کربلا به وقت عاشقی

عاشقی و شیدایی به سبک زهیر و همرزمانش

فتنه و آزمایش تاریخی سال 61 هجری عرصه امتحانی بود برای مدعیان عاشقی و کسانی که صادقانه در این مسیر قرار داشتند، در این بین افراد بسیاری طعم تلخ مردودی از این امتحان بزرگ را تجربه کردند و افراد سرشناسی همچون زهیربن قین ها به درجه ممتازی در این عرصه دست یازیدند.
يکشنبه، 2 شهريور 1399
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی بیرانوند
موارد بیشتر برای شما
عاشقی و شیدایی به سبک زهیر و همرزمانش
در حیات مادی و دنیوی کم نیستند افرادی که نه تنها ادعای عاشقی نسبت به حضرات معصومین(علیه السلام) را ندارند، بلکه بیشتر لاف عاشقی را از خود نشان داده اند، چرا  که اگر کسی به درستی واحدهای درسی عشق و دوستی را گذرانده باشد به خوبی می داند همواره می بایست بین عاشق و معشوق سنخیتی از جنس صداقت و راستی حاکم باشد، صرف مدعی بودن به هیچ وجه گویای عاشقی دلسوخته نیست به عبارتی اگر کسی مدعی عاشقی نسبت به معشوقی است، حداقل کاری که می بایست انجام دهد، حذف فاصله ها و موانع دست یابی به معشوق است، والا عاشقی که خود را از معشوقش دور نگه می دارد و تلاشی برای نزدیکی و وصال به او نداشته باشد، بیش از آنکه مدعی عاشقی باشد در توهم عاشقی و محبوبی به سر می برد، وعشق او پوچ و تو خالی است.

فتنه و آزمایش تاریخی سال 61 هجری عرصه امتحانی بود برای مدعیان عاشقی و کسانی که صادقانه در این مسیر قرار داشتند، در این بین افراد بسیاری طعم تلخ مردودی از این امتحان بزرگ را تجربه کردند و افراد سرشناسی همچون زهیربن قین ها به درجه ممتازی در این عرصه دست یازیدند. در این نوشتار تلاش داریم برخی از شاخص های مهم و راهبردی عاشق راستین در مکتب عاشورا را تبیین و تفسیر نماییم.

 
اکسیری به نام عشق به امام حسین(ع)

بدون شک تا انسان درک و تصور صحیح از قیمت و ارزش عشق و دوستی به امام حسین(علیه السلام) را نداشته باشد، آن چنان که شایسته است به سوی این اکسیر شفا بخش و نجات دهنده حرکت نخواهند کرد، در روایتی بسیار زیبا و ارزشمند از پیامبراکرم(صلی الله علیه و اله) این چنین نقل شده است: «حُسَینٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَینٍ أَحَبَّ اللَّهُ مَنْ أَحَبَّ حُسَینا حسین سبط من الأسباط؛[1] حسین از من است و من از حسینم؛ کسی که حسین (علیه السلام) را دوست بدارد، خدا او را دوست می‌دارد؛ حسین (علیه السلام) بزرگی از بزرگان (در خیر و نیکی) است». چه اجر و مزد و مقامی بالاتر از این که انسان به درجه ای در عالم هستی دست یابد که مورد محبت و دوستی خدای متعال قرار بگیرد، اگر کسی به مقام دوستی و محبت باری تعالی دست یابد تمام خیرات و برکات در اختیار او قرار خواهد داشت. کما اینکه این موضوع به خوبی از روایات اسلامی قابل استفاده است، در روایت دیگری از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) این چنین نقل شده است: «هر کس را که خداوند دوستى پیشوایان از خاندان مرا نصیبش فرمود در حقیقت به خیر دنیا و آخرت رسیده است پس هیچ کس تردیدى نداشته باشد که او در بهشت است‏».[2] در واقع از این اکسیر به عنوان راز عاقبت به خیری انسان در حیات مادی نیز یاد می شود.

 
عاشقی و شیدایی به سبک زهیر و همرزمانش

حذف فاصله ها در مسیر عاشقی
از جمله مهمترین و با ارزش ترین درس های عاشقی که اصحاب امام حسین(علیه السلام) همچون «زهیر بن قین بجلی» به عالمیان نشان دادند، حذف فاصله ها در این مسیر بود. با بررسی و واکاوی این موضوع به پارامترهای مهمی از شیدایی دست پیدا می کنیم، اگر کسی خواهان دست یابی به این اصل مهم موفقیت در دوستی و عاشقی با امام حسین(علیه السلام) و سایر اهل بیت(علیهم السلام) دارد باید این ملاک و معیارها را در زندگی خود اصلاح و تقویت نماید.
 
