شبح يوفوهاي ايرانگرد

کشور ما تقريبا تاريخچه پروپيماني در مشاهده يوفوها دارد. البته اگر از مورد سال 1355 بگذريم، ديگر مورد تائيد شده اي در بين آنها ديده نمي شود. با اين حال، هر از گاهي اين شايعه به شدت در مناطق مختلف ايران مي پيچد و روز به روز بر تعداد کساني که از جاهاي مختلف ادعاي ديدن يوفو را دارند. افزوده مي شود. خيلي وقت ها صحت يا عدم صحت ازن گزارش ها تائيد نمي شود و به همين دليل اين موضوعات بيشتر در حد شايعه باقي مانده اند؛ شايعاتي که تعداد آنها کم هم نيست. اما آيا باز هم
چهارشنبه، 15 ارديبهشت 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شبح يوفوهاي ايرانگرد
شبخ يوفوهاي ايرانگرد
شبخ يوفوهاي ايرانگرد






کشور ما تقريبا تاريخچه پروپيماني در مشاهده يوفوها دارد. البته اگر از مورد سال 1355 بگذريم، ديگر مورد تائيد شده اي در بين آنها ديده نمي شود. با اين حال، هر از گاهي اين شايعه به شدت در مناطق مختلف ايران مي پيچد و روز به روز بر تعداد کساني که از جاهاي مختلف ادعاي ديدن يوفو را دارند. افزوده مي شود. خيلي وقت ها صحت يا عدم صحت ازن گزارش ها تائيد نمي شود و به همين دليل اين موضوعات بيشتر در حد شايعه باقي مانده اند؛ شايعاتي که تعداد آنها کم هم نيست. اما آيا باز هم يوفوها به آسمان ايران آمده اند؟
شايد اگر تاريخ را خوب بکاويم بتوانيم در نقش و نگارهاي به جا مانده، اشکالي پيدا کنيم که به فضايي ها مرتبط باشند؛ مثلا نقش برجسته موجودات بالدار را مي توان به سادگي، مربوط به مسافران فضايي دانست. اما اگر از تاريخ بگذريم، مهم ترين مورد مشاهده و رويت يوفود در ايران همان پرونده f4 است؛ موردي که به دليل درگير شدن مستقيم نيروي هوايي و برج مراقبت فرودگاه مهرآباد، يکي از موارد مستند رويت اشياي ناشناس در دنياست. بعد از آن مورد، تا سال ها شايعاتي در اين مورد به گوش مي رسيد و هر چه از آن سال دور شديم، شايعات کمرنگ و کمرنگ تر شدند تا سال 1369.

يوفوها در عباس آباد

در آن سال، يک مترجم شناخته شده در زمينه هاي کتاب هاي جواهر شناسي، کتابي را در باره اسرار بشقاب پرنده ها ترجمه و منتشر کرد.کتاب او ترجمه اي از يک کتاب آمريکايي بود اما بيشتر از آنکه خود کتاب مورد توجه قرار بگيرد، مقدمه اي که براي کتابش نوشته بود نظر همه را جلب کرد. آن مقدمه کوتاه شايد بيشتر از خود کتاب جنجال به پا کرد. کتاب او در واقع، ترجمه «خاطرات ويتلي استريبر» بود؛ او در آن کتاب از دزديده شدنش توسط موجودات فضايي صحبت کرده بود؛ ماجرايي هيجان انگيز و جالب.
مترجم در آن مقدمه با معرفي يک پسر جوان مدعي شده بود که او در پارک جنگلي عباس آباد با يوفو برخورد داشته است.
البته او براي ادعاي خودش مستنداتي هم داشت و عکس هايي را که آن پسر از يوفو گرفته بود در کتابش منتشر کرد. آن عکس ها، جنجالي در ايران به پا کرد.
سال هايي جنجالي درباره يوفود در ايران در راه بود. آن مقالات و عکس ها با واکنش جامعه نجوم و کيهان شناسي ايران مواجه شد؛ مخصوصا اينکه يکي از آن عکس ها، عکس مشهور صورت فرعون مريخي بود؛ عکس معروفي که توسط تلسکوپ هاي فضايي گرفته شده بود و بعدها ماهيت آن توسط مدار گردهاي مريخ آشکار شد.
ماهنامه نجوم به اين کتاب و مقاله ها واکنش سختي نشان داد. در يک مقاله، راهنماي عملي عکاسي از بشقاب پرنده چاپ شد. همچنين نويسنده ضمن رد نظريات ارايه شده در آن کتاب به مطبوعات هم انتقاد کرده بود که اجازه انتشار اين اخبار را داده اند.
در آن مقاله نويسنده شيوه اي را بيان کرده بود که چطور با يک چراغ قوه مي شود عکسي از يک بشقاب پرنده تهيه کرد. به اين ترتيب، شايعات ديدن بشقاب پرنده ها کم کم از رونق افتاد.

