1 بهمن 1388 / 5 صفر المظفر 1431 / 21 ژانویه 2010 |
1) اول بهمن ماه سال 1343 هجري شمسي:
نظام وفا متخلص به وفا از شاعران و آزاديخواهان ايراني در گذشت. او در بيدگل كاشان به دنيا آمد و تحصيلاتش را در اصفهان آغاز كرد و پس از اتمام دوره صرف و نحو و مقدمات، هم چنين معاني و بيان و بديع، ادبيات فارسي و عربي، فقه اصول و كلام را آموخت. نظام وفا مدتي در حوزه علميه قم و مدتي در تهران تحصيل كرد و در اين مدت زبان فرانسوي را كامل آموخت. نظام وفا در تهران به آزاديخواهان پيوست و زماني كه محمد عليشاه مجلس را به توپ بست، همراه با آزاديخواهان از مجلس دفاع كرد. نظام وفا پس از كناره گيري از سياست به تدريس پرداخت. او شاعري شوريده حال بود و رنج ها و مصائبي كه متحمل شده بود در سروده هايش به خوبي مشهود است. نظام وفا از استادان نيما يوشيج بود و نيما بخشي از منظومه زيباي خود را به نام افسانه را به وي تقديم كرده است. معراج دل و حديث دل از آثار نظام وفا به شمار ميروند. |
2) اول بهمن ماه سال 1353 هجري شمسي:
دكتر محمد قريب از بنيانگذاران طب جديد اطفال در ايران به رحمت ايزدي پيوست. او از جمله نخستين گروه دانشجويان ايراني بود كه براي تحصيل طب به فرانسه رفت و با موفقيت چشمگير به ايران بازگشت. دكتر قريب به سبب فعاليت هاي ثمربخش در زمينه بيماريهاي كودكان رياست انجمن پزشكان كودكان ايران را از بدو تأسيس به عهده داشت، و بدين ترتيب بنيانگذار طب جديد اطفال در ايران شناخته شد. |
3) رحلت محدث كبير شيعه "حاج شيخ عباس قمي" صاحب مَفاتيحُ الجَنان (1319 ش):
آيتاللَّه حاج شيخ عباس قمي در سال 1256 ش (1294 ق) در شهر قم به دنيا آمد. در ابتدا از محضر آيتاللَّه محمد ارباب قمي فيض برد و سپس در 21 سالگي راهي نجف اشرف گرديد. وي در نجف از محضر فقيهان بزرگي همچون: علامه سيد محمد كاظم يزدي، ميرزا محمد تقي شيرازي، شيخ الشريعه اصفهاني و سيد حسن صدركاظمي بهره برد و اجازات متعدد اجتهاد دريافت كرد. شيخ عباس قمي به علت علاقه بسيار به احاديث و اخبار، ملازم خاتمُ المحدثين، علامه ميرزا حسين نوري گشت و بيشتر اوقات خود را در اين مسير صرف نمود و اجازه روايت نيز گرفت. وي به كمك حافظه قوي، تلاش پيگير و علاقه وافري كه به شناخت راويان و محدثان راستگو و نقل اخبار اهل بيت (علیهم السّلام) داشت به جمعآوري حديث همت گماشت به طوري كه در طي ساليان اقامت در نجف، از شاگردان طراز اول استاد خود بود. ايشان در حدود سال 1392 ش (1331 ق) ساكن مشهد شد و در آنجا به مدت بيست و دو سال، به تصنيف و تأليف و تدريس پرداخت. درسهاي اخلاق شيخ عباس قمي با استقبال كم نظير طلاب و علماي شهر مواجه شد و نزديك به هزار نفر در آن شركت ميكردند. ايشان پس از تاسيس حوزه علميه قم، به دعوت آيت اللَّه شيخ عبدالكريم حائري راهي اين شهر شد و مدتي در آنجا اقامت نمود. در محضر پرفيض او، عالمان فرهيختهاي پرورش يافتند كه حضرات آيات: سيد حسين قمي، سيد صدرالدين صدر، سيد عبداللَّه شيرازي، حيدرقلي سردار كابلي، سيد محمد هادي ميلاني، محمد علي اراكي، سيد محمدرضا