لارس فون ترير؛ مردي عجيب و غريب

اولين اكران فيلم « ضد مسيح » لارس فون ترير در جشنواره كن با صداي خنده، هو و تشويق و جار و جنجال تماشاچيان همراه بود. پس از آن اين كارگردان دانماركي ر اولين مصاحبه از فيلم خود دفاع مي كند در اولين مصاحبه از فيلم خود دفاع مي كند و درباره منبع الهامي كه موجب ساخت اين فيلم شد، سخن مي گويد. فيلم « ضد مسيح » ، جشنواره فيلم كن 2009 راتحت الشعاع قرار داد. درام ترسناك لارس فون ترير بر خلاف ساير فيلم ها اختلاف نظرهاي بسياري را موجب شد. برخي، آن را به شدت
يکشنبه، 19 ارديبهشت 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
لارس فون ترير؛ مردي عجيب و غريب
لارس فون ترير؛ مردي عجيب و غريب
لارس فون ترير؛ مردي عجيب و غريب

مترجم: مرضيه خادم شريف




اولين اكران فيلم « ضد مسيح » لارس فون ترير در جشنواره كن با صداي خنده، هو و تشويق و جار و جنجال تماشاچيان همراه بود. پس از آن اين كارگردان دانماركي ر اولين مصاحبه از فيلم خود دفاع مي كند در اولين مصاحبه از فيلم خود دفاع مي كند و درباره منبع الهامي كه موجب ساخت اين فيلم شد، سخن مي گويد. فيلم « ضد مسيح » ، جشنواره فيلم كن 2009 راتحت الشعاع قرار داد. درام ترسناك لارس فون ترير بر خلاف ساير فيلم ها اختلاف نظرهاي بسياري را موجب شد. برخي، آن را به شدت تشويق كردند و تعداد زيادي هم موقع نمايش به هو و مسخره كردن فيلم پرداختند. حتي پس از گذشت روزها از اكران در كن ، موضوع فيلم نقل محافل و بحث ها بود هيچ فيلمي تا اين اندازه نتوانسته بود موجب اختلاف نظر بين تماشاچيان و منتقدان شود . عده اي معتقدند اين مثال ديگري از ويژگي زن ستيزي اين كارگردان دانماركي بوده كه اين فيلم برخلاف آثار ديگرش بيشتر ضد مرد است. البته من معتقدم اين فيلم شاهكار لارس فون ترير است و اين اعتقاد هر روز هم قوي تر مي شود. درواقع از وقتي ضد مسيح را در كن ديدم، فكر مرا به خود مشغول كرده است. به نظر من عجيب ترين و جالب ترين لحظه جشنواره كن 2009 ، برگزاري كنفرانس مطبوعاتي درباره فيلم ضد مسيح بود. يك گزارشگر كه بلند شده يود و به نظر مي رسيد حسابي ترسيده است، مرتب فرياد مي زد: « چطور اين فيلم را توجيح مي كني؟ تو اين را به كن آورده اي پس بايد از آن دفاع كني.» اما اين كارگردان 53ساله با ارامشي قابل تحسين پاسخ داد:« هيچ توجيهي ندارم. شما همگي مهمانان من هستيد نه من ميهمان شما. من اين فيلم را ساختم و اكنون كاملاً شيفته اش هستم . نيازي نيست به خاطر آن عذر خواهي كنم.» وقتي كه ميزبان كنفرانس مطبوعاتي تلاش کرد تا وضعيت را آرام کند، کارگردان از اشتياق فراوانش براي ساخت فيلم گفت: « هيچ چاره اي ندارم . مي ترسم اين مشيت الهي باشد. من بهترين کارگردان فيلم در جهان هستم.» و در اين لحظه بود که کنفرانس مطبوعاتي بيشتر جنبه کمدي به خود گرفت.
واکنش من نسبت به کارگردان ، تفاوت چنداني نکرده است. صرف نظر از پاسخ هايش در آن جلسه به نظر مي رسيد صداقتي که در اين فيلم وجود داشت بيش از ساخته هاي قبلي اين کارگردان دانمارکي بود و اين جنبه در چار چوب ژانر وحشت محسوس تر شده بود . وقتي که کارگردان را در هتل معروف دوکاپ ملاقات کردم ، به شدت احساس کردم دوست دارم او را در آغوش بگيرم . اين احساس را به او گفتم و پيش از آنکه سخن ديگري رد و بدل شود، خودم را در کنار کلبه اي چوبي ، در تراسي که بر آبگير بزرگي مشرف بود ، ايستاده در آغوش مردي يافتم که فقط 45 ثانيه پيش به او معرفي شده ، ولي سالها از دور او را تحسين کرده بودم.
جاي هيچ انکاري نيست که فون ترير مخاطبش را تحت تأثير قرار مي دهد. او وسايل کارش را « ابزار» توصيف مي کندو خيلي راحت مي گويد که بهترين کارگردان جهان است، فيلم هاي چالش برانگيزمي سازد و به خاطر گرفتن بودجه اندک از دولت دانمارک براي ساخت فيلم ، جار و جنجال به راه مي اندازد.
عنوان فيلم جديد او « ضد مسيح » ، مثال ديگري از بازي کردن اين کارگردان با تماشاگران است. در اين فيلم هيچ اشاره مشخص و واضحي به مذهب وجود ندارد و در نهايت اين شبهه ايجاد مي شود که چرا اين فيلم ضد مسيح ناميده شده است؟ با وجود اين هيچ نيازي به بحث مذهبي درباره فيلم وجود ندارد، زيرا او از اسم فيلم به همان روشي استفاده مي کند که فدريکو فليني از هليکوپتر براي حمل مجسمه مسيح بر فراز رم در صحنه آغازين فيلمش. فون ترير با وجود تمام نقطه ضعف هايش اصلاً آدم احمقي نيست و عقيده دارد امروز به طور واضح ، با افزايش شخصيت هاي سکولار و کاهش تأثير مذهب در زندگي روزانه اروپايي ها روبرو هستيم. فون ترير به ساگي مي گويد: « من توصيف شرايط کنوني را با اين اسم آغاز کردم.»
درک وضعيت ذهني کارگردان هنگامي که فيلمي را مي سازد، خيلي اهميت دارد. ما هنوز در دنيايي زندگي مي کنيم که صحبت درباره افسردگي در آن موضوع ممنوعه اي است. آماري که تأکيد مي کند بسياري از مردم، شايد اغلب ما براي مبارزه با افسردگي مشکوک به درمان دارويي روي آورده ايم . با اين حال کارگردان به طرز غير معمولي درباره شرايط خود صادق است. به سادگي مي گويد: « دو سال پيش افسرده بودم . اين وضعيت تجربه جديدي بود. هر چيزي تحت هر شرايطي بي اهميت و پيش پا افتاده به نظر مي رسيد، نمي توانستم کار کنم. شش ماه بعد فقط به عنوان ورزش شروع به نوشتن فيلم نامه کردم. اين يک نوع درمان و همچنين يک تحقيق بود، آزموني که مي خواستم ببينم آيا مي توانم در آن موفق بشوم و فيلم ديگري بسازم يا نه؟ از اين متن ، فيلمي ساخته شد و کار بدون شور و احساسات زيادي به پايان رسيد. اين فيلم با استفاده از نيمي از توانايي جسمي و ذهني من ساخته شده است.»
حرف هايش را اين طور ادامه مي دهد: « وقتي جوان بودم نمايش هاي استريندبرگ را مي خواندم. پيش از آنکه او به پاريس برود و کيمياگر شود هرچه را که نوشته بود با اشتياق فراوان مي خواندم. او بعداً دوره اقامتش در پاريس را « بحران جهنمي» ناميد.
نميدانم آيا ضد مسيح هم معادل بحران جهنمي من بوده يا فقط علاقه و کشش من به استريندبرگ در خلق آن تأثير داشته است.»
فون ترير درباره رابطه اش با استريندبرگ مي گويد: « فکر مي کنم به استريندبرگ خيلي نزديک هستم. او هميشه به دنبال پيدا کردن رابطه اي بين مردم بود. او را خيلي جدي و در عين حال خيلي شوخ طبع مي دانم.» اين کارگردان دانمارکي مي توانست درباره خودش هم همين حرف ها را بزند.
ويلم دافو و شارلوت گينزبورگ دو ستاره اي هستند که در فيلم ضد مسيح به ايفاي نقش مي پردازند. فيلم با صحنه سياه و سفيدي که بيشتر شتيه به آگهي هاي تبليغاتي چشم نواز عطرهاي مختلف درز اين روزها است آغاز مي شود. کيفيت جادويي تصوير ، تحسين کننده حرکت در فيلم است به خصوص وقتي زن و شوهري را مي بينيم که کنار هم هستند. فيلم در اين لحظات چنان عالي است که دست نيافتني به نظر مي رسد به گونه اي اين را اثبات مي کند که نوزادي در صحنه ديده مي شود. اولين چيزي که تماشاچي متوجه آن مي شود، اين اشتباه است که کفش هاي کودک را اشتباه پايش کرده اند، لنگه چپ در پاي راست است و بر