گاهی برخی افراد این چنین تصور میکنند که به صرف انجام کارهای نیک و خوب میتوانند سعادت ابدی و آرامش واقعی خود را تضمین نمایند،آیا به راستی مجوز رسیدن به بهشت، فقط کسب فضایل و امور نیک و خیر است؟ با نگاهی اجمالی به منابع دینی و اسلامی متوجه خواهیم شد که انجام کارهای نیک یک بال پرواز است و بال دیگر آن اجتناب و پرهیز کردن از امور ناپسند و ناشایست است، که در فرهنگ اخلاق از این امور ناشایست به عنوان رذایل اخلاقی یاد میشود.
برای تقریب به ذهن مطلب را با یک مثال ساده ادامه میدهیم، همه میدانیم که انسان برای ادامه زندگی نیازمند تغذیه لازم برای کسب توانایی و رشد است، در واقع مواد مغذی و پروتئنی سبب قوت و توانایی جسم میشوند، ولی آیا اگر کسی در کنار تغذیه لازم و کافی از تغذیه غیر مجاز و سمی استفاده نماید می توان تضمین داد بدن او سالم خواهد ماند. به طور قطع و یقین این چنین شخصی طعم شیرین سلامتی را نخواهد چشید و در کمترین زمان ممکن جسم خود را تباه خواهد کرد، روح و قلب انسان نیز به همین منوال است، اجتناب نکردن از رذایل و زشتیهای اخلاقی میتواند سبب مرگ و نابودی آن شود. توجه به رذایل اخلاقی و آسیبهای خطرناک آن موضوعی است که علاوه بر روایات اسلامی در منابع دعایی نیز مورد توجه بوده، به طوری که ائمه اطهار(علیهم السلام) در ادعیههایی همچون ابوحمزه ثمالی در کنار بیان فضایل و نیکیهای اخلاقی رذایل را نیز مورد توجه قرار داده و مؤمنین عاشق و موحد را از آن مناطق ممنوع برحذر داشتهاند. در این نوشتار سعی داریم به برخی از این موارد اشاره کنیم.
برای تقریب به ذهن مطلب را با یک مثال ساده ادامه میدهیم، همه میدانیم که انسان برای ادامه زندگی نیازمند تغذیه لازم برای کسب توانایی و رشد است، در واقع مواد مغذی و پروتئنی سبب قوت و توانایی جسم میشوند، ولی آیا اگر کسی در کنار تغذیه لازم و کافی از تغذیه غیر مجاز و سمی استفاده نماید می توان تضمین داد بدن او سالم خواهد ماند. به طور قطع و یقین این چنین شخصی طعم شیرین سلامتی را نخواهد چشید و در کمترین زمان ممکن جسم خود را تباه خواهد کرد، روح و قلب انسان نیز به همین منوال است، اجتناب نکردن از رذایل و زشتیهای اخلاقی میتواند سبب مرگ و نابودی آن شود. توجه به رذایل اخلاقی و آسیبهای خطرناک آن موضوعی است که علاوه بر روایات اسلامی در منابع دعایی نیز مورد توجه بوده، به طوری که ائمه اطهار(علیهم السلام) در ادعیههایی همچون ابوحمزه ثمالی در کنار بیان فضایل و نیکیهای اخلاقی رذایل را نیز مورد توجه قرار داده و مؤمنین عاشق و موحد را از آن مناطق ممنوع برحذر داشتهاند. در این نوشتار سعی داریم به برخی از این موارد اشاره کنیم.
بیمارهای قلبی و درمان آن در دعای ابوحمزه ثمالی
1-فاصله گرفتن از توحید و گرفتار شدن در شرک
یکی از خطرناکترین و وحشتناکترین مسائلی که میتواند انسان را به شکل نامعلوم یا دائمی در بدترین مکان و موقعیتهای اخروی گرفتار نماید، شرک و فاصله گرفتن از خداپرستی و توحید است. آثار و تبعات دنیوی و آخروی شرک از هر بیماری روحی و قلبی خطرناکتر و عذاب آن شدیدتر است. منابع اسلامی نیز شدیدترین نهی و نکوهشها را متوجه این پرتگاههای جهنمی نموده و همگان را از آن برحذر داشتهاند: «اِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرى إِثْماً عَظیماً؛[1] خداوند (هرگز) شرک را نمىبخشد! و پایینتر از آن را براى هر کس (بخواهد و شایسته بداند) مىبخشد. و آن کسى که براى خدا، شریکى قرار دهد، گناه بزرگى مرتکب شده است».
