشیاء را رقم زد و میان ایشان صلحی پایدار قرار داد تا مدتی که فقط خودش میداند در کنار هم ایستایی داشته و حیات را رقم زنند.
طبق این دیدگاه عنصر طبیعی آب مخلوطی از سردی و تری است که در مقابل آن عنصر طبیعی آتش را میبینیم، که مخلوطی از گرمی و خشکی است و همچنین عنصر طبیعی هوا مخلوطی از گرمی و تری است که در مقابل آن خاک با مخلوطی از سردی و خشکی تعریف میشود.
اندر حکایت تقابل و دشمنی این چهار ضد در طبیعت باید گفت همانطور که در یک بازی شطرنج هر مهره روش بازی خاص خود را دارد اینجا هم آتش و آب به شکل تمام و کمال با یکدیگر تقابل و ضدیت دارند چراکه گرمی و خشکی آتش در ضدیت تمام با سردی و تری آب است. و هوا و زمین نیز همینطور چراکه گرمی و تری هوا در ضدیت تمام با سردی و خشکی زمین قرار دارد. اما بین آتش و هوا و زمین قضیه فرق میکند چرا که فقط خشکی آتش با تری هوا و گرمی آتش با سردی زمین ضدیت دارد و همینطور هوا و آب که فقط در گرمی هوا و سردی زمین در مقابل هم هستند.
حکما با بررسی فعل و انفعالات صورت گرفته در دل طبیعت به این نتیجه رسیدهاند که در میان این کیفیت های اربعه فقط دو کیفیت گرمی و سردی اند که در طبیعت اثر گذار بوده و یا اصطلاحا کیفیات فاعلهاند، مثلا حرارت آتش، توان اثر گذاری دارد به خاطر همین میتواند یخ را ذوب کرده و آب را بخار کند و برودت نیز توان اثر گذاری دارد که میتواند آب را منجمد و تبدیل به یخ کند. اما از طرفی دو کیفیت دیگر هیچ گاه چنین نبوده و نه تنها توان اثر گذاری در پدیدهها را ندارند بلکه همیشه اثر پذیر نیز بودهاند که از این رو به خشکی و تری کیفیات منفعله گفتهاند. مثلا خشک و جامد بودن آهن توان ایجاد تغییر در سایر پدیدهها را ندارد اما تحت تاثیر حرارت این حالت خشک و جمود را از دست داده، روان و مایع میگردد.
از میان دو کیفیت گرمی و سردی، گرمی توان ذاتی بیشتری در فاعلیت و اثر گذاری دارد بنابراین از سردی قویتر بوده و قدرت عمل بیشتری دارد. چنان که از دو ظرف آب، اگر یکی را در معرض حرارت قرار دهیم و دیگری را در معرض برودت، خواهیم دید که جوش آمدن زود تر از یخ زدن رخ میدهد. و از میان تری و خشکی نیز کیفیت تری ضعیف تر بوده در نتیجه شیء دارای تری در معرض گرما زودتر از شیء دارای خشکی تغییر میپذیرد. چنانکه برف با طبع سرد و تر زود تر از سنگ با طبع سرد و خشک، در برابر حرارت متغییر میشوند.
جالب تر اینکه حکمت الهی در مکتب اخلاطی چنین تحلیل میشود که هریک از این عنصرهای طبیعی در دل خود یک جنبهی اثرگذار و یک جنبهی اثر پذیر دارند بنابراین هرگاه :
- گرمی اثر کند خشکی بیشتر میشود.
- سردی اثر کند تری بیشتر میگردد.
- خشکی پدیدار شود گرمی زیاد شده است.
- تری پدیدار شود سردی زیاد شده است.
حال که با نقش طبایع اربعه حرارت و برودت و رطوبت و یبوست آشنا شدیم وقت آن است که بگوییم رد پای اینها توسط حکما و دانشمندان آشنا با مکتب اخلاطی در تمام پدیدههای مادی و حتی معنوی دنبال شده و در میراث گرانبهای طبی ایران و اسلام به خوبی گزارش شده است. که برای بیان گستره پژوهشی ایشان میتوان گفت تمام ویژگیهای سبکی و سنگینی، نرمی و سفتی، کوچکی و بزرگی و... را از نظر این طبایع اربعه تحلیل کرده اند.
در صفحه ای دیگر از کتابنامه خلقت خداوند نقش این طبایع اربعه را در تولید نطفه میتوان دید. چرا که نطفه در بدن از خون گرفته میشود و این درحالی است که خون بدن، خود حاصل از غذا میباشد. غذای انسانی که اگر حیوانی نباشد مستقیم از نباتات و گیاهان به دست آمده و اگر حیوانی باشد باز هم به صورت غیر مستقیم و با واسطه به گیاهان مرتبط است. و گیاهان نیز همه از زمین و آب روییده و نمو کرده اند[5]. و از عناصر اربعه استفاده کرده اند.
