بورس و بورس بازي
نويسنده: علي صالح آبادي
بورس بازي از نظر لغوي به معاني " تأمل ، تصور ، حدس وگمان ، پيش بيني قمار و سفته بازي " آمده است.
بورس بازي از نظر اصطلاحي به خطر انداختن كالا يا سرمايه در مواجهه با يك عدم اطمينان است كه معمولاً تصميم گيري در شرايط حدس و گمان صورت مي گيرد.
در اين اصطلاح بورس بازي نوعي فعاليت اقتصادي است كه به هدف دستيابي به سود از طريق پيش بيني تغييرات قيمت سهام انجام مي شود. انگيزه اصلي بورس بازان كسب سود به هر طريق ممكن است.
پر واضح است كه درجه اي از بورس بازي در تمامي تصميمات انساني وارد مي شود. در اين صورت هر تصميم در شرايط ريسكي بورس بازي محض نبوده و شريعت اسلامي با آن مخالف نيست.
در اين مقاله ضمن بررسي جنبه هاي مختلف بورس بازي، مسائل فقهي و شرعي آن مطرح شده و موارد مجاز و غير مجاز بورس بازي در بازار سهام از ديدگاه اسلام مورد مطالعه قرار مي گيرد.
سرمايه گذاران در بازار سهام را مي توان به دو گروه بزرگ تقسيم نمود. (Samuelson, 1958,p.428)
دسته اول سرمايه گذاراني هستند كه بعد از بررسي دقيق توانايي مالي شركتها بر اساس اطلاعات قابل اعتماد در خصوص فاكتورهاي اساسي شامل دارايي ها و عملكرد شركت سرمايه گذاري مي كنند. اين نوع سرمايه گذاري را بورس بازي منطقي و عقلايي مي نامند(Man, 1993, p.p18-20) كه در مجموع براي رشد اقتصادي كشور مفيد است. در ادبيات مالي اين دسته از معامله گران را در بازار سهام سرمايه گذاران مي گويند و ما نيز اين نوع فعاليت را سرمايه گذاري مي ناميم. دسته دوم كساني هستند كه درصدد كسب سود سريع و آسان و بدون زحمت هستند بواسطه اين شيوه رفتار، بعضي مواقع سود مي برند بعضي وقتها نيز متحمل زيان مي شوند. ايندسته(ساموئلسون نام اين گروه را ناظرين روز به روز و ساعت به ساعت بازار سهام مي نامد) (Samuelson, 1958,p.p 428-9) مي فروشند و مي خرند و يا بر عكس و در اين فرآيند خريد و فروش كه باعث حركت بازار مي شود هيچگونه مطالعه يا تحليلي در خصوص سهام شركتي كه سهام آن را خريد و فروش مي كنند انجام نمي دهند. حداكثر كاري كه اين افراد انجام مي دهند بررسي و مطالعه روند تغيير قيمتها و تمايل بازار مي باشد. بعضي مواقع نيز پايه و اساس تصميم گيري آنها جهت خريد و فروش سهام شايعات فراگير بازارمي باشد. (Man, 1994, p.p22-24) كه اين دسته در مقايسه با سرمايه گذاري، بورس بازي كوركورانه ناميده مي شود.
واقعيت بازار سهام مدرن اين است كه ميزان بورس بازي كوركورانه بيشتر از بورس بازي منطقي است و اين نوع بورس بازي در بازارمسلط است. (Khan, opcit, pp87-8) بعضي وقتها در معاملات پيچيده تر قضاوت بورس بازانه تحت تأثير شانس كه نوع خاص از قمار بازي مي باشد قرار دارد.(Samuelson, 1958,p 429) از نظر(Cobbett) توصيف اين نوع بورس بازي به قمار بازي تجاري منطقي مي باشد (Simpson) البته اين امر به موفقيت روي اعداد مطلق و تكرار معاملات بستگي دارد. بنابراين بورس بازان سهام خود را براي كوتاهترين زمان ممكن نگهداري مي نمايند. هر چه تعداد معاملات بيشتر باشد فرصت بيشتري براي كسب سود فراهم مي شود به شرط اينكه بورس بازي بر اساس روند تغيير قيمت و به صورت دقيق انجام شود. اگر چه ممكن است نوسان قيمت خيلي كم باشد. اما تكرار فرآيند خريد و فروش عامل اصلي كسب منفعت براي بورس بازان است. (Aubrey, 1896, pp 44-5) خريد فوري و به موقع سهم در زمانيكه قيمتها پايين هستند و فروش سريع هنگامي كه قيمتها در حال نزول هستند و تكرار اين فرآيند براي هميشه رمز موفقيت بورس بازان است. اگر قانوني براي راهنمايي در خصوص اين نوع شيوه تجارت وجود داشته باشد قوانين آن بسيار كم و محدود است،كه به شرايط زماني، موقعيت مربوطه، خلق و خوي شخص، دقت بورس بازان، چگونگي برداشت ايشان از روند بازار بستگي دارد اصل كلي بورس بازان مي گويد: بياييد سود ببريم و حتي الامكان در فاصله زماني كوتاه هم اين سود را ببريم هر چند كه سود حاصله سود زيادي نباشد اما بهتر از كسب يك بار سود زياد بعد از گذشت زماني طولاني مي باشد. (Aubrey, 1896, p111) در مجموع هدف ايشان كسب سود كم ولي سريع(در فواصل زماني كوتاه) مي باشد. (Aubrey,1896, p112) بنابراين بورس بازان مي بايستي بصورت فعال و پيوسته مشغول خريد و فروش سهام باشند. بورس بازان هر آنچه كه دارند را مي فروشند، اما علاوه بر آن گواهي سهام ديگران را نيز قرض مي گيرند تا به سود حاصل از پيش بيني تغيير قيمت سهام جامه عمل بپوشانند. اين كار نه تنها در هنگام بالا رفتن قيمت سهام بلكه در هنگام سقوط قيمتها در اصلاح بازار در هنگامي كه بازار روند نزولي دارد نيز انجام مي گيرد. شايان ذكر است از آنجا كه سود بورس بازان از تفاوت قيمت زمان خريد و زمان فروش بدست مي آيد آنها به سود تقسيم شده شركت(سود تجاري كه توسط شركت فروشنده سهام پرداخت مي شود) توجهي نمي كنند تا وقتي كه قيمت سهام تغيير كند و اين قيمت براي بورس بازي مورد داشته باشد آنها به سرعت اقدام به فروش سهام مي كنند . هدف اصلي اين نوع بورس بازي بدست آوردن سود حاصل از نوسانات قيمت بدون هيچگونه قصد سرمايه گذاري مي باشد(Rix, 1965, p208) اين سود كه از اين طريق كسب مي شود سود سرمايه (Capital Gain) ناميده مي شود كه با سودي كه مقصود سرمايه گذار واقعي بوده و سود تجاري يا همان سود تقسيم شده (Business Gain) ناميده مي شود متفاوت است. هدف از مشاركت بورس بازان در بازار سرمايه پويا كردن بيشتر بازار و افزايش قدرت نقد شوندگي سهام مي باشد. بنابراين گفته مي شود كه بورس بازان تنها و تنها در پي كسب سود حاصل از نوسان قيمتها، خريد و فروش چيزهايي كه نه مي توانند آنها را مصرف كنند و نه مي توانند در تجارت خود از آن استفاده كنند و براي انجام آن هيچ كاري انجام نداده اند و هيچ ارزشي به آن نيفزود ه اند مي باشند. (Rix, 1965, p208)
نقش بورس بازي در تاريخ بحرانهاي مالي و ركود بازار مورد قبول همگان است و مي توان سابقه آن را در اوايل قرن هفدهم جستجو كرد. كيندلبرگر ( Kindleberger ) مطالعات وسيعي در خصوص تاريخ بحرانهاي مالي و ارتباط اين بحرانها با فعاليت بورس بازي انجام داده است. هر چند كه عوامل عديده اي باعث بروز اين گونه بحرانها مي شوند اما بدون شك بورس بازي جزء يكي از مهمترين آنها مي باشد. در ادامه مقاله بمنظور روشن شدن بيشتر اين مطلب بحرانهاي مالي بورس اوراق بهادار نيويورك در سال 1929 و بحران مالي اخير مالزي را مورد بررسي قرار مي دهيم.