گلپايگاني، سيد محمود طالقاني و حضرت امام خميني از آن جملهاند. محدث قمي گذشته از تبحر و استادي در علوم مختلف اسلامي، در ادبيات عربي و فارسي نيز عالمي چيره دست بود و به شعر و شاعري علاقه بسيار داشت و گاه خود نيز شعر ميسرود. مجموعه آثار او متجاوز از هشتاد اثر است كه در علوم مختلف به نگارش درآمدهاند. آثار و نگاشتههاي شيخ عباس قمي در اين علوم نشان از روح تلاشگر و عظمت علمي وي دارد. كلمات لطيفه، علم اليقين، نَفسُ المَهموم، منازل الاخره و... از جمله سي كتاب تأليف شده ايشان ميباشد. همچنين مفاتيحُالجنان مهمترين و معروفترين اثر آن عالم رباني است. سرانجام وي در اواخر عمر راهي نجف شد تا اينكه در 1 بهمن 1319ش (23 ذيحجه 1359ق) در 63 سالگي رحلت كرد و در نجف اشرف در جوار قبر استاد خود، ميرزاي نوري مدفون گرديد. |
4) ارايه نظريه "ولايت فقيه (توسط حضرت امام خميني) در نجف اشرف (1348 ش):
اول بهمن 1348 ش، سرآغاز سلسله درسهاي زيربنايي "ولايت فقيه" يا "حكومت اسلامي" بود كه حضرت امام خميني(رحمت الله علیه) همزمان با رهبري حركت سرنوشتساز بسيج نيروهاي جوان و دانشگاهي و تشويق آنان به مطالعه و بررسي قوانين همه جانبه اسلام، در حالي كه چند سالي از تبعيدشان در نجف اشرف ميگذشت، در طي دوازده جلسه در مسجد شيخ انصاري ارائه نمودند. اين بحث علمي نه تنها حوزههاي علميه و محافل علمي روحانيت را با بياني مستدل و فقهي به اصل تفكيك ناپذيري دين و سياست متوجه مينمود، بلكه محيطهاي دانشگاهي را نيز با نظام سياسي اسلام به عنوان يك تئوري كامل و الهي براي حكومت اسلامي آشنا ميكرد و روح خودكمبيني و خودباختگي را از اين محافل آشنا با فرهنگ غرب ميزدود. سخنان حضرت امام خميني در اين جلسات پس از مدتي تبديل به كتابي با همين عنوان گرديد و عليرغم ممنوعيت و تدابير شديد ساواك ايران، به طرق گوناگون و مخفيانه به دست مبارزان داخل كشور ميرسيد. هر چند اين كتاب در ابتدا جز در ميان پيروان امام خميني بازتاب گسترده و مهمي نيافت اما پس از پيروزي انقلاب اسلامي، از اهميت ويژهاي برخوردار شد. |
5) حمله مزدوران رژيم طاغوت به دانشگاه تهران (1340ش):
اولين اقدامي كه پس از روي كارآمدن علي اميني به نخست وزيري، صورت گرفت، اعلام طرح اصلاحات ارضي و محدود كردن مالكيت بود. وي سعي داشت تا با انجام يك سلسله نمايشها و فريب كاريها، ايران را مدتي از انفجار دور داشته و خود را به عنوان دلسوز مردم و علاقهمند به روحانيت مطرح سازد. اميني خود را خدمتگزار ملت مسلمان و همگام با روحانيت نشان ميداد؛ براي جلب افكار عمومي به ديدن علما و مراجع قم رفت. وي در اول دي ماه 1340 ش (13 رجب 1381 ق) توانست به بيت امام خميني(ره) نيز راه پيدا كند ولي با شنيدن مطالبي كه امام در زمينه ديكتاتوري و دودمان پهلوي و سلطه آمريكا بيان نمود، از فريب روحانيت نااميد شد. از آن طرف، تصميم دولت بر اجراي اصلاحات ارضي و تحديد مالكيت، در بين بعضي از طبقات از جمله مالكين، مورد حُسن ظن آنها واقع نشد و تدريجاً در اطراف آن سرو صدا بلند شد و با اتحاد برخي گروهها عليه دولت، اميني از هر طرف مورد حمله قرار گرفت. در روز اول بهمن 1340، از طرف دانشآموزان، تظاهراتي صورت گرفت.دانشجويان دانشگاه نيز به حمايت از دانشآموزان، دست به تظاهرات زده و در نتيجه بين آنها و پليس زد و خورد شديدي در گرفت. در اين حادثه در حدود 200 نفر پليس و دانشجو زخمي شدند و به تأسيسات و آزمايشگاههاي دانشگاه تهران صدمات زيادي وارد آمد. پس از اين حادثه، به دستور دولت، دانشگاه تا اطلاع ثانوي كه 74 روز طول كشيد، تعطيل شد. |
6) اعدام انقلابي "حسنعلي منصور" توسط "بخارايي" عضو هيأت مؤتلفه اسلامي (1343ش) :
حسنعلي منصور فرزند علي منصور در سال 1302 در تهران به دنيا آمد و پس از فارغ التحصيلي از دانشگاه، به استخدام وزارت امور خارجه درآمد. وي طي سالهاي دهه 1320، مدارج ترقي را پيمود تا اين كه پس از ورود به مجلس شوراي ملي و سنا در شهريور 1342 و تاسيس حزب ايران نوين، راه براي صدارت او باز شد. حسنعلي منصور از اسفند 42 تا بهمن 43 به مدت كمتر از يك سال نخست وزير بود. تصويب كاپيتولاسيون، افزايش قيمت بنزين و تبعيد حضرت امام خميني(رحمت الله علیه) به عنوان نخستين گام اجراي روش او در اداره كشور محسوب ميشد. در ساعت 10 صبح روز اول بهمن 1343 هنگامي كه حسنعلي منصور با غرور تمام قصد پياده شدن از اتومبيل در جلوي درب ورودي مجلس شوراي ملي را داشت، هدف گلوله شهيد محمد بخارايي از اعضاء شاخه اجرايي هيئت مؤتلفه اسلامي قرار گرفت و چند روز بعد به هلاكت رسيد. فتواي قتل منصور از جانب آيتاللَّه سيد محمد هادي ميلاني در مشهد صادر شده بود. ميگويند وقتي در دادگاه از محمد بخارايي سؤال ميكنند كه با دو گلوله اول منصور زنده نميماند ولي چرا سومين گلوله را به گلوي او شليك كردي؟ آن جوان رشيد در پاسخ گفت: حنجرهاي كه از آن به روحانيت اهانت شده، بايد دريده شود. |
7) انحلال شوراي سلطنت به دنبال استعفاي رييس آن در پاريس (1357 ش):
سيد جلال الدين تهراني رييس شوراي سلطنت، دو روز پس از خروج شاه از ايران به توصيه اعضاي شوراي سلطنت به ويژه شاپور بختيار، براي ملاقات و مذاكره با امام خميني عازم پاريس شد. ولي پيام امام مبني بر غيرقانوني بودن شوراي سلطنت، اين ملاقات را غيرممكن ساخت. همچنين امام، شرط ملاقات را استعفاي كتبي با اعلام اين نكته كه شوراي سلطنت غيرقانوني است، عنوان نمود. سيدجلال الدين تهراني در اين شرايط، در روز اول بهمن ماه 1357 استعفاي خود را از رياست و عضويت اين شورا اعلام كرد و آن را غيرقانوني خواند. با استعفاي تهراني، عمر يك هفتهاي اين شورا به پايان رسيد و به دنبال آن جمع كثيري از نمايندگان مجلس نيز استعفا نمودند. |
8) درگذشت موسيقيدان، خطاط و اديب معاصر استاد "ابراهيم بوذري" (1365 ش):
