داستانی در مورد «موفقیت » به قلم فاطمه دولتی
مرز خوشبختی و بدبختی همین است که تصمیم بگیری، هدف داشته باشی و برای رسیدن به هدفت تلاش کنی؛ همین که تواناییهایت را بشناسی و برای رسیدن به خواستهات از هر امکاناتی که داری استفاده کنی.
شنبه، 20 شهريور 1400
تخمین زمان مطالعه:
نویسنده :
فاطمه دولتی
تصویر گر :
کوثر رضایی
موارد بیشتر برای شما
اینجور وقتها حسّ بدی توی تمامِ وجودم میپیچد، حسّ عقب ماندن، بیثمر بودن، حتّی کند ذهن بودن. آن وقت زانوهایم را بغل میگیرم و هی پشت هم با خودم میگویم: «آخه شایان، تو چرا اینقدر بدبختی!» بعد کلّ هفته و روزم خراب میشود.
امّا امروز فرق دارد. امروز کسی در خانه نیست، میتوانم یک دل سیر توی کانالها چرخ بزنم و نگران کنایه و نگاه سنگین این و آن نباشم. کنترل را دست میگیرم، کمی باب اسفنجی تماشا میکنم، کمی والیبال، بعد چند دقیقه به توضیح تستهای عربی شبکهی آموزش گوش میدهم و میروم سراغ شبکهی محبوبم؛ امّا فشار دکمهی تلویزیون همانا و شنیدن یک صدای پرانرژی که میگوید: «من نمیخوام از موفّقیّتهام بگم تا بچّهی دیگهای حسّ ضعف بهش دست بده و مامان و باباش بهش کجکج نگاه کنن» همان. با شنیدن این حرف میخ میشوم پای تلویزیون، بالاخره یک نفر حال منِ بدبخت را فهمید و نخواست از خودش تعریف کند. صندلی مهمان برنامه خالی است و فقط صدای مهمان شنیده میشوم؛ کنجکاو میشوم ببینمش؛ امّا مهمان را با ویلچر به صحنه میآورند و قلبم میلرزد. مجری میگوید: «علی 26 سالشه»؛ امّا موجودی که من روی ویلچر میبینم فقط صورتش شبیه 26 سالههاست و تنی کوچک دارد، کوچک و نافرم. انگار از اوّل معلول به دنیا آمده، با دست و پای کوچیک و غیرطبیعی و صورتی که زیبا نیست؛ امّا علی قبراق است، تندتند حرف میزند. او تا امروز چند بازی رایانهای ساخته است. کسب و کار کوچکی راه انداخته و برنامهنویسی انجام میدهد؛ لیسانس و فوقلیسانسش را گرفته و کلاس خصوصی برگزار میکند، برای افراد سالم با هزینه و برای معلولان رایگان.
علی میگوید در کودکی تشنج سختی داشته و بعد تمامِ سلامتیاش را از دست داده است؛ امّا امیدش را نه. مجری سؤالهای مختلف میپرسد و من زل میزنم به علی و توی مبل فرومیروم. مامان و بابا نیستند؛ امّا صدایی توی سرم تکرار میشود: «شایان! ببین، خوب تماشاش کن، خجالت نمیکشی؟» خجالت میکشم، از علی که تمامِ آموزشهای لازم را از اینترنت یاد گرفته، خجالت میکشم که تمامِ وقتم را در اینترنت میگذرانم؛ امّا چیزی یاد نمیگیرم. انواع بازیهای رایانهای را دارم؛ امّا هیچوقت به فکر ساختن یک بازی نیفتادهام، میتوانم خیلی از مهارتهایی را که بلدم به دیگران آموزش بدهم؛ امّا حوصلهاش را ندارم. خجالت میکشم وقتی علی میگوید وضع مالی خانوادهاش خوب است، امّا او هیچ کمک و پولی از خانوادهاش دریافت نمیکند. این درحالی است که من هر روز به بابا میگویم:
- «باید برام ایکس باکس بخری، سربازیمو بخری، لباس بخری، پول دانشگاه آزادم رو بدی» و خیلی توقّعهای دیگر.
برنامه تمام میشود؛ امّا اینبار من از خودم خجالت میکشم، از نعمتهایی که دارم و استفاده نمیکنم، از وجود علیهای زیادی که هستند و من بیتوجّه از کنارشان رد میشوم. چقدر خوب که مامان و بابا نبودند، نبودند تا با حرفهاشان من را از دیدن ادامهی برنامه پشیمان کنند! من امروز هم حسّ خوبی ندارم؛ امّا حالا مرز بین بدبختی و خوشبختی را میشناسم. میدانم احساس من از کمکاریام نشئت میگیرد؛ از تنبلبازیهایم. علی میگفت: «یه روز به دنیا نگاه کردم و دیدم داره راه خودش رو میره و کار خودش رو انجام میده، تصمیم گرفتم من هم راه خودمو برم، توی بالا و پایینهای دنیا غرق نشم.» تلویزیون را خاموش میکنم، مرز خوشبختی و بدبختی همین است. همین که تصمیم بگیری، هدف داشته باشی و برای رسیدن به هدفت تلاش کنی؛ همین که تواناییهایت را بشناسی و برای رسیدن به خواستهات از هر امکاناتی که داری استفاده کنی. تنم را از روی مبل میکنم. من همیشه دوست داشتم عکّاس شوم و فکر کنم اوّلین قدم، خواندن کتابی است که ماهها پیش خریدهام، کتابی به اسم «قدمقدم تا عکّاس حرفهای شدن». پشت میز میشینم و کتاب را ورق میزنم، من خوشبختم که امروز علی را دیدم، خوشبختم که هدف دارم. من از امروز میخواهم شبیه یکی از بچّههای همیشه موفّق مردم باشم.
منبع:
مجله باران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
تازه های مقالات
از منظر امام خامنه ای ( حفظه الله) راه شناخت منافق چگونه است؟
شخصیت معنوى امام خمینی (رحمه الله)
سیره عملى امام خمینی در مسایل فردى، خانوادگى و اجتماعى
سیره عملى امام خمینی در مسایل اخلاقى و شرعى
دوستى و روابط دختر و پسر از دیدگاه برون دینى و درون دینى
توصیه های اخلاقی از میرزا جوادآقا ملکى تبریزى (رحمه الله)
توصیه هایى اخلاقی از حضرت امام خمینى (رحمه الله)
توصیه هایى اخلاقی از آیت الله شهید دستغیب (رحمه الله)
توصیه هایى اخلاقی از آیت الله حسن زاده آملى (رحمه الله)
توصیه های اخلاقی از آیت الله تألّهى همدانى (رحمه الله)
بیشترین بازدید هفته
آیا استحمام در زمان آبله مرغان خطرناک است؟
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
نحوه خواندن نماز والدین
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
دعا برای ختم به خیر شدن امور و گشایش مسائل
نماز قضا را چگونه بخوانیم؟
بهترین دعاها برای ختم به خیر شدن معامله کداماند؟
لیست کاملی از خدایان و الهههای یونانی
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
موارد بیشتر برای شما
حکمت | نور چشم / استاد رفیعی
حکمت | مودت بین زن و شوهر / استاد رفیعی
حکمت | دلتنگ حرم شدم! / استاد حسینی صدر
از منظر امام خامنه ای ( حفظه الله) راه شناخت منافق چگونه است؟
سخن آوا | دلتنگ حرم شدم ... / استاد حسینی صدر
کنفرانس امنیتی مونیخ دورهمی غربی!
آیا اینجا سرزمین آزادی است؟
رئیسی: تحریم ایران به نتیجه نرسیده و نخواهد رسید
انتقال بقایای موشک ایران توسط بالگرد اسرائیلی
بررسی شکایت از تاکسیهای اینترنتی
انهدام شبکهٔ اغفال دختران چَتِربِت
نجات خودروی گرفتارشده در رودخانهٔ زمکان
تلاش برای بازسازی جادههای آسیبدیده از سیل
میتوانیم عرض اسرائیل را تک چرخ بزنیم!
تحلیلگر آمریکایی: دانشجویان معترض، نیروهای نیابتی ایران هستند!