همانطور كه مورد توافق اقتصاددانان قرار گرفت مهمترين علت اين بحران فعاليت بورس بازي بوده است كه در آن زمان كنترل بازار بورس نيويورك را در دست گرفته بود و باعث سقوط اين بازار شد.
بورس بازي باعث نوسان غير منطقي و آشفته قيمت سهام گرديد. به گونه اي كه طي چند روز قيمت سهام به اوج خود مي رسيد و سپس ناگهان به پايين ترين حد خود نزول ميكرد. در پي اين تجربه تلخ به فعاليت بورس بازان در بازار سهام توجه بيشتري شد. گالبريت ( Galbraith ) مي گويد: از سال 1929 به بعد قوانين زيادي براي صادقانه تر كردن بورس بازي در بازار سهام تصويب كرده ايم و اميد مي رود كه اين قوانين بتواند موثر واقع شوند.
دومين مرحلة آشفتگي بورس بازي بر بازار چيره شد و باعث بدتر شدن وضعيت ضعيف قبلي گرديد. اين امر باعث شد كه قيمتهاي ناپايدار به شدت سقوط كنند. همين الگو را مي توان در رويدادهاي اخير شرق آسيا و خصوصاً مالزي ملاحظه كرد.
همانگونه كه يكي از بورس بازان تأييد مي كند نخست وزير مالزي شديداً معتقد است كه افرادي هستند كه با مهارت فراوان با دست به دست كردن رينگيت(واحد پول مالزي) و يا بازي كردن در بازار بورس كوالالامپور(KLSE) سودهاي فراواني كسب مي كنند . كاملاً روشن است كه با وجود رشد اقتصادي تقريبا 9 درصدي مالزي در مدت 9 سال پياپي كه انتظار مي رود باعث افزايش ارزش پول مالزي شود اما بگونه اي تعجب آور و با وجود اين رشد پايدار و قابل توجه اقتصادي ارزش رينگيت و سهام بازار بورس كوآلالامپور سقوط كرد. اين كاهش ارزش پول مالزي نمي تواند به خودي خود اتفاق بيفتد. بلكه بايستي عامل يا كسي باعث ايجاد آن شده باشد.
نقش بورس بازان خارجي و بين المللي در بحران مالي شرق آسيا به فراواني تصديق مي شود.
كوين واتكينز از آكسفام( Oxfam ) انگلستان معتقد است كه به قدرت رساندن اقتصادي ببر آسيا ( Asia Tiger ) بواسطه عملكرد بورس بازان بوده است مطرح كردن موضوع دخالت و نقش عمده صندوق كوانتوم سرس ( Soros Quantum ) در بروز بحران مالي شرق آسيا مورد حمايت اقتصاددانان و سرمايه گذاران زيادي مي باشد.
ويليام شاكراس ( William shawcross ) به صورت غير مستقيم استنتاج مي كند مشاركت سرس باعث بروز بحران مالي و اقتصادي آسيا شد. صندوق سرس بصورت ضمني باعث بروز بحران مالي تايوان هم شده است. در اواسط اكتبر سال 1997 عملكرد بورس بازان كه توسط صندوق سرس صورت گرفته بود باعث ايجاد نوعي وحشت در فروش سهام شد و همين امر به گونه اي غير منتظره شاخص بازار سهام تايپه و ارزش پول تايوان را به شدت كاهش داد. پيتر بروك ( Peter Brooke ) موسس شركت بين المللي ادونت ( Advent International ) اولين شركت جهاني صنعت سرمايه گذاري به نقش مستقيم سرس در بحران مالي شرق آسيا اطميان كامل دارد. او معتقد است سرس تبهكار اصلي بروز اين بحران است. ثبات ارزش پول هر كشور يكي از حياتي ترين عوامل موفقيت اقتصادي آن بشمار مي رود. بنابراين عدم ثبات ارزش پول نتيجه معكوس را در بردارد. عدم ثبات ارزش پول باعث تخريب اقتصاد كشور و از بين رفتن اعتماد سرمايه گذاران داخلي و خارجي مي شود . در طول مدت بحران مالي شرق آسيا تقريباً 20 ميليارد رينگيت سرمايه مالزي متعلق به سپرده گذاران داخلي از بانكهاي داخلي به بانكها و موسسات مالي خارجي خصوصاً سنگاپور انتقال يافت.
معاملات اعتباري در بورس اوراق بهادار كوآلالامپور يكي از مشهورترين مبادلات بورس بازي مي باشد كه در بازارهاي مدرن سهام انجام مي گيرد كه براي بورس بازان اين امكان را فراهم مي آورد تا با يك مقدار ثابت سرمايه خود و به منظور كسب سود بيشتر و با ريسك زيان بالاتر سهام بيشتري را خريداري نمايند. اين نوع از مبادله معمولاً در هنگام رونق بازار(Bull market ) يعني هنگاميكه قيمت سهام روبه افزايش مي باشد صورت مي گيرد. هنگاميكه بورس بازان حسابهاي اعتباري ( Margin Accounts ) را ترك مي كنند، نشانگر اين مطلب است كه بورس بازان ديدي منفي نسبت به آينده بازار دارند كه اين حالت در هنگام بروز بحرانهاي اقتصادي رخ مي دهد.
مشهورترين مثالي كه در اين خصوص مي توان به آن اشاره كرد بحران سال 1929 بورس نيويورك در بحران اخير كشور مالزي است. بورس بازان در طول مدت پيشرفت و رونق اقتصادي اواخر دهة 1980 در انجام معاملات اعتباري زياده روي كردند شاخص سهام بورس كوآلالامپور بصورت مداوم بالا رفت و تنها در اواخر سال 1993 وقفه كوتاهي داشت. وجود اين بازار پر رونق بورس بازان را بر انجام فعالانه معاملات خصوصاً معاملات اعتباري ترغيب كرد. با اين حال بروز يك آشفتگي ناگهاني باعث تبديل اين بازار پر رونق به بحران ژوئيه 1997 گرديد و عملكرد قابل تقدير گذشته شاخص بورس كوآلالامپور شروع به تنزل كرد.
بورس بازان غافلگير شده بودند. وقتي كه بحران ادامه يافت آنها چاره اي نداشتند جز اينكه براي نجات حسابهاي اعتباري خود و به اين اميد كه اين بحران وقفه موقتي ديگري در بازار خواهد بود پول بيشتري را به بازار تزريق كنند. ولي بزودي متوجه شدند كه اين بحران يك وقفه موقتي و زودگذر نيست. بلكه اين واقعه بحراني است كه نه تنها به بورس اوراق بهادار كوآلالامپور بلكه به ديگر بخشهاي اقتصادي مالزي نيز ضربه مي زند. وقتي كه بورس بازان بروز بحران را تاييد كردند بازار به ميزان زيادي ارزش خود را از دست داده بود وآنها ديگر قادر به انجام خريد اعتباري نبودند. اين وضعيت توسط نخست وزير مالزي نيز تاييد گرديد.
1- تصميم گيري در انجام معاملات پر ريسك است.
2- سرمايه گذاري براي مدت بسيار كوتاه است. آنان به دنبال كسب سود آني و سريع هستند.
3- اتخاذ تصميم بر اساس شايعات صورت مي گيرد(البته به اين معني نيست كه اينان تحليل نمي كنند بلكه در بعضي مواقع تحليلهاي چارتيستي دقيقي انجام مي دهند ولي يكي از شقوق بورس بازي تصميم گيري بر اساس شايعات است)
4- بورس بازان قصد نگهداري دارايي راندارندبلكه به قصد كسب سود از مابه التفاوت قيمت خريد و فروش هستند.
5- تصميم گيري در شرايط جهل است و نسبت به اوراق خريداري شده جهل وجود دارد.
6- سرمايه گذاري مبتني بر بخت و شانس صورت مي گيرد.
