ابن نفيس و دوارن صغير خون

علاء الدين ابوالحسن علي بن ابي الحزم القرشي معروف به ابن نفيس از پزشکان برجسته و مولفان جامع الاطراف اسلامي در قرن هفتم هجري است . اصلاً ايراني و از اهل قرش ماوراء النهر بود . ليکن در مصر به سر مي برد و بزرگترين پزشک آن ديار بود . جز تاريخ مرگش ، اطلاعات ما درباره ي زندگي او اندک است .
چهارشنبه، 4 فروردين 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ابن نفيس و دوارن صغير خون
ابن نفيس و دوارن صغير خون
ابن نفيس و دوارن صغير خون






زندگي

علاء الدين ابوالحسن علي بن ابي الحزم القرشي معروف به ابن نفيس از پزشکان برجسته و مولفان جامع الاطراف اسلامي در قرن هفتم هجري است .
اصلاً ايراني و از اهل قرش ماوراء النهر بود . ليکن در مصر به سر مي برد و بزرگترين پزشک آن ديار بود . جز تاريخ مرگش ، اطلاعات ما درباره ي زندگي او اندک است .
وي در طب شاگرد مهذب الدين عبدالرحيم ابن علي ، معروف به دخوار ، از شاگردان مکتب ابن تلميذ بود .
ابن نفيس علاوه بر پزشکي ، نحو و منطق و علوم اسلامي را نيز فرا گرفت . در تاريخي نامعلوم به قاهره رفت و سمت معتبر رياست اطباي مصر به او تفويض شد و عنوان طبيب مخصوص سلطان بيبرس را پيدا کرد . محتملاً در بيمارستان ناصري نيز طبابت مي کرده و شاگردان متعددي داشته که معروف ترين آنان ابوالفتح اسکندري و ابوالفضل بن کوشک و ابن قف ، مولف کتابي در جراحي ، بوده اند .
نيز در مدرسه ي مسروريه فقه شافعي تدريس مي کرد . ابوحيان غرناطي که نزد او منطق مي آموخت طرز تعليم او را ستوده است .
ابن نفيس در 80 سالگي در بيست و يکم ذوالقعده سال 677 هجري برابر با هفدهم دسامبر سال 1288 ميلادي چشم از جهان فرو بست .(1)

شخصيت علمي ابن نفيس

ابن نفيس در پزشکي در عصر خود نظير وعديلي نداشت . چنان که در غالب تحريرات و تاليفات خود به کتابي مراجعه نمي کرد ، بلکه از محفوظات خود بهره برمي گرفت و در نسخه نويسي هم اين شيوه را ترک نمي کرد . تا ممکن بود به جاي دارو و با پرهيز غذايي بيماران را درمان کند ، دارو نمي داد و تا مي شد از داروي ساده استفاده مي کرد ، و داروي مرکب تجويز نمي کرد . با وجود اين شيوه ي نو که در درمان بيماران داشت و با آنکه ستايندگان وي او را ابن سيناي دوم خوانده اند ، چنان به نظر مي رسد که بيش از آنکه کارش جنبه ي علمي داشته باشد جنبه ي نظري داشت و اطلاعات عمومي او در طب بسيار وسيع و عميق بوده است . او علاوه بر طب در فنون ادب نيز فعاليتي مهم و پر دامنه داشته است . اصولا يک شارح بود ، ولي ذهني مستقل و دانشي وسيع داشت .
وي کمتر مقلد و بيشتر مبدع و مبتکر بود .
به همين جهت در کتابهاي وي کمتر اشاره اي به مولفان پيش از او ديده مي شود .
گذشته از شخصيت علمي ، ابن نفيس مردي نيک نفس و پرهيزکار بود در باب ورع و تقواي او همين بس که گفته اند هنگام بيماريش در آخرين دم زندگاني ، پزشکي از دوستانش براي معالجه ي او آشاميدن مقداري شراب را تجويز کرد ، ولي او از آشاميدن شراب خودداري کرد و گفت « نمي خواهم با دروني آلوده به شراب ، خدا را ملاقات کنم » .(2)