يوفو اينجا، يوفو آنجا

سال 1383 فصل تازه اي در باره ديده شدن يوفوها در ايران باز شد ماجرا از همان روزهاي اول سال شروع شد. مردم شهرهاي مختلف ايران در چند شب متوالي شيئي نوراني را مي ديدندکه بر فراز شهرهايشان سرک مي کشد.
گويا اين بار اشياي نوراني به جاي اينکه از تهران سر دربياورند هوس شمال کرده بودند و به اين ترتيب، بابلي ها و اهالي شهر مرزن آباد، در چندين شب متوالي سروکارشان با اين موجودات پرنده ناشناخته افتاده بود. شهر بعدي اي که مورد هجوم اين اشيا قرار گرفت مشکين شهر بود. اين گوي هاي نوراني علاوه بر ايجاد وحشت بين اهالي، خسارت هايي را هم به وجود آورده بودند.
در همان زمان صدا و سيما هم فيلمي را که با يک دوربين آماتوري از اين پديده گرفته شده بود پخش کرد و همين فيلم باعث شد که بحث يوفوها بالا بگيرد.
البته داغ شدن اين بحث علت ديگري هم داشت؛ علت آن بود که اين پديده ها علاوه بر ايران، در کشورهاي ديگري از جمله پرتغال و چند کشور اروپايي ديده شده بود. اما ماجرا به همين جا ختم نشد. گزارش ها يکي بعد از ديگري مي رسيد و خبرگزاري جمهوري اسلامي، خبرهايي را مبني بر رويت اين اشيا در شهرهاي ديگري مثل اردبيل، گنبد کاووس، تبريز، اراک، اشنويه و سنندج منتشر کرد.
ماجرا کاملا جدي شده بود. خبرگزاري هاي خارجي هم موضوع را تحت پوشش قرار دادند تا جايي که بعضي ها از احتمال تهديدآميز بودن اين پديده صحبت کردند و موجي از شايعه و نگراني در جامعه ايجاد شد. خبرگزاري هايي هم در اين شرايط سعي کردند با پيگيري اوضاع، اطلاعات بيشتري را منتشر کنند اما به جايي نرسيدند. به اين ترتيب، امير سرتيپ دوم موسوي- معاونت عمليات نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران- با شرکت در مصاحبه اي درباره اين پديده توضيح داد. سرتيپ موسوي به خبرگزاري ايسنا اعلام کرد بررسي پديده هاي موسوم به يوفوها از سال ها قبل در ارتش ادامه دارد. او در اين مصاحبه مدعي شد که اين پديده ها به دليل ارتفاع بالايشان براي آسمان ايران کاملا بي خطر هستند. معاون عمليات نيروي هوايي تاکيد کرد که اين نيرو به بررسي اين موضوع ادامه خواهد داد. او در پايان اين گفت و گو تاکيد کرده بود نيروي هوايي براي دفاع از حريم هوايي کشور آماده است.