7- تحليل بورس بازان روي روان سرمايه گذاران است و پيش بيني آنان مبتني بر تكرار روند گذشته قيمتهاي سهام مي باشد. تصميمات بورس بازي پشتوانه و بنياد محكمي ندارد.
هدف اصلي بورس بازان كسب سود آني و سريع در مدت زماني كوتاه است. بنابراين برخي از بورس بازان جهت دستيابي به اهداف، اعمال ناپسندي را انجام مي دهند كه داراي شقوق زير است:
1- بورس بازان با دستكاري قيمتها از طريق مكانيسم عرضه و تقاضا، قيمت سهام را به سمت قيمت غير حقيقي و غير واقعي سوق مي دهند كه به دستكاري قيمتها در بازار(manipulation) معروف است.
2- تباني و اشاعة اخبار و اطلاعات كذب جهت افزايش ويا كاهش مصنوعي قيمت سهام دربازارانجام مي دهند.
3- معاملات صوري در بازار جهت رسيدن به منافع خود انجام مي دهند . آنان قيمتها را در بازار بي ثبات و نامطمئن مي سازند.
4- معاملات مبتني بر اطلاعات داخلي كه در اختيار همگان قرار نگرفته است صورت مي گيرد. در صورتيكه آن اطلاعات داخلي در اختيار همگان قرار گيرد مطمئناً و با يقين قيمت سهام تغيير قابل ملاحظه اي مي يابد. در اين صورت در يك رقابت ناعادلانه فردي درآمد كسب مي كند.
بورس بازي ممكن است همة شقوق فوق را در بر گيرد و ممكن است برخي از موارد را شامل نشود.
- ارزش هر شيء ناشي از اثري است كه بر آن شيء مترتب است.
- ندرت و تحت انحصار بودن شيء.
ايشان تساوي ارزش را با كار مردود دانسته اند به نظر استاد كار علت و ايجاد كنندة ارزش است نه اين كه مساوي با ارزش است. ارزش هر شيء ناشي از اثري است كه در آينده بر آن شيء مترتب مي شود نه علتي كه آن را ايجاد كرده است خواه آن علت كار باشد و خواه چيز ديگر. البته اثر داشتن به تنهايي علت ارزش نمي باشد ندرت و تحت انحصار بودن نيز در ارزش موثر است در اين ميان كار هم يكي از علل ايجاد ارزش است نه علّت منحصره بنابراين اصل ارزش ناشي از مفيد بودن است كه مبدأ ومنشأ تقاضا است بعلاوه ندرت وجود و كميابي.
استاد مطهري با انتساب نوسانات ارزش و يا قيمت به عرضه و تقاضا مي گويدارزش و قيمت و ماليت و بها يا هر چه ديگر اسم بگذاريم، نوساناتي پيدا مي كنند و مسلماً اين نوسانات مربوط به مفيد بودن نيست. درجه مفيد بودن نوسان پيدا نمي كند عرضه و تقاضا در مفيد بودن تأثيري ندارد ولي در ارزش و قيمت اثر داردبنابراين بر اساس نظريه استاد مطهري قيمت نمايندة ارزش است و آن هم بر اساس عرضه و تقاضا تعيين مي شود. در بازارهاي مالي عرضه و تقاضا هر لحظه تغيير كرده و بر اساس آن قيمت در بازار نوسان مي كند بنابراين با نظر به ديدگاه استاد انجام معاملات سهام در بازارهاي بورس و سود بردن از نوسانات قيمت با توجه به اينكه عرضه و تقاضا تعيين كنندة ارزش است مانعي ندارد و چنين سودي مشروع است. بنابراين اگر فردي سهامي را خريداري نموده و سپس افزايش قيمت سهام صورت گيرد و سپس وي اقدام به فروش نمايد سودي كسب كرده است هر چند زمان نگهداري سهام كوتاه باشد سود حاصل از اين معامله صحيح است زيرا افزايش قيمت سهام تحت مالكيت وي تحقق يافته است و مالك اصلي مال و افزايش آن است بر اين اساس خريد و فروش سهام به منظور كسب درآمد از تغييرات قيمت سهام و استفاده از فرصتهاي موجود در بازار مالي اسلامي جايز است گرچه ملزم توليد خدمت نيز نباشد.
سيد موسي صدر در كتاب"اقتصاد در مكتب اسلام" مي گويد: بايك مطالعة سطحي درباره اشياء مختلف اين طور درك مي كنيم كه ارزش به دو عامل زير بستگي دارد:
- احتياج اقتصادي نسبت به آن
- كمي و فراواني آن در طبيعت به عبارت ديگر در دسترس بودن آن.
وي مي گويد كه عامل تعيين كنندة ارزش عرضه و تقاضا است كه به معني وسيع كلمه ارزش را معين مي كند.
وي در خصوص نقش كار در ارتباط با ارزش مي گويد:"كار به تنهايي نمي تواند در توليد ثروت و ماده ارزش دار نقشي بعهده داشته باشد، بلكه اين طبيعت است كه ماده اصلي ثروتها محسوب مي شود و چون كار بر روي آن انجام پذيرفت ثروت وشيء ارزنده متولد مي شود.
در اين ديدگاه نيز عرضه و تقاضا عامل تعيين كننده ارزش معرفي مي شود كه با نظريه استاد مطهري همخواني دارد.
بعضي اشكال مي كنند كه فرد در برابر سودي كه كسب كرده است كاري انجام نداده از اين رو مصداق أكل مال به باطل است كه در آية دوم از آن نهي شده است. اين مطلب درست نيست. از نظر قواعد زبان عربي، "باء" در كلمة بالباطل يا باء سببيت است يا باء مقابله. اگر باء سببيت باشد، مفهوم آيه چنين مي شود:
اموالتان را ميان خود به سبب باطل نخوريد.
بعبارت ديگر، دراموال يكديگر از طريق"سبب باطل" يعني معامله اي كه از نظر شرعي باطل است تصرف نكنيد. اگر باء مقابله باشد معني آيه اينگونه است:
اموالتان را ميان خود، در مقابل امر باطل نخوريد.
در اين صورت آية شريفه شامل معاملاتي مي شود كه در آنها كسي مالي را از ديگري تملك كند و در مقابل آن عوض ارزشمندي به صاحب مال ندهد.در خريد و فروش سهام مثال مذكور دو معامله مستقل و مجزا از هم صورت گرفته است در هر دو معامله هم سبب شرعي است زيرا معامله سهام معامله هايي صحيح هستند و هم در هر يك از اين دو معامله در برابر آن عوض ارزشمندي كه همانا بخشي از مالكيت سهام يك شركت است تمليك يا تملك مي شود. منشا سود، افزايش قيمت بازار از زمان خريد تا زمان فروش است و چون افزايش قيمت در ملك وي صورت گرفته است حق اوست زيرا مالك عين، مالك ماليت و افزايش ارزش نيز هست.
همانطور كه سابقاً بيان شد برخي شقوق بورس بازي شامل مفاهيم معاملات غرري و پرخطر و معاملات قماري مي شود كه در زير به آن پرداخته مي شود.
غرر از نظر اصطلاحي به معناي جهالت موضوع معامله از نظر مقدار، تعداد، متر، وزن، پيمانه و ... يا اوصاف جنس است. از اين روي اگر حصول چيزي كه مجهول است معلوم شود و يا فقط صفت آن مجهول باشد غرري نخواهد بود.
در اصطلاح فقهاء معامله اي غرري است كه مبيع يا ثمن در بيع و عوض يا معوض در هر معامله معاوضي در معرض خطر باشد يعني احتمال نابودي آن عرفاً مورد التفات و توجه باشد.
غرر از نظر حقوقي بدين معناست كه اگر كسي عقدي منعقد نمايد و به يكي از جهات معامله جاهل باشد و از ناحيه آن جهل، براي او احتمال ضرري در بين باشد آن عقد غرري و باطل است.
براين اساس، غرر نقطه مقابل شفافيت و معلوم بودن ميباشد، در همه معاملات طرفين علاقه دارند كه روابط فيما بين آنها دوستانه ومعقول باشد و هر يك در انجام تعهد با حسن نيت اقدام كنند يعني طرفين معامله تمام حقايقي كه در محدوده اطلاعات آنان قرار دارد در اختيار يكديگر بگذارند، در حالي كه در معامله غرري بالعكس مي باشد.
