مسائل فلسفه سیاسى در اندیشه رهبرى ( 4 )

پـیـروزى انـقـلاب اسـلامـى در نـظـام دو قطبى پس از جنگ دوم جهانى ، طرح نوینى از یک حـکـومـت دیـنـى بـود کـه مردم در آن نقش اساسى در انتخاب نظام سیاسى یافتند. مدلى از سـاخـت قـدرت ارائه شـد کـه سـالهـا تـصـور مـى شـد کـه تـرکـیـبى ناهمگون از دو جزء « جـمـهوریت » و « اسلامیت » است به طورى که منتقدان آن همواره ناسازگارى و تضاد این دو حـوزه را بهـانـه تضعیف آن قـرار مـى دادنـد و در این میان عده اى که دلى در سوداى دمـوکـراسـى لیبرال داشتند، از جنبه هاى دینى
چهارشنبه، 5 اسفند 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مسائل  فلسفه  سیاسى  در  اندیشه  رهبرى  ( 4 )
مسائل فلسفه سیاسى در اندیشه رهبرى (4)
مسائل فلسفه سیاسى در اندیشه رهبرى (4)






4. مسأله مردم سالارى دینى

الف . مدل جمهورى اسلامى :

پـیـروزى انـقـلاب اسـلامـى در نـظـام دو قطبى پس از جنگ دوم جهانى ، طرح نوینى از یک حـکـومـت دیـنـى بـود کـه مردم در آن نقش اساسى در انتخاب نظام سیاسى یافتند. مدلى از سـاخـت قـدرت ارائه شـد کـه سـالهـا تـصـور مـى شـد کـه تـرکـیـبى ناهمگون از دو جزء « جـمـهوریت » و « اسلامیت » است به طورى که منتقدان آن همواره ناسازگارى و تضاد این دو حـوزه را بهـانـه تضعیف آن قـرار مـى دادنـد و در این میان عده اى که دلى در سوداى دمـوکـراسـى لیبرال داشتند، از جنبه هاى دینى نظام انتقاد مى کردند و عده اى نیز از خوف آن کـه مـبـادا اسـلام در تـعـامـل با دموکراسى قربانى شود به مقابله با آن برخاستند و خـواسـت و اراده مـردم را نـادیـده انـگـاشـتـنـد. بـرخـى از نـویـسـنـدگـان بـراى حل معما در درون مفاهیم گفتمانى به طرح فرضیه تئودموکراسى پرداخته اند و با پیش فـرض ایـن که در مدل جمهورى اسلامى که تئوکراسى و هم دموکراسى وجود دارد، اما هیچ کـدام بـه تـنـهـایى بر آن صادق نیست ، بنابراین بهتر است آن را نوعى تئودموکراسى بـدانیـم . (144) در نـقـد ایـن دیـدگـاه همـین کافى است که بدانیم هر سه مفهوم در فرآیند اندیشه سیاسى غرب شکل گرفته اند و داراى مفهوم خاص و پیش فرض هاى خاصى است کـه بـر مفـاهیـم معـادل آن در جمهورى اسلامى صادق نیستند. (145) مقام معظم رهبرى در این خصوص مى فرمایند:
« اولاً مردم سالارى دینى دو چیز نیست ، این طور نیست که ما دموکراسى را از غرب بگیریم و بـه دیـن سـنـجـاق بـکـنـیـم تـا بـتـوانـیـم یک مجمـوعـه کامل داشته باشیم ! نه ، خود این مردم سالارى هم متعلق به دین است .» (146) طرح گسترده بـحـث مـردم سالارى دینى در فاصله سال هاى 1380 ـ 1379 این تلقى را ایجاد کرد که گـویـا در انـدیـشـه سـیاسى مقام معظم رهبرى تحولى ایجاد شده است ؛ اما با مراجعه به نـظـرات و آراء گـذشـتـه ایـشان معلوم مى شود همین مباحث را در گذشته نیز داشته اند، اما متناسب با شرایط فکرى جدید شرح نوینى از همان نظریه جمهورى اسلامى است ایشان در سال هاى آغـازیـن انقـلاب اسـلامى در خطبه نماز جمعه مى گویند: « این که گفته مى شـود، دمـوکـراسـى هـا و مـردم سالارى یک حکومت غیر دینى است و حکومت دین نمى تواند یک حـکـومـت مـردم سـالارى بـاشد، این یک مغالطه است . حکومت اسلامى مى تواند در عین این که حـکـومـت الهـى اسـت حـکـومـت مـردمـى نـیـز بـاشـد. نـمـونـه اش صـدر اسـلام زمـان رسول اکرم (ص) و خلفا در اوایل و نمونه دیگرش حکومت جمهورى اسلامى که حکومت مردم است . حکومت عواطف مردم ، حکومت آراى مردم ، حکومت انتخاب مردم و حکومت عناصر مردمى در این حـکـومـت .» (147) بـنـابـرایـن بـا ایـن فـرض کـه مردم سالارى دینى تبیین نوینى از همان مدل جمهورى اسلامى است بدان اکتفا مى کنیم .