آثار علمي

آثار علمي او عبارتند از :
1 ـ کتاب الشامل في الطب ، که دايره المعارفي طبي است که مي بايستي مشتمل بر 300 دفتر بوده باشد ( دفتر به معناي قراردادي آن تقريباً شامل 90 برگ مي شود ) ولي بيش از 80 دفتر آن به پايان نرسيد . بسياري از دفترها موجود است که بعضي از آنها به خط خود مولف است .
2 ـ کتاب المهذب في الکحل که در آن کليه ي اطلاعات اطباي مسلمان درباره ي چشم پزشکي به صورتي کامل ولي نه چندان اصيل عرضه شده است . اين کتاب مورد استفاده ي چند تن از مولفان پس از وي قرار گرفته است .
3 ـ موجز القانون که خلاصه اي است از تمام قستمهاي قانون ابن سينا جز تشريح و وظايف العضاي آن . اين کتاب خلاصه اي است در طب که مخصوصاً به کار طبيبان معالج مي خورد و از ميان همه ي کتابهاي اين مولف اين يکي بيش از همه در مشرق رواج پيدا کرده است . نسخه هاي خطي فراوان از آن موجود است و چندين بار چاپ سربي و سنگي شده و حواشي و شرحهاي متعدد بر آن نوشته اند که معروفترين آنها شرح نفيس بن عوض کرماني است . موجز القانون به زبان فارسي و ترکي و عبري نيز ترجمه شده است.
4 ـ از ميان شرحهاي طبي که ابن نفيس نوشته ، آنچه بيش از همه رواج يافته شرح قصول بقراط است ، و نيز شرحهايي دارد درباره ي کتابهاي ديگر بقراط از قبيل تقدمه المعرفه و امراض مسري و طبع انساني .
5 ـ ابن نفيس کتاب مسائل في الطب حسين بن اسحاق را نيز شرح کرده است .
6 ـ و نيز شرح مفصلي بر قانون ابن سينا دارد که نسخه هاي متعدد آن موجود است .
ابن نفيس در اين شرح موضوعات را بهتر از قانون طبقه بندي کرده و مخصوصاً فقرات مربوط به کالبدشناسي را که در سه بخش اول قانون است در يک فصل جداگانه شرح کرده است که مانند کتابي مستقل مکرر استنساخ شده است . ابن نفيس در اين فصل نظريه ي خود را درباره ي جريان صغير خون باز نموده است .
شرح او بر بخش پنجم قانون توسط پزشک و محقق دوره ي رنسانس ، اندراآلپاکو Anderea Alpago به لاتيني ترجمه شده و پس از مرگ او به سال 1547 در ونيز به چاپ رسيده است .
7 ـ از نوشته هاي ابن نفيس در منطق ، شرح وي بر کتابي تاليف خودش به نام کتاب الوريقات است که خلاصه اي از « ارغنون » و « فن بلاغت » ارسوط است . در فصلي که خلاصه ي « تحليلات اولي » است ، بحث خاصي درباره ي ادله ي قضايي در فقه اسلامي و ارزش محدود قياس از لحاظ منطق آمده است . نوشته هاي نحوي و بلاغي ابن نفيس و شرحش بر تنبيه شيرازي ظاهراً باقي نمانده است . ولي مختصر في علم اصول الحديث او موجود است .
8 ـ و بالاخره کتاب الرساله الکامليه في السيره النبويه او را مي توان خودآموزي در علم کلام دانست .