امير مومنان علي (ع) مي فرمايند: "إن الغرر عمل لايؤمن معه الضرر" يعني غرر كاري است كه از زيان ايمن نباشد وطبق بيان حضرت رسول (ص) "نهي النبي عن الغرر"يعني پيامبر مردم را از معاملات غرري نهي كرده است. لذا معامله غرري در اسلام باطل مي باشد. از اين قاعده نكات زير استخراج مي شود.
1- علم به وجود عوضين شرط صحت معامله است. در معاملات مربوط به اوراق بهادار خريدار و فروشنده بايد نوع سهام و قيمت آن را كامل بدانند كه معمولاً چنين چيزي در بازار مالي وجود دارد.
2- علم بر قدرت تسليم و تسلم شرط صحت معامله است. در معاملات سهام تسليم و تسلم از طريق اعمال در حساب طرفين صورت مي گيرد و مانند ساير معاملات صحيح اسلامي چنين چيزي محقق مي شود.
3- علم به مقدار، جنس و وصف عوضين شرط صحت معامله است يعني علم به آنچه كه موجب اختلاف و تفاوت قيمت مي شود شرط صحت معامله است. در بازار مالي تحقق چنين معامله اي مستلزم وجود اطلاعات لازم و كافي در بازار مالي جهت تصميم گيري صحيح است.
در مورد معاملات غرري، تشخيص موضوع به عهده عرف است يعني اگر در معامله اي، عرف غرر را منتفي دانست، حكم بر آن بار نمي شود و چنانچه عرف غرر را ثابت و محقق دانست خود به خود حكم معامله غرري موثر خواهدبود.
در بازار هاي مالي كه اوراق مالي مبادله مي شوند قيمتها بايد منعكس كننده كليه اطلاعات در مورد آن دارايي باشند به عبارت ديگر بازار بايد كارآ باشد در غير اين صورت افراد براساس حدس و گمان اقدام به معامله خواهند كرد و بعضاً براي كسب بازدهي بيشتر معامله مجهولي را انجام مي دهند. با توجه به اين توصيفات ، اطلاعات عاملي است كه بورس بازي مجاز را از معاملات غرري متمايز مي كند، بنظر مي رسد كه عدم وجود اطلاعات يا كمبود آن در اين زمينه باعث مي شود كه حد و مرز بين بورس بازي و معاملات غرري بسيار كم شود و اين دو به يك معني بكار روند.
اگر در بازار مالي معامله گران اوراق بهاداري را بازار گرمي كنند و اوراق بهادار خود را مدح كنند و يا اوراق بهادار ديگران را ذم كنند و تبليغات مثبت و منفي در بازار ايجاد كنند و چنين معامله اي در شرايط جهل طرف مقابل صورت گيرد از نظر اسلامي قابل پذيرش نيست و درآمد حاصل از آن مشروع نيست. اگر تبليغات سوء در بازار موجب غبن طرف معامله شود مغبون مي تواند به غابن مراجعه كند. در بورس اسلامي تبليغات كاذب وجود ندارد.
در بازار مالي اسلامي بايد اداره نظارت بر بازار تمام اطلاعات را بنحو مناسبي جهت تصميم گيري معامله گران در بازار افشاء نمايند بعبارتي بازار مالي اسلامي بايد كارآ باشد.
شفافيت اطلاعاتي عاملي است كه معاملات صحيح و اسلامي را از معاملات غرري متمايز مي سازد. دلالي و واسطه گري و مشاوره مالي در بازارهاي مالي در صورتي مجاز خواهد بود كه به شفافيت اطلاعاتي در بازار كمك كند. اگر عمليات اين افراد در بازار يك طرف را متضرر و طرف ديگري را سود برساند و اين عمل از روي جهل طرف مقابل و با سوء نيت صورت گيرد مشروع نيست.
در معاملات بازار مالي اسلامي تباني نبايد وجود داشته باشد بعنوان مثال اگر اوراق بهاداري در بازار وجود ندارد افراد نمي توانند با هم تباني كنند و به واسطه انحصار آنان بر اوراق بهادار خاص، قيمت آن را به طور كاذب افزايش يا كاهش دهند.
قمار در حقيقت يك بازي ستيزه جويانه است كه دو طرف به خاطر استفاده انحصاري با يكديگر انجام مي دهند و اصلاً حسن نيت در آن مطرح نيست. هر طرف به تصور اينكه بخت و شانس با او ياري خواهد كرد و برنده خواهد شد اقدام به عمل قمار مي نمايد و اگر بداند برنده نخواهد شد هرگز آن عمل را انجام نخواهد داد.
در قمار بازي همواره يك طرف بازنده وجود دارد و طرفين خود را در معرض خطر از دست رفتن مال قرار مي دهند اين عمل در عرف جامعه كاري مذموم و ناپسند است.
در قمار طرفين بازي رهن و گرو مي گذارند(سعيدي، ابوحبيب، ص 309) و يك نوع شرط بندي صورت مي گيرد. از نظر تحليلي قمار و شرط بندي از آنجا كه بر اصول تجاري داد و ستد مشروع مبتني نيست و با نظم اجتماعي مخالف است، باطل و نامشروع شناخته شده است و لذا هيچ تعهدي از آن ناشي نمي شود، از اين رو ماده 654 قانون مدني جمهوري اسلامي ايران مي گويد: "قمار و شرط بندي باطل و دعاوي راجع به آن مسموع نخواهد بود. همين حكم در مورد كليه تعهداتي كه از قمار توليد شده باشد جاري است."
قرآن مجيد ما را صراحتاً از شرط بندي و قمار بازي منع كرده است و اين مطلب در آيات متعددي ذكر شده است كه از آن به " الميسر" ياد شده است. خداوند تبارك تعالي مي فرمايد:
"يسئلونك عن الخمر و الميسر قل فيهما اثم كبير و منافع للناس و اثمهما اكبر من نفعهما..."
همچنين در آيه ديگري مي فرمايد: "يا ايها الذين آمنوا ان الخمر و الميسر و الانصاب و الازلام رجس من عمل الشيطان فاجتنبوا لعلكم تفلحون"
با توجه به توضيحات فوق درخصوص بورس بازي، وجوه تمايز بورس بازي و قمار بازي به شرح زير است:
1- قمار بازي يك نوع بازي باجمع صفر است يعني يك طرف بازنده است و طرف ديگر به همان اندازه سود مي برد در حاليكه در بورس بازي در بازار سهام اينگونه نيست.
2- در قمار بازي طرفين رهن و گرومي گذارند درحاليكه دربورس بازي دربازارسهام گروي وجود ندارد و شرط بندي صورت نمي گيرد.
3- قمار وشرط بندي مبتني بر عمل نامشروع است و در قالب معاملات مشروع اسلامي قرار نمي گيرد در حاليكه بورس بازي در بازار سهام يك معامله در قالب بيع صورت مي گيرد و بكلي با قمار بازي متفاوت است.
براين اساس اگر بورس بازي مبتني بر بخت و شانس نيز صورت گيرد بدليل اينكه ساير شرايط قمار بازي را دارا نمي باشد نمي تواند در قالب قمار بازي قرار گيرد و بنابراين بورس بازي در چارچوب معامله قماري قرار نمي گيرد.
1- دستكاري قيمت سهام و سوق دادن قيمت به سوي قيمت ناعادلانه
2- جهل در معاملات سهام
3- غرر در معاملات سهام
4- تباني در معاملات سهام
5- اشاعه كذب و ارائه اطلاعات غلط و گمراه كننده
6- انجام معاملات صوري و دستكاري ناعادلانه بازار
7- معاملات مبتني بر اطلاعات داخلي در صورتي كه موجب غبن طرف مقابل شود.
منبع: باشگاه اندیشه
/خ
بورس بازي از نظر اصطلاحي به خطر انداختن كالا يا سرمايه در مواجهه با يك عدم اطمينان است كه معمولاً تصميم گيري در شرايط حدس و گمان صورت مي گيرد.
در اين اصطلاح بورس بازي نوعي فعاليت اقتصادي است كه به هدف دستيابي به سود از طريق پيش بيني تغييرات قيمت سهام انجام مي شود. انگيزه اصلي بورس بازان كسب سود به هر طريق ممكن است.
پر واضح است كه درجه اي از بورس بازي در تمامي تصميمات انساني وارد مي شود. در اين صورت هر تصميم در شرايط ريسكي بورس بازي محض نبوده و شريعت اسلامي با آن مخالف نيست.
در اين مقاله ضمن بررسي جنبه هاي مختلف بورس بازي، مسائل فقهي و شرعي آن مطرح شده و موارد مجاز و غير مجاز بورس بازي در بازار سهام از ديدگاه اسلام مورد مطالعه قرار مي گيرد.
بررسي ماهيت بورس بازي :
سرمايه گذاران در بازار سهام را مي توان به دو گروه بزرگ تقسيم نمود. (Samuelson, 1958,p.428)
دسته اول سرمايه گذاراني هستند كه بعد از بررسي دقيق توانايي مالي شركتها بر اساس اطلاعات قابل اعتماد در خصوص فاكتورهاي اساسي شامل دارايي ها و عملكرد شركت سرمايه گذاري مي كنند. اين نوع سرمايه گذاري را بورس بازي منطقي و عقلايي مي نامند(Man, 1993, p.p18-20) كه در مجموع براي رشد اقتصادي كشور مفيد است. در ادبيات مالي اين دسته از معامله گران را در بازار سهام سرمايه گذاران مي گويند و ما نيز اين نوع فعاليت را سرمايه گذاري مي ناميم. دسته دوم كساني هستند كه درصدد كسب سود سريع و آسان و بدون زحمت هستند بواسطه اين شيوه رفتار، بعضي مواقع سود مي برند بعضي وقتها نيز متحمل زيان مي شوند. ايندسته(ساموئلسون نام اين گروه را ناظرين روز به روز و ساعت به ساعت بازار سهام مي نامد) (Samuelson, 1958,p.p 428-9) مي فروشند و مي خرند و يا بر عكس و در اين فرآيند خريد و فروش كه باعث حركت بازار مي شود هيچگونه مطالعه يا تحليلي در خصوص سهام شركتي كه سهام آن را خريد و فروش مي كنند انجام نمي دهند. حداكثر كاري كه اين افراد انجام مي دهند بررسي و مطالعه روند تغيير قيمتها و تمايل بازار مي باشد. بعضي مواقع نيز پايه و اساس تصميم گيري آنها جهت خريد و فروش سهام شايعات فراگير بازارمي باشد. (Man, 1994, p.p22-24) كه اين دسته در مقايسه با سرمايه گذاري، بورس بازي كوركورانه ناميده مي شود.
واقعيت بازار سهام مدرن اين است كه ميزان بورس بازي كوركورانه بيشتر از بورس بازي منطقي است و اين نوع بورس بازي در بازارمسلط است. (Khan, opcit, pp87-8) بعضي وقتها در معاملات پيچيده تر قضاوت بورس بازانه تحت تأثير شانس كه نوع خاص از قمار بازي مي باشد قرار دارد.(Samuelson, 1958,p 429) از نظر(Cobbett) توصيف اين نوع بورس بازي به قمار بازي تجاري منطقي مي باشد (Simpson) البته اين امر به موفقيت روي اعداد مطلق و تكرار معاملات بستگي دارد. بنابراين بورس بازان سهام خود را براي كوتاهترين زمان ممكن نگهداري مي نمايند. هر چه تعداد معاملات بيشتر باشد فرصت بيشتري براي كسب سود فراهم مي شود به شرط اينكه بورس بازي بر اساس روند تغيير قيمت و به صورت دقيق انجام شود. اگر چه ممكن است نوسان قيمت خيلي كم باشد. اما تكرار فرآيند خريد و فروش عامل اصلي كسب منفعت براي بورس بازان است. (Aubrey, 1896, pp 44-5) خريد فوري و به موقع سهم در زمانيكه قيمتها پايين هستند و فروش سريع هنگامي كه قيمتها در حال نزول هستند و تكرار اين فرآيند براي هميشه رمز موفقيت بورس بازان است. اگر قانوني براي راهنمايي در خصوص اين نوع شيوه تجارت وجود داشته باشد قوانين آن بسيار كم و محدود است،كه به شرايط زماني، موقعيت مربوطه، خلق و خوي شخص، دقت بورس بازان، چگونگي برداشت ايشان از روند بازار بستگي دارد اصل كلي بورس بازان مي گويد: بياييد سود ببريم و حتي الامكان در فاصله زماني كوتاه هم اين سود را ببريم هر چند كه سود حاصله سود زيادي نباشد اما بهتر از كسب يك بار سود زياد بعد از گذشت زماني طولاني مي باشد. (Aubrey, 1896, p111) در مجموع هدف ايشان كسب سود كم ولي سريع(در فواصل زماني كوتاه) مي باشد. (Aubrey,1896, p112) بنابراين بورس بازان مي بايستي بصورت فعال و پيوسته مشغول خريد و فروش سهام باشند. بورس بازان هر آنچه كه دارند را مي فروشند، اما علاوه بر آن گواهي سهام ديگران را نيز قرض مي گيرند تا به سود حاصل از پيش بيني تغيير قيمت سهام جامه عمل بپوشانند. اين كار نه تنها در هنگام بالا رفتن قيمت سهام بلكه در هنگام سقوط قيمتها در اصلاح بازار در هنگامي كه بازار روند نزولي دارد نيز انجام مي گيرد. شايان ذكر است از آنجا كه سود بورس بازان از تفاوت قيمت زمان خريد و زمان فروش بدست مي آيد آنها به سود تقسيم شده شركت(سود تجاري كه توسط شركت فروشنده سهام پرداخت مي شود) توجهي نمي كنند تا وقتي كه قيمت سهام تغيير كند و اين قيمت براي بورس بازي مورد داشته باشد آنها به سرعت اقدام به فروش سهام مي كنند . هدف اصلي اين نوع بورس بازي بدست آوردن سود حاصل از نوسانات قيمت بدون هيچگونه قصد سرمايه گذاري مي باشد(Rix, 1965, p208) اين سود كه از اين طريق كسب مي شود سود سرمايه (Capital Gain) ناميده مي شود كه با سودي كه مقصود سرمايه گذار واقعي بوده و سود تجاري يا همان سود تقسيم شده (Business Gain) ناميده مي شود متفاوت است. هدف از مشاركت بورس بازان در بازار سرمايه پويا كردن بيشتر بازار و افزايش قدرت نقد شوندگي سهام مي باشد. بنابراين گفته مي شود كه بورس بازان تنها و تنها در پي كسب سود حاصل از نوسان قيمتها، خريد و فروش چيزهايي كه نه مي توانند آنها را مصرف كنند و نه مي توانند در تجارت خود از آن استفاده كنند و براي انجام آن هيچ كاري انجام نداده اند و هيچ ارزشي به آن نيفزود ه اند مي باشند. (Rix, 1965, p208)
بورس بازي و بحرانهاي مالي
نقش بورس بازي در تاريخ بحرانهاي مالي و ركود بازار مورد قبول همگان است و مي توان سابقه آن را در اوايل قرن هفدهم جستجو كرد. كيندلبرگر ( Kindleberger ) مطالعات وسيعي در خصوص تاريخ بحرانهاي مالي و ارتباط اين بحرانها با فعاليت بورس بازي انجام داده است. هر چند كه عوامل عديده اي باعث بروز اين گونه بحرانها مي شوند اما بدون شك بورس بازي جزء يكي از مهمترين آنها مي باشد. در ادامه مقاله بمنظور روشن شدن بيشتر اين مطلب بحرانهاي مالي بورس اوراق بهادار نيويورك در سال 1929 و بحران مالي اخير مالزي را مورد بررسي قرار مي دهيم.
1- بحران مالي بورس اوراق بهادار نيويورك (NYSE )
همانطور كه مورد توافق اقتصاددانان قرار گرفت مهمترين علت اين بحران فعاليت بورس بازي بوده است كه در آن زمان كنترل بازار بورس نيويورك را در دست گرفته بود و باعث سقوط اين بازار شد.