ب . مدل مردم سالارى دینى

مـردم سـالارى دینى ، نظامى سیاسى است که در آن حاکمیت متعلق به خداوند مى باشد که با عقیده و ایمان و عواطف و آراى مردم پیوند خورده است . (148) تعریف فوق بیانگر آن است که در اندیشه مقام معظم رهبرى ، مردم سالارى دینى مفهوم مرکبى از دو جزء « مردم سالارى » و « دینـى » نـیـسـت ، بـلکـه حقیقـت واحـد درون دیـنـى اسـت کـه فـقـط در چـارچـوب مـسـائل دیـنـى قـابـل تعـریـف اسـت . ایـشـان بـا تـمایز گذارى بین مردم سالارى دینى و دموکراسى غربى مى فرمایند: « مردم سالارى دینى به معناى ترکیب دین و مردم سالارى نـیـسـت ، بـلکـه یـک حقیقت واحد و جارى در جوهره نظام اسلامى است ، چرا که اگر نظامى بـخواهد بر مبناى دین عمل کند بدون مردم نمى شود، ضمن آن که تحقق حکومت مردم سالارى واقـعـى هم بدون دین امکان پذیر نیست .» (149) اگر چه این مفهوم حقیقت واحدى است ولى در تعیّن خارجى آن داراى اجزائى است که برخى داراى اولویت و اهمیت بیشترى است . یک جزء، « دیـن » و احـکـام دیـنـى اسـت و جـزء دیگـر « مـردم » و خواست عمومى آنهاست و جزء سوم « حـکـومـت » و نظام سیاسى است و جزء چهارم « حاکمیت » و قدرت برتر است . در این میان دو دیـدگـاه رسـمـى بـعـد از انـقـلاب اسـلامـى در ایـران شکل گرفته است :
1. دیـدگاهى که معتقد است حاکمیت از آن خداست ، اما خواست عمومى و انتخاب مردمى مقدم بر احـکـام دیـنـى اسـت . هـر نـوع سـاخـتـار و مدل حکومتى را که مردم مسلمان انتخاب بکنند مورد تأیید دین است و عنوان مردم سالارى دینى بر آن صادق است .
2. دیـدگـاهـى کـه حـاکـمـیـت را از آن خـدا مـى دانـد و معتقد است خداوند که به همه نیازها و کـمـبودهاى انسان آگاه است از طریق احکام دینى انسانها را هدایت و بهترین قوانین فردى و اجتماعى براى آنها وضع کرده است . بنابراین مردم مسلمان در سایه آموزه هاى دینى نوع حـکـومـت را انـتـخـاب مـى کـنـنـد و خـواسـت (150) عـمـومـى آنـهـا قابل انفکاک از باورهاى دینى آنها نیست . اندیشه مقام معظم رهبرى در چارچوب دیدگاه دوم قـابـل تـحـلیـل و ارزیـابى است ایشان مى فرمایند: « در نظام اسلامى یعنى مردم سالارى دیـنـى ، مـردم انـتـخـاب مـى کـنند، تصمیم مى گیرند و سرنوشت اداره کشور را به وسیله منتخبان خودشان در اختیار دارند، اما این خواست و انتخاب و اراده در سایه هدایت الهى هرگز بـه بـیـرون جـاده صلاح و فلاح راه نمى برد و از صراط مستقیم خارج نمى شود. البته « هـدایـت الهـى » در عـبـارت فـوق بـه صـرف اعتقاد و باور داشت فارغ از قوانین و احکام دیـنـى نـیـسـت ، بـلکه در اندیشه ایشان هدایت الهى در حوزه قوانین و احکام الهى که از هر گـونـه عیب و نقص ‍ بدور هستند قابل تحقق است . در منطق اسلام اداره امور مردم و جامعه با هـدایـت قـرآنـى و احـکام الهى است در قوانین آسمانى و الهى قرآن براى مردم شأن و ارج مـعـیـن شـده اسـت . مـردم هـسـتـنـد کـه انتخاب مى کنند و سرنوشت اداره کشور را به دست مى گـیـرنـد. این مردم سالارى ، راقى ترین ( مترقى ترین ) نوع مردم سالارى است که امروز دنـیـا شـاهـد آن اسـت ، زیرا مردم سالارى در چارچوب احکام و هدایت الهى است ، انتخاب مردم اسـت . امـا انـتـخابى که با قوانین آسمانى و مبراى از هر گونه نقص و عیب توانسته است جـهـت و راه صـحـیـحـى را دنـبـال کـنـد. آنـچه که در دنیا به نام دموکراسى و مردم سالارى شـنـاخـتـه مـى شـود، در هـمـه آنـها چهارچوب وجود دارد. در دموکراسى هاى غربى چارچوب عبارت است از منافع وخواست صاحبان ثروت و سرمایه داران حاکم بر سرنوشت جامعه ! تنها در آن چارچوب است که رأى مردم اعتبار پیدا مى کند و نافذ است . اگر مردم چیزى را کـه بـر خلاف منـافـع سـرمـایـه داران و صاحبان قدرت مالى و اقتصادى ـ و بر اثر آن قـدرت سـیـاسـى ـ اسـت بـخـواهـنـد هـیـچ تـضـمـینى وجود ندارد که این نظامها و رژیم هاى دموکراتیک تسلیم خواست مردم شوند. یک چارچوب محکم و ناشکننده بر همه این خواست ها و دمـوکـراسـى هـاى حـاکـم اسـت . در کـشـورهـاى سوسیالیستى سابق که آنها هم خودشان را کـشـورهـاى دمـوکـراتـیـک مـى نـامـیـدنـد ایـن چـارچوب حزب حاکم بود در خارج از چارچوب تمایلات و سیاست ها و انگیزه هاى حزب حاکم رأى مردم هیچ توانایى و کاربردى نداشت . بـه هـر حال این چارچوب وجود دارد. امتیاز نظام اسلامى در این است که این چارچوب احکام مقـدس الهـى و قـوانـیـن قـرآنى و نـور هـدایت الهى اسـت کـه بـر دل و عمل و ذهن مردم پرتو افشانى و آنها را هدایت مى کند. (151)
تأمـل در عبـارات فـوق بیـانگـر ایـن حقیقت است که مردم سالارى دینى در نگاه مقام معظم رهبـرى در راستـاى سیـاست دینامیکى و پویاى اسلامى مطرح است ، زیرا سیاست اسلامى نـسـبـت بـه شـهـروندان ، خنثى و بى طرف نیست و تنها در مقام تاءمین نیازهاى مادّى و حفظ وضع موجود نیست بلکه در این رویکرد سیاسى هدایت مردم و به پیش بردن آنها بر مبناى آمـوزه هـاى دیـنـى یکى اصل اساسى است و معناى هدایت مردم این است که بر اثر تعلیم و تـربـیـت درست و راهنمایى مردم به سرچشمه هاى فضیلت کارى بشود که خواست مردم در جهت فضایل اخلاقى باشد و هوس هاى فاسد کننده اى که گاهى به نام آراء و خواست مردم مـطـرح مـى گـردد از افـق انتخاب مردم دور شود. امروز شما ملاحظه مى کنید در بسیارى از دموکراسى هاى غربى زشت ترین ، انحرافات به عنوان این که خواست مردم است ، صبغه قـانـونـى پـیـدا مـى کـنـد و رسمى مى شود و به اشاعه آن کمک مى گردد. این غیبت عنصر مـعـنـوى و هـدایت ایمانى را نشان مى دهد(152) طبیعى است که نقش ‍ سازنده و هدایتگر حکومت اسـلامـى مـتکى به آراء مردم زمانى قابل تحقق است که حاکمان در اجراى احکام الهى کوشا باشنـد و لازمـه آن ، ایـن اسـت کـه زمـام امـور هـمـواره در دسـت حـاکـمان شایسته و صالح بـاشـد. (153) اگر چنین شد، بناى حکومت اسلامى این مى شود که مردم را از ظلمات به نور ببرد در کشاکش مسائل جهان و میان مردم هم ظلمت هاى فراوانى سر راه قرار مى گیرد. اراده دیـن اسـت کـه انـسـان را از ظـلمـات خـودخـواهـى ، خـودپرستى ، شهوت ، محصور بودن در مسائل شخصى ، بى تقوایى در برخورد با هر کس با هر چیز و با پدیده هاى عالم خارج کـنـد و بـه نـور مـعـنـویـت ، نور هدایت و نور همت بکند براى خدا. اگر این طور شد جامعه نورانى خواهد شد. (154)
در دیدگاههاى مقام معظم رهبرى ، مردم سالارى دینى به عنوان نظام آرمان ها معرفى شده اسـت . (155) و در جـامعـه اى قـابـل تـحقق است که « هم در باطن مردم ، هم در مقررات و هم در باطن مجریان با اخلاص نورانیت وجود داشته باشد.» (156) و با این اوصاف مردم سالارى دینى جـامعـه پـاک و فـاضـله دینـى اسـت که آرمـان قـابـل دسترس متدینان مى باشد که ایشان الگوى مردم سالارى دینى را رفتار سیاسى امیرالمؤ منین (ع) معرفى کرده اند. (157) و در زمان غیبت نظام ولایت فقیه را مصداق این مردم سـالارى دینـى مـى دانـنـد. (158) مـقام معظم رهبرى در خطبه هاى نماز جمعه تهران نسبت بین عـنـاصـر چهارگانه مردم سالارى دینى را چنین بیان کرده اند: « یک روى مردم سالارى این اسـت که مردم مسئولان را انتخاب مى کنند. آن روى دیگر این است که وقتى مسئولان بر سر کـار آمـدنـد، هـمـه هـمـتشان رفع نیازهاى مردم و کار براى آنهاست ... اگر حاکمان و صاحب مـنـصـبـان اسـلامـى بخواهند این وظایف را انجام بدهند به یک نقطه دیگر احتیاج دارند و آن اخـلاص و بـراى خـدا کـار کـردن و بـا خـدا رابـطـه خـود را نـگـهـداشـتـن اسـت . مـسئول امور و صاحب منصب در نظام اسلامى مساءله اش فقط مواجهه با مردم نیست ، اگر با خدا متصل نباشد کار براى مردم و خدمت براى آنها لنگ خواهد ماند.» (159)