1-حذف فاصله های فکری و ایدئولوژیک
اولین و مهمترین مانع مسیر عاشقی و دوستی با اهل بیت(علیهم السلام) فاصله فکری و ایدئولوژیک است. تازمانی که یک انسان از لحاظ نگرش به دنیا و جهان بینی در خلاف جهت اندیشه اهل بیت(علیهم السلام) قدم بر می دارد، پا در مسیر صحیح دوستی و شیعه گری نگذاشته و از الفبای دوستی با آنها بی خبر است. جهانبینی الهی و توحیدی به سبک زندگی حضرات معصومین(علیهم السلام) آنها را از هر گونه تعلق و وابستگی به کشش های مادی و دنیوی رهانیده است، از این رو آنها در سبک و سیاق زندگی خود مصداق روشن آیه کریمه هستند که باری تعالی فرموده است: «قُلْ إِنَّ صَلَاتِی وَنُسُکِی وَمَحْیَایَ وَمَمَاتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ؛[3] بگو: «نماز و تمام عبادات من، و زندگی و مرگ من، همه برای خداوند پروردگار جهانیان است».

همین ایدئولوژی مهم فکری موجب شده است که تلاش آنها در دنیا نیز رنگ و بوی الهی به خود بگیرد و به دور از هر گونه خواسته و تمایل نفسانی باشد. موضوعی که به صراحت امام حسین(علیه السلام) در ابتدای قیام الهی و سیاسی خود به آن اذعان داشته است. «من از روی  خودخواهی و خوشگذرانی و یا برای  فساد و ستمگری  قیام نکردم، بلکه قیام من برای  اصلاح در امّت جدّم می باشد، می خواهم امر به معروف و نهی  از منکر کنم و به سیره و روش جدّم و پدرم علی  بن ابیطالب عمل کنم».[4]
مهم ترین و با ارزش ترین عامل سعادت و خوشبختی در فرهنگ عاشورا حذف فاصله های رفتاری و عملی با امام حسین(علیه السلام) است، این اصل مهم اخلاقی که گویای صدق و صفای یک عاشق راستین و محبت واقعی است.افرادی همچون «زهیر بن قین ها» در آزمون بزرگ کربلا به عالمیان ثابت کردند که در مسیر عاشقی اهل بیت(علیهم السلام)، رنگ خدایی به خود گرفته اند، و اعتقاد آنها همسو و هم رنگ با اعتقادات حسینی شده است. حماسه آنها از جنس ریا، دنیاخواهی، و رسیدن به پست و مقام مادی و دنیوی نبود، از این رو همچون کوهای آهین جان، مال و دارایی خود را فدای باور، اعتقاد، و ایدئولوژیک توحیدی کرده اند، از این رو در روز عاشورا پرده از صداقت و راستی خود در دفاع از اعتقادات خود بر می دارند و خطاب به طعنه یکی از یزیدیان که او گفته بود: ای زهیر، تو که شیعه این خاندان نبودی و طرفدارعثمان بودی!
 
زهیر گفت: «آیا اینکه اکنون در کنار حسینم، برایت کافی نیست که بدانی من پیرو این خاندانم؟! به خدا سوگند من هرگز به حسین بن علی(ع) نامه‌ای ننوشتم و فرستاده‌ای نزدش نفرستادم و هرگز به او وعده یاری ندادم، لیکن مسیر راه، من و او را با هم یک جا گردآورد، چون او را دیدم و یاد رسول خدا(ص) و منزلت حسین نزد او افتادم و دانستم که سوی دشمن خویش و حزب شما می‌رود آن گاه مصلحت چنین دیدم که یاری‌اش دهم و در حزب او باشم و جان خویش را برای آنچه که شما از حق خدا و رسول(ص) ضایع کردید فدایش گردانم».[5]
 
