عشق و عاطفه معنا نمی شود بی تو

بهار عشق شکوفا نمی شود بی تو بیا که غنچه ی دل وا نمی شود بی تو بر آی از افق ای آفتاب صبح امید که شب رسیده و فردا نمی شود بی تو هزار چشمه ی جوشان به دشتها جاریست یکی روانه ی دریا نمی شود بی نو ز سرد مهری شبهای هجر دلتنگم بیا که عقده ی دل وا نمی شود بی تو
دوشنبه، 3 اسفند 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
عشق و عاطفه معنا نمی شود بی تو
عشق و عاطفه معنا نمی شود بی تو
عشق و عاطفه معنا نمی شود بی تو






ساده است اگر بهار
جنگلی سترگ را
برگ و بر دهد
یا پرنده را
ز شاخه ای به شاخه ای دگر سفر دهد
من در انتظار آن بهر گرم و بی قرار آفتابی ام،
می رسد،
مرا عبور می دهد ز روزهای سرد و سخت
خاک را پرنده می کند
سنگ را درخت ...
« مصطفی علی پور »

عشق و عاطفه معنا نمی شود بی تو

بهار عشق شکوفا نمی شود بی تو
بیا که غنچه ی دل وا نمی شود بی تو

بر آی از افق ای آفتاب صبح امید
که شب رسیده و فردا نمی شود بی تو

هزار چشمه ی جوشان به دشتها جاریست
یکی روانه ی دریا نمی شود بی نو

ز سرد مهری شبهای هجر دلتنگم
بیا که عقده ی دل وا نمی شود بی تو

بیا، بیا گره از کار عاشقان بگشای
که عشق و عاطفه معنا نمی شود بی تو
« مصطفی قلیزاده »
منبع: www.mehrebikaran.com





نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط