دروغ پردازان در حوزه حديث اهل سنّت (1)
اشاره
پيش گفتار
اين حديث را كتابهاى معتبر شيعه و سنّى نقل كرده اند؛ بلكه گفته شده كه بيش از 62 نفر از صحابه آن را نقل كرده اند.
يكى از بلاهايى كه دامنگير حديث گرديد، مسئله جعل و وضع حديث بود. برخى افراد مغرض يا بى مسئوليت ، به ساختن احاديث جعلى پرداختند تا آنجا كه احمدبن حنبل ادعا كرد:«هفتصد هزار حديث صحيح وجود دارد» و ابوزرعه گفت: «من به همان تعداد در حفظ دارم».2 اين حركت كه از قرن اول تا ششم هجرى ادامه داشت، در عامه (اهل سنّت) شتاب بيشترى داشت؛ چرا كه انگيزه هاى جعل براى آنها بيشتر بود.
مهمترين انگيزه هاى جاعلان و عوامل جعل حديث،* عبارت است از:
1ـ توجيه خلافت جانشينان پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) مثل ابوبكر و عمر؛
2ـ تحريكات معاويه براى تثبيت خلافت بنى اميّه (او افرادى مثل كعب الاحبار و ابوهريره را تشويق به حديث سازى مى كرد)؛
3ـ جعل حديث به نفع فرقه هاى مذهبى، مثل كراميّه، خوارج،…
4ـ انشعابات كلامى مثل معتزله، اشاعره، مجسمه و… و جعل حديث در اثبات حقّانيت عقايد آنان؛
5ـ جعل حديث به نفع خلافت بنى عباس براى دريافت جايزه يا از ترس و…؛
6ـ داخل شدن اسرائيليات به حوزه حديث ، از سوى احبار يهود و عالمان به ظاهر مسلمان، مثل عبداللّه بن سلام، وهب بن منبه و كعب الاحبار؛
7ـ دشمنى برخى زنادقه كه به لباس اسلام در آمده بودند ، مثل ابن ابى العوجاء؛
8ـ افتخارات قبايل و شهرها و نسب ها و… كه در فضيلت آنها حديث مى ساختند؛
9ـ جعل حديث از طرف مقدسين و زهّاد براى ترغيب مردم به قرآن خواندن و انجام عبادات؛
10ـ كسب افتخار نقل احاديث تازه ، با توجه به احترام فوق العاده مردم نسبت به محدّثان؛
11ـ اختلاف در مسائل فقهى و ظهور مكاتب فقهى شافعى ، حنبلى ، حنفى و مالكى كه برخى در مدح فقها و يا براى تأييد آراى آنها ، اقدام به جعل حديث مى كردند؛
12ـ اجتهاد نادرست (برخى هر مطلبى را كه مورد توافق عقل بود، آن را به صورت حديث نقل كرده، به پيامبر خدا نسبت مى دادند)؛
13ـ قصّه گويى و جعل قصص براى جلب مردم؛
14ـ افراط در تعصب؛
15ـ نقل غرائب به قصد شهرت؛
16ـ جعل سلسله سند عالى براى احاديث ضعيف، جهت منافع و كاربردهاى خاص؛
17ـ پيروى از رؤسا ؛
18ـ چيرگى جهالت بر شخص، مثل اهل ظاهر كه خود را متعبّد مى دانستند؛
19ـ جعل احاديث در مسائل كوچك براى تشديد و مبالغه در آن؛
20ـ جدايى برخى اصحاب از ائمّه(علیهم السّلام) و جعل حديث و نسبت دادن به امام(علیه السّلام) براى تقويت عقيده باطل خود يا اختلاف انداختن بين اصحاب؛
21ـ خطا و سهو كه گاهى متوجه آن خطا هم مى شدند، ولى به خاطر تكبر و… اصلاح نمى كردند؛
22ـ اختلال عقل يا حفظ، در اواخر عمر؛
23ـ براى پيروزى بر خصم در مناظرات؛
24ـ اين مبنا كه «هر كلام نيكويى را مى توان و جايز است كه برايش سند درست كرد و به پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) نسبت داد» موجب جعل بسيارى از احاديث شد.3
مراحل تاريخى جعل حديث
الف ـ مرحله پيدايش و نشر احاديث جعلى، كه از قرن اوّل تا سوم بوده است؛
چرا كه پس از آزادى نوشتن احاديث در عامه (بعد از نيمه قرن دوم) كتابهاى زيادى از احاديث صحيح و مستقيم نوشته شد. بخش عمده جاعلان حديث، فرزندان اين عصرند.