بورس بازي باعث نوسان غير منطقي و آشفته قيمت سهام گرديد. به گونه اي كه طي چند روز قيمت سهام به اوج خود مي رسيد و سپس ناگهان به پايين ترين حد خود نزول ميكرد. در پي اين تجربه تلخ به فعاليت بورس بازان در بازار سهام توجه بيشتري شد. گالبريت ( Galbraith ) مي گويد: از سال 1929 به بعد قوانين زيادي براي صادقانه تر كردن بورس بازي در بازار سهام تصويب كرده ايم و اميد مي رود كه اين قوانين بتواند موثر واقع شوند.
2- بورس بازي و بحران مالي مالزي :
دومين مرحلة آشفتگي بورس بازي بر بازار چيره شد و باعث بدتر شدن وضعيت ضعيف قبلي گرديد. اين امر باعث شد كه قيمتهاي ناپايدار به شدت سقوط كنند. همين الگو را مي توان در رويدادهاي اخير شرق آسيا و خصوصاً مالزي ملاحظه كرد.
همانگونه كه يكي از بورس بازان تأييد مي كند نخست وزير مالزي شديداً معتقد است كه افرادي هستند كه با مهارت فراوان با دست به دست كردن رينگيت(واحد پول مالزي) و يا بازي كردن در بازار بورس كوالالامپور(KLSE) سودهاي فراواني كسب مي كنند . كاملاً روشن است كه با وجود رشد اقتصادي تقريبا 9 درصدي مالزي در مدت 9 سال پياپي كه انتظار مي رود باعث افزايش ارزش پول مالزي شود اما بگونه اي تعجب آور و با وجود اين رشد پايدار و قابل توجه اقتصادي ارزش رينگيت و سهام بازار بورس كوآلالامپور سقوط كرد. اين كاهش ارزش پول مالزي نمي تواند به خودي خود اتفاق بيفتد. بلكه بايستي عامل يا كسي باعث ايجاد آن شده باشد.
نقش بورس بازان خارجي و بين المللي در بحران مالي شرق آسيا به فراواني تصديق مي شود.
كوين واتكينز از آكسفام( Oxfam ) انگلستان معتقد است كه به قدرت رساندن اقتصادي ببر آسيا ( Asia Tiger ) بواسطه عملكرد بورس بازان بوده است مطرح كردن موضوع دخالت و نقش عمده صندوق كوانتوم سرس ( Soros Quantum ) در بروز بحران مالي شرق آسيا مورد حمايت اقتصاددانان و سرمايه گذاران زيادي مي باشد.
ويليام شاكراس ( William shawcross ) به صورت غير مستقيم استنتاج مي كند مشاركت سرس باعث بروز بحران مالي و اقتصادي آسيا شد. صندوق سرس بصورت ضمني باعث بروز بحران مالي تايوان هم شده است. در اواسط اكتبر سال 1997 عملكرد بورس بازان كه توسط صندوق سرس صورت گرفته بود باعث ايجاد نوعي وحشت در فروش سهام شد و همين امر به گونه اي غير منتظره شاخص بازار سهام تايپه و ارزش پول تايوان را به شدت كاهش داد. پيتر بروك ( Peter Brooke ) موسس شركت بين المللي ادونت ( Advent International ) اولين شركت جهاني صنعت سرمايه گذاري به نقش مستقيم سرس در بحران مالي شرق آسيا اطميان كامل دارد. او معتقد است سرس تبهكار اصلي بروز اين بحران است. ثبات ارزش پول هر كشور يكي از حياتي ترين عوامل موفقيت اقتصادي آن بشمار مي رود. بنابراين عدم ثبات ارزش پول نتيجه معكوس را در بردارد. عدم ثبات ارزش پول باعث تخريب اقتصاد كشور و از بين رفتن اعتماد سرمايه گذاران داخلي و خارجي مي شود . در طول مدت بحران مالي شرق آسيا تقريباً 20 ميليارد رينگيت سرمايه مالزي متعلق به سپرده گذاران داخلي از بانكهاي داخلي به بانكها و موسسات مالي خارجي خصوصاً سنگاپور انتقال يافت.
معاملات اعتباري در بورس اوراق بهادار كوآلالامپور يكي از مشهورترين مبادلات بورس بازي مي باشد كه در بازارهاي مدرن سهام انجام مي گيرد كه براي بورس بازان اين امكان را فراهم مي آورد تا با يك مقدار ثابت سرمايه خود و به منظور كسب سود بيشتر و با ريسك زيان بالاتر سهام بيشتري را خريداري نمايند. اين نوع از مبادله معمولاً در هنگام رونق بازار(Bull market ) يعني هنگاميكه قيمت سهام روبه افزايش مي باشد صورت مي گيرد. هنگاميكه بورس بازان حسابهاي اعتباري ( Margin Accounts ) را ترك مي كنند، نشانگر اين مطلب است كه بورس بازان ديدي منفي نسبت به آينده بازار دارند كه اين حالت در هنگام بروز بحرانهاي اقتصادي رخ مي دهد.
مشهورترين مثالي كه در اين خصوص مي توان به آن اشاره كرد بحران سال 1929 بورس نيويورك در بحران اخير كشور مالزي است. بورس بازان در طول مدت پيشرفت و رونق اقتصادي اواخر دهة 1980 در انجام معاملات اعتباري زياده روي كردند شاخص سهام بورس كوآلالامپور بصورت مداوم بالا رفت و تنها در اواخر سال 1993 وقفه كوتاهي داشت. وجود اين بازار پر رونق بورس بازان را بر انجام فعالانه معاملات خصوصاً معاملات اعتباري ترغيب كرد. با اين حال بروز يك آشفتگي ناگهاني باعث تبديل اين بازار پر رونق به بحران ژوئيه 1997 گرديد و عملكرد قابل تقدير گذشته شاخص بورس كوآلالامپور شروع به تنزل كرد.
بورس بازان غافلگير شده بودند. وقتي كه بحران ادامه يافت آنها چاره اي نداشتند جز اينكه براي نجات حسابهاي اعتباري خود و به اين اميد كه اين بحران وقفه موقتي ديگري در بازار خواهد بود پول بيشتري را به بازار تزريق كنند. ولي بزودي متوجه شدند كه اين بحران يك وقفه موقتي و زودگذر نيست. بلكه اين واقعه بحراني است كه نه تنها به بورس اوراق بهادار كوآلالامپور بلكه به ديگر بخشهاي اقتصادي مالزي نيز ضربه مي زند. وقتي كه بورس بازان بروز بحران را تاييد كردند بازار به ميزان زيادي ارزش خود را از دست داده بود وآنها ديگر قادر به انجام خريد اعتباري نبودند. اين وضعيت توسط نخست وزير مالزي نيز تاييد گرديد.
شقوق مختلف بورس بازي
1- تصميم گيري در انجام معاملات پر ريسك است.
2- سرمايه گذاري براي مدت بسيار كوتاه است. آنان به دنبال كسب سود آني و سريع هستند.
3- اتخاذ تصميم بر اساس شايعات صورت مي گيرد(البته به اين معني نيست كه اينان تحليل نمي كنند بلكه در بعضي مواقع تحليلهاي چارتيستي دقيقي انجام مي دهند ولي يكي از شقوق بورس بازي تصميم گيري بر اساس شايعات است)
4- بورس بازان قصد نگهداري دارايي راندارندبلكه به قصد كسب سود از مابه التفاوت قيمت خريد و فروش هستند.
5- تصميم گيري در شرايط جهل است و نسبت به اوراق خريداري شده جهل وجود دارد.
6- سرمايه گذاري مبتني بر بخت و شانس صورت مي گيرد.
7- تحليل بورس بازان روي روان سرمايه گذاران است و پيش بيني آنان مبتني بر تكرار روند گذشته قيمتهاي سهام مي باشد. تصميمات بورس بازي پشتوانه و بنياد محكمي ندارد.