استاد ابراهيم بوذري در سال 1274 ش در طالقان به دنيا آمد. وي پس از فراگرفتن علوم مرسوم زمان مانند ادبيات فارسي و عربي و فقه و اصول به مطالعه رشته قضا پرداخت و از محضر حضرات آيات ميرزا خليل كمرهاي، سيد ابوالقاسم كاشاني و علي شوشتري استفاده كرد. ايشان همچنين از آيتاللَّه شوشتري اجازه در امور حسبيه گرفت. استاد بوذري پس از مدتي وارد عرصه خوشنويسي گرديد و مدتي بعد از استاد عماد طاهري استفاده برد و در محضر استاد عبدالحميد ملك كلامي مشهور به اميرالكتاب به شاگردي پرداخت. استاد بوذري علاوه بر سالها تدريس خوشنويسي، جزء نخستين كساني بود كه بنياد كلاسهاي آزاد و رايگان خوشنويسي را به وجود آورد و به كمك ديگر استادان، انجمن خوشنويسي ايران را پايهگذاري كرد. از استاد بوذري كه داراي شيوه خاص خطي خود بود آثار كتابت گوناگوني به جاي مانده كه منتخب ديوان سعد سلمان، ديوان حافظ، ملخّص مثنوي و كتيبههاي آرامگاه شيخ سعدي و كتيبه دروازه قرآن شيراز از آن جملهاند. اين هنرمند فرهيخته سرانجام در 91 سالگي بدرود حيات گفت. |
9) رحلت فقيه جليل و عالم خدمتگزار آيت اللَّه "مهدي حائري تهراني" (1379 ش):
آيتاللَّه شيخ مهدي فرزند شيخ عباس حائري تهراني در سال 1304 ش (1344 ق) در بيت علم و فقاهت در كربلا به دنيا آمد. وي در كودكي به همراه پدر راهي تهران شد و علي رغم رحلت پدر، در فراگيري علم و دانش، كوشش و تلاش فراواني از خود نشان داد به طوري كه به همراه علوم حوزوي، تحصيلات دانشگاهي را نيز ادامه داد. آيتاللَّه حائري در 23 سالگي به حوزه علميه قم رفت و پس از گذراندن سطوح عاليه، دروس خارج فقه و اصول و فلسفه را در محضر حضرات آيات: سيد حسين بروجردي، علامه طباطبايي، محمدعلي اراكي و حضرت امام خميني فراگرفت تا به مدارج والاي علمي دست يافت. ايشان همچنين پس از هفت سال اقامت در قم، راهي حوزه نجف شد و در شمار شاگردان استادان نامداري همچون: سيد جمال الدين گلپايگاني، سيد عبدالهادي شيرازي و سيد ابوالقاسم خويي قرار گرفت. آيتاللَّه حائري تهراني پس از اخذ اجازه اجتهاد از حضرات آيات سيد عبدالهادي شيرازي و سيد جمالالدين گلپايگاني و اجازه روايت از شيخ آقابزرگ تهراني به قم بازگشت و به خدمات فراوان علمي و ديني پرداخت. وي در قم و سپس در تهران به ايجاد كتابخانهها، مدارس، نوسازي اماكن مذهبي و عام المنفعه قديمي و فراهم نمودن امكانات آموزشي و رفاهي براي طلاب همت ورزيد و همزمان دروس دانشگاهي خويش را تا اخذ درجه دكتري در دانشكده الهيات دانشگاه تهران پيگيري كرد. از آيتاللَّه حائري تهراني آثار متعددي برجاي مانده كه تقريرات درس فلسفه علامه طباطبايي، سير قرآن و تفسير، روش تبليغات اسلامي و پندهاي معصومين از آن جملهاند. سرانجام آن عالم خدمتگزار پس از 75 سال زندگي پربركت در اول بهمنماه 1379 ش برابر با 24 شوال 1422 ق در تهران چشم از جهان فروبست و در قبرستان شيخان قم به خاك سپرده شد. |
10) 5 صفرسال346هجري قمري:
«علي ابن الحسين علي مسعودي»، مورّخ و جغرافيدان بزرگ جهان اسلام بدرود حيات گفت. اين عالم فاضل تحصيلات خود را دربغداد ازمراكز علمي آن روزگاربه پايان رساند و به اكثركشورهاي اسلامي و غيراسلامي سفركرد. مسعودي دراين سفرها با آداب و رسوم وعادات مردم، نوع حكومت، مذهب و اوضاع تاريخي و جغرافيايي نقاط مختلف آشنا شد و آنها را ثابت كرد. بعدها همين يادداشتها اساس كتابهاي ارزشمند مسعودي را فراهم آوردند. ازآثاراين مورّخ برجسته مي توان« اَخبارُ الزَّمان درسي جلد» اشاره كرد. ازاين اثرتنها نخستين جلد آن دركتابخانه وين موجود است. همچنين كتاب« التَّنبيه و الاشراف» كه درباره اوضاع تاريخي و جغرافيايي ممالك و اقوام مختلف است؛ ازارزشمندترين آثارمسعودي بشمارمي رود. |
