نامگذاری سوره هود
داستان حضرت هود(علیه السلام)، پیامبر قوم عاد به صورت مفصّل از آیه ۵۰ تا ۶۰ بیان شده و نام هود پنج بار در این سوره آمده است؛ بر همین اساس این سوره را هود نامیدهاند.ترتیب و محل نزول
سوره هود جزو سورههای مکی و در ترتیب نزول، پنجاه و دومین سورهای است که بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) نازل شده است.این سوره در چینش کنونی مُصحَف، یازدهمین سوره است و در جزء ۱۱ و ۱۲ قرآن جای دارد.
تعداد آیات و دیگر ویژگی ها
سوره هود ۱۲۳ آیه، ۱۹۴۸ کلمه و ۷۸۲۰ حرف دارد. این سوره از نظر حجمی جزو سورههای مئون و در حدود دوسوم یک جزء قرآن است.سوره هود پنجمین سورهای است که با حروف مقطعه آغاز شده است. 1
محتوای سوره
دلداری پیامبر
این سوره به اواخر دوران پیامبر اسلام در مکه پیش از هجرت مربوط میشود، اوضاع سختی که پس از مرگ ابوطالب و خدیجه برای پیامبر پیش آمده بود.به همین دلیل در آغاز این سوره تعابیر تسلی دهنده به پیامبر دیده میشود که سختیهای پیامبران پیشین و داستان پیروزی آنان با وجود نفرات کم آنان را بیان میکند. همانند دیگر سورههای مکی، این سوره اعتقادات اساسی مسلمانان را بیان نیز میکند.
قیامت و مسئولیت
این سوره ، آیات تکان دهنده اى مربوط به قیامت و بازپرسى در آن دادگاه عدل الهى و آیاتى پیرامون مجازات اقوام پیشین به دلیل ظلم و ستمهایی که انجام میدادند و دستوراتى درباره مبارزه با فساد دارد که همگى مسئولیت آفرین است؛به همین دلیل در حدیث معروفى مى خوانیم که پیغمبر اکرم (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) فرمود شیبتنى سوره هود: سوره هود مرا پیر کرد!معارف قرآنی
این سوره همه معارف قرآنی را نخست در چهار آیه اولش به طور اجمال ذکر نموده، سپس در طول سوره به تفصیل آن میپردازد، البته آن تفصیل را در قالب انذار و تبشیر ریخته، انذار و تبشیری که با ذکر سنت جاری خدا در بندگان و ایراد اخبار امتهای گذشته و داستان اقوام نوح و هود و صالح و لوط و شعیب و موسی، و سرنوشتی که استکبار از پذیرفتن دعوت الهی و نیز افساد در زمین و اسراف در این فساد انگیزی دارد صورت گرفته، و نیز به توصیف وعدههای الهی برای مؤمنین و صاحبان اعمال صالح و توصیف تهدیدهایی که خدا به طبقه کفار و تکذیب گران آیاتش داده پرداخته و در خلال این مسائل امور دیگری از معارف الهی راجع به توحید ، نبوت و معاد نیز خاطر نشان شده است.توحید
جان تمامی معارف مختلفی که آیات قرآنی متضمن آن است یک حقیقت است، و این حقیقت توحید، است که با همه اجمالی که دارد متضمن تمامی تفاصیل و جزئیات معانی قرآنی است، چه معارفش و چه شرایعش. و به عبارتی اصلی است که اگر شکافته شود همان تفاصیل میشود، و اگر آن تفاصیل فشرده شود به این اصل واحد برگشت میکند.اگر قرآن کریم سخن از معارف الهی دارد و اگر در باره فضایل اخلاقی سخن میگوید و اگر احکامی در باره کلیات عبادات و معاملات و سیاسات و ولایتها تشریع میکند و اگر از اوصاف خلایقی از قبیل: عرش ، کرسی ، لوح ، قلم ، آسمان ، زمین ، فرشتگان ، جن ، شیطانها ، گیاهان ، حیوانات و انسان سخن به میان میآورد، و اگر در باره آغاز خلقت و انجام آن حرف میزند و بازگشت همه را نخست به سوی فنا و سپس به سوی خدای سبحان میداند و خبر از روز قیامت و قبل از قیامت، یعنی از عالم قبر و برزخ میدهد و از روزی خبر میدهد که همه برای رب العالمین و به امر او به پا میخیزند، و همه در عرصهای جمع گشته سؤال و بازخواست و حساب و سنجش و گواهی گواهان را میبینند، و در آخر بین همه آنان داوری شده گروهی به بهشت و جمعی به دوزخ میروند، و نیز اگر بین هر انسانی و بین عمل او، و نیز بین عمل او و سعادت و شقاوت او، رابطه برقرار داشته و در باره آن رابطهها سخن میگوید، همه اینها بر آن یک حقیقت تکیه دارد و آن حقیقت چون روح در تمامی آن معارف جریان یافته و آن یک حقیقت عبارت است از توحید حق تعالی، البته توحیدی که اسلام و قرآن معرفی کرده، و آن اینست که انسان معتقد باشد به اینکه خدای تعالی رب همه اشیای عالم است و غیر از خدای تعالی در همه عالم ربی وجود ندارد، و اینکه انسان به تمام معنای کلمه تسلیم او شود و حق ربوبیت او را اداء کند و دلش جز برای او خاشع نگشته، بدنش جز در برابر او خضوع نکند، خضوع و خشوعش تنها در برابر او- جل جلاله- باشد. 2
آیات مشهور
آیه ۱۳ درباره تَحَدّی قرآن، آیه بقیت الله (آیه ۸۶) و آیه ۱۱۴ درباره تبدیل سیئات به حسنات از آیات مشهور و نامدار سوره هود شمرده شده است.آیه تَحَدّی
«أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ ۖ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِّثْلِهِ مُفْتَرَیَاتٍ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللَّـهِ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ﴿۱۳﴾»(ترجمه: یا مىگویند: «این [قرآن] را به دروغ ساخته است.» بگو: «اگر راست مىگویید، ده سوره برساختهشده مانند آن بیاورید و غیر از خدا هرکه را مىتوانید فرا خوانید.»)
این آیه را در جواب کافرانی دانستهاند که قرآن را دروغی نسبت داده شده به خدا معرفی میکردند. خداوند با آنان تَحَدّی (هماوردجویی) میکند و میگوید اگر قرآن را افترا میپندارید، شما هم ده سوره مثل آن ساخته و پرداخته کنید و به خدا نسبت دهید.
آیه بقیت الله
بَقِیَّتُ اللَّـهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ ۚ وَمَا أَنَا عَلَیْکُم بِحَفِیظٍ﴿۸۶﴾»(ترجمه: اگر مؤمن باشید، باقیمانده [حلال] خدا براى شما بهتر است، و من بر شما نگاهبان نیستم.)
در این آیه سود حلال، بقیه و ذخیرهای نامیده شده است که خداوند برای بندگانش نگاه میدارد. درباره دلیل این نامگذاری گفته شده است ممکن است به دلیل فرمان خدا به دریافت این سود یا به سبب دوام نعمت الهی و بقای برکت آن یا به دلیل اشاره به پاداش و ثواب معنوی است که تا ابد باقی میماند.
جوامع روایی شیعه، واژه بقیه اللّه در این آیه را به امامان شیعه تفسیر کردهاند. مجلسی از مناقب اثر ابن شهر آشوب نقل میکند آیه بقیة اللّه درباره ائمه(علیه السلام) نازل شده است.
در بحارالانوار در روایتی دیگر آمده است امام باقر(علیه السلام) خطاب به مردمی که دروازه شهر خود را بر روی ایشان بستند، خود را بقیت الله نامید.
طبرسی از قول امام علی(علیه السلام) نقل میکند مراد از بقیت اللّه امام مهدی(علیه السلام) است که خواهد آمد و در روایات شیعی آمده است که امام مهدی(علیه السلام) هنگام ظهور، آیه «بقیت اللّه خیرلکم...» را خواهد خواند.
آیه تبدیل سیئات به حسنات (۱۱۴)
« وَأَقِمِ الصَّلَاةَ طَرَفَیِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِّنَ اللَّیْلِ ۚ إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ...﴿۱۱۴﴾»(ترجمه: و در دو طرف روز [اول و آخر آن] و نخستین ساعات شب نماز را برپا دار، زیرا خوبیها بدیها را از میان مىبرد...)
امر به نماز و صبر که در آیات ۱۱۴ و ۱۱۵ سوره هود آمده است را امر به بهترین عبادات و اخلاقیات دانستهاند که روح ایمان و پایه و اساس اسلام است.