عکس و سپس هنگامي که کودک از پنجره به پايين مي افتد و جانش را از دست مي دهد، ناگهان صحنه محو و ناپديد مي شود... اين صحنه تماشاگر را دچار يک شوک وحشتناک مي کند ولي صحنه هاي مراسم تدفين کاملاً واقعي و طبيعي به نظر مي رسند. مادر داغديده طي مراسم غش مي کند، سپس دوربين يک ماه بعد را نشان مي دهد که شوهر بالاي سر همسرش در بيمارستان است. زن نمي داند چه روزي است و به او دارو خورانده مي شود. در اين لحظه است که همسر زن ، به عنوان يک درمانگر ، نشان مي دهد که در صدد کمک به زنش است. زن با عصبانيت مي گويد او از بين ساير افراد نزيدکتر از آن است که بتواند درمانش کند. مرد موافقت مي کند. اين صحنه لحظه حساس و کليدي فيلم است. با وجود درد و رنج ناشي از مرگ فرزندش در ماه قبل ، درمانگر احساس شديد مي کند که بايد به همسرش کمک کند. اين اشتياق قابل درک است زيرا نشانه دلسوزي و همدردي است ولي با وجود ناديده گرفتن آرزوهاي همسرش و نيز طرز فکر منطقي ، مرد به وضوح در ورطه تخريب و نابودي قرار مي گيرد.
انتقاد از اين رفتار پدرمآبانه که در صحنه هاي ترسناک به تصوير کشيده مي شود، سبب شده تا دافو به نوعي شاهزاده ميشکين دوره معاصر تبديل شود. وقتي کارگردان درباره شخصيت هاي فيلم حرف مي زند، هيچ هماهنگي در کلام او وجود ندارد و شخصيتش را « او » خطاب مي کند: « او يک احمق است.» حتي بيشتر مي رود: « همه ما احمق هستيم.» سپس بيان مي کند: « فکر مي کنم هميشه تمام شخصيت ها در فيلم هايم زن بوده اند ، چون مردان تمايل دارند احمق باشند، آنها دوست دارند تئوري هايي درباره چيزها داشته باشند و سپس آن چيزها را نابود کنند.»
جنبه منفي اين بحث و آنچه موجب بحثي دائم درباره فيلم مي شود، اين است که آيا فون ترير واقعاً کارگرداني زن ستيز است يا خير؟ در اين فيلم زن ، رفتاري خشن و بسيار پرخاش جو دارد. بازي گينز بورگ صريح و بي پرده است و کاملاً سزاوار دريافت جايزه بهترين بازيگر در جشنواره کن بود. در نيمه دوم فيلم که صحنه ها کاملاً ترسناک مي شوند، صحنه اي گرافيکي وجود دارد که اجراي مجدد کابوس ترسناک جان واينه بابيت است، کابوسي که بازيگر زن ضد مسيح آن را ايفا مي کند. صحنه اي مشمئز کننده که حتي دوستداران فيلم هاي ترسناک هم تاب ديدن آن را ندارند. سپس لحظات و وقايعي به تصوير کشيده مي شود که همگي در ذهن زن رخ مي دهد. تمام اين صحنه ها احساسي را در تماشاگر ايجاد مي کند که همسر اين زن يک مرد احمق است، ولي ناگهان در سوي ديگر ، مردي بسيار دلسوز به تصوير کشيده مي شود. اشتباه اين است که به سادگي فيلم را به عنوان يک فيلم زن ستيز در نظر بگيريم.
فون ترير درباره هو و جنجال تماشاچيان هنگام اکران فيلم مي گويد: « اگر از من مي پرسيد که اين واکنش خوب است، من مي گويم بله بهتر که مردم يک فيلم را هو کنند. اصولاً فکر مي کنم فيلمي که تماشاچيان را با اختلاف نظر رو برو کند، خيلي خوب است. ولي به عنوان يک انسان به شما لبخند مي زنم و تلاش مي کنم پاسخي بدهم و بگويم همگي ما نقاط مشترکي داريم و تنها در همراهي با يکديگر است که خوب هستيم ، اين جنبه کاملاً انساني است که ما را تحت تأثير قرار مي دهد.»

فيلم شناسي لارس فون ترير:

عنصر جنايت 1984
اپيدميک 1987
مدئا 1988
اروپا 1991
شکستن امواج 1996
احمق ها 1998
رقصنده در تاريکي 1998
داگويل 2003
مندرلي 2005
رئيس همه 2006
منبع: اينديپندنت/ فري مک ناب
منبع: نشريه سينماي پويا شماره 19




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.