11) وفات "حضرت رقيه (سلام الله علیها) " دختر كوچك امام حسين(علیه السّلام) در شام (61 ق):
رقيّهخاتون يا فاطمه بنت الحسين(علیه السّلام) معروف به فاطمهي صغيره، دختر آخر امام حسين(علیه السّلام) از مادري به نام اماسحاق بنت طلحه يا شاهزنان بود. سن مبارك او را 5 4 3 يا 7 سال دانستهاند. امام حسين(علیه السّلام) بسيار به او مهر ميورزيد و وي نيز به پدر، علاقهي فراواني داشت. رقيّه به همراه پدر، برادران، عموها و ديگر خاندان نبوي راهي سرزمين كربلا شد. پس از شهادت امام و يارانش به اسارت كوفيان درآمده و سپس راهي شام شدند. رقيّه خاتون در شام، شب و روز در فراق پدر ميگريست و پدر را طلب ميكرد. معروف است كه در خرابهي شام، پس از ديدن سَرِ بريدهي پدر و گفتگوي سوزناك با وي، لب بر لبهاي پدر نهاده و آن چنان گريسته كه بيهوش شد. وقتي كه او را حركت دادند، دريافتند كه از دنيا رفته است. آستانهي حضرت رقيه(س) يكي از زيارتگاههاي شيعيان در شهر دمشق پايتخت سوريه، در 300 متري شمال شرقي مسجد مشهور اُموي واقع است. |
12) تولد "ابن يونس" فقيه و طبيب مسلمان (551 ق):
كمالالدين ابوعمران مشهور به ابن يونس، فقيه، طبيب، و رياضيدان مسلمان در موصل در شمال عراق متولد شد. او پس از پايان تحصيلاتِ مقدماتيِ معارف ديني، به فراگيري رياضيات، فقه و ادبيات پرداخت و پس از كسب مهارت در اين علوم، به تدريس روي آورد. ابن يونس از جمله دانشمندان برجستهي عصر خود به شمار ميرفت و در زمينهي فقه مذاهبِ مختلف اسلامي و ساير اديان الهي چيره دست بود تا آنجا كه حتي يهوديان و مسيحيان نيز براي تفسير تورات و انجيل به او مراجعه ميكردند. اين فقيه و رياضيدان مسلمان در ادبيات نيز از استعداد خاصي بهرهمند بود و شعر ميسرود. اَسرارُالسُّلطانية در نجوم و شرحُ الاَعمالُ الهِنْدِسيّة در رياضي از آثار ابنيونس ميباشند. |
13) رحلت آيت اللَّه "محمدعلي معصومي" عالم و فقيه بزرگوار اسلام (1372 ق):
آيت اللَّه محمدعلي معصومي، عالم و فقيه مسلمان در سال 1288 ق به دنيا آمد و از نوجواني، فراگيري علوم ديني را آغازكرد. وي پس از ساليان متمادي تحصيل در حوزهي علميهي نجف، به درجات بالاي علمي دست يافت. آيت اللَّه معصومي همچنين از مبارزين عصر خود به شمار ميرفت و در دفاع از آرمان اسلام و مسلمين كوشا بود.حاشيه بر جواهر و شرح لمعه از جمله آثار اوست. وفات اين عالم رباني در بهبهان از شهرهاي جنوبي ايران در 84 سالگي روي داد. |
14) 21 ژانويه 1887 ميلادي:
بناي برج ايفل در شهر پاريس به همت ايفل از جمله مهندسان برجسته فرانسوي، آغاز شد. اين برج كه از پديده هاي بزرگ و ديدني جهان امروز به شمار ميرود، از سه طبقه تشكيل شده و ارتفاع آن سيصد متر است. گفتني است برج ايفل به طور كامل از جنس آهن است و بناي آن در سال 1889 ميلادي به پايان رسيد. |