جاسوسي يا توفان خورشيدي

در اين شرايط، تلاش هاي بسياري براي توضيح اين پديده ها انجام شد. سايت هاي خبري خارجي و مخالف کشور ايران سعي کردند اين موضوع را به نفع خودشان تفسير کنند. آنها مدعي شدند که اين اشيا هواپيماهاي بي سرنشيني هستند که براي جاسوسي به آسمان ايران فرستاده شده اند. البته اينها فقط درحد همين اظهار نظر باقي ماند چون هيچ کدامشان نتوانستند توضيح بدهند چطور اين هواپيماها مي توانند به اين سرعت حرکت کنند. و از ارتفاع 20 هزارپايي به ارتفاع 4 هزار پايي شيرجه بزنند يا اينکه اصلا چه نيازي است که يک هواپيماي جاسوسي دست به چنين عملياتي بزند يا مهم تر اينکه هواپيمايي که همه آن را به راحتي مي بينند ديگر کجايش جاسوسي است.
در يک نظر ديگر، عده اي به خاطر سقوط يک شهاب سنگ که باعث خرابي يک يا دو خانه در مشکين شهر شده بود، مشاهده اين اجسام را به سقوط شهاب سنگ ارتباط مي دادند که با مشاهده شدن دوباره اين اجسام در چندين شهر و حتي کشورهاي همسايه، اين نظريه هم رد شد. به اين ترتيب دوباره پاي دانشمندان به قضيه باز شد. آنها اعلام کردند که ممکن است اين پديده بر اثر فعاليت هاي خورشيدي به وجود آمده باشد. آنها مدعي شدند توفان خورشيدي هشت آوريل همان سال باعث به وجود آمدن آذرگوي هايي شده است که به سمت زمين کشيده شده اند و حتي مي توانند باعث خسارت هم بشوند. اين توضيح قابل قبول تر از بقيه به نظر مي رسيد اما باز هم نقاط تاريکي داشت که باعث شد اين پديده مثل يک راز باقي بماند؛ مثلا معلوم نشد که چرا اين پديده در توفان هاي خورشيدي شديدتر ديده نمي شود. به هر حال سال 1383، سال پرحادثه اي در مشاهده پديده هاي نوراني بود که هيچ وقت به درستي معلوم نشد که آن پديده چه بودند.

انفجار خبري در کرمان

در سرماي گزنده کويري سال 1385، فقط يک خبر يا انفجار مي توانست حرارت را در شهري مثل کرمان تا اين اندازه بالا ببرد؛ درست مثل اتفاقي که در ساعت 6:30 دقيقه يک صبح زمستاني در کوه هاي بارز کرمان افتاد؛ انفجاري که همراه با نور و صداي بسيار شديد بود؛ آن قدر که مردم روستاهاي اطراف منطقه و حتي شهرهاي يزد و کرمان هم متوجه اين صدا شدند. همان اول چندين فرض براي اين اتفاق مطرح شد. تغييرات جوي، سقوط هواپيما يا شهاب سنگ فرض هاي اوليه بودند اما هيچ کدام صحيح از آب درنيامدند و تلاش براي پيدا کردن منبع اين صدا و نور ادامه پيدا کرد. ابعاد موضوع آن قدر گسترده شد که حتي ابوالقاسم نصراللهي -معاون سياسي و امنيتي استانداري کرمان- يک روز بعد از اين حادثه با حضور در رسانه ها اعلام کرد که جست وجوي هوايي و زميني براي پيداکردن محل سقوط يا انفجار ادامه دارد. او در مصاحبه بعدي اعلام کرد که ماهيت اين شيء براي ما نامشخص است و هيچ نشانه اي از آن به دست نياورده ايم. وي افزود: «اين اتفاق يک مساله خطرناک نيست و به احتمال زياد يک پديده آسماني يا برخورد شهاب سنگ بوده و به هر حال، جست و جوها براي يافتن اين شيء نوراني به پايان رسيده است.» از نظر رسمي اين ماجرا همين جا به پايان رسيد اما شايعات ادامه پيدا کردند و خيلي ها اين اتفاق را به يوفوها نسبت دادند. منبع اين شايعات هم گفت و گوي روزنامه ها با شاهدان عيني حادثه بود؛ چون قبل از آن شاهدان عيني در گفت و گو با مطبوعات به تشريح جزئيات اين حادثه پرداخته و از مشاهده تکه هاي نوراني ناپيوسته در آسمان کرمان خبر داده بودند.
محمدعلي شمس الديني- جانشين کلانتري 13 بخش راور کرمان که از شاهدان عيني حادثه بود- در گفت و گو با خبرنگاران گفته بود شدت نور به حدي بود که تا شعاع 40 يا 50 کيلومتري را کاملا روشن کرد. سه يا چهار تکه نوراني ناپيوسته کنار هم بود. يکي ديگر از شاهدان نيز از مشاهده سه نور ممتد قرمز، صورتي و سفيدرنگ خبر داده بود. اين حادثه در حالي به وقوع پيوست که چند روز پيش از آن مردم رفسنجان نيز از وقوع چنين پديده اي خبر داده بودند. به هر حال با پايان يافتن رسمي جست و جوها، هيچ وقت راز اين موضوع برملا نشد اما حضور نقاط نوراني قبل از انفجار دوباره انگشت اتهام را به سمت يوفوها نشانه رفت؛ اتهامي که مثل قبلي ها ثابت نشده باقي ماند.

بلوتوث بوشهر

بعد از ماجراي کرمان، بحث يوفوها بين مردم کم کم فراموش مي شد که باز يک خبر ديگر دهان به دهان پيچيد. همه ماجرا از يک بلوتوث ساده شروع شد. فيلمي که گيرنده آن مدعي بود آن را از پرواز يوفوها در بوشهر گرفته است، دست به دست در موبايل ها مي گشت. فيلم مورد نظر کيفيت جالبي داشت. گويا اين بار واقعا يکي پيدا شده بود که مچ يوفوها را بگيرد. شاهدان عيني مي گفتند که اين اواخر پرواز يوفوها در بوشهر زياد شده و اين اشياي نوراني و پرنده، خيلي زياد در آسمان ساحلي اين منطقه ديده مي شوند.
نکته جالب اينجاست که شيء نوراني در تصوير ضبط شده، نه در فراز آسمان ها، بلکه در فاصله ده متري از سطح زمين ديده مي شد. نکته جالب ديگر اينجاست که در اين تصوير به نظر مي رسد شيء نوراني با مواردي استتار شده است يا مثلا با شاخه هاي درخت روي آن را پوشانده اند.
بلافاصله بحث شروع شد و کار به بحث هاي اينترنتي کاربران مختلف در فروم ها کشيده شد. بسياري از متخصصان فيلمسازان معتقد بودند که فيلم مورد نظر ساختگي است. جالب اينجاست که در اين مورد، مقامات رسمي هيچ اظهار نظري نکردند. در بسياري از فروم ها پيغام هايي از اهالي بوشهر به چشم مي خورد که معتقد بودند چنين چيزي را نديده اند. به هر حال در تصوير مورد نظر، تعدادي نخل و يک شهر ساحلي ديده مي شود که کوه هاي بلندي هم دارد. اين در حالي است که بوشهر هيچ کوهي ندارد و از داخل شهر هيچ کوهي ديده نمي شود. با اين حال، بحث ها ادامه داشت تا اينکه بالاخره ماجرا لو رفت و معلوم شد که اصلا فيلم مورد نظر در بوشهر گرفته نشده و همه اينها شايعاتي بي اساس است. با آنکه در پرونده مشاهده اشياي ناشناس در ايران، موارد و شايعات زيادي به چشم مي خورد اما کماکان پرونده سال 1355 مستندترين آنهاست و هيچ کدام ديگر از اين رويت ها، هيچ وقت نه تاييد شدند و نه به پاي آن مي رسند.
منبع: نشريه سرنخ- ش 38




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط