نامگذاری سوره فاطر
این سوره را فاطر و ملائکه نامیدهاند که هر دو نام، از آیه اول این سوره گرفته شدهاند.واژه «فاطر» در این آیه، به معنای خالق و پروردگار آسمان و زمین است.
محل و ترتیب نزول
سوره فاطر جزو سورههای مکی و در ترتیب نزول چهل و سومین سورهای است که بر پیامبر(صلی الل علیه و آله) نازل شده است.این سوره در چینش کنونی مُصحَف سیوپنجمین سوره قرآن است و در جزء بیستودوم جای دارد.
تعداد آیات و کلمات
فاطر ۴۵ آیه، ۷۸۰ کلمه و ۳۲۲۸ حرف دارد. این سوره پنجمین و آخرین سوره از سورههای پنج گانه حامدات است که با جمله «الحمدلله» یعنی با حمد خدا آغاز میشوند. سوره فاطر از نظر حجمی جزو سورههای مَثانی و در حدود یک حِزب (یک چهارم جزء) است.آیات مشهور
در ادامه به برخی از آیات مشهور این سوره اشاره کرده ایم:یا أَیهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَی اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِی الْحَمِید (آیه ۱۵)
ترجمه:ای مردم، شما به خدا نیازمندید، و خداست که بینیاز ستوده است.این آیه مورد توجه عُرَفاو فلاسفه قرار گرفته و جمعی از فیلسوفان آن را اشاره به برهان معروف فقر و امکان یا امکان و وجوب دانستهاند که در اثبات واجب الوجود به کار گرفته میشود.
در توضیح این آیه آمده است بینیاز حقیقی و قائم بالذات در تمام عالم هستی یکی است و او خداست. همه انسانها، بلکه همه موجودات سر تا پا فقر و نیازند و وابسته به آن وجود مستقلاند که اگر لحظهای ارتباطشان قطع شود هیچ و پوچاند.
وَ لا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری(آیه ۱۸)
ترجمه: هیچ گناهکاری بار گناه دیگری را بر دوش نمیکشد.این آیه عدل الهی را میرساند و در ادامه، شدت مجازات در روز رستاخیز را میرساند که احدی حاضر نمیشود بار گناه دیگری را بر دوش گیرد، هرچند بسیار به او علاقه داشته باشد.
إِنَّما یخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماء(آیه ۲۸)
ترجمه: از میان بندگان خدا، تنها دانایاناند که از او میترسند.خشیت به معنای ترسِ همراه با تعظیم است. در تفسیر این آیه از امام سجاد(علیه السلام) نقل شده است: «علم و عمل دو دوست صمیمیاند، کسی که خدا را بشناسد از او میترسد، و همین ترس او را وادار به عمل و اطاعت فرمان خدا میکند.
صاحبان علم و پیروانشان کسانیاند که خدا را بهخوبی شناختهاند و برای او عمل میکنند و به او عشق میورزند، چنانکه خداوند فرموده است: إِنَّما یخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ». همچنین در کتابهای تفسیری و روایات آمده است مراد از «العلماء» در این آیه، امیرالمؤمنین(علیه السلام) است.
آثار وبرکات سوره فاطر
آثار و برکات این سوره شامل:1) اثری عجیب
در تفسیر البرهان به نقل از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم آمده: هر کس سوره فاطر را بنویسد و در ظرف در بسته چوبی قرار دهد و آن را در دامن کسی که متوجه نیست بیفکند آن شخص نمی تواند از جای خود برخیزد تا آنگاه که آن ظرف را از دامن او بردارند.از امام صادق علیه السلام نیز روایتی به همین مضمون آمده: هر کس سوره فاطر را بنویسد و در ظرف یا پوششی نهاده و با شخصی همراه کند، آن شخص نمی تواند از آن مکان خارج شود تا وقتی که ان نوشته را از او بردارند و اگر آن را در دامن شخصی بدون التفات او بیفکنند تا وقتی آن نوشته بر دامن اوست نمی تواند از جای خود برخیزد.