15) وقوع توفان شديد در خليج بنگال در شرق هند (1737م):
در 21 ژانويه 1737م پرتلفاتترين توفانهاي تاريخ در خليج بنگال در شرق هند روي داد و 300هزار نفر را به كشتن داد. در منطقه خليج بنگال هر از چندگاهي توفانها و سيلهاي عظيمي اتفاق ميافتد وتلفات زيادي به بار ميآورد. |
16) اعدام "لويي شانزدهم" پادشاه فرانسه در جريان انقلاب اين كشور (1793م):
وخامت اوضاع اقتصادي در فرانسه باعث شد تا لويى شانزدهم و هيأت حاكمه اين كشور از نمايندگان طبقات مختلف جامعه براي اجتماع و يافتن راه حل كمك جويند اما در عمل، اين طبقات اشرافي بودند كه به منافعي دست يافتند. با اين پيشزمينه از اوايل سال 1789م انقلاب فرانسه وارد اولين مرحله خود شد و مردمِ خشمگين از اعمال مستبدانه لويى شانزدهم سر به شورش برداشتند. آنها پس از به غنيمت گرفتن توپ و تفنگ از دولت، در 14 ژوئيه 1789م زندان باستيل، محل نگهداري زندانيان سياسي را با خاك يكسان كردند و ضربهاي سخت و مستقيم بر حكومت ديكتاتوري وارد نمودند. در ادامه رويدادهاي فرانسه، در دهم اوت 1792م، خاندان سلطنتي محبوس شدند و از سوي رهبران انقلاب، انقراض حكومت پادشاهي و تأسيس جمهوري اعلام گرديد. ولي اتخاذ تصميم نهايى درباره سرنوشت خانواده سلطنتي به عهده مجلس ديگري كه كنوانسيون ناميده ميشد محول گرديد. بحث كنوانسيون درباره سرنوشت لويى شانزدهم 24ساعت به طول انجاميد و در اين مدت، يك يك اعضاي كنوانسيون، پشت تريبون رفته و پس از اظهار نظر، راي خود را اعلام ميكردند. در تمام مدت تشكيل جلسه، در اطراف كنوانسيون، تظاهراتي به طرفداري از صدور حكم اعدام لويى شانزدهم جريان داشت. در چنين جوي، تصويب حكم اعدام پادشاه فرانسه در كنوانسيون، امري طبيعي و اجتنابناپذير بود. در نهايت، اين مجلس در 16 ژانويه 1793م، پيشنهاد اعدام لويى را داد؛ زيرا وجود لويى را خطر بالقوهاي براي جمهوري تازه تأسيس فرانسه ميدانست. بدين ترتيب، لويى شانزدهم به جرم ديكتاتوري و نيز همدستي باكشورهاي بيگانه محاكمه و در 21 ژانويه 1793 در 39 سالگي در ميداني كه امروز به نام ميدان كنكورد معروف است به وسيله گيوتين اعدام شد. نكته شگفتآور اينكه او با همه ضعف و زبوني كه در حل مسائل زندگياش از خود نشان داد، مرگ را با شجاعت و خونسردي استقبال كرد. |
17) مرگ "ولاديمير لنين" پايهگذار اتحاد جماهير شوروي سابق (1924م):
ولاديمير ايليچ اوليانف معروف به لنين رهبر انقلاب اكتبر 1917 روسيه، در 22 آوريل سال 1870م به دنيا آمد. اعدام برادر بزرگ وي به جرم شركت در توطئه قتل الكساندر سوم، تزار روسيه، در لنين انگيزه سازماندهي فعاليت براي براندازي حكومت تزاري را به وجود آورد. لنين 6 ماه پس از ورود به دانشگاه، به دليل شركت در تظاهرات دانشجويى و فعاليتهاي سياسي اخراج شد و در سال 1893م سازمان زيرزميني سوسيال دموكراتهاي روسيه را پايهريزي كرد. لنين در اوايل سال 1895م به دليل بيماري جهت مداوا عازم سوئيس و فرانسه شد. او در اين سفر توانست با رهبران سوسياليست اروپا و نيز سردمداران نظريه ماركسيسم روس ملاقات