2-حذف فاصله قلبی و ایمانی
فرق مرتبه دوم با مرتبه اول در این است که گاهی برخی افراد هر چند از مقدمات علمی و فکری و ایدئولوژیک سعادت اطلاع دارند و از آن بی خبر نیستند، ولی با این حال این اطلاعات و آگاهی ها تنها در مرتبه محفوظات عقلی آنها توقف نموده است. در واقع آگاهی های فکری زمانی می تواند در وجود انسان انگیزش و حرکت ایجاد نماید که تأثیر خود را در قلب مشاهده نماید. در سال 61 هجری با آن اتفاق بسیار دردناکی که بر خاندان عصمت و طهارت وارد آمد هیچ کس از مقام و منزلت امام حسین(علیه السلام) و خاندان پاکش نزد خدای متعال و پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) بی خبر نبودند، ولی این آگاهی به مرتبه ایمان و باور نرسیده بود. فرق حضرت زهیر و سایر یاران امام حسین(علیه السلام) با کوفیان و شامیان ناسپاس این بود که آگاهی و شناخت اصحاب امام حسین(علیه السلام) به منزلگاه قلب نیز نفوذ کرده بود. از این رو آنها با تمام وجود و از صمیم قلب به امام حسین(علیه السلام) ابراز عشق و دوستی می کردند. موضوعی که به خوبی از گفتار حماسی آنها در شب عاشورا نیز نمایان است. شب عاشورا، پس از آنکه، امام حسین(علیه السلام) بیعت خود را از اصحاب و اهل بیتش برداشته و به آنان اجازه رفتن و نجات جان خویشتن داد؛ اصحاب آن حضرت(علیه السلام) هر کدام به نوعی وفاداری و پایداری خود را اعلام داشتند؛ از جمله اینکه زهیر بن قین برخاسته و گفت: «به خدا سوگند دوست دارم کشته شوم، باز زنده گردم، و سپس کشته شوم، تا هزار مرتبه، تا خداوند تو و اهل بیتت را از کشته شدن در امان دارد!».[6]
 
3-حذف فاصله های رفتاری و عملی
مهم ترین و با ارزش ترین عامل سعادت و خوشبختی در فرهنگ عاشورا حذف فاصله های رفتاری و عملی با امام حسین(علیه السلام) است، اصل مهم اخلاقی که گویای صدق و صفای یک عاشق راستین و محبت واقعی است، مرتبه ای که عاشق را به عرصه امتحان عملی وارد می نماید و در این مرتبه است که می توان درجه خلوص و صدق محبان و عاشقان راستین را مشاهده کرد. این اصل مهم در فرهنگ روایات اهل بیت(علیهم السلام) همواره مورد مطالبه  اهل بیت(علیهم السلام)قرار داشته است: «مَن أحَبَّنا فَلیَعمَل بَعَمَلِنا ، وَلیَستَعِن بِالوَرَعِ ، فَإِنَّهُ أفضَلُ مایُستعانُ بِهِ فی أمرِ الدُّنیا وَالآخِرَةِ؛[7]امام على(علیه السلام): هر که ما را دوست دارد، باید به کردار ما عمل کند و از پارسایى مدد گیرد ؛ چرا که آن، بهترین مددکار در امر دنیا و آخرت است». حذف فاصله های رفتاری در فرهنگ عاشورا به این معنا است که محب و شیعه واقعی می بایست در این مرتبه اهل بیت(علیهم السلام) را الگوی عملی و رفتاری خود قرار داده و تمام مراتب و مراحل زندگی فردی، اجتماعی، خانوادگی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و دینی را همسوی ایشان قرار دهد. در برابر ظلم و ستم بی تفاوت و خنثی نباشد و درد دین و غیرت دینی داشته باشد موضوعی که به خوبی در اصحاب امام حسین(علیه السلام) تجلی کرده بود.
 
پی نوشت ها:
[1]. کامل الزیارات، ص52، ح11.
[2].الخصال، ج‏2، ص515، ح1.
[3]. سوره مبارکه انعام، آیه162.
[4]. بحار الأنوار (ط - بیروت) ؛ ج‏44 ؛ ص329. «إِنّی  لَمْ أَخْرُجْ أَشِرًا وَ لا بَطَرًا وَ لا مُفْسِدًا وَ لا ...».
[5]. ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۵، ص۱۷۷-۱۷۸؛ بلاذری، انساب الاشراف ج۳، ص۱۸۴؛ خوارزمی، مقتل الحسین، ج۱، ص۳۵۳-۳۵۴؛ طبری، تاریخ الطبری، ج۴، ص۳۱۵-۳۱۶.
[6]. طبری، تاریخ الطبری، ج۴، ص۳۱۸.
[7].  الخصال، ج‏2، ص614.


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما