به عنوان نمونه به آیه ۱۸۹ سوره بقره توجه فرمایید:«یَسئَلٌونَکَ عَنِ الأهلٌة قُل هِیَ مَواقِیتُ لِلّناسِ و الحَجِّ وَ لَیسَ البِرُّ بأن تأتٌوا البُیُوتَ مِن ظُهُورِها وَ لکِنَّ البِرَّ مَنِ اتَّقى و أتُوا البُیُوتَ مِن أبوابِها و اتَّقُوا الله لَعَلَّکُم تُفلِحُونَ.» درباره هلال ماه از تو سؤال میکنند، بگو هلال های ماه نشانگر زمان هستند و موسم حج را مشخص میکنند و نیکی آن نیست که از پشت خانهها به درون آیید بلکه نیکی از آن کسی است که تقوا پیشه کند و از در خانه ها وارد شود. پس تقوای الهی پیشه کنید باشد که رستگار شوید.
مفسر در اولین نگاه از خود سؤال میکند که چه مناسبت و ارتباطی بین «أهله» و بین حکم وارد شدن در خانهها است؟ بخصوص که این دو در یک آیه وارد شدهاند و قاعدتا باید ارتباط آنها خیلی قوی و روشن باشد، اما هیچ گونه ارتباط محسوسی بین آنها وجود ندارد. ابهامها و سؤالات موجود درباره ارتباط صدر و ذیل این آیه با مراجعه به شأن نزول آن به راحتی حل میگردد. و مفسر میتواند جایگاه آن را در مجموع سوره مشخص کند.
درباره شأن نزول این آیه چنین نقل میکنند که در جاهلیت رسم بوده که اگر کسی از برای حج یا عمره احرام می بست و محرم میگشت در حال احرام از در خانه یا خیمه وارد نمیگردید بلکه از پشت بام و یا از سوراخ دیوار وارد خیمه یا خانه میشد و این کار جزء نیکوکاری و بر محسوب میداشتند.
در عین حال آنانی که از «حمس» یعنی از طوایف قریش و کنانه و خزاعه و ثقیف و بنو عامر بن صعصعه و بنو نصر بن معونه بودند چنین عملی را مرتکب نمیشدند و بدان جهت به آنها حمس میگفتند که سخت محکم و پابرجا میبودند، چه آنکه حماسه به معنی شدت شجاعت است. وقتی اسلام ظهور نمود در اوائل امر این روش جاری بود به طوری که روزی رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم به خانه یکی از انصار با حالت احرام وارد گردید و بنا به قاعدة حمس از در خانه انصاری وارد شد. شخصی با وی بنام قطبة بن عامر انصاری نیز وارد شد، مردم اعتراض کردند و گفتند یا رسول الله صلی الله علیه و اله و سلم ، قطبه مردی فاسق و فاجر است و مس نیست؛ چرا با تو از در خانه وارد شده است؟ پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم نیز از قطبه علت آمدن او را از در خانه پرسید. قطبه در جواب گفت: یا رسول الله صلی الله علیه و اله و سلم از تو پیروی کردم و هر کاری که شما انجام بدهید من هم به پیروی از شما انجام میدهم. پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم گفت: من مردی حمس هستم. قطبه گفت: دین من دین شماست، سپس این آیه نازل گردید.
اکنون با توجه به این شأن نزول ارتباط ابتدا و انتهای آیه روشن شده و فهم آن تسهیل میگردد. بر این اساس وقتی از پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم درباره فایده هلال ماه سؤال میکنند خداوند ضمن پاسخگویی به این سؤال و اینکه از طریق هلال ماه میتوان زمان حج را مشخص کرد به این نکته نیز اشاره میکند که به بهانه انجام مناسک حج اعمالی را که با تقوا منافات دارد مرتکب نشوید و بدین وسیله یکی از مسائلی که باعرض سوره بقره یعنی «تقوا» ارتباط دارد، گوشزد میگردد.
[شأن نزول آیات قرآن]
شأن نزول آیات از جهت اینکه در ترسیم فضای نزول سوره دخیل هستند به کشف غرض اصلی سوره نیز کمک مینماید. یکی از ابزارهای کشف هدف اصلی سوره توجه به فضای نزول آن است و برای ترسیم فضای نزول باید به شواهد تاریخی و روایی توجه نمود. یکی از این شواهد تاریخی، شأن نزول آیات است که با بیان حوادث جزئی که منجر به نزول آیات یک سوزه شدهاند، اندک، اندک فضای نزول سوره را در ذهن مفسر ترسیم میکنند. این مسئله بخصوص در سورههای طولانی که در مقاطع مختلف نازل شدهاند از اهمیت مضاعفی برخوردار است. در این گونه سورهها که هر بخش از آیات دارای شأن نزول جداگانهای است، با کنار هم گذاشتن شأن نزولها و تعیین فضای کلی حاکم بر آنها میتوان به فضای نزول سوره دست یافت و از آن برای کشف غرض اصلی سوره بهره برد.به عنوان نمونه به فضای نزول سوره «یونس» و روایات شأن نزول آیات آن توجه نمایید. این سوره در اواخر بعثت و در مکه نازل شده است. در آن وقت برخی مؤمنین به واسطه شبهات و انتقاداتی که مشرکان به دین اسلام و فشار روحی و روانی که بر مسلمین وارد ساختند اندکی در اعتقادات خود سست شده بودند؛ از این میان برخی به ترک دستورات دینی و برخی به سوی اعتقادات مشرکان گرایش یافته بودند. در این هنگام سورة یونس نازل شد و ضمن پاسخگویی به شبهات و تهمتهای مشرکان بر حقانیت دین اسلام و رسالت پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم تأکید کرد و مسلمانان را از تشکیک در دین خدا و تکذیب آیات الهی برحذر داشت و مسلمانانی را که قصد بازگشت از دین را داشتند تهدید نمود که اگر چنین کنند عذابی دردناک در انتظار آنان است و دیگر هیچ رابطهای بین آنها و پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم وجود نخواهد داشت.
منبع: ساختار هندسی سورههای قرآن، محمد خامهگر، صص186-183، سازمان تبلیغات اسلامی شرکت چاپ و نشر بین الملل، تهران، چاپ اول، ۱۳۹۵