2) رشد تجارت و سود فراوان
هر کس دو آیه «30-29» سوره فاطر را در 4 پارچه پنبه ای نو و پاک بنویسد و در مکان تجارت خود قرار دهد، موجب رشد تجاری او و سود فراوان می شود.3) ایمن شدن از زلزله و خراب شدن خانه
امام صادق علیه السلام فرمودند: هر گاه در شب و هنگام خوابیدن از وقوع زلزله و خراب شدن خانه می ترسی آیه «41 سوره فاطر» را قرائت کن.پیامبر گرامی اسلام نیز فرمودند: امان امتم از فرو ریختن ساختمان این آیه «41 فاطر» است.
4) درمان بیماری صرع
معاویه بن وهب می گوید: نزد مولایم امام صادق علیه السلام بودم مردی از اهل مرو خدمت ایشان بود که پسرش به بیماری صرع مبتلا بود و ان مرد از این گرفتاری شکایت کرد.امام صادق علیه السلام فرمود او را به نزد من بیاور و بعد با دستان مبارکش سر کدک مبتلا به صرع را مسح کرد و این آیه را قرائت فرمود: «آیه 41 سوره فاطر»
داستان سوره فاطر
در کتاب بحار از کتاب اختصاص نقل کرده که وى به سند خود از معلى بن محمد، و او با اسقاط نام راویان از امام صادق علیه السلام روایت کرده که فرمود: خداى عزوجل ملائکه را از نور آفریده...و در تفسیر قمى گفته امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند ملائکه را مختلف خلق کرد، مثلا وقتى جبرئیل نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم آمد، ششصد بال داشت، و بر ساق پایش درى بود چون قطره شبنمى که روى گیاهان مى افتد. آن قدر بزرگ بود که بین آسمان و زمین را پر مى کرد.
و نیز فرمود: هر گاه خداى عزوجل به میکائیل دستور دهد به زمین هبوط کند، یک پایش روى زمین هفتم، و پاى دیگرش روى آسمان هفتم قرار خواهد گرفت، و نیز خداى تعالى فرشتگانى دارد که نیمى از آنها از یخ، و نیم دیگرشان از آتش است، و ذکرشان این است که: (اى خدایى که بین یخ و آتش الفت افکندى، دلهاى ما را بر طاعتت ثبات بده).
و نیز فرمود: خدا را فرشته اى است که بین نرمه گوشش تا دیدگانش مسافتى است که فرضا اگر پرنده اى بخواهد آن را طى کند، باید پانصد سال بال بزند.
و نیز فرمود: ملائکه آب و طعام نمى خورند، و ازدواج ندارند، و تنها با نسیم عرش، زنده اند، و براى خداى عزو جلفرشتگانى است که تا روز قیامت یکسره در رکوع اند، و براى او فرشتگانى دیگر است که تا روز قیامت یکسره در سجده اند.
آن گاه امام صادق علیه السلام فرمود رسول خدا صلى الله علیه وآله و سلم فرموده: هیچ موجودى از مخلوقات خدا نیست که عددش بیشتر از ملائکه باشد، و در هر روز و یا هر شب هفتاد هزار فرشته به زمین نازل مى شوند، و پیرامون کعبه طواف مى کنند، و آن گاه نزد من و سپس نزد امیرالمؤ مین علیه السلام رفته، سلام مى کنند، و آنگاه نزد حسین علیه السلام مى روند و شب را نزد او مى مانند، تا سحر شود، پس معراجى براى آنان نصب مى کنند، تا به آسمان عروج کنند، و دیگر تا ابد به زمین نمى آیند.
امام ابو جعفر علیه السلام فرموده: خداى عزو جل اسرافیل و جبرئیل و میکائیل را از یک تسبیح آفرید، و برایشان گوش و چشم و تیزى عقل و سرعت فهم قرار داد.
امیرالمؤ منین علیه السلام درباره خلقت ملائکه فرموده: خدایا ملائکه را بیافریدى، و در آسمانت جاى دادى، ملائکه اى که نه در آنان سستى هست و نه غفلت، و نه در ایشان معصیتى مفهوم دارد.
آرى آنها داناترین خلق تو به تو هستند و ترسنده ترین خلق تو از تواند، و مقرب ترین خلق تو به تواند و عامل ترین خلق تو به فرمان تواند، نه خواب بر دیدگان ایشان مسلط مى شود، و نه سهو عقول، و نه خستگى بدنها، ایشان نه در پشت پدران جاى مى گیرند، و نه در رحم مادران، و نه خلقتشان از ماء مهین است، بلکه تو اى خدا ایشان را به نوعى دیگر ایجاد کرده اى، و در آسمانهایت منزل دادى، و با جاى دادنت در جوار خود اکرامشان کرده اى، و بر وحى خود امین ساختى، و آفات را از ایشان دور کردى، و از بلاها محافظتشان فرمودى، و از گناهان پاکشان ساختى، اگر قوت تو نبود خود قوى نمى شدند، و اگر تثبیت تو نبود خودشان ثابت قدم نمى گشتند، و اگر رحمت تو نبود اطاعت تو نمى کردند، و اگر تو نبودى آنها هم نبودند.
لیکن اگر آنها که این همه نزد تو مقام دارند، و تو را اطاعت مى کنند و نزدت داراى منزلتند، و غفلتشان از امر تو اندک است، آنچه را که از تو بر ایشان پوشیده مانده مشاهده مى کردند، و آن عظمت را که تاکنون از تو پى نبرده اند پى مى بردند، قطعا عبادت و عمل خود را کوچک مى شمردند، و نفس خود را به ملامت مى گرفتند، و مى دانستند که تو را آن طور که باید عبادت نکردند. منرهى تو که خالقى و معبودى، چقدر رفتارت با مخلوقاتت نیکو است.
و در بحار از الدر المنثور از ابى العلاء بن سعد روایت آورده، که گفت روزى رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم به همنشینان خود فرمود: (آسمان به تنگ آمد، و حق دارد که چنین باشد، براى اینکه جاى یک قدم در آن نیست، مگر آنکه همانجا را فرشته اى اشغال کرده، که یا در رکوع است، و یا در سجده، آنگاه این آیه را تلاوت فرمود: (و انا لنحن الصافون و انا لنحن المسبحون) به درستى ماییم که همواره در صفیم، و ماییم که همواره در تسبیح هستیم). و از خصال روایت شده که وى به سند خود از محمد بن طلحه حدیث کرده، و او بدون ذکر بقیه سند از رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم روایت کرده، که فرموده: ملائکه بر سه دسته اند، دسته اى داراى دو بال و دسته اى داراى سه بال و دسته دیگر داراى چهار بالند.
مؤ لف: نظیر این حدیث را کافى هم به سند خود از عبدالله بن طلحه روایت کرده. و شاید مراد از آن، توصیف اغلب ملائکه باشد، نه همه آنها، و گرنه با سیاق آیه که مى فرمود: (در خلقت هر چه بخواهد اضافه مى کند) و با روایات دیگر که مى فرمود: (جبرئیل ششصد بال داشت) معارض خواهد بود.
و ازکتاب توحید حکایت شده، که وى به سند خود از ابى حیان تیمى، از پدرش از امیرالمؤ منین علیه السلام روایت کرده، که فرمود: احدى از مردم نیست مگر آنکه با او چند فرشته است، که وى را از اینکه در چاهى سقوط کند، و یا دیوارى به رویش فرو ریزد، و یا ناملایمى به او برسد، حفظ مى کنند، و این مراقبت را در طول عمر او ادامه مى دهند تا اجلش فرا رسد، آن گاه او را تنها مى گذارند، تا هر بلایى که مقدر است، بر سرش بیاید...
و از کتاب بصائر، از سیارى، از عبدالله بن ابى عبدالله فارسى، و غیر او روایتى آورده که نامبردگان بدون ذکر سند، از امام صادق علیه السلام نقل کرده اند، که فرمود: کروبیان طایفه اى از شیعیان ما هستند که از خلق اولند، که خداى تعالى آنان را در پشت عرش قرار داده، آنقدر نورانى هستند که اگر نور یکى از ایشان بر تمامى اهل زمین تقسیم شود، ایشان را کفایت کند. آنگاه فرمود: موسى علیه السلام بعد از آنکه از خدا درخواست دیدن کرد، خداوند به یکى از کروبیان فرمود تا براى کوه تجلى کند، و او هم براى کوه جلوه اى کرد، و با جلوه خود، آن را پاره پاره ساخت. 3
پی نوشت:
1.www.fa.wikishia.net
2.www.quran.anhar.ir
3.www.ommolketab.ir