مفسران عبارت «أَقِمِ الصَّلَاةَ طَرَفَیِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِّنَ اللَّیْلِ» اشاره به وجوب اقامه همه نمازهای واجب دانستهاند که در عبارتی کوتاه به آن اشاره شده است.
طبرسی به نقل از ابن عباس نمازهای پنجگانه را عامل پاک شدن گناهانی میداند که در ساعات میان آن از انسان سر میزند و «الف» و «لام» الحسنات را «الف» و «لام» تعریف دانسته که به صلاه باز میگردد.
محمدجواد مغنیه صاحب تفسیر الکاشف با نقل سخن طبرسی درباره پاک شدن گناهان با نمازهای پنجگانه معتقد است: این تفسیر خلاف عقل و فطرت است زیرا میان احکام و تکلیف از نظر شرع، عقل و قانون هیچ ارتباطی وجود ندارد به عبارت دیگر اطاعت از حکمی چه واجب چه حرام ارتباطی با فرمانبرداری یا مخالفت از حکم دیگر ندارد و منظور از این سخن که نماز گناهان را میپوشاند این است که نماز نیکیهای زیادی دارد و هرگاه نیکیها و بدیهای شخص در میزان قرار داده شود کفه نیکیهای او سنگینتر میشود مشروط بر اینکه بدی و گناه شخص گناه کبیره نباشد و حقی از مردم ضایع نکرده باشد. 1
فضیلت قرائت و خواص سوره هود
هود، یازدهمین سوره قرآن که دارای 123 آیه و مکی می باشد.روایت از نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم: هرکه سوره هود را قرائت کند ده برابر تعداد کسانی که به حضرت نوح ایمان آورده اند یا تکذیبش کرده اند و نیز به تعداد موافقان و مخالفان حضرت هود، صالح، شعیب، لوط، ابراهیم و موسی به او پاداش داده خواهد شد و چنین کسی در رستاخیز سعادتمند خواهد بود.
امام باقر علیه السلام فرموده اند: هر که این سوره را در هر جمعه قرائت نماید، خداوند در روز قیامت در زمره پیامبران مبعوث خواهد شد و گناهانش به او شناسانده نخواهد شد.
آثار و برکات تلاوت سوره هود
1. افزایش نیروی بدنی، نقل از امام صادق علیه السلام: هرکس این سوره را بر پوست آهو بنویسد و آن را همراه خود داشته باشد خداوند به او نیرو و یاری عنایت می کند و اگر صد مرد با او مبارزه کند خداوند ایشان را یاری کرده و پیروزشان می کند و هر کس او را می بیند می ترسد.
2. برای جلوگیری از خطرات دریایی برای حفظ کشتی از خطرات دریایی آیه 41 این سوره را بر لوحی نوشته و بر جلوی کشتی نصب کنند.
3. برآورده شدن حاجات جهت هر حاجتی سوره هود را 13 بار بخواند.
داستان سوره هود
قوم او مردمى عرب از انسانهاى ما قبل تاریخ بوده و در جزیره زندگى مى کرده اند، و آنچنان منقرض شده اند که نه خبرى از آنها باقى مانده و نه اثرى، و تاریخ از زندگى آنان جز قصه هایى که اطمینانى به آنها نیست ضبط نکرده و در تورات موجود نیز نامى از آن قوم برده نشده است.و آنچه قرآن کریم از سرگذشت این قوم آورده چند کلمه است: یکى اینکه قوم عاد، (که چه بسا از آنان به تعبیر عاد اولى نیز تعبیر شده، و از آن به دست مى آید که عاد دومى نیز بوده) مردمى بوده اند که در احقاف زندگى مى کردند و (احقاف) که جمع (حقف) (شنزار و ناهموار) است و در کتاب عزیز خدا نامش آمده، بیابانى بوده بین عمان و سرزمین مهره (واقع در یمن و بعضى گفته اند: بیابان شنزار ساحلى بوده بین عمان و حضر موت و مجاور سرزمین ساحلى شجر. و ضحاک گفته: احقاف نام کوهى است در شام. و این نام در سوره احقاف، آیه 21 آمده و از آیه شریفه 69 از سوره اعراف و آیه 46 سوره ذاریات برمى آید که این قوم بعد از قوم نوح بوده اند. و از آیه 20 سوره قمر، آیه 7 سوره الحاقه استفاده مى شود که: آنها مردمى بوده اند بلند قامت چون درخت خرما، و از آیه 69 سوره اعراف برمى آید که: مردمى بوده اند بسیار فربه و درشت هیکل، و از آیه 15 سوره سجده و آیه 130 سوره شعرا برمى آید: مردمى بوده اند سخت نیرومند و قهرمان، و از آیات سوره شعرا و سوره هایى غیر آن بر مى آید که: این قوم براى خود تمدنى داشته و مردمى مترقى بوده اند داراى شهرهایى آباد و سرزمینى حاصل خیز و پوشیده از باغها و نخلستان ها و زراعت ها بوده اند و در آن عصر مقامى برجسته داشته اند و در پیشرفتگى و عظمت تمدن آنان همین بس که در سوره فجر درباره آنان فرموده: (الم تر کیف فعل ربک بعاد ارم ذات العماد التى لم یخلق مثلها فى البلاد).
و این قوم بطور دوام، غرق در نعمت خدا و متنعم به نعم او بودند تا اینکه وضع خود را تغییر دادند و مسلک بت پرستى در بینشان ریشه دوانیده و در هر مرحله اى براى خود بتى به عنوان سرگرمى ساختند و در زیر زمین مخزنهاى آب درست کردند به امید اینکه جاودانه خواهند بود، و طاغیان مستکبر خود را اطاعت مى کردند، خداى تعالى به خاطر همین انحرافهایشان برادرشان هود علیه السلام را مبعوث کرد تا به سوى حق دعوتشان نموده، و ارشاد شان کند به اینکه: خداى تعالى را بپرستند و بتها را ترک گویند و از استکبار و طغیان دست برداشته به عدل و رحمت در بین خود رفتار کنند. هود علیه السلام در پند و اندرز آنان نهایت سعى را کرد و خیرخواهى خود را به همه نشان داد، راه را برایشان روشن و از بیراهه مشخص کرد و هیچ عذرى براى آنان باقى نگذاشت، با این حال مردم خیرخواهى آن جناب را با ابا و امتناع مقابله کردند و با انکار و لجبازى با او روبرو شدند، و بجز عده کمى ایمان نیاوردند و اکثریت جمعیت بر دشمنى و لجبازیهاى خود اصرار ورزیدند و نسبت سفاهت و دیوانگى به آن حضرت دادند، و اصرار و پافشارى کردند که آن عذابى که ما را از آن مى ترسانى و به آن تهدید مى کنى بیاور، آن جناب در پاسخ این اصرار و شتابزدگى آنان مى فرمود: (انما العلم عند اللّه و ابلغکم ما ارسلت به و لکنى اریکم قوما تجهلون
چیزى نگذشت که خداى تعالى عذاب را بر آنان نازل کرد به این صورت که بادى عقیم از باران (باد بدون باران) به سوى آنها گسیل داشت، بادى که در سر راه خود هیچ چیزى بر جاى نگذاشت، همه را مانند استخوان پوسیده کرد، بادى صرصر (داراى صدایى مهیب) و در ایامى نحس به مدت هفت شب و هشت روز پشت سر هم وزید که اگر آنجا بودى، مى دیدى که مردم به حال غش افتاده اند، گویى تنه هاى خرماى سرنگون شده اند، بادى که مردم بلند بالاى آن قوم را مانند نخل منقعر (کنده شده) از جاى مى کند. قوم عاد در آغاز آنچه از این باد دیدند خیال کردند ابرى است که براى باریدن به سویشان مى آید لذا به یکدیگر بشارت و مژده داده و مى گفتند: (عارض ممطرنا - ابرى است که ما را سیراب خواهد کرد) ولى اشتباه کرده بودند بلکه این همان عذابى بود که در آمدنش شتاب مى کردند، بادى بود که عذابى الیم با خود مى آورد عذابى که به امر پروردگارش هر چیزى را نابود مى ساخت و آن چنان نابود مى ساخت که کمترین اثرى از خانه هاى آنان باقى نگذاشت، در نتیجه خداى تعالى تا آخرین نفر آن قوم را هلاک کرد و به رحمت خود هود و مؤمنین به وى را نجات داد. 3
پی نوشت:
1.www.fa.wikishia.net
2.www.wikifeqh.ir
3.www.hajij.com