هدف اصلي بورس بازان كسب سود آني و سريع در مدت زماني كوتاه است. بنابراين برخي از بورس بازان جهت دستيابي به اهداف، اعمال ناپسندي را انجام مي دهند كه داراي شقوق زير است:
1- بورس بازان با دستكاري قيمتها از طريق مكانيسم عرضه و تقاضا، قيمت سهام را به سمت قيمت غير حقيقي و غير واقعي سوق مي دهند كه به دستكاري قيمتها در بازار(manipulation) معروف است.
2- تباني و اشاعة اخبار و اطلاعات كذب جهت افزايش ويا كاهش مصنوعي قيمت سهام دربازارانجام مي دهند.
3- معاملات صوري در بازار جهت رسيدن به منافع خود انجام مي دهند . آنان قيمتها را در بازار بي ثبات و نامطمئن مي سازند.
4- معاملات مبتني بر اطلاعات داخلي كه در اختيار همگان قرار نگرفته است صورت مي گيرد. در صورتيكه آن اطلاعات داخلي در اختيار همگان قرار گيرد مطمئناً و با يقين قيمت سهام تغيير قابل ملاحظه اي مي يابد. در اين صورت در يك رقابت ناعادلانه فردي درآمد كسب مي كند.
بورس بازي ممكن است همة شقوق فوق را در بر گيرد و ممكن است برخي از موارد را شامل نشود.
بررسي بورس بازي از ديدگاه انديشمندان اسلامي:
بورس بازي از ديدگاه شهيد مطهري
- ارزش هر شيء ناشي از اثري است كه بر آن شيء مترتب است.
- ندرت و تحت انحصار بودن شيء.
ايشان تساوي ارزش را با كار مردود دانسته اند به نظر استاد كار علت و ايجاد كنندة ارزش است نه اين كه مساوي با ارزش است. ارزش هر شيء ناشي از اثري است كه در آينده بر آن شيء مترتب مي شود نه علتي كه آن را ايجاد كرده است خواه آن علت كار باشد و خواه چيز ديگر. البته اثر داشتن به تنهايي علت ارزش نمي باشد ندرت و تحت انحصار بودن نيز در ارزش موثر است در اين ميان كار هم يكي از علل ايجاد ارزش است نه علّت منحصره بنابراين اصل ارزش ناشي از مفيد بودن است كه مبدأ ومنشأ تقاضا است بعلاوه ندرت وجود و كميابي.
استاد مطهري با انتساب نوسانات ارزش و يا قيمت به عرضه و تقاضا مي گويدارزش و قيمت و ماليت و بها يا هر چه ديگر اسم بگذاريم، نوساناتي پيدا مي كنند و مسلماً اين نوسانات مربوط به مفيد بودن نيست. درجه مفيد بودن نوسان پيدا نمي كند عرضه و تقاضا در مفيد بودن تأثيري ندارد ولي در ارزش و قيمت اثر داردبنابراين بر اساس نظريه استاد مطهري قيمت نمايندة ارزش است و آن هم بر اساس عرضه و تقاضا تعيين مي شود. در بازارهاي مالي عرضه و تقاضا هر لحظه تغيير كرده و بر اساس آن قيمت در بازار نوسان مي كند بنابراين با نظر به ديدگاه استاد انجام معاملات سهام در بازارهاي بورس و سود بردن از نوسانات قيمت با توجه به اينكه عرضه و تقاضا تعيين كنندة ارزش است مانعي ندارد و چنين سودي مشروع است. بنابراين اگر فردي سهامي را خريداري نموده و سپس افزايش قيمت سهام صورت گيرد و سپس وي اقدام به فروش نمايد سودي كسب كرده است هر چند زمان نگهداري سهام كوتاه باشد سود حاصل از اين معامله صحيح است زيرا افزايش قيمت سهام تحت مالكيت وي تحقق يافته است و مالك اصلي مال و افزايش آن است بر اين اساس خريد و فروش سهام به منظور كسب درآمد از تغييرات قيمت سهام و استفاده از فرصتهاي موجود در بازار مالي اسلامي جايز است گرچه ملزم توليد خدمت نيز نباشد.
بورس بازي از ديدگاه سيد موسي صدر
سيد موسي صدر در كتاب"اقتصاد در مكتب اسلام" مي گويد: بايك مطالعة سطحي درباره اشياء مختلف اين طور درك مي كنيم كه ارزش به دو عامل زير بستگي دارد:
- احتياج اقتصادي نسبت به آن
- كمي و فراواني آن در طبيعت به عبارت ديگر در دسترس بودن آن.
وي مي گويد كه عامل تعيين كنندة ارزش عرضه و تقاضا است كه به معني وسيع كلمه ارزش را معين مي كند.
وي در خصوص نقش كار در ارتباط با ارزش مي گويد:"كار به تنهايي نمي تواند در توليد ثروت و ماده ارزش دار نقشي بعهده داشته باشد، بلكه اين طبيعت است كه ماده اصلي ثروتها محسوب مي شود و چون كار بر روي آن انجام پذيرفت ثروت وشيء ارزنده متولد مي شود.
در اين ديدگاه نيز عرضه و تقاضا عامل تعيين كننده ارزش معرفي مي شود كه با نظريه استاد مطهري همخواني دارد.
بررسي فقهي بورس بازي با توجه به قاعدة اكل مال به باطل
بعضي اشكال مي كنند كه فرد در برابر سودي كه كسب كرده است كاري انجام نداده از اين رو مصداق أكل مال به باطل است كه در آية دوم از آن نهي شده است. اين مطلب درست نيست. از نظر قواعد زبان عربي، "باء" در كلمة بالباطل يا باء سببيت است يا باء مقابله. اگر باء سببيت باشد، مفهوم آيه چنين مي شود:
اموالتان را ميان خود به سبب باطل نخوريد.
بعبارت ديگر، دراموال يكديگر از طريق"سبب باطل" يعني معامله اي كه از نظر شرعي باطل است تصرف نكنيد. اگر باء مقابله باشد معني آيه اينگونه است:
اموالتان را ميان خود، در مقابل امر باطل نخوريد.
در اين صورت آية شريفه شامل معاملاتي مي شود كه در آنها كسي مالي را از ديگري تملك كند و در مقابل آن عوض ارزشمندي به صاحب مال ندهد.در خريد و فروش سهام مثال مذكور دو معامله مستقل و مجزا از هم صورت گرفته است در هر دو معامله هم سبب شرعي است زيرا معامله سهام معامله هايي صحيح هستند و هم در هر يك از اين دو معامله در برابر آن عوض ارزشمندي كه همانا بخشي از مالكيت سهام يك شركت است تمليك يا تملك مي شود. منشا سود، افزايش قيمت بازار از زمان خريد تا زمان فروش است و چون افزايش قيمت در ملك وي صورت گرفته است حق اوست زيرا مالك عين، مالك ماليت و افزايش ارزش نيز هست.
همانطور كه سابقاً بيان شد برخي شقوق بورس بازي شامل مفاهيم معاملات غرري و پرخطر و معاملات قماري مي شود كه در زير به آن پرداخته مي شود.
بررسي فقهي غرر و مطالعه تطبيقي آن با بورس بازي :
غرر از نظر اصطلاحي به معناي جهالت موضوع معامله از نظر مقدار، تعداد، متر، وزن، پيمانه و ... يا اوصاف جنس است. از اين روي اگر حصول چيزي كه مجهول است معلوم شود و يا فقط صفت آن مجهول باشد غرري نخواهد بود.
در اصطلاح فقهاء معامله اي غرري است كه مبيع يا ثمن در بيع و عوض يا معوض در هر معامله معاوضي در معرض خطر باشد يعني احتمال نابودي آن عرفاً مورد التفات و توجه باشد.
غرر از نظر حقوقي بدين معناست كه اگر كسي عقدي منعقد نمايد و به يكي از جهات معامله جاهل باشد و از ناحيه آن جهل، براي او احتمال ضرري در بين باشد آن عقد غرري و باطل است.