در فرازهایی از دعای ارزشمند و عرفانی ابوحمزه ثمالی به این بیماری خطرناک اشاره شده است و راهکار درمان آن پناه بردن به ایزدمنان معرفی میشود: «فَلَکَ الْحَمْدُ عَلَى مَا نَقَّیْتَ مِنَ الشِّرْکِ قَلْبِی؛[2] پس تو را سپاس بر اینکه قلبم را از شرک پاک نمودی». بیماری خطرناک شرک موجب مرگ و نابودی قلب میشود در این بین راهکار برون رفت از آن و احیای قلب چیز جز رجوع به درگاه الهی و مأنوس شدن به ذکر الهی نیست: «[یَا] مَوْلایَ بِذِکْرِکَ عَاشَ قَلْبِی؛ ای مولای من دلم به یاد تو زندگی کرد». و یا اینکه در فراز دیگری از دعای ابوحمزه ثمالی از خدای متعال ایمانی مسئلت میشود که در قلب ساکن شده باشد، در واقع این ایمان راسخ است که کالبد خاکی و روح آسمانی انسان را از شرک پاک می نماید.[3]
در فرازهایی از دعای ارزشمند و عرفانی ابوحمزه ثمالی به این بیماری خطرناک اشاره شده است و راهکار درمان آن پناه بردن به ایزدمنان معرفی میشود: «فَلَکَ الْحَمْدُ عَلَى مَا نَقَّیْتَ مِنَ الشِّرْکِ قَلْبِی؛[2] پس تو را سپاس بر اینکه قلبم را از شرک پاک نمودی». بیماری خطرناک شرک موجب مرگ و نابودی قلب میشود در این بین راهکار برون رفت از آن و احیای قلب چیز جز رجوع به درگاه الهی و مأنوس شدن به ذکر الهی نیست: «[یَا] مَوْلایَ بِذِکْرِکَ عَاشَ قَلْبِی؛ ای مولای من دلم به یاد تو زندگی کرد». و یا اینکه در فراز دیگری از دعای ابوحمزه ثمالی از خدای متعال ایمانی مسئلت میشود که در قلب ساکن شده باشد، در واقع این ایمان راسخ است که کالبد خاکی و روح آسمانی انسان را از شرک پاک می نماید.[3]
2-محبت و وابستگی به دنیا
سبک زندگی بسیاری از افراد به زخارف و مال و منال دنیوی گره ناگسستنی خورده است، این امر موجب شده برای دستیابی به آمال و آرزوهای دنیوی به هر خواستهای تن داده و فرامین الهی در سبک زندگی آنها به طور جدی به حاشیه برود. لذتهای آنی و زودگذر دنیا آنچنان این دسته افراد را به خود مشغول کرده، که واقعیت حیات آخروی در سبک زندگی آنها جایگاهی ندارد. این محبت و وابستگی به دنیا بر اساس روایات ریشه همه بدیها و زشتیهاست که به روشنی در سبک و سیاق زندگی دنیاگرایان خود را نشان داده است. در منابع روایی در خصوص این بیماری خطرناک این چنین نقل شده است: امام على(علیه السلام): «حُبُّ الدُّنیا یُفسِدُ العَقلَ وَ یُصِمُّ القَلبَ عَن سَماعِ الحِکمَةِ وَ یوجِبُ اَلیمَ العِقابِ؛[4]دل بستگى به دنیا، عقل را فاسد مى کند، قلب را از شنیدن حکمت ناتوان مى سازد و باعث عذاب دردناک مى شود».یکی دیگر از راهکارهایی که موجب زنده شدن قلب و فاصله گرفتن از غفلت و قساوت قلب میشود شرکت در مجالس مذهبی است که در آن افراد به درگاه الهی توبه کرده دست به دعا و استغفار بلند میکنند.راهکاری که در دعای ابوحمزه ثمالی برای درمان این بیماری خطرناک ارائه شده بعد از درخواست و تمنای خروج آن از قلب،[5] پناهندگی به خدای متعال و تمنای محبت و دوستی باری تعالی است، «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ أَنْ تَمْلَأَ قَلْبِی حُبّاً لَکَ، وَ خَشْیَةً مِنْکَ، وَ تَصْدِیقاً بِکِتَابِکَ، وَ إِیمَاناً بِکَ، وَ فَرَقاً مِنْکَ، وَ شَوْقاً إِلَیْکَ،[6] خدایا از تو درخواست می کنم که دلم را از محبت و خشیتت، و باور به کتابت، و ایمان به وجودت، و هراس از حضرتت، و اشتیاق به ذاتت پر کنی».
3-غفلت و قساوت قلب
غفلت و قساوت قلب بیماری است که در اثر فاصله گرفتن از ذکر و ارتباط معنوی و معرفتی با خدای متعال و فاصله گرفتن از فرامین باری تعالی بر قلب عارض میشود، قلبی که از دستورات الهی غافل شده است، به هر گناه و آلودگی مبادرت می ورزید،[7] کار او به جایی می رسد که حتّی آیات الهی را نیز انکار می کند. برخی از محققان در خصوص ریشه و علت اصلی قساوت قلب این چنین بیان داشتهاند: «چون دورى از یاد خدا انسان را در عالم ماده فرو مىبرد، چشم و دل انسان را از دیدن حقایق عوالم بالا محروم می کند و با نرسیدن آب زلال معرفت به قلب، قلب انسان که از ذکر و معرفت الهی فاصله گرفته است چنان سفت و سخت می شود که هیچ چیزى در آن اثر نکرده و روى به هدایت نمىآورد».[8] بیماری غفلت و قساوت قلب این چنین در فرازهای دعای ابوحمزه ثمالی مورد توجه قرار گرفته است: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ ... الْغَفْلَةِ وَ الْقَسْوَةِ [وَ الذِّلَّةِ]؛ خدایا به تو پناه می آورم ... و بی خبری و سنگدلی».
