فرزندان شيطان
جلّالخالق! آدم چه چيزهايي که توي اين دنياي قرن 21 نميبيند و نميشنود. شنيده بوديم شيطان هميشه عدهاي را وسوسه ميکند و به هر طريقي که شده، به دنبال خود ميکشاند. حتي تا آنجا که چند نفري دور هم جمع ميشوند و يک سري کلمات و حرکات عجيب و غريب از خود درميآورند و بعد هم ميگويند ما شيطان پرستيم. امّا خدايي اين يکي را مطمئناً نشنيديد. نميدانم بگويم يا نه؟ باشد ميگويم، ولي باور کردنش با خودتان. «کليساي شيطان» بله درست خوانديد! همين مانده بود که جناب شيطان داراي کليسا شود، و پيروانش در آنجا دور هم جمع شوند و مراسم پرستش او را انجام دهند.
بعدي را داشته باشيد. اگر اين را بگويم، حتماً از تعجب شاخ در ميآوريد. اينها فقط به کليسا اکتفا نکردهاند، بلکه پا را از اين فراتر گذاشتهاند و با دست مبارک خود، يک کتاب مقدس هم نوشتهاند که به آن «انجيل شيطان» ميگويند!
حالا اگر از شرح حال بنيانگذار اين فرقه شيطان پرستي نوين که در سراسر دنيا مريدان زيادي هم دارد، بگويم از ديوار راست بالا ميرويد. اين آقا که خود را کاهن اعظم کليساي شيطان ميداند، و نويسنده کتاب انجيل شيطان است، در دوره نوجواني دبيرستان را رها ميکند و از خانه فراري ميشود و در سن 17 سالگي به يک گروه سيرک ميپيوندد. بعد هم به نوازندگي روي ميآورد. در نهايت به عنوان عکاس در دايره جنايي پليس آمريکا استخدام ميشود. اين مستر در تشکيل خانواده و تربيت فرزندان هم گلي به سرش نزده و سه ازدواج ناموفق داشته است که بماند ...!
آنتوان لاوي متولد شهر شيکاگو است. او ابتدا سخنرانيهاي سري خود را هر هفته شبهاي جمعه انجام ميداد تا اينکه در يکي از اين جلسات که به آن «دايره اسرارآميز» ميگفتند، فردي به او پيشنهاد تأسيس آيين جديدي را داد. البته بهطور اتفاقي اين پيشنهاد دهنده يهودي بوده است و باز هم بطور اتفاقي علامت شيطانپرستان با کمي اختلاف، شبيه همان ستاره پرچم اسرائيل است و گاهي هم در يک دايره قرار ميگيرد. بعد از آن پيشنهاد بود که جناب لاوي احساس کرد، مسؤليت مهمي را بر عهده اش گذاشتهاند. و اگرکوتاهي کند، بشريت عاقبت بخير نخواهد شد! اين بود که آستين بالا زد و کتابهاي مختلفي نوشت. آيين پرستش شيطان، دفتر ياداشت شيطان، گفتوگوهاي شيطان، باران شيطان، نيايشهاي برادر اهريمني من و ... از آن جمله بودند. او سپس 11 قانون شيطاني را وضع کرد که راهنمايي براي زندگي شيطان پرستي نوين باشد. بهطور مثال قانون سوم ميگويد : «اگر مهمانت مزاحم تو است، با او بدون شفقت و با بيرحمي رفتار کن»!
سرانجام، سال 1997 بر اثر تورم ريه در بيمارستان سنت ماري سانفرانسيسکو مرد (بخوانيد به هلاکت رسيد). و روز مرگ او را به عنوان روز هالووين نامگذاري کردند . بعد از او فرزندان خلفش! و مريدان باوفايش! راه او ادامه دادند. البته نفوذ اين فرقه در جامعه آمريکا تا حدّي است که براساس برخي شواهد تعدادي از سران دولت آمريکا نيز(از جمله جورج بوش ،رييسجمهور سابق آمريکا) ، يا بهطور رسمي جزو اين فرقه هستند و يا با آنان ارتباط نزديکي دارند.
منبع: ماهنامه موعود شماره 92
/خ
بعدي را داشته باشيد. اگر اين را بگويم، حتماً از تعجب شاخ در ميآوريد. اينها فقط به کليسا اکتفا نکردهاند، بلکه پا را از اين فراتر گذاشتهاند و با دست مبارک خود، يک کتاب مقدس هم نوشتهاند که به آن «انجيل شيطان» ميگويند!
حالا اگر از شرح حال بنيانگذار اين فرقه شيطان پرستي نوين که در سراسر دنيا مريدان زيادي هم دارد، بگويم از ديوار راست بالا ميرويد. اين آقا که خود را کاهن اعظم کليساي شيطان ميداند، و نويسنده کتاب انجيل شيطان است، در دوره نوجواني دبيرستان را رها ميکند و از خانه فراري ميشود و در سن 17 سالگي به يک گروه سيرک ميپيوندد. بعد هم به نوازندگي روي ميآورد. در نهايت به عنوان عکاس در دايره جنايي پليس آمريکا استخدام ميشود. اين مستر در تشکيل خانواده و تربيت فرزندان هم گلي به سرش نزده و سه ازدواج ناموفق داشته است که بماند ...!
آنتوان لاوي متولد شهر شيکاگو است. او ابتدا سخنرانيهاي سري خود را هر هفته شبهاي جمعه انجام ميداد تا اينکه در يکي از اين جلسات که به آن «دايره اسرارآميز» ميگفتند، فردي به او پيشنهاد تأسيس آيين جديدي را داد. البته بهطور اتفاقي اين پيشنهاد دهنده يهودي بوده است و باز هم بطور اتفاقي علامت شيطانپرستان با کمي اختلاف، شبيه همان ستاره پرچم اسرائيل است و گاهي هم در يک دايره قرار ميگيرد. بعد از آن پيشنهاد بود که جناب لاوي احساس کرد، مسؤليت مهمي را بر عهده اش گذاشتهاند. و اگرکوتاهي کند، بشريت عاقبت بخير نخواهد شد! اين بود که آستين بالا زد و کتابهاي مختلفي نوشت. آيين پرستش شيطان، دفتر ياداشت شيطان، گفتوگوهاي شيطان، باران شيطان، نيايشهاي برادر اهريمني من و ... از آن جمله بودند. او سپس 11 قانون شيطاني را وضع کرد که راهنمايي براي زندگي شيطان پرستي نوين باشد. بهطور مثال قانون سوم ميگويد : «اگر مهمانت مزاحم تو است، با او بدون شفقت و با بيرحمي رفتار کن»!
سرانجام، سال 1997 بر اثر تورم ريه در بيمارستان سنت ماري سانفرانسيسکو مرد (بخوانيد به هلاکت رسيد). و روز مرگ او را به عنوان روز هالووين نامگذاري کردند . بعد از او فرزندان خلفش! و مريدان باوفايش! راه او ادامه دادند. البته نفوذ اين فرقه در جامعه آمريکا تا حدّي است که براساس برخي شواهد تعدادي از سران دولت آمريکا نيز(از جمله جورج بوش ،رييسجمهور سابق آمريکا) ، يا بهطور رسمي جزو اين فرقه هستند و يا با آنان ارتباط نزديکي دارند.
منبع: ماهنامه موعود شماره 92
/خ