براين اساس، غرر نقطه مقابل شفافيت و معلوم بودن ميباشد، در همه معاملات طرفين علاقه دارند كه روابط فيما بين آنها دوستانه ومعقول باشد و هر يك در انجام تعهد با حسن نيت اقدام كنند يعني طرفين معامله تمام حقايقي كه در محدوده اطلاعات آنان قرار دارد در اختيار يكديگر بگذارند، در حالي كه در معامله غرري بالعكس مي باشد.
امير مومنان علي (ع) مي فرمايند: "إن الغرر عمل لايؤمن معه الضرر" يعني غرر كاري است كه از زيان ايمن نباشد وطبق بيان حضرت رسول (ص) "نهي النبي عن الغرر"يعني پيامبر مردم را از معاملات غرري نهي كرده است. لذا معامله غرري در اسلام باطل مي باشد. از اين قاعده نكات زير استخراج مي شود.
1- علم به وجود عوضين شرط صحت معامله است. در معاملات مربوط به اوراق بهادار خريدار و فروشنده بايد نوع سهام و قيمت آن را كامل بدانند كه معمولاً چنين چيزي در بازار مالي وجود دارد.
2- علم بر قدرت تسليم و تسلم شرط صحت معامله است. در معاملات سهام تسليم و تسلم از طريق اعمال در حساب طرفين صورت مي گيرد و مانند ساير معاملات صحيح اسلامي چنين چيزي محقق مي شود.
3- علم به مقدار، جنس و وصف عوضين شرط صحت معامله است يعني علم به آنچه كه موجب اختلاف و تفاوت قيمت مي شود شرط صحت معامله است. در بازار مالي تحقق چنين معامله اي مستلزم وجود اطلاعات لازم و كافي در بازار مالي جهت تصميم گيري صحيح است.
در مورد معاملات غرري، تشخيص موضوع به عهده عرف است يعني اگر در معامله اي، عرف غرر را منتفي دانست، حكم بر آن بار نمي شود و چنانچه عرف غرر را ثابت و محقق دانست خود به خود حكم معامله غرري موثر خواهدبود.
در بازار هاي مالي كه اوراق مالي مبادله مي شوند قيمتها بايد منعكس كننده كليه اطلاعات در مورد آن دارايي باشند به عبارت ديگر بازار بايد كارآ باشد در غير اين صورت افراد براساس حدس و گمان اقدام به معامله خواهند كرد و بعضاً براي كسب بازدهي بيشتر معامله مجهولي را انجام مي دهند. با توجه به اين توصيفات ، اطلاعات عاملي است كه بورس بازي مجاز را از معاملات غرري متمايز مي كند، بنظر مي رسد كه عدم وجود اطلاعات يا كمبود آن در اين زمينه باعث مي شود كه حد و مرز بين بورس بازي و معاملات غرري بسيار كم شود و اين دو به يك معني بكار روند.
اگر در بازار مالي معامله گران اوراق بهاداري را بازار گرمي كنند و اوراق بهادار خود را مدح كنند و يا اوراق بهادار ديگران را ذم كنند و تبليغات مثبت و منفي در بازار ايجاد كنند و چنين معامله اي در شرايط جهل طرف مقابل صورت گيرد از نظر اسلامي قابل پذيرش نيست و درآمد حاصل از آن مشروع نيست. اگر تبليغات سوء در بازار موجب غبن طرف معامله شود مغبون مي تواند به غابن مراجعه كند. در بورس اسلامي تبليغات كاذب وجود ندارد.
در بازار مالي اسلامي بايد اداره نظارت بر بازار تمام اطلاعات را بنحو مناسبي جهت تصميم گيري معامله گران در بازار افشاء نمايند بعبارتي بازار مالي اسلامي بايد كارآ باشد.
شفافيت اطلاعاتي عاملي است كه معاملات صحيح و اسلامي را از معاملات غرري متمايز مي سازد. دلالي و واسطه گري و مشاوره مالي در بازارهاي مالي در صورتي مجاز خواهد بود كه به شفافيت اطلاعاتي در بازار كمك كند. اگر عمليات اين افراد در بازار يك طرف را متضرر و طرف ديگري را سود برساند و اين عمل از روي جهل طرف مقابل و با سوء نيت صورت گيرد مشروع نيست.
در معاملات بازار مالي اسلامي تباني نبايد وجود داشته باشد بعنوان مثال اگر اوراق بهاداري در بازار وجود ندارد افراد نمي توانند با هم تباني كنند و به واسطه انحصار آنان بر اوراق بهادار خاص، قيمت آن را به طور كاذب افزايش يا كاهش دهند.
بررسي فقهي قمار بازي و مقايسه تطبيقي آن با بورس بازي
قمار در حقيقت يك بازي ستيزه جويانه است كه دو طرف به خاطر استفاده انحصاري با يكديگر انجام مي دهند و اصلاً حسن نيت در آن مطرح نيست. هر طرف به تصور اينكه بخت و شانس با او ياري خواهد كرد و برنده خواهد شد اقدام به عمل قمار مي نمايد و اگر بداند برنده نخواهد شد هرگز آن عمل را انجام نخواهد داد.
در قمار بازي همواره يك طرف بازنده وجود دارد و طرفين خود را در معرض خطر از دست رفتن مال قرار مي دهند اين عمل در عرف جامعه كاري مذموم و ناپسند است.
در قمار طرفين بازي رهن و گرو مي گذارند(سعيدي، ابوحبيب، ص 309) و يك نوع شرط بندي صورت مي گيرد. از نظر تحليلي قمار و شرط بندي از آنجا كه بر اصول تجاري داد و ستد مشروع مبتني نيست و با نظم اجتماعي مخالف است، باطل و نامشروع شناخته شده است و لذا هيچ تعهدي از آن ناشي نمي شود، از اين رو ماده 654 قانون مدني جمهوري اسلامي ايران مي گويد: "قمار و شرط بندي باطل و دعاوي راجع به آن مسموع نخواهد بود. همين حكم در مورد كليه تعهداتي كه از قمار توليد شده باشد جاري است."
قرآن مجيد ما را صراحتاً از شرط بندي و قمار بازي منع كرده است و اين مطلب در آيات متعددي ذكر شده است كه از آن به " الميسر" ياد شده است. خداوند تبارك تعالي مي فرمايد:
"يسئلونك عن الخمر و الميسر قل فيهما اثم كبير و منافع للناس و اثمهما اكبر من نفعهما..."
همچنين در آيه ديگري مي فرمايد: "يا ايها الذين آمنوا ان الخمر و الميسر و الانصاب و الازلام رجس من عمل الشيطان فاجتنبوا لعلكم تفلحون"
با توجه به توضيحات فوق درخصوص بورس بازي، وجوه تمايز بورس بازي و قمار بازي به شرح زير است:
1- قمار بازي يك نوع بازي باجمع صفر است يعني يك طرف بازنده است و طرف ديگر به همان اندازه سود مي برد در حاليكه در بورس بازي در بازار سهام اينگونه نيست.
2- در قمار بازي طرفين رهن و گرومي گذارند درحاليكه دربورس بازي دربازارسهام گروي وجود ندارد و شرط بندي صورت نمي گيرد.
3- قمار وشرط بندي مبتني بر عمل نامشروع است و در قالب معاملات مشروع اسلامي قرار نمي گيرد در حاليكه بورس بازي در بازار سهام يك معامله در قالب بيع صورت مي گيرد و بكلي با قمار بازي متفاوت است.
براين اساس اگر بورس بازي مبتني بر بخت و شانس نيز صورت گيرد بدليل اينكه ساير شرايط قمار بازي را دارا نمي باشد نمي تواند در قالب قمار بازي قرار گيرد و بنابراين بورس بازي در چارچوب معامله قماري قرار نمي گيرد.
جمع بندي و نتيجه گيري :
1- دستكاري قيمت سهام و سوق دادن قيمت به سوي قيمت ناعادلانه
2- جهل در معاملات سهام
3- غرر در معاملات سهام
4- تباني در معاملات سهام
5- اشاعه كذب و ارائه اطلاعات غلط و گمراه كننده
6- انجام معاملات صوري و دستكاري ناعادلانه بازار
7- معاملات مبتني بر اطلاعات داخلي در صورتي كه موجب غبن طرف مقابل شود.
منبع: باشگاه اندیشه
/خ