با رجوع به منابع روایی و همچنین معارف دعای ابوحمزه ثمالی به خوبی میتوان راهکار درمانی این بیماری خطرناک را بدست آورد راهکاری که در منابع روایی بیان شده از این قرار است:
با رجوع به منابع روایی و همچنین معارف دعای ابوحمزه ثمالی به خوبی میتوان راهکار درمانی این بیماری خطرناک را بدست آورد راهکاری که در منابع روایی بیان شده از این قرار است:
1-معرفت الهی و مأنوس شدن با ذکر الهی
منابع دینی از امام سجاد (علیه السلام) نقل کردهاند که ایشان در دعا مىفرمودند: «الهى فَاجْعَلْنا مِنَ الَّذینَ ... انْشَرَحَتْ بِتَحْقیقِ الْمَعْرِفَةِ صُدوُرُهُمْ؛[9] خدایا ما را از آنان قرار ده که سینههایشان با معرفت (و شناخت تو) گشاده شده است». راهکار درمانی با ذکر الهی و همچنین معرفت الهی به شکلی مشخص در دعای ابوحمزه ثمالی ذکر شده است: «[یَا] مَوْلایَ بِذِکْرِکَ عَاشَ قَلْبِی؛ ای مولای من دلم به یاد تو زندگی کرد». «أُلْهِمَ قَلْبِی [یَا سَیِّدِی ] مِنَ الْمَعْرِفَةِ بِکَرَمِکَ وَ سَعَةِ رَحْمَتِکَ».
2-شرکت در مجالس انابه و توبه
یکی دیگر از راهکارهایی که موجب زنده شدن قلب و فاصله گرفتن از غفلت و قساوت قلب میشود شرکت در مجالس مذهبی است که در آن افراد به درگاه الهی توبه کرده دست به دعا و استغفار بلند میکنند: «وَ قَرُبَ مِنْ مَجَالِسِ التَّوَّابِینَ مَجْلِسِی،و جایگاهم به جایگاه توبه کنندگان نزدیک گشته».
3-شرکت در مجالس وعظ و خطابه علما
از جمله راههای دوری از غفلت و قساوت قلب شرکت کردن در مجالس وعظ و خطابه علما و دانشمندان ربانی است که سخنان آنها موجب تذکر و زنده شدن قلب می شود: «لَعَلَّکَ فَقَدْتَنِی مِنْ مَجَالِسِ الْعُلَمَاءِ فَخَذَلْتَنِی، أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی فِی الْغَافِلِینَ فَمِنْ رَحْمَتِکَ آیَسْتَنِی؛ یا شاید مرا از همنشینی دانشمندان غایب یافتی پس خوارم نمودی، یا شاید مرا در گروه غافلان دیدی پس از رحمتت ناامیدم کردی».
پینوشتها:
[1]. سوره مبارکه نساء، آِه 48.
[2]. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج2، ص591.
[3]. «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ إِیمَاناً تُبَاشِرُ بِهِ قَلْبِی؛ خدایا ایمانی از تو می خواهم که دلم با آن همراه شود» .
[4]. مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل ج 12، ص41.
[5]. زاد المعاد - مفتاح الجنان، ص98. «سَیِّدِی أَخْرِجْ حُبَّ الدُّنْیَا مِنْ قَلْبِی؛ ای آقای من محبت دنیا را از دلم بیرون کن».
[6]. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج2، ص596.
[7].علل الشرائع، ج1، ص81 ، ح1.امام على (ع) فرمود: وَ مَا قَسَتِ الْقُلُوبُ إِلَّا لِکَثْرَةِ الذُّنُوب؛ دلها جز با گناه زیاد، سخت نمىشود».
[8]. معارف قرآن، ج3، ص104.
[9]. زاد المعاد - مفتاح الجنان، ص415.
پینوشتها:
[1]. سوره مبارکه نساء، آِه 48.
[2]. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج2، ص591.
[3]. «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ إِیمَاناً تُبَاشِرُ بِهِ قَلْبِی؛ خدایا ایمانی از تو می خواهم که دلم با آن همراه شود» .
[4]. مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل ج 12، ص41.
[5]. زاد المعاد - مفتاح الجنان، ص98. «سَیِّدِی أَخْرِجْ حُبَّ الدُّنْیَا مِنْ قَلْبِی؛ ای آقای من محبت دنیا را از دلم بیرون کن».
[6]. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج2، ص596.
[7].علل الشرائع، ج1، ص81 ، ح1.امام على (ع) فرمود: وَ مَا قَسَتِ الْقُلُوبُ إِلَّا لِکَثْرَةِ الذُّنُوب؛ دلها جز با گناه زیاد، سخت نمىشود».
[8]. معارف قرآن، ج3، ص104.
[9]. زاد المعاد - مفتاح الجنان، ص415.