مثَل های کاری و کارهای مثَلی
در میان موضوعات مختلفِ اخلاقی ، اجتماعی ، خانوادگی ، اقتصادی و ... که گستره پهناور مثل های فارسی را تشکیل می دهد ، موضوع کار و اشتغال از برجسته گی خاصی برخوردار است. مثل هایی درباره اهمیت داشتنِ حرفه و کار ، ارزش کار و کارگر ، مداومت در کار ، اتقان در کار ، شایستگی در کار ، کارهای ماندگار و بسیاری از موضوعات مربوط به کار و اشتغال و نیز آفت های احتمالی آن ، در مجموعه مثلیِ فارسی موجود است.
تلاش حکیمانِ نامور یا بی نامِ ایرانی در تبیین آموزه های ملّی و مذهبی در قالب سخن های نغز و کوتاه ، بر این امر استوار است که هم زبان ها و هم کیشان خود را به کار ، تولید و پیشرفت رهنمون شوند و کارهایی انجام دهند که نمونه و مثل باشد.
در این نوشته کوتاه ، بخشی کوچک از مثل های مرتبط با موضوع کار را فرادید قرار می دهیم:
سرمایه بودن کار
برو کار می کن مگو چیست کار
که سرمایه جاودانی است کار1
سرمایه جاودانی خواندن کار ، ما را به این مهم رهنمون می شود که سعادت ابدی و خوش بختی دو سرایی ما ، در گروه کار است و این سرمایه و گنج بی پایان ، با زحمت و تلاش به دست می آید چنان که در شعر سعدی که اکنون حالت مثلی دارد آمده است:
نابرده رنج ، گنج ، میسر نمی شود
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد2
در فرهنگ دینی ما نیز توجه ویژه ای به کار و داشتن حرفه شده است که نمونه هایی از آن را در برخورد پیشوایان دینی با افراد بی کار و سربار جامعه و نیز در تشویق های امامان معصوم به افراد فقیر و بی کار به کارکردن ، می توان یافت. در کلامی از پیامبر گران قدر اسلام(ص) درباره گنجِ کار آمده است : «حرفه آدمی ، گنج است».3
عار نبودن کار
البته خوب است که انسان همواره در پی دستیابی به شرایط بهتر و شغل و درآمد مناسب تر باشد. هرگاه شخصی که با وضعیتی این چنین مواجه شده و به شغلی پایین تر از شأن خود تن داده با چنین سؤالی مواجه شود که چرا این کار را انجام می دهی؟ در جواب می گوید : «کار که عار نیست».4
ابزار کار
مثلی فارسی در این باره می گوید : «کار ، ابزار (اسباب) می خواهد».5
در سخنی از امام صادق (ع) نیز آمده است : «خداوند ابا دارد که کارها جز از راه اسبابش انجام شود؛ پس برای هر چیزی سببی و برای هر سببی ، شرطی است».6
زمان مناسب هر کار
از این رو در فرهنگ عامیانه مردم ایران آمده است که : «هر کاری وقتی دارد».8
ارزش کارگر و کاسب
در مجموعه های مثل های فارسی نیز مثل هایی در این باره وجود دارد. از جمله این که گفته اند : «کاسب ، حبیب خداست».10 در زبان عربی نیز چنین جمله ای مشهور است و می گویند : «الکاسبُ حبیبُ الله».
و امّا بشنوید از مولوی که گفته است :
در توکل از سبب غافل مشو
رمز الکاسب حبیب الله شنو.
شیوه صحیح انجام دادن کار
از امام صادق (ع) نقل شده است که فرمود : «هر کس از درهای خانه ها ، وارد آن شود ، راه یابد».13
نیاز به کارفرما یا استاد کار
وجود کارفرما و سرکارگر در یک کار ، آن قدر مهم است که در مثل گفته اند : «کارها را کارفرما می کند»،15 یعنی پیشرفت کار هر گروهی نتیجه حُسن تدبیر و سیاست رئیس و بزرگ و استادِ آن کار است.
راه شناخت کارگر ماهر
شایستگی در کار
از جمله این که گفته اند :
کار هر بز نیست خرمن کوفتن
گاو نر می خواهد و مرد کهن17
یعنی برای انجام گرفتن یک کار مهم و پرارزش ، باید قدرت کافی چون یک گاوِ نرِ کاری و تجربه و اندیشه مردی کهن در کنار هم باشد و هر فرد بی اطلاع و بی تجربه ای نمی تواند این کار را انجام دهد.