همانطور که پیداست تمام حلقه های این زنجیره، همگی از مرحلهی تولید تا مرحلهی رشد و نمو، وابسته به ارکان اربعهی آب و آتش و هوا و خاک بوده و هستند که تبیین اخلاطی آنان پیشتر گذشت. اما تبیین اخلاطی اجزاء زیر مجموعه در هر یک از این حلقهها در چرخهی حیات از جنبه های مادی و معنوی را علم مزاج شناسی میگویند. که در ریز گرایش هایی مثل بیماری شناسی، گیاه دارویی، رفتار شناسی و... به تبیین اخلاطی پدیدهها میپردازد و با بررسی کیفیت و کمیت اثر گذاریها و تاثیر پذیریهای اشیاء آنها را طبقه بندی و تحلیل میکند.
البته ذکر این نکته لازم است که سردی و گرمی و همچنین تری و خشکی اموری کاملا نسبی اند چنانکه میبینیم گلاب و عسل هر دو گرم و تر تعریف میشوند اما نسبت آنان یکسان نیست کماینکه همه میتوانند یک استکان گلاب بخورند اما کسی نمیتواند یک استکان عسل را یکجا بخورد. و یا عسل و زنجبیل هردو گرم تعریف میشوند اما تاثیر یک قاشق عسل با یک قاشق زنجبیل قابل مقایسه نسیت چرا که اولی درمانگر است و دومی سبب بیماری. در باب نسبی بودن این امور حکیم بزرگ شیعه می نویسد : سردی زمین کمتر از آب گرمی هوا کمتر از گرمی آتش است.
همانطور که گفتیم هر چیزی که نور ماه بدان میتابد نشات گرفته از چهار چیز میباشند که به آنها ارکان یا عناصر اربعه میگویند و عبارتند از آتش و هوا و آب و خاک. هر کدام از این چهار عنصر نیز دارای کیفیتی متضاد هم هستند که حکما به آن طبیعت یا صورت میگویند و عبارتند از گرمی و سردی و تری و خشکی که در مکتب طب اخلاطی به محصول و نتیجهی فعل و انفعالات این چهار کیفیت در گسترهی طبیعت، مزاج میگویند.مثل رنگ نارنجی که از به هم آمیختن و مخلوط شدن دو رنگ قرمز و زرد به وجود می آید.
و اگر از مخلوط شدن این چهار کیفیت گرمی و سردی و تری و خشکی با هم، دو کیفیت برابر آیند مثل مخلوط شدن گرمی و سردی یا تری و خشکی مزاج معتدل تولید شده و مزاج مفرد خواهد شد و از میان آن دو کیفیت غیر برابر در این ترکیب، یکی قویتر باشد و در نتیجه غالب شود و دیگری مغلوب، نام مزاج حاصل شده، مطابق کیفیت غالب خواهد بود یعنی اگر :
- در سردی و گرمی معتدل باشند و خشکی بر تری غالب شود، میشود مزاج خشک
- در سردی و گرمی معتدل باشند و تری بر خشکی غالب شود، میشود مزاج تر
- در تری و خشکی معتدل باشند و گرمی بر سردی غالب شود، میشود مزاج گرم
- در تری و خشکی معتدل باشند و سردی بر گرمی غالب شود، میشود مزاج سرد
اما اگر در هیچ یک برابری و تعادل رخ ندهد مزاج مرکب خواهد شد که نتیجتا دو کیفیت غالب شده و دو کیفیت مغلوب میشوند یعنی اگر از بین گرمی و سردی و خشکی و تری :
- گرمی بر سردی و خشکی بر تری غالب شود، میشود مزاج گرم و خشک مثل آتش
- گرمی بر سردی و تری بر خشکی غالب شود، میشود مزاج گرم و تر مثل هوا
- سردی بر گرمی و تری بر خشکی غالب شود، میشود مزاج سرد و تر مثل آب
- سردی بر گرمی و خشکی بر تری غالب شود، میشود مزاج سرد و خشک مثل خاک
پینوشت:
[1] آشنایی با لغات و اصطلاحات طب سنتی.497
[2] آشنایی با لغات و اصطلاحات طب سنتی.605- مبانی طب سنتی.100
[3] به عبارت دیگر گرمی و سردی، تری و خشکی
[4] ذخیره خوارزمشاهی.ص6
[5] ذخیره خوارزمشاهی. کتاب اول. گفتار نخست. باب سوم. ص 6