دوران صغير خون

بزرگترين کار ابن نفيس در زمينه ي علم پزشکي نظريه ي وي درباره ي گردش صغير يا گردش ريوي خون است که حرکت آن از بطن راست آغاز مي شود و از طريق شريان ريوي به ششها مي رود ، و سپس از آنجا از طريق وريد ريوي به بطن چپ باز مي گردد . اين نظريه که با عقايد مرسوم جالينوس و ابن سينا آشکارا متناقض بود ، مقدمه ي اکتشاف قسمتي از کشف اساسي ويليام هاروي است .
ولي بر خلاف هاروي که از تجربه آغاز کرد ، ابن نفيس نظريه ي خود را مبتني بر نوعي برهان مجرد بنا نهاد که در رساله ي کامليه به کار برده بود .
ابن نفيس خود در شرح قسمت تشريح از کتاب قانون ابن سينا گفته است که کالبد نشکافته و آن را مورد پسند دين ندانسته و دلسوزي و مهر نسبت به مردگان نيز او را از اين کار مانع مي شده است . به همين سبب از گفته پيشينيان خود که بدين کار دست زده بودند ، خاصه جالينوس ، پيروي کرده و آثار او را در اين زمينه از همه بهتر دانسته است .
بنابراين بايد قبول کرد که وي با تعمق عقلي در گفتارهاي جالينوس به اين دوران کوچک خون پي برد .
به اين فقره از کشف ابن نفيس درباره ي دوران کوچک خون نخستين بار پزشک مصري محيي الدين طاطوي پي برد و در سال 1924 ضمن رساله اي آن را براي محافل علمي مطرح کرد . براي پي بردن به اهميت کشف ابن نفيس و تشريح نظريه ي وي در باب دوران صغير خون نخست لازم است نظر اطباي بزرگ را درباره ي کار قلب به اختصار مورد بررسي قرار دهيم .
« قلب در حکم تلمبه اي است که خون را به گردش در مي آورد . اما خون از کجا به قلب مي آيد و از قلب به کجا مي رود ؟ نخستين خطاي پزشکان قديمي يونان اين بود که فقط سياهرگها را رگهاي خوني مي شمردند . چون سرخرگها در اجساد خالي است پس گمان مي کردند لوله هاي هوا هستند و اساساً کلمه ي Artory که به روي سرخرگها هست از يک ريشه ي يوناني به معني « لوله هوايي » اشتقاق يافته است . اما هروفيلوس Herophilus نشان داد که هم سياهرگ ناقل خون است و هم سرخرگ ، و اين دو دسته رگ در قلب به هم مربوط مي شوند و اگر معلوم مي شد که سياهرگها و سرخرگها در کجاي بدن خارج از قلب با هم ارتباط دارند ، مسئله ي جريان خون حل شده بود . اما تحقيقات تشريحي دقيق نشان داده بود که سرخرگها و سياهرگها به شاخه هاي باريکتر تقسيم مي شوند و شاخه ها رفته رفته به قدري نازک مي گردند که ديگر ديده نمي شوند . »(3)
« بنا به گفته ي خود جالينوس خون قلب راست « جوهر طبيعي » ( Natural Spirits ) و خون قلب چپ ( جوهر حياتي ) Via Spirits نام دارد و بين خون هاي دو قلب چپ و راست فرق اساسي است، هيچ يک از دو خون دربدن دوران ندارد بلکه هريک با جزر و مد مخصوص و بي انقطاعي در حوزه مخصوص خود حرکت مي کند.

بايد ديد خون چگونه از بطن راست به بطن چپ راه مي يابد و منتقل مي شود؟

جالينوس براي توضيح اين امر غير ممکن مي پنداشت که خون از سوراخهاي نامرئي بسياري که در جدار بين دو قلب وجود دارد از يکي از آنها به ديگري راه مي يابد. هيچ کس نتوانسته بود اين سوراخها را ببيند، زيرا نه تنها مرئي نيستند بلکه مطلقاً وجود ندارند. اما جالينوس خداوندگار طب يوناني و نه قرن پس از او ابوعلي سينا سرآمد پزشکان قرون وسطي با لحني چنان استادانه و باقدرتي چنان غلبه ناپذير اظهار عقيده کرده بودند که اين فکر غير موجه و نامستدل مانند وحي منزل پذيرفته شده بود.
حتي مردي مانند لئونادرو داوينچي که نبوغي سرشار و ابتکاري بيرون از حد داشت و خود اعضا مختلف بدن را تشريح کرده و بارها قلب را با دقت شکافته بود چنين عقيده ناپذيرفتني را گردن نهاده بود.(4)
اما نخستين کسي که به اين گفته جالينوس شک کرد و آشکارا با آن مخالفت ورزيد ابن تفيس بود. وي که آثار کالبد شناختي جالينوس و ابن سينا را با نظر نقد و اعتراض تحقيق کرده بود و نتيجه تحقيقات خود را در کتاب موجز القانون گرد آورده بود براي نخستين بار موفق به کشف دوران کوچک خون شد. کشفي که وي را در رديف بزرگترين اطباء جهان قرار داد. ابن نفيس دوران ريوي خون را که يکي از اکتشافات بزرگ اسلامي در طب است چنين توصيف مي کند.
«پس از آنکه خون در بطن راست تلطيف شد بايد به بطن چپ برود که در آن روح حياتي پيدا مي کند. ولي ميان اين دو بطن منفذي وجود ندارد چه جرم قلب در اين ناحيه توپر است و چنانکه بعضي تصور کرده ند، منفذ آشکاري ندارد. پس ناچار بايد اين خون پس از تلطيف از طريق وريد شرياني (شريان ريوي) به ريه برود تا در جرم آن پراکنده شود و با هوا در آميزد و لطيفترين چيزي که در آن است تصفيه شود و آنگاه وارد شريان وريدي (وريد ريوي) شود تا آن را که با هوا آميخته و آماده تولد روح در آن شده است به تجويف چپ (دهليز چپ) برساند. »
اين نظريه بسيار جالب را شايد به علت آنکه بر خلاف عقيده رايج بود نويسندگان اسلامي کتابهاي طبي به کلي ناديده گرفتند و به جز يکي از شارحان گمنام قانون که خود را موافق با نظر ابن نفيس نشان داده و شخص ديگري به نام فاضل بغدادي که اطلاعي از او نداريم و در شرح قانونچه که خلاصه قانون است و محمود بن محمد چفميني آن را فراهم آورده بوده، کوشيده است تا خرده گيريهاي ابن نفسي را بر ابن سينا رد کند. نظريه ديگري درباره گردش صغير خون که از لحاظ اصول کاملاً شبيه نظريه ابن نفيس است و با تعبيري بيان شده است که شباهت شگفت انگيزي به بيان ابن نفيس دارد، توسط سروتوس servetus در کتاب «احياي مسيحيت» chiristianimi restiutio او آمده است، بيان ديگري از همين نظريه درباره «کتاب کالبد شناسي» تاليف رآلدوس کولومبوسRealdus columbus ديده مي شود که قرينه نزديک اين يکي است. بنا به تجزيه و تحليلي لغوي احتمال آن مي رود که سروتوس (و شايد کولومبوس) توسط آندرآ آلپاکو که بيش از سي سال در شام اقامت داشت و براي به دست آوردن نسخه هاي طبي عربي سفرهاي فراوان کرد و معروف است که کتابهاي فراواني را ترجمه کرد که همه آنها پس از مرگش به چاپ نرسيده است، از نظريه ابن نفيس مستقيما آگاه شده بود.
کتابشناسي
1- در شرح حال ابن نفيس از مآخذ زير استفاده شده است:
* دکتر ذبيح الله صفا تاريخ ادبيات در ايران ، تهران 1353، ج 3: 274-275
* دانشنامه ايران و اسلام ج 5، 1357، هـ ش : 648-649
* عبدالکريم عثمان معالم الثقافه الاسلاميه الرياض 1974:405
2- آيزاک آسيموف، سرگذشت زيستشناسي ، ترجمه دکتر محمود بهزاد، تهران 1347، هـ ش : 34-36
4- جورج سارتون، سرگذشت علم ترجمه احمد بيرشک، تهران 1343 هـ ش : 19
منبع:نشريه پايگاه اطلاع رساني نور





نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.