اصول مردم سالارى دینى

1. فـضـیـلت مـحـورى :

مردم سالارى دینى نظام سیاسى است که در آن ، جامعه سرشار از فـضـایـل مـعـنـوى اسـت و از نـاپـاکـى هـا و زشـتـى هـا و رذایـل اخـلاقـى تـطهیر شده است . نکته اصلى در مردم سالارى دینى این است که این هدیه انـقـلاب اسـلامـى بـه مـلت ایـران اسـت . ایـن تـجـربـه جـدید و جوانى است ، اما تجربه قـابـل تـاءمـل و پـى گـیـرى و قـابـل تـقـلیـدى است براى همه کسانى که دلشان براى فضیلت هـا و « جـامـعـه پـاک » و پـاکـیـزه انـسـانـى مـى تـپـد و از جـرایـم و رذایل اخلاقى و رواج زشتى هاى خلقیات بشرى رنج مى برند. (160)

2. هـدایـت محورى :

از ویژگى هاى اساسى مردم سالارى دینى این است که همه جهت گیرى هـا بـرمـبـناى قوانین الهى تعیین مى شود و انتخاب مردمى نیز در همین چارچوب صورت مى گیرد و بـه همین دلیل در اندیشه رهبرى به عنوان « مترقى ترین » نوع مردم سالارى تلقى شده است . (161)

3. حاکمیت الهى :

در جامعه اى که برمبناى قوانین آسمانى پایه ریزى شده باشد حاکمیت متعلق به خداوند است . « در نظام سیاسى اسلام و مردم سالارى دینى ، حاکمیت متعلق به خداوند مى باشد که با عقیده و ایمان و عواطف و آراى مردم پیوند خورده است .» (162)

4. ایـمـان دیـنـى :