ب ـ مرحله جدا كردن احاديث صحيح و سقيم كه با نوشتن كتابهاى رجال، درايه و فهرست ها در بين خاصّه و عامّه شروع شد، تا احاديث صحيح و راويان موثق از غير آنها تشخيص داده شود و معيارهايى براى تشخيص احاديث موضوع ارائه شد كه برخى از آن معيارها عبارتند از:
1ـ مخالفت با قرآن،
2ـ مخالفت با عقل كه رسول باطن است،
3ـ مخالفت با ضرورى مذهب،
4ـ مخالفت با سنّت متواتر،
5ـ مخالفت با اجماع قطعى،
6ـ اعتراف واضع به جعل حديث (مثل اعتراف «نوح بن ابى مريم مروزى» به ساختن احاديثى در فضايل سوره هاى قرآن)،
7ـ ركاكت در ناحيه معنا يا الفاظ حديث (غلط در الفاظ حديث)،
8ـ مخالفت حديث با حسّ و مشاهده،
9ـ مخالفت حديث با منقولات مسلّم تاريخ،
10ـ مخالفت حديث با مقاصد و اهداف اصلى شارع.
البته گفتنى است كه همه اين معيارها احتياج به توضيح و بحث و بررسى دارد و اعمال آنها نيز محتاج نظر افراد خبره در حوزه حديث است.
ج ـ مرحله مبارزه جدّى با وضع حديث كه با نوشتن كتابهايى تحت عنوان «الموضوعات» شروع شد. اين دسته كتابها به معرفى احاديث جعلى يا افراد جاعل حديث مى پرداختند.
اين حركت، در عامه اوج بيشترى داشت؛ به طورى كه «ابن الجوزى» (510هـ ) بر بلاى جعل حديث غصّه مى خورد و گريه را سزاوار مى دانست؛4 چرا كه عمده مشكلات ناشى از وضع حديث، دامنگير برادران اهل سنّت بود. ولذا برهان الدين حلبى در كتاب «الكشف الحثيث» تا 880 نفر از جاعلان حديث را نام مى برد كه از منابع معتبر رجال عامه، مثل «ميزان الاعتدال»، استخراج كرده است.5
ولى علاّمه امينى شمار جاعلان حديث در عامّه را هفتصد نفر مى داند و فهرستى از آنها ارائه مى كند.6
برخى از اين كتابها عبارتند از:
1ـ الموضوعات ، ابوالفرج عبدالرحمن بن الجوزى (متوفى 597هـ )؛
2ـ اللئالى المصنوعة ، سيوطى (910هـ)؛
3ـ الكشف الحثيث عمن رمى بوضع الحديث، برهان الدين الحلبى (841هـ)؛
4ـ اللؤلؤ المرصوع، ابوالمحاسن قاوقچى (چاپ قاهره)؛
5ـ الموضوعات، صنعانى (چاپ قاهره)؛
6ـ تذكرةالموضوعات، محمدبن طاهر مقدسى، ملقب به قتنى(متوفى986هـ)؛
7ـ قانون الموضوعات، از همو(چاپ كراچى و مصر)؛
8ـ الموضوعات الكبير، ملاّعلى قارى (چاپ مصر)؛
9ـ الموضوعات الصغرى، از همان نويسنده (چاپ حلب).
معرفى چهره هاى مشهور « متّهم به جعل »
هرچند براى ما ممكن نبود كه تمام چهره هاى جاعل را در اين نوشتار معرفى كنيم ، امّا سعى شد تا در انتخاب اين چهره ها، مناسبت وضعيت آنها با انگيزه هاى جعل (كه ذكر شد) در نظر گرفته شود.*
اين افراد عبارتند از:
1ـ ابراهيم بن جريح الرهاوى
ابن جوزى اين حديث را از موضوعات مى داند كه ابراهيم بن جريح وضع كرده است.7
نكته: اين مطلب يكى از نمونه هاى مخالفت برخى احاديث با علم است كه مشكلات زيادى را براى مدافعان دين و دانشمندان علوم تجربى كه مى خواهند سازگارى و ياريگرى علم و دين را اثبات كنند، به وجود مى آورد و حربه اى به دست مخالفان دين مى دهد تا احاديث را مخالف با علوم جديد بنمايانند.
2ـ ابراهيم بن زكريا ابو اسحاق العجلى البصرى المعلّم
تذكر: اين يكى از مواردى است كه جاعلان حديث براى تثبيت خلافت بنى اميه اقدام به جعل حديث نموده اند و موارد مشابه زياد دارد كه به برخى از آنها پس از اين، اشاره خواهيم كرد.
3ـ ابوالبخترى القاضى (متوفى200هـ)
دليل: او نزد هارون الرشيد بود و هارون به كبوتر بازى علاقه داشت. در همين هنگام، شخصى كبوترى به هارون الرشيد هديه كرد. ابوالبخترى گفت: «عن النبى: لاسبق الاّ فى خفّ أو حافر أو جناح»(فزاد«جناح» و هى لفظة وضعها للرشيد).
او كلمه «جناح» را به حديث اضافه كرد تا كبوتربازى هارون را توجيه كند و بدين وسيله، جايزه اى گرانقدر از هارون گرفت.
هنگامى كه ابوالبخترى رفت، هارون دستور داد كه كبوتر را كشتند و گفت به خدا قسم دانستم كه او دروغ گفت. شخصى به هارون گفت: گناه كبوتر چيست؟ جواب داد: اين كبوتر باعث شد تا بر پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) دروغ ببندد.9
4ـ ابو خالد عبدالملك بن عبدالعزيزبن جريح، مشهور به ابن جريح الرومى (متوفى150هـ)
شرح حال: اين شخص، رومى و در اصل، مسيحى بوده است. گفته اند او با نود(90) زن، ازدواج متعه (موقّت) كرده است.10
ذهبى در«ميزان الاعتدال» مى گويد: هفتاد زن را صيغه كرده و آن را جايز مى دانسته است. او در سال 150هجرى از دنيا رفت و بخارى نيز او را موثّق نمى دانست.
ذهبى مى افزايد:
او از اعلام ثقات است؛ ولى عبداللّه بن احمدبن حنبل به نقل از پدرش گفته است كه او توجّه نمى كرده كه احاديث را از كجا مى گيرد و برخى از احاديث او ساختگى است.11
آثار: از جمله مجعولات او حديثى در فضيلت ابوبكر است كه از پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) با واسطه نقل مى كند كه « رأيت ليلة اسرى بى فى العرش فريدة خضراء فيها مكتوب بنور لا اله الا الله، محمد رسول اللّه، ابوبكر الصديق».12
از جمله مجعولات ديگر او، حديث «اقعاده على العرش»(نشستن پيامبر ـ صلی الله علیه واله ـ بر روى عرش) است. اين مطلب بعدها مورد اعتقاد ابوداوود، ابوجعفر دمشقى، اسحاق بن راهويه، ابراهيم حربى، عبدالله بن امام احمد، مروزى، بشرحافى و…( تا پانزده نفر از علما) بوده است.13 و حتّى به طبرى و مجاهد نسبت داده اند. ظاهرا اين حديث ساختگى بر اساس داستانى است كه مسيحيان در مورد حضرت مسيح(علیه السّلام) قائل اند كه او در كنار خدا در عرش نشسته است.
ادامه دارد ...
پی نوشت :
1. اين حديث را از معتبرترين احاديث شيعه و سنّى دانسته اند؛ بلكه برخى گفته اند از اظهر مصاديق تواتر لفظى است(ر.ك: أضواء على السنة المحمّدية أو دفاع عن الحديث، محمود ابوريّه، بى تا، بى جا، دارالكتاب الاسلامى، ص320 و 59؛ علم الحديث، كاظم مدير شانه چى، چاپ سوم، قم، انتشارات اسلامى، 1363ش، ص 93و145).
2. أضواء على السنة المحمّدية ، ص299
* هر چند امكان دسته بندى كلى عوامل و انگيزه ها وجود نداشت، ولى ترجيح داديم كه عناوين را ريزتر و دقيق تر بياوريم. البته نمونه هاى هر مورد، در لابه لاى بحث جاعلان، خواهد آمد.
3. رجوع شود به: علم الحديث، ص95 به بعد؛ أضواء على السنة المحمّدية، چاپ پنجم، قم، بى تا، ص121به بعد؛ الغدير فى الكتاب و السنة والأدب، علامه امينى، چاپ دوم، بيروت، دارالكتب العربى، 1387هـ، ص209؛ نخبة الفكر، ابن حجر، ص32(به نقل از دراية الحديث، كاظم مدير شانه چى، ص94).
4. أضواء على السنة المحمّدية، دارالكتاب الاسلامى، ص330
5. ر.ك: الكشف الحثيث عمن رمى بوضع الحديث، برهان الحلبى، بغداد، مطبعة العانى، بى تا، ص35 ـ 478
6. ر.ك: الغدير، ج5، ص209به بعد.
7. الموضوعات، ابن جوزى، ج2، ص284؛ الكشف الحثيث، ص37
8.همان، ص22؛ همان، ص39؛ ميزان الاعتدال، چاپ اول، بيروت، داراحياء الكتب العربية، 1382هـ، ج1، ص31
* از ميان بيش از هفتصد جاعل حديث عامه، در اين مقاله، 27 نفر انتخاب شده است.
9. أضواء على السنة المحمّدية، ص126
10. همان، ص189
11. ميزان الاعتدال، ذهبى(848هـ)، ج1، ص659
12. اللئالى المصنوعة، سيوطى(911هـ)، بيروت، دارالكتب العلمية، 1417هـ، ج1، ص272
13. همان، به نقل از: بدائع الفوائد، ابن قيم، ج4، ص39 ـ 40
/خ