كند و شيوه مبارزه كمونيستي را بهتر از گذشته از آنان بياموزد. لنين پس از چندي به روسيه بازگشت و مدت كوتاهي پس از آن در پي انتشار يك نشريه ضد دولتي دستگير و پس از 14 ماه زندان به مدت سه سال به سيبري تبعيد شد. او در تبعيدگاه كتابهاي متعددي درباره ماهيت نظام سياسي و اقتصادي تزار روس و نيز اهداف سوسيال دموكراتها در روسيه انتشار داد و طرفداراني پيدا كرد. لنين پس از تبعيد راهي آلمان شد و به كمك آلمانيها روزنامهاي به نام جرقه منتشر كرد كه آن را به داخل روسيه ميفرستاد. اين روزنامه در ادامه فعاليت خود، نه فقط به عنوان يك ارگان انقلابي تبليغاتي، بلكه به صورت يك عامل سازمان دهنده و هماهنگ كننده فعاليتهاي انقلابي در داخل روسيه شناخته شد. در سال 1903م حزب سوسيال دموكرات روسيه در نتيجه اختلافات داخلي به دو گروه تندرو و ليبرال تجزيه شد. گروه تندروها به بلشويك (اكثريت) و گروه ليبرالها به منشويك (اقليت) معروف شدند. اين تجزيه و انشعابْ ضربه بزرگي براي لنين كه در پي ايجاد اتحاد بين مخالفان تزار بود محسوب ميشد. با اين حال، لنين در سالهاي بعد توانست با كمك گروه اكثريت يا بلشويكها، حزب بلشويك را با خط مشي مبارزه علني و مسلحانه عليه حكومت تزاري به وجود آورد. نقش لنين در تحريك كارگران كارخانجات و نيروهاي مسلح موجبات خشم دولت موقت را كه پس از استعفاي تزار نيكلاي دوم، زمام امور را به دست گرفته بود، عليه وي فراهم آورد. در نتيجه لنين در ژوئيه 1917م با تغيير قيافه به فنلاند گريخت اما در اكتبر همان سال با تدابير نظامي وسيعتري وارد روسيه شد. در اين مرحله، لنين طي عمليات نيمه كودتايى - نيمه مردمي با حمله گروهي از سربازان نيروي دريايى وابسته به بلشويكها به پايتخت و تصرف آن و پيشرويهاي مرحله به مرحله، انقلاب روسيه را در 25 اكتبر 1917م (برابر با نهم نوامبر براساس تقويم جديد) به پيروزي رساند. با قدرتگيري لنين و روي كار آمدن دولت موقت، عناصر ليبرال قصد داشتند جنگ با آلمان و اتريش را ادامه دهند ولي لنين كه با كمك آلمانيها و قول و قرار قبلي با آنها به روسيه بازگشته بود ميخواست به هر قيمتي شده به تعهدات خود براي متاركه جنگ عمل كند. از اينرو در شش ماه اول زمامداري خود به وعده متاركه جنگ عمل كرد و با اعطاي امتيازات گوناگون، صلح خفت بار با آلمان را پذيرفت. لنين در سال 1921م سياست جديد اقتصادي خود را كه متضمن آزاديهايى براي فعاليتهاي اقتصادي به مردم بود اعلام كرد ولي از سال 1922م به علت بيماري نتوانست بر اداره امور كشور تسلط يابد. در همين سال، لنين به كميته مركزي حزب كمونيست شوروي توصيه كرد تا مقام دبير كلي به ژوزف استالين داده شود. اما استالين پس از قبضه اين مقام، لنين را به بهانه استراحت به مكاني در پنجاه كيلومتري مسكو فرستاد و ارتباط وي را با خارج قطع كرد. در اين زمان، لنين ضمن يادداشتي خواهان بركناري استالين شد ولي اين نوشته سي سال بعد، و پس از مرگ استالين افشا گرديد. لنين در سالهاي پس از پيروزي انقلاب تا زمان مرگش، هيچ گاه شاهد اوضاع آرام در روسيه نبود. دولتهاي بزرگ سرمايهداري اروپا و مخالفت نظاميان، سلطنتطلبان، رقباي سياسي و حزبي و نارضايىهاي داخل مردم در گوشه و كنار روسيه به صورت عامل بازدارنده و فشار عليه لنين عمل ميكردند. لنين موفق شد بنيان يك حكومت خفقان و ديكتاتوري را در جامعه روسيه پايهريزي كند و با قتل تزار روس و خانوادهاش، حكومت تزاري را سرنگون سازد. زمامداري لنين بيش از شش سال طول نكشيد و سرانجام در 21 ژانويه 1924م بر اثر سكته مغزي در 54 سالگي به كام مرگ فرو افتاد. جسد وي را پس از موميايي شدن در يك تابوت شيشهاي، در مقبرهاي كه براي او در ميدان سرخ ساخته شد، قرار دادند. |
18) مرگ "ارنست هرتْسْفِلْدْ" مستشرق معروف آلماني (1948م):
ارنسْتْ اميل هِرتْسفِلْدْ، خاورشناس برجسته آلماني در 23 ژوئيه 1879م در يكي از شهرهاي آلمان متولد شد. او تحصيلات خود را در دانشگاههاي مونيخ و برلين پي گرفت و پس از اخذ ليسانس معماري، دكتراي فلسفه را از دانشگاه برلين دريافت نمود. هرتسفلد ابتدا به عنوان استاديار جغرافياي تاريخي در همان دانشگاه به تدريس پرداخت و در كنار آن ضمن خدمت در موزه دولتي پروس، به مطالعه در جغرافياي تاريخي مشرق زمين به ويژه ايران و عراق پرداخت. وي از سال 1903م در خاور نزديك و خاورميانه و نيز در طول جنگهاي اول و دوم جهاني به كاوشهاي باستانشناسي در ايران، بينالنهرين و سوريه مشغول بود و با هيأت اعزامي به نينوا براي كشفيات باستانشناسي و تاريخي اعزام گرديد. در جريان اين ماموريتها بود كه شوق تحقيق در تاريخ مشرقِ قديم در او افزايش يافت و شوقش به تاريخ اشكانيان و مطالعات اسلامي به حدي زياد شد كه در تمام عمر از آن دست نكشيد. وي همچنين چندين سال در مورد تمدنِ بابليها، آشوريها، ساسانيان و نيز صنايع، معماري و اسناد مربوط به صنعت دوره هخامنشيان و دوره اسلامي به تحقيق و كاوش اشتغال داشت. هرتسفلد در سال 1920م كرسي استادي جغرافياي تاريخي مشرق زمين در دانشگاه برلين را به دست آورد و به طور همزمان به تدريس در رشته زبانشناسي شرق اشتغال يافت. وي مدتها در ايران به مطالعه و تحقيق پرداخت و گزارشي جامع درباره ويرانههاي تخت جمشيد براي دولت ايران تهيه نمود. در جريان اين كاوشها آثار متعدد باستاني شامل ظروفِ حجاري، نقاشي و كتيبههاي زيادي از زير خاك بيرون آورده شد. در اين ميان هر چند تلاشهاي علمي هرتسفلد در شناسايى تمدن كهن مناطق مختلفِ شرق، مثالزدني است، اما نبايد از نظر دور داشت كه اين امر زمينههاي غارت و انتقال اشياء عتيقه بسياري به موزههاي غرب را فراهم آورد. هرتسفلد عضور انجمن آسيايى لندن و ايرلند، عضو فرهنگستان عربي دمشق، عضو افتخاري مؤسسه باستانشناسي هند و فرهنگستان بريتانيا بود. از هرتسفلد آثار متعددي در زمينه تاريخ تمدن اسلامي و پژوهشهايي در مورد نقشهبرداري از مناطق مختلف شرق به جاي مانده كه كتيبههاي ايران قديم، ايران در شرق قديم، زرتشت و جهان از آن جملهاند. ارنست اميل هرتسفلد سرانجام بعد از 69 سال زندگي در 21 ژانويه 1948 در شهر بال سوئيس درگذشت. |
19) به آب انداختن اولين زيردريايي هستهاي جهان در امريكا (1954م) |