مـقـام مـعـظـم رهـبـرى بـیـن ایـمـان و بـاورهـاى دیـنـى مـردم در شـکـل گـیـرى مـردم سـالارى دیـنـى و وظیفه حکومت در حفظ ایمان دینى رابطه دو جانبه اى برقرار مى کنند و مى فرمایند:
« بناى حکومت اسـلامى این است که مردم را از ظلمات به نور ببرد... . اراده دین است که انسـان را از ظلمـات خودخواهـى ، خـودپـرسـتـى ، شـهـوت ، مـحـصـور بـودن در مـسـائل شـخـصـى ، بـى تقوایى در برخورد با هر کس ، با هر چیز و با پدیده هاى عالم خارج کند و به نور معنویت ، نور هدایت و نور همت بلند براى خدا برساند. اگر این طور شـد جـامـعـه نـورانـى خـواهـد شـد. اعـتـقـاد راسـخ بـنـده ایـن اسـت کـه یـکـى از عـلل بـسـیـار مـهـم و اسـاسـى اقـامـه بـنـاى جـمـهـورى اسـلامـى و دوام آن در مقابل مزاحمت ها و اذیت ها و خباثت هاى دائمى صاحبان زر و زور و نوکرها و دست نشانده هاى آنها، نورانیتى است که در باطن جمهورى اسلامى وجود دارد؛ هم در باطن مردم هم در مقررات ، هـم در بـاطن مجریان با اخلاص و مؤ منى که الحمد للّه هستند.» (163) بنابراین وى معتقد است حکومتى که بر مبناى ایمان و نورانیت شکل گرفته است باید بتواند ایمان دینى مردم را حـفـظ کـرد تـا ایـن مـردم بتوانند مقاومت کنند و بایستند و از مسئولان پشتیبانى کنند و در مقابل خطرها سینه سپر نمایند. (164)

5. انـتـخـاب مـردمى :

در جامعه اى که برمبناى قوانین الهى و معتقد به حاکمیت مطلق خداوند شکل گرفته است و باورهاى دینى مردم اساس همه جهت گیرى ها است ، نوع حکومت نیز با انـتخاب مردم سامان مى گیرد. « مردم سالارى هم دو سر دارد... یک سر مردم سالارى عبارت است از این که تشکل نظام به وسیله ارائه و رأى مردم صورت بگیرد، یعنى مردم نظام را انتخاب مى کنند، دولت را انتخاب مى کنند نمایندگان را انتخاب مى کنند، مسئولان اساسى را بـه واسطـه یابى واسـطـه انـتخاب مى کنند.» (165) بنابراین از نظر ایشان « مردم سـالارى دیـنـى داراى دو وجـه اسـت کـه یـک وجـه آن نـقـش مـردم در تشکیل حکومت و انتخاب مسئولان و وجه دیگر آن رسیدگى به مشکلات مردم است .» (166)

6. آرمان گرایى :

در نظام مردم سالارى اسلامى که آموزه هاى دین و باورهاى دینى مردم دو رکـن اسـاسى آن را تشکیل مى دهند. « نظام اسلامى نظام اشخاص و افراد نیست بلکه نظام آرمـان هـاسـت .» (167) گـفـتمان اصلى ملت ، این است که همه ، راههایى را که براى تقویت نـظـام ، اصـلاح کـارهـا و روش هـا، گشودن گره ها، تبیین آرمانها و هدفها براى آحاد مردم اسـتـفـاده از نـیـروى عظیم ابتکار و حرکت و خواست و انگیزه و ایمان این مردم و راه به سمت آرمان هاى عالى این نظام که همه را به سعادت خواهد رساند، پیدا کنند. (168)

7. تـکـلیـف مـحـورى :

در مـوارد زیادى مقام معظم رهبرى به دو وجهى و دو رکنى بودن مردم سـالارى دیـنـى اشـاره مـى کـنـنـد کـه یـک وجـه آن نـقـش مـردم در بـه وجـود آمـدن اصـل نـظـام سیاسى است و وجه دیگر آن جهت گیرى حکومت و مسئولان در تأمین منافع مردم اسـت . (169) جالب اسـت در هـر دو مـورد ایشـان معتقـدنـد اسـاس انـتـخـاب و عـمـل بـرمـبـنـاى وظـیـفـه و تـکـلیـف شـرعـى اسـت و البـتـه پـیـش نـیـاز ایـن وظـیـفـه تحصیـل معـرفت اسـت . « در مردم سالارى دینى مـردم بایستى انتخاب کنند، بخواهند، بشناسند و تصمیم بگیرند تا تکلیف شرعى درباره آنها منجز بشود. بدون شناختن و دانستن و خواستن تکلیفى نخواهند داشت .» (170) بنابراین ویژگى مهم مردم سالارىِ دینى آن است که ابتدا آگاهى و شناخت براى مردم و مسئولان به وجود آید و سپس برمبناى آن همه رفتارها شکل بگیرد. در دیدار با مسئولان نظام جمهورى اسلامى مى فرمایند: « هر کدام از شما تلاش ‍ بکنید براى این مسئولیت ها خودتان را با الگوى اسلامى منطبق بکنید، یعنى دیـنـتـان تقواتان ، رعایتتان نسبت به حال مردم ، رعایتتان نسبت به شرع ، رعایتتان نسبت به بیت المال ، اجتنابتان از خودخواهى ها و خودپرستى ها و رفیق بازى ها و قوم و خویش پرستى ها و اجتنابتان از تنبلى و بیکارگى و بى عملى و هوى و هوس و این چیزها مطابق بـا الگـوى اسـلام بـاشـد.» (171) در خـطـبه هاى نماز جمعه فرموده اند: « اگر حاکمان و صـاحـب منصبـان بخواهند این وظایف را انجام بدهند، به یک نقطه دیگر احتیاج دارند و آن اخلاص و براى خدا کار کردن و با خدا رابطه خود را نگه داشتن است . (172)

8. شـایـسـتـه سالارى :

از ویژگى هاى حاکمیت الهى و دین محورى و ایمان مردمى و تکلیف گـرایـى ایـن نـتـیـجـه حاصل مى شود که از خصائص بارز مردم سالارى دینى آن است که رهـبـرى جـامـعه و مسئولیت هاى حکومتى در دست صالحان باید قرار گیرد و مردم مؤمن بر مبناى ملاک هاى دینى شایسته ترین انسانها را انتخاب مى کنند. در توصیف چنین نظامى مقام معظم رهبرى مى فرمایند: «... نظامى مستقل ، نظامى متکى به احکام نورانى اسلام ، نظـامـى مبتنى بـر شـایـسـتـه سالارى حقیقى ، نظامى که در آن مردم احساس دیندارى مى کنند.» (173)

9. قـانـون محورى :

مردم سالارى دینى بر مبناى میثاق همگانى بنا نهاده شده است و در این نـظـام اعـتـقـاد بـر آن اسـت کـه دسـت یـابـى بـه اهـداف و آرمـانـهـا و تـحـقـق فـضـایـل و وظـایـف در سـایـه اسـتـقـرار قـانون امکان پذیر است . « توسعه همه جانبه و پـیشرفت کشور بدون عدالت امکان پذیر نیست و عدالت تنها با استقرار قانون تحقق مى یـابـد.» (174) بنابرایـن در اندیشه رهبرى « قانون اساسى میثاق بزرگ ملى و دینى و انـقـلابـى مـاسـت اسلامى که همه چیز ما اسلام است در قانون اساسى تجسم و تبلور پیدا کرده است .» (175)

10. رضـایـت مـنـدى :

در نظام اسلامى مردم در نقش علت فاعلى و در جایگاه « ولى نعمت » قـرار دارنـد. در حـقـیقت مردم سالارى دینى برآیند اهداف ، آرمانها و شعارهاى آنهاست و به هـمـیـن جهت است که در این نوع نظام مردم با انگیزه دینى و احساس مسئولیت از همه ارکان و کلیت نظام حمایت مى کنند چون « در نظام اسلامى ، کشور متعلق به مردم است » (176) نظامى اسـت کـه بـه رأى و فکـر و اعـتـقـاد مـردم متـکى اسـت ... نمـى تـوانـنـد آن را انکار کنند اصل نظام را مردم انتخاب کردند. (177)
بـنـابـرایـن در چـنـیـن نظامى هم اولیاء نعمت و هم کارگزاران و مسئولان خدمتگزارى و خدمت پـذیـرى را بـا رضـایـت اخـلاص کـامـل انـجـام مـى دهـنـد. (178) « مـنـت نـگـذاشتن به مردم در قـبـال کـارهـاى انـجام شده ، مبالغه نکردن در گزارش عملکردها، پرهیز از وعده هاى بدون عمل ، خوددارى از خودمحورى و خودخواهى در قبال مردم و ندادن دستور و امر و نهى به مردم به واسطه برخوردارى از مقام و منصب ، تلاش براى کسب رضایت مردم و خوددارى از کسب رضایت صاحبان قدرت و ثروت از جمله وظایف مهم مسئولان نظام اسلامى است .» (179)

نتیجه گیرى

مـراعات تناسـب بیـن عنوان نوشتار با گستره موضوع ، نگارنده را بر آن برداشت تا مـشکل عدم امکان پردازش به همه مسائل را در قالب سه محور اساسى فلسفه سیاسى مقام معظـم رهبرى مورد توجه قرار دهد و بر این باوریم که توجه به « انسان » به مثابه سـوژه اسـاسى فلسفه سیاسى در « جامعه » که مهم ترین ظرف همه پدیده هاى سیاسى اسـت ، از مـسـائل کـلان فـلسـفـه سـیـاسـى اسـت . هـمـچـنـیـن ، مـفـهـوم سیال و انتزاعى « قدرت سیاسى » در طول تاریخ مورد توجه فیلسوفان سیاسى قرار داشـتـه اسـت . و در پـایـان تـمرکز نوشتار بر مسئله محورى حوزه فلسفه سیاسى یعنى بـحـث « نـظـام سـیـاسـى » ، « حـکومت اسلامى » و « مردم سالارى دینى » از منظر مقام معظم رهبرى قرار گرفت .

پی نوشت ها :

144. ر. ک : مردم سالارى دینى ، جمهورى اسلامى ، دکتر منوچهر محمدى ، کتاب نقد، شماره 21 ـ 20.
145. ر. ک . به : اصول تفکر سیاسى در قرآن در ترازوى نقد اثر نگارنده ، (قبسات ، 21 ـ 20.)
146. روزنامه اطلاعات ، 15 / 9 / 1379.
147. در مکتب جمعه ، ج 6، ص 365.
148. سخنرانى 28 / 8 / 1379 در تفرش.
149. روزنامه اطلاعات ، 14 / 10 / 1379 فیش 20.
150. روزنامه جمهورى اسلامى 23 / 5 / 1380.
151. روزنامه جمهورى اسلامى 23 / 5 / 1380.
152. سخنرانى 13 / 5 / 1380.
153. روزنـامـه اطـلاعـات ، 19، 28 / 8 / 1379؛ روزنـامـه جـمـهـورى اسلامى ، 16 / 8 / 1380.
154. روزنامه جمهورى اسلامى ، 42، 11 / 11 / 1379.
155. روزنامه انتخاب سخنرانى در اصفهان ، 35، 12 / 8 / 1380.
156. روزنامه جمهورى اسلامى ، 42، 11 / 11 / 1379.
157. روزنـامـه جـمـهـورى اسـلامـى ، 17 / 9 / 1380.
158. روزنـامـه جمهورى اسلامى ، 1380 / 313.
159. روزنامه اطلاعات ، 26 / 9 / 1379.
160. روزنامه جمهورى اسلامى ، 13 / 5 / 1380.
161. روزنـامـه جـمـهـورى اسـلامـى ، 13 / 5 / 1380.
162. روزنـامـه ایـران ، 28 / 8 / 1379.
163. روزنامه جمهورى اسلامى ، 11 / 11 / 1379.
164. روزنامه جمهورى اسلامى 13 / 5 / 1380.
165. روزنامه اطلاعات 15 / 9 / 1379.
166. روزنامه اطلاعات 1 / 9 / 1379 و 26 / 9 / 1379.
167. روزنامه انتخاب 12 / 8 / 1380.
168. نشریه شما، 23 / 4 / 1379.
169. روزنامه اطلاعات 1 / 9 / 1379.
170. روزنامه اطلاعات 15 / 9 / 1379.
171. روزنامه جمهورى اسلامى 15 / 9 / 1380.
172. روزنـامـه اطـلاعـات 26 / 9 / 1379.
173. در دیـدار بـا خـبرگان رهبرى 15 / 6 / 1380.
174. روزنامه کیهان 29 / 8 / 1379.
175. نشریه شما 23 / 4 / 1379.
176. روزنامه جمهورى اسلامى 1 / 9 / 1379.
177. در دیدار با خبرگان رهبرى 15 / 6 / 1380.
178. روزنامه کیهان 28 / 8 / 1379.
179. روزنامه جمهورى اسلامى 13 / 9 / 1379.

منبع: حصون ، زمستان 1385، شماره 10




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.