همچنین در مثل ها آمده است : «کار هر مرد نیست ، هر کاری». یا «کار هر موری نباشد با سلیمان گفتگو».18
به این معنا که هر کس از عهده اموری که لیاقت و فعالیت خاصی لازم دارد ، بر نمی آید ، چنان که در میان مورچگان ، فقط یک مورچه عاقل و باتجربه بود که توانست با سلیمان پیغمبر(ع) گفتگو کند.
در مثل دیگری بافنده و حلاج را که در کارش از کمان استفاده می کند با تیرانداز که او هم کمان دار است مقایسه کرده ، می گویند : «کار هر بافنده و حلاج نیست از کمان سست ، سخت انداختن».19 منظور این مثل آن است که اشخاص نادان یا کم اطلاع از عهده اموری که احتیاج به دقت فکر و نظر و نیز ظرافت در عمل است برنمی آیند ، چنان که بافنده و حلاج نمی تواند از کمانی سست (نسبت به کمان حلاّجی) تیراندازی سخت و محکمی نماید.
صبر و تحمل در کار
مداومت در کار
به تعبیر امروزی ، کار کسی در نوع خود بهترین است که سابقه و تجربه بیشتری در آن کار داشته باشد. از این رو هنگام تشویق افراد برای انجام دادن کار بهتر و نیکوتر با مثلی فارسی ، آنها را به تمرین بیشتر در آن کار فرا می خوانند و می گویند : «کار نیکو کردن ، از پُر کردن است».23 در فرهنگ دینی ما نیز بر استمرار و مداومت در عمل ، تأکید زیادی شده است. امام سجّاد (ع) فرموده است : «من دوست دارم که بر کار ، مداومت داشته باشم؛ هر چند عمل اندکی باشد».24
پرهیز از تسویف در کار (وعده امروز و فردا دادن)
بزرگان گفته اند که : «کار امروز را به فردا مینداز که فردا هم برای خودش امروزی است».26 آری ، فردا و امروز ، لقبی اعتباری است که به روزها می دهند ؛ چون هر روزِ موجود و جاری امروز است و روز بعد از آن فرداست. پس باید کارِ هر روز را در خودِ آن روز انجام داد و این شعار را سرلوحه کارهای خود کرد که : امروز ، فرداست.
امام علی (ع) نیز در این باره فرمودند : «در هر روز ، کار همان روز را انجام بده که هر روز را کاری است».27
پایان و نتیجه کار
پس به نیکویی ، پایان دادن به هر کار ، ملاک ارزش گزاری در آن کار است و انتساب انجام دادن کار ، زمان پایان آن است. امام حسن (ع) نیز در این باره فرموده است : «تمام کردن کارها ، از آغاز کردن آن بهتر است».29
کارهای ماندگار
پی نوشت ها :
1. امثال و حکم ، دهخدا ، ج 1 ، ص 389.
2. همان ، ج 4 ، ص 178.
3. المواعظ العددیّه ، ص 55.
4. داستان نامه بهمنیاری ، احمد بهمنیار ، ص 430.
5 . فرهنگ مثل ها ، عظیمی ، ص 306.
6. الکافی ، ج 1 ، ص 183.
7. بحارالأنوار ، ج 74 ، ص 165.
8 . امثال و حکم ، ج 4 ، ص 1933.
9. اُسد الغابة ، ج 2 ، ص 269.
10. فرهنگ مثل ها ، ص 309.
11. دوازده هزار مثل فارسی ، شکورزاده ، ص 996.
12. امثال و حکم ، ج 3 ، ص 1178.
13. الکافی ، ج 1 ، ص 182.
14. داستان نامه بهمنیاری ، ص 432.
15. همان ، ص 433.
16. فرهنگ مثل ها ، ص 308.
17. امثال و حکم ، ج 3 ، ص 1188.
20 ـ 18. داستان نامه بهمنیاری ، ص 433.
21. امثال و حکم ، ج 3 ، ص 1297.
22. بحارالأنوار ، ج 78 ، ص 45.
23. داستان نامه بهمنیاری ، ص 432.
24. تهذیب الأحکام ، ج 2 ، ص 15.
25. امثال و حکم ، ج 3 ، ص 1173.
26. داستان نامه بهمنیاری ، ص 429.
27. نهج البلاغه ، نامه 53.
28. امثال و حکم ، ج 3 ، ص 1178.
29. الاختصاص ، ص 343.
30. داستان نامه بهمنیاری ، ص 430.