حس ششم چیست
شما پنج حس اصلی دارید : بینایی ، شنوایی ، چشایی ، لامسه و بویایی و بسیاری از دانشمندان معتقدند که انسان ها علاوه بر پنج حسی که از آن ها نام برده شد؛ دارای حواس بسیار بیشتری هستند و به عنوان مثال، خارش را نمی توان مرتبط با حس لامسه دانست؛ احساس گرما نیز ربطی به احساس لامسه افراد ندارد و در حقیقت، انسان ها از بیش از 21 حس برخور دارهستند.معنایی که ما در اینجا در مورد آن صحبت می کنیم، احساسی فراتر از حواس عادی ما است . حس ششم، به صورت های مختلفی نمود پیدا می کند مانند دیدن چیزی که دیگران نمی توانند ببینند ، تا شنیدن صدا هایی که دیگران نمی توانند بشنوند و یا حادثه ای که دیگران نمی دانند قرار است رخ بدهد و حس ششم به عنوان فرآیندی غیر طبیعی برای انتقال اطلاعات و انرژی مانند تله پاتی تعریف شده است که از نظر مکانیسم های فیزیکی یا بیولوژیکی شناخته شده توضیح داده نشده است.
اثبات حس ششم غیر قابل انکار است زیرا مغز شما به گونه ای عمل می کند که به سختی می توانید از آن آگاه شوید. اما اگر این گونه نبود، نسل بشر در همان سال های اولیه خلقت منقرض می شد.
به فناوری به کار رفته در ساخت موشک فکر کنید ، این یک دستاورد عظیم برای انسان است که بتواند دستگاهی بسازد که در مسیری تعیین شده حرکت کرده و یا مسیر خود را اصلاح کند . مثالی دیگر در این باب پرتاب کردن یک توپ از فاصله زیاد و گرفتن آن توسط شخصی دیگر است که این مهارت به مراتب پیشرفته از مهارت استفاده شده در یک موشک است.
بنگرید که مغز بدون اینکه بدانید ، چگونه عمل می کند تا بتواند توپ را در زمان و ناحیه مناسب دریافت کند و تمام این اتفاقات تنها در چند ثانیه اتفاق می افتند و این امر ثابت می کند که مغز توانایی بسیار بیشتری از چیزی که تصور می کنید دارد و بنابراین، چگونه می توان احتمال وجود حس ششم را رد کرد؟1
تشخیص وجود حس ششم در خود
آیا من حس ششم خوبی دارم؟ این سؤالی است که ممکن است بسیاری از افراد در طول زندگی از خود بپرسند. اگر شما هم به دنبال جواب این پرسش هستید وجود موارد زیر را در خود بررسی نمایید.1- توانایی بالاتر در حدس زدن
در بسیاری از مواقع ما در شرایطی قرار میگیریم که باید وقوع یک رویداد را از قبل حدس بزنیم و در عین حال شواهد کافی نیز برای این مسئله در اختیار نداریم. افرادی که حس ششم قویتری دارند معمولاً حدسهای درستتری میزنند.در واقع بسیاری از شواهد در محیط هستند که هشیارانه پردازش نمیشوند اما این افراد به دلیل دستیابی بیشتر به پردازشهای زیر آستانهای، از توانایی بالاتری برای حدس زدن صحیح برخوردارند.
2- افزایش توانایی درک خطر
همان طور که گفته شد افراد با حس ششم بالا درک زیر آستانهای بالاتری دارند. درک زیر آستانه به سطحی از پردازش اطلاعات در مغز میگویند که در هشیاری وارد نمیشود و در اصلاح نیمه هشیار است. افراد با حس ششم بالاتر به این پردازشها دسترسی بیشتری دارند و در نتیجه میتوانند ادراک بالاتری از محیط پیرامون خود به دست بیاورند. همین مسئله باعث میشد که اگر خطری در محیط آنها را تهدید کند راحتتر و زودتر از سایرین آن را تشخیص دهند.3- افزایش خلاقیت
حس ششم یا همان قوه شهود باعث میشود که افراد از ضمیر ناخودآگاه خود الهام بگیرند. در بسیاری از موارد افراد این الهامات را در قالب یک اثر خلاقانه ارائه میکنند و در حقیقت قدرت شهود خود را به نمایش میگذارند. برای مثال نقاشانی که با سبک سورئال آثار خود را ارائه میکنند نمونهای از این افراد هستند.4- افزایش قدرت معنوی
معنویت امروزه به عنوان یکی از فاکتورهای مؤثر در سلامت روان شناخته میشود. افرادی که حس ششم قویتری دارند اغلب به درک معنوی بالاتری نیز دست پیدا میکنند چراکه آنها راحتتر با کلیت جهان پیرامون ارتباط برقرار میکنند و بیشتر توسط آن هدایت میشوند. همین مسئله کمک میکند تا بتوانند روحیه معنوی خود را ارتقا داده و از آن در جهت آرامش شخصی یا ارتقای وضعیت مذهبی استفاده کنند.5- داشتن احساسات مبهم هنگام ملاقات افراد
هدایت شدن بیشتر توسط ضمیر ناخودآگاه باعث میشود که افراد دارای حس ششم هنگام ملاقات با افراد جدید احساسات مبهم و رازآلودی را نسبت به او تجربه کنند. برای مثال ممکن است بدون هیچ دلیل خاصی فکر کنید که از فرد مقابل بدتان میآید یا نسبت به او بیاعتماد هستید. این احساسات اغلب ناشی از تجربیات ناهشیار است که ما نسبت به آن آگاهی چندانی نداریم.2۱۰ شیوه که حس ششم تان را تقویت کنید
1. مراقبه کنید
بخشی از یادگیری سازگاری با دنیای پیرامون، یادگیری آرام کردن ذهن و مشاهده در کمال آرامش است. مدیتیشن کمک میکند که ذهنتان از شلوغیّهای همیشگی دور شود و با القاء آرامش درونی سبب میشود، ندای درونی و نشانههای بیرونی را بهتر درک کنید.۲. به قوهی شهودتان گوش دهید
همه ما احساسات شهودی را که به ما میگویند از خطر دور شویم یا به سمت و سوی خاصی برویم، داشتهایم. در ابتدا ممکن است غیر منطقی به نظر برسد، اما هرچه بیشتر این احساسات را دنبال کنید، احتمال اینکه شما را به سمت درست هدایت کنند، بیشتر است.۳. نشانهها را دنبال کنید
آیا پیش آمده یک آهنگ را به طور اتفاقی چند بار بشنوید؟ آیا شکل خاصی مدام مقابل چشمتان قرار میگیرد؟ به سیگنالهایی که جهان به شما میدهد توجه کنید. به مرور درکتان از تغییرات و اتفاقات (حتی کوچک) بیشتر میشود و گاه حتی قبل از رخ دادن اتفاقات آنها را پیشبینی میکنید.۴. به تجربههایی که از حس ششم دارید، توجه کنید
در بعضی مواقع، حس ششمتان به طور ناگهانی هدایتتان میکند. این رخداد ممکن است نوعی الهام، پاسخ به مشکل یا نوعی آگاهی ناگهانی باشد که شما را به سطح جدیدی از ادراک سوق میدهد. به این وقایع توجه کنید، و از رخ دادنشان لذت ببرید. هرچه خرد درونی خود را بیشتر تصدیق و تحسین کنید، بیشتر شاهد چنین لحظاتی خواهید بود.۵. حدس بزنید!
توانایی روحیتان را خیلی جدی نگیرید. از حدس زدن نترسید! پیشبینی کنید که چه کسی با شما تماس میگیرد یا حدس بزنید پیامهای امروزتان از چه کسانی است. چند باری که ببینید درست حدس زدهاید، به تواناییتان بیش از پیش ایمان میآورید!۶. یادداشتبرداری کنید
هنگامی که برای اولین بار به دنیای آگاهی شهودی وارد میشوید، ممکن است کمی ترسناک به نظر برسد. همانطور که تجربههای روزمرهتان را مرور میکنید، رخدادهای عجیبی که پیش میآیند را بنویسید. با مرور مجدد اتفاقات گذشته، اطمینان مییابید که حس ششمتان واقعا قابل اعتماد است.۷. به احساسات خود توجه کنید
آیا پیش آمده کسی را ملاقات کنید و حس خاصی نسبت به او داشته باشید؟ آیا برایتان رخ داده در تاریکی شب که قدم میزنید پشت سرتان را نگاه کنید و ببینید آیا کسی شما را دنبال میکند یا نه؟ این احساسات واقعی هستند و باید به آنها توجه کنید.با گذشت زمان، این احساسات قابل اعتمادتر و ماندگارتر میشوند. بنابراین همیشه قدردان آنها باشید، زیرا میتوانند شما را به سوی فرصتها سوق دهند و به شما کمک کنند از اتفاقات بد جلوگیری کنید.
۸. اهدافتان را تجسم کنید
یکی از اهداف مهمتان را تجسم کنید. یا به ضمیر ناخودآگاه خود بگویید که در یک شرایط خاص میخواهید چه چیزی به دست بیاورید؛ شاید بتوانید بذری بکارید و بعداً نتیجهی مد نظرتان شکوفا شود.هرچه بیشتر بتوانید مسیری را بین نیات آگاهانه و ضمیر ناخودآگاه تان ایجاد کنید، بیشتر به دردتان میخورد و در نهایت، در قالب افراد، مکانها و تجربیات شما را به سمت اهدافتان سوق میدهد.
۹. دست از نه گفتن بردارید
از نه گفتن به قوه شهودی درونیتان پرهیز کنید. وقتی میپرسید، آماده پاسخ باشید و ندای درونیتان را که سعی میکند با شما گفتگو کند، خاموش نکنید. ممکن است پاسخی نباشد که خواهانش هستید، اما روند کار این نیست که هر بار جواب مورد نظرتان را بگیرید. در عوض، اطلاعاتی را دریافت میکنید که احتمالا هدف مهمتری دارند.۱۰. نوشتن آزاد را تمرین کنید
گاه بنشینید و روی یک برگ کاغذ خالی هر فکری که از سرتان عبور میکند، بنویسید. نوشتن آزاد میتواند یک عمل بسیار مفید باشد زیرا به شما امکان میدهد بخشی از ضمیرتان را که قبل از ورود ذهن عقلانیتان وجود دارد، مورد استفاده قرار دهید.میتوانید این کار را با پرسیدن سوالی از خود، به چه پاسخی نیاز دارم؟ شروع کنید. یا، اخیراً چه چیزی در ذهن من بوده است؟ از نتایجی که با نوشتن آزاد میگیرید و از بینش غیرمنتظرهای که کسب میکنید، شگفتزده خواهید شد!3
پینوشتها
1.www.namnak.com
2.www.honarehzendegi.